UML چیست؟
description
Transcript of UML چیست؟
UMLUML چیست؟چیست؟
ارتباط و مدلسازی بیان برای ای ویژه بصری ارتباط زبان و مدلسازی بیان برای ای ویژه بصری زبانباشد می سیستم یک باشد اجزای می سیستم یک ..اجزای
زبان زبان کاربرد UMLUMLکاربرد
تیم یک اعضای بین مشترک ارتباطی راه یک عنوان تیم به یک اعضای بین مشترک ارتباطی راه یک عنوان بهافزار نرم فرآیند افزار اجرایی نرم فرآیند اجرایی
توسعه فرآیند مختلف اجزای مدلسازی زبان عنوان توسعه به فرآیند مختلف اجزای مدلسازی زبان عنوان بهافزار افزار نرم نرم
نرم غیر و افزاری نرم های سیستم در استفاده نرم قابل غیر و افزاری نرم های سیستم در استفاده قابلافزاریافزاری
(Business Systems)(Business Systems)
نرم های داده پایگاه طراحی و سازی مدل نرم برای های داده پایگاه طراحی و سازی مدل برایافزاریافزاری
ابزارهای اکثر در استانداردی عنوان به شدن ابزارهای پذیرفته اکثر در استانداردی عنوان به شدن پذیرفتهافزار نرم افزار مهندسی نرم مهندسی
خصوصیت خصوصیت سه UMLUMLسه• : برقرار ارتباط تواند می بهتر بصری زبان یک است زبان : یک برقرار ارتباط تواند می بهتر بصری زبان یک است زبان یک
کند.کند.UmlUml مستندسازی و ساختن بصری کردن، مشخص برای مستندسازی زبانی و ساختن بصری کردن، مشخص برای محصوالت محصوالت زبانی
( سیستم بر مبتنی فرآیند است سیستم بر مبتنی فرآیند ) یک سیستم بر مبتنی فرآیند است سیستم بر مبتنی فرآیند از یک ای از مجموعه ای مجموعهاساس بر سیستم یک تولید و پشتیبانی برای است اساس گامهایی بر سیستم یک تولید و پشتیبانی برای است ی گامهایی ها ی نیازمندی ها نیازمندی
) انتظار مورد و شده (داده انتظار مورد و شده داده
دیاگرام نوع دیاگرام هر نوع .umlumlهر شود می شناخته مدلسازی تکنیک .یک شود می شناخته مدلسازی تکنیک یک
•ModelModelدر ها نگری کلی از ای مجموعه حقیقت در و است موضوع یک از در نمایشی ها نگری کلی از ای مجموعه حقیقت در و است موضوع یک از نمایشی
. کند می جمع را موضوع .یک کند می جمع را موضوع یک
• UnifiedUnifiedکه است که عبارتی است ی OMGOMGعبارتی موسسه و استانداردسازی موسسه ی و موسسه و استانداردسازی موسسه RationalRationalو
. اند کرده انتخاب مدلسازی زبان سازی شکل یک .برای اند کرده انتخاب مدلسازی زبان سازی شکل یک برای
از ی استفاده از اهداف ی استفاده UMLUMLاهداف
•. است .گویا است گویا
•. است .ساده است ساده
•. است .دقیق است دقیق
است .• توسعه است .قابل توسعه قابل
•. است سازی پیاده از .مستقل است سازی پیاده از مستقل
•. است فرآیند نوع از .مستقل است فرآیند نوع از مستقل
ی ی تاریخچه UMLUMLتاریخچه
Unified Modelling LanguageUnified Modelling Language : : سازی است كه سازی است كه يك زبان مدليك زبان مدل. . معرفی شدمعرفی شد RationalRational به وسيله شركت به وسيله شركت19951995درسال درسال
ميالدی به تدريج ميالدی به تدريج 8080گرائی در ابتدای دهه گرائی در ابتدای دهه پس از ارائه مفاهيم شیپس از ارائه مفاهيم شیترين اين ترين اين افزار ارائه گرديد.از مهمافزار ارائه گرديد.از مهم گرائی توليد نرمگرائی توليد نرم های شیهای شی روشروش ... اشاره کرد. ... اشاره کرد.OMT,BOOCH,OOSEOMT,BOOCH,OOSE توان بهتوان به ها میها می روشروش
با گردآوری با گردآوری RationalRational با هدف ارائه يك زبان استاندارد فراگير شركتبا هدف ارائه يك زبان استاندارد فراگير شركت Irar Irar گرا يعنیگرا يعنی های شیهای شی كنندگان معتبرترين روشكنندگان معتبرترين روش سه نفر از ارائهسه نفر از ارائه
jacobsonjacobson مبدع روش مبدع روش OOSE,BOOCHOOSE,BOOCH مبدع روشی با همين ناممبدع روشی با همين نام ، ،RambaughRambaugh مبدع روش مبدع روشOMTOMT و با اخذ نقاط قدرت سه روش و با اخذ نقاط قدرت سه روش
ارائه كرد.ارائه كرد. UMLUML الذكر، يك زبان استاندارد به نامالذكر، يك زبان استاندارد به نام فوقفوق به عنوان يك استاندارد جهانیبه عنوان يك استاندارد جهانی OMGOMGی ی از سواز سو اين زبان اين زبان،،پس از ارائهپس از ارائه
سازی سازی در حال حاضر به عنوان قدرتمندترين زبان مدل در حال حاضر به عنوان قدرتمندترين زبان مدلووپذيرفته شد پذيرفته شد افزار مطرح است.افزار مطرح است. در دنيای نرمدر دنيای نرم
- مفاهیم گرایی شیء -دیدگاه مفاهیم گرایی شیء دیدگاه
کالسکالس• . در است کالس گرایی شی گاه دید در اصلی مفاهیم . از در است کالس گرایی شی گاه دید در اصلی مفاهیم ای UMLUMLاز اصلی ای مفاهیم اصلی مفاهیم
جمالت در جمالت که در .UMLUMLکه شوند می .استفاده شوند می استفاده
کالس یک از نمونه زیادی تعداد توانیم کالس می یک از نمونه زیادی تعداد توانیم در . می بخواهیم اگر اما باشیم در . داشته بخواهیم اگر اما باشیم داشته. کنیم می استفاده زیر فرم از دهیم نشان را خاص ی نمونه یک .مدل کنیم می استفاده زیر فرم از دهیم نشان را خاص ی نمونه یک مدل
نمونه : نام کالس نمونه : نام نام کالس نام
- مفاهیم گرایی شیء -دیدگاه مفاهیم گرایی شیء دیدگاهصفتصفت•
عملیاتعملیات•
- سازی مدل گرایی شی - دیدگاه سازی مدل گرایی شی دیدگاهساختاریساختاری
و عناصر ساختن روشن منظور به ساختاری سازی و مدل عناصر ساختن روشن منظور به ساختاری سازی مدلو آنها بین و ارتباطات آنها بین می ارتباطات سیستم عملکرد می مدلسازی سیستم عملکرد مدلسازی
باشد.باشد.
: مدلسازی نوع این در استفاده مورد :دیاگرامهای مدلسازی نوع این در استفاده مورد دیاگرامهای
•Class DiagramClass Diagram
•Object DiagramObject Diagram
•Use-Case DiagramUse-Case Diagram
•Component DiagramComponent Diagram
•Deployment DiagramDeployment Diagram
Class DiagramClass Diagram
Class DiagramClass Diagram : نشان را سیستم عمومی نشان : ساختار را سیستم عمومی ساختار
: باشد عناصرمی این شامل و دهد :می باشد عناصرمی این شامل و دهد میشده: 1.1. نوشته آن داخل آن اسم که مستطیل یک بصورت شده: کالس نوشته آن داخل آن اسم که مستطیل یک بصورت کالس
است.است.
.2.2AssociationAssociation نوشته آن روی بر نامی که راست خط یک صورت نوشته به آن روی بر نامی که راست خط یک صورت به. است .شده است شده
صفتصفت3.3.
عملکردعملکرد4.4.
Object DiagramObject Diagram
Object DiagramObject Diagram : یک رادر سیستم یک : ساختار رادر سیستم ساختارمی نشان زمان از ای نقطه در جزئی می عملکرد نشان زمان از ای نقطه در جزئی عملکرد
: باشد می زیر عناصر شامل و :دهد باشد می زیر عناصر شامل و دهدبه : 1.1. شی نام که مستطیل یک بصورت به : شیء شی نام که مستطیل یک بصورت شیء
. آید ):( می کالس نام سپس و عالمت یک .همراه آید ):( می کالس نام سپس و عالمت یک همراه
که : 2.2. ارتباط نام که راست خط یک بصورت که : ارتباط ارتباط نام که راست خط یک بصورت ارتباط.underlineunderlineدارای دارای شود می داده نشان .است، شود می داده نشان است،
.3.3 = ” “ : صفت نام صفت مقدار صفت : “ ” = مقدار صفت نام صفت مقدار صفت مقدار
از از مثالی مثالیObject Object DiagraDiagramm
- سازی مدل گرایی شی - دیدگاه سازی مدل گرایی شی دیدگاهرفتاریرفتاری
چگونه اینکه دادن نشان منظور به رفتاری چگونه مدلسازی اینکه دادن نشان منظور به رفتاری مدلسازیعملکرد ، یکدیگر با تعامل و ارتباط با سیستم عملکرد عناصر ، یکدیگر با تعامل و ارتباط با سیستم عناصر
. شود می استفاده سازند، می را .سیستم شود می استفاده سازند، می را سیستم
: مدلسازی نوع این در استفاده مورد :دیاگرامهای مدلسازی نوع این در استفاده مورد دیاگرامهای
•Sequence DiagramSequence Diagram
•Collaboration DiagramCollaboration Diagram
•State DiagramState Diagram
Class DiagramClass Diagram: موجود :مفاهیم موجود مفاهیم
کالسکالس•. صفت: صفت: • شی توسط که اطالعات از واحدی داند می شی که است چیزی . آن شی توسط که اطالعات از واحدی داند می شی که است چیزی آن
. شود می مدیریت و .نگهداری شود می مدیریت و نگهداری
ولی آنهاست نام آوردن ، صفات نمایش ی شیوه ترین ولی ساده آنهاست نام آوردن ، صفات نمایش ی شیوه ترین دهد UMLUMLساده می دهد اجازه می اجازه. شود درج بیشتری .اطالعات شود درج بیشتری اطالعات
حداکثر و یک حداقل کارگر یک اگر حداکثر مثال و یک حداقل کارگر یک اگر صورت 55 مثال این به باشد داشته ایمیل صورت آدرس این به باشد داشته ایمیل آدرس : شود می : نوشته شود می این EmailAddress[1..5]EmailAddress[1..5]نوشته که بگوییم بخواهیم اگر این و که بگوییم بخواهیم اگر و
می نشان شکل این به نیستند خاصی ترتیب دارای می آدرسها نشان شکل این به نیستند خاصی ترتیب دارای آدرسها EmailAdress[1..5 unordered]EmailAdress[1..5 unordered]دهیم:دهیم:
) ( دهیم، نشان را اختیاری فرض پیش مقدار یک و صفت یک ی داده نوع بخواهیم ( اگر ( دهیم، نشان را اختیاری فرض پیش مقدار یک و صفت یک ی داده نوع بخواهیم اگر: دهیم می نشان :اینگونه دهیم می نشان EmailAddress[1..5]unordered:string=“No EmailAddress[1..5]unordered:string=“Noاینگونه
Email AddressEmail Address ” ”
یک از نباشد، دسترس قابل دیگر اشیای توسط صفت مقدار اگربخواهیم یک وباالخره از نباشد، دسترس قابل دیگر اشیای توسط صفت مقدار اگربخواهیم وباالخره. آوریم )-( می صفت تعریف از قبل .عالمت آوریم )-( می صفت تعریف از قبل عالمت
Class DiagramClass Diagram -نمایش نمایش- شکل شکلصفاتصفات
Visiblity Name[multiplicity Ordering]:Type=initial_valueVisiblity Name[multiplicity Ordering]:Type=initial_value
•visibilityvisibility : : از + : – استفاده قابل عمومی، ی استفاده قابل عالمت از از + : استفاده استفاده قابل عمومی، ی استفاده قابل عالمت از استفاده
ی ی همه کالسهاکالسهاهمهقابل - : – خصوصی، بصورت استفاده قابل عالمت از قابل - : استفاده خصوصی، بصورت استفاده قابل عالمت از استفاده
شی استفاده استفاده همان متدهای شی توسط همان متدهای توسطزیر #: – از ، شده حفاظت بصورت استفاده قابل عالمت از زیر #: استفاده از ، شده حفاظت بصورت استفاده قابل عالمت از استفاده
دسترس کالسها کالسها قابل غیر کالسها سایر از و باشد دسترس دسترس قابل قابل غیر کالسها سایر از و باشد دسترس قابلباشد.باشد.
NameName. کند: می مشخص را صفت .نام کند: می مشخص را صفت نامMultiplicityMultiplicity : فرض پیش مقدار دارای و است فرض : اختیاری پیش مقدار دارای و است 11اختیاری
بصورت را تعداد توان می ولی بصورت است را تعداد توان می ولی مشخص nn....11و و ..*..*11است مشخص نیز نیزکرد.کرد.
Class DiagramClass Diagram -نمایش نمایش- شکل شکلصفاتصفات
Visiblity Name[multiplicity Ordering]:Type=initial_valueVisiblity Name[multiplicity Ordering]:Type=initial_value•OrderingOrdering :اختیاری کندو می مشخص را اولویت و بودن اختیاری: مرتب کندو می مشخص را اولویت و بودن مرتب
مقدار. دو مقدار. است دو . unorderedunorderedو و orderedorderedاست گیرد می .را گیرد می را•TypeType. کند : می مشخص را صفت نوع و است .اختیاری کند : می مشخص را صفت نوع و است ,Boolean, Booleanاختیاری
Real , Integer,StringReal , Integer,String•Initial_valueInitial_value : برای مقداری که زمانی برای فرض پیش برای : مقدار مقداری که زمانی برای فرض پیش مقدار
. شود نمی مشخص .صفت شود نمی مشخص صفترا** آن باشد خاص شی یک فقط مختص صفت یک را** اگر آن باشد خاص شی یک فقط مختص صفت یک Instance Instance اگر
ScopeScope یا یا Object ScopeObject Scope اشیای ی همه در اگر ولی گویند اشیای می ی همه در اگر ولی گویند میرا آن باشد، استفاده قابل را کالس آن باشد، استفاده قابل برای Class ScopeClass Scope کالس و گویند برای می و گویند می
از آن دادن از نشان آن دادن . UnderLineUnderLine نشان شود می . استفاده شود می استفاده
نمونه نمونه چند چند
Class DiagramClass Diagram
عملیات :عملیات :•
. دهد: می انجام کالس که چیزی .عملیات دهد: می انجام کالس که چیزی عملیات
می: مشخص را عملیات دادن انجام چگونگی می: متد مشخص را عملیات دادن انجام چگونگی متد. است عملیات از سازی پیاده یک واقع در .کندو است عملیات از سازی پیاده یک واقع در کندو
Class DiagramClass Diagram -نمایش نمایش- شکل شکلعملیاتعملیات
Visibility Operation_name(parameter_list): Visibility Operation_name(parameter_list): Return_typeReturn_type
•VisiblityVisiblity : قبل قبل : مثل مثل
•Operation_NameOperation_Name : عملیات عملیات : نام نام
•Parameter_listParameter_list : با که است زیر ساختار دارای لیست با : این که است زیر ساختار دارای لیست این. شوند می جدا هم از .کاما شوند می جدا هم از = Kind Name : type = Kind Name : type کاما
default_valuedefault_value –KindKind : می و کند می مشخص را پارامتر بودن خروجی یا ورودی می : نوع و کند می مشخص را پارامتر بودن خروجی یا ورودی نوع
.in , out,inoutin , out,inoutتواندتواند .باشد باشد –TypeType : پارامتر پارامتر : نوع Boolean , integer , Real , StringBoolean , integer , Real , Stringنوع–Default_valueDefault_value : فرض پیش مقدار فرض : یک پیش مقدار یک
اشیااشیا
کالس • یک از ی نمونه یک رساند می را بخصوص مفهوم کالس یک یک از ی نمونه یک رساند می را بخصوص مفهوم یک. کالس آن رفتاری و ساختاری قابلیتهای دارای و .است کالس آن رفتاری و ساختاری قابلیتهای دارای و است
•: نمایش :شکل نمایش شکل
. است** شی مورد در خاصی اطالعات دوم ی .خانه است** شی مورد در خاصی اطالعات دوم ی خانه
. نیست** زمان یک در شی صفات ی همه آوردن به .نیازی نیست** زمان یک در شی صفات ی همه آوردن به نیازی
اتصالها و اتصالها پیوندها و پیوندهادهند ((AssociationsAssociations))پیوندهاپیوندها• می نشان را کالسها بین دهند رابطهی می نشان را کالسها بین رابطهی
اتصاالت صورتیکه اتصاالت در صورتیکه می ((LinksLinks))در نشان را اشیا بین ی می رابطه نشان را اشیا بین ی رابطهدهند.دهند.
• : دوگانه پیوند از : مثالی دوگانه پیوند از مثالی
و** راست به ازچپ معموال و** نام راست به ازچپ معموال نام
مگر شود می خوانده باال به پایین مگر از شود می خوانده باال به پایین از
مشخص جهت توپر مثلث یک با مشخص اینکه جهت توپر مثلث یک با اینکه
. باشد . شده باشد شده
•: گانه چند :پیوند گانه چند پیوند
پیوند پیوند کالسهای کالسهایاما • کنند می عمل کالسها اما مشابه کنند می عمل کالسها مشابه
ساختاری و رفتاری قابلیتهای ساختاری اینها و رفتاری قابلیتهای اینها . به وقتی کنند می مشخص را . پیوند به وقتی کنند می مشخص را پیونداطالعات بخواهیم که آیند می اطالعات کار بخواهیم که آیند می کار. کنیم مدیریت را پیوندها به .مربوط کنیم مدیریت را پیوندها به مربوط
دقیقا • باید پیوند کالس یک دقیقا نام باید پیوند کالس یک نام
. باشد پیوند خود .همنام باشد پیوند خود همنام
پیوند پیوند انتهای Association EndAssociation End انتهای
•. کالس به پیوند اتصال ی .نقطه کالس به پیوند اتصال ی نقطهزیر • اطالعات شامل تواند می پیوند انتهای زیر یک اطالعات شامل تواند می پیوند انتهای یک
پیوند نوع مورد در را بیشتری جزئیات که پیوند باشد نوع مورد در را بیشتری جزئیات که باشد: کند می ارائه مرتبط کالسهای :و کند می ارائه مرتبط کالسهای و
–RolenameRolename–Navigation arrowNavigation arrow هدایتی هدایتی فلش فلش–Multiplicity SpecificationMultiplicity Specification تعدد تعدد خصوصیات خصوصیات–( تجمع )عالئم تجمع ترکیب aggrigationaggrigation))عالئم ترکیب و ((CompositionComposition))وها – کننده ها توصیف کننده QualifiersQualifiersتوصیف
پیوند پیوند انتهای Association EndAssociation End انتهای
•RolenameRolename :و است و: اختیاری است اختیاریدر پیوند این توسط کالس که در نقشی پیوند این توسط کالس که نقشیکند می دیگرایفا کالسهای با کند رابطه می دیگرایفا کالسهای با رابطه
کند . می مشخص کند .را می مشخص را
•NavigationNavigation : کردن مشخص کردن : برای مشخص برایدیگر کالسهای توسط کالس آیا دیگر اینکه کالسهای توسط کالس آیا اینکهمراجعت مورد پیوند این طریق از مراجعت و مورد پیوند این طریق از و
می استفاده ، نه یا گیرد می می قرار استفاده ، نه یا گیرد می قرارمی مشخص فلش یک توسط و می شود مشخص فلش یک توسط و شود
شود.شود.
معنی • این به نشود رسم فلشی معنی اگر این به نشود رسم فلشی اگرازهرسمت تواند می کالس که ازهرسمت است تواند می کالس که است
. گیرد قرار مراجعت .مورد گیرد قرار مراجعت مورد
پیوند پیوند انتهای Association EndAssociation End انتهای
•MultiplicityMultiplicity :کالس یک از که را اشیائی تعداد و است کالس: اختیاری یک از که را اشیائی تعداد و است اختیاری . می کند می مشخص باشند داشته پیوند دیگر کالس با توانند . می می کند می مشخص باشند داشته پیوند دیگر کالس با توانند می
جداشده هم از کاما توسط که باشد زیر اطالعات شامل جداشده تواند هم از کاما توسط که باشد زیر اطالعات شامل توانداند:اند:عددی – های عددی بازه های بازهعددی – مقادیر و عددی ارقام مقادیر و ارقام
. شوند* .. می داده نشان پایینی بازه باالیی بازه بصورت ها .بازه شوند* .. می داده نشان پایینی بازه باالیی بازه بصورت ها بازه
. است* * بودن نامحدود معنای به .عالمت است* * بودن نامحدود معنای به عالمت
تعدد* و نداریم فرضی پیش مقدار ، نشود ذکر مقداری تعدد تعدد* اگربرای و نداریم فرضی پیش مقدار ، نشود ذکر مقداری تعدد اگربرای. نیست .مشخص نیست مشخص
پیوند پیوند انتهای Association EndAssociation End انتهای•AggregationAggregation : و است جزء به کل ی رابطه و : یک است جزء به کل ی رابطه یک
. برای شود می عنوان با دارد رابطه صورت به . اغلب برای شود می عنوان با دارد رابطه صورت به اغلب
کل سمت در توخالی لوزی یک از آن دادن کل نشان سمت در توخالی لوزی یک از آن دادن نشان
. کنیم می .استفاده کنیم می استفاده
•CompositionComposition : یک : یکcomposite aggregationcomposite aggregation . آن اجزای به کل پیوند . است آن اجزای به کل پیوند استکل رفتن بین از با و آیند می بوجود نیز آن اجزای کل شدن ایجاد با بطوریکه کل است رفتن بین از با و آیند می بوجود نیز آن اجزای کل شدن ایجاد با بطوریکه است
. روند می بین از نیز آن .اجزای روند می بین از نیز آن اجزای
•CompositionComposition یک بصورت و شود می مشخص نیز است شامل عبارت با یک معموال بصورت و شود می مشخص نیز است شامل عبارت با معموال. شود می داده نمایش کل سمت در توپر .لوزی شود می داده نمایش کل سمت در توپر لوزی
پیوند پیوند انتهای Association EndAssociation End انتهای
•: ترکیب نمایش :اشکال ترکیب نمایش اشکال
پیوند پیوند انتهای Association EndAssociation End انتهای
•QualifierQualifier :شی چه پیوند دیگر سمت در کند می مشخص که ایست شی: شناسه چه پیوند دیگر سمت در کند می مشخص که ایست شناسه. بود خواهد ارتباط در .ای بود خواهد ارتباط در ای
می QualifierQualifierیکیک• رسم پیوند اتصال ی نقطه در کوچک مستطیل یک می توسط رسم پیوند اتصال ی نقطه در کوچک مستطیل یک توسطشود.شود.
متمایز متمایز کالسهای کالسهای
•TypeType
•Implementation ClassImplementation Class
•InterfaceInterface
TypeType
متدی • هیچ دارای ولی است عملیات و صفات،پیوندها دارای که است متدی کالسی هیچ دارای ولی است عملیات و صفات،پیوندها دارای که است کالسینیست. نیست.
می • بیان کند ایفا دیگر اشیای به نسبت تواند می شی یک که را می نقشی بیان کند ایفا دیگر اشیای به نسبت تواند می شی یک که را نقشینماید.نماید.
کلیدی • کلمه ان در که شود می داده نشان کالسی کلیدی توسط کلمه ان در که شود می داده نشان کالسی امده امده TypeTypeتوسطاست.است.
انها • برای ندارند متدی و هستند نقش دهنده نشان فقط اینکه به توجه انها با برای ندارند متدی و هستند نقش دهنده نشان فقط اینکه به توجه با. شود نمی تعریف ای .نمونه شود نمی تعریف ای نمونه
Implementation ClassImplementation Class
صفات،پیوند،عملیات • تواند می که است صفات،پیوند،عملیات کالسی تواند می که است کالسی. باشد داشته متد .و باشد داشته متد و
می • نشان را کالس فیزیکی سازی پیاده می نحوه نشان را کالس فیزیکی سازی پیاده نحوهدهد.دهد.
نشان • برای سیستم طراحی مراحل اخرین نشان در برای سیستم طراحی مراحل اخرین درسازی پیاده سیستم در اشیا چگونه اینکه سازی دادن پیاده سیستم در اشیا چگونه اینکه دادن
. شود می استفاده شوند .می شود می استفاده شوند می
InterfaceInterface
ولی • باشد عملیات دارای است ممکن که است ولی کالسی باشد عملیات دارای است ممکن که است کالسی. باشد نداشته پیوند و .صفات باشد نداشته پیوند و صفات
•. کند می تعریف را عمومی عملیات از ای مجموعه یا .خدمات کند می تعریف را عمومی عملیات از ای مجموعه یا خدماتکه • عملیاتی دادن نشان برای طراحی و تحلیل مراحل طی که در عملیاتی دادن نشان برای طراحی و تحلیل مراحل طی در
دهند می ارائه سایرین و کاربرین به انها اشیای و دهند کالسها می ارائه سایرین و کاربرین به انها اشیای و کالسها. شود می .استفاده شود می استفاده
کرد • ایجاد شی انها از توان نمی ندارند متدی که انجایی کرد از ایجاد شی انها از توان نمی ندارند متدی که انجایی از. هستند اماده خدمات سری یک نشانگر .ولی هستند اماده خدمات سری یک نشانگر ولی
عبارت • که کالس یک صورت عبارت به که کالس یک صورت و InterfaceInterfaceبه شده ذکر ان و در شده ذکر ان درمی داده نشان شده ذکر ان در کالس نام که دایره یک می یا داده نشان شده ذکر ان در کالس نام که دایره یک یا
شوند.شوند.
Specialized RelationshipsSpecialized Relationships
•GeneralizationsGeneralizations
•RealizationsRealizations
•DependenciesDependencies
GeneralizationGeneralization
عموم ییرابطه ارابطه ا • كالس یك بین كه عموم است كالس یك بین كه و و ییاست . در می شود برقرار كالس آن اختصاصی . كالسهای در می شود برقرار كالس آن اختصاصی كالسهای
تمامی اختصاصی های كالس رابطه، نوع تمامی این اختصاصی های كالس رابطه، نوع اینعالوه و برده ارث به را عمومی كالس عالوه خصوصیات و برده ارث به را عمومی كالس خصوصیات
نیز را دیگر خصوصیات یكسری می توانند نیز برآن را دیگر خصوصیات یكسری می توانند برآن . رابط را رابطه این نمایند . تعریف رابط را رابطه این نمایند می ارث ارث ههتعریف نیز می بری نیز بری
نامند.نامند.
نوع • یک از باید کالس دو رابطه این برقراری نوع برای یک از باید کالس دو رابطه این برقراری برایباشند.باشند.
RealizationRealization
رابطه • رابطه یک ( RealizationRealizationیک ( به سازی محقق عنصر مبدا عنصر ( از ( به سازی محقق عنصر مبدا عنصر از ) مبدا ) عنصر که دهد می نشان خصوصیت عنصر مقصد ( عنصر مبدا ) عنصر که دهد می نشان خصوصیت عنصر مقصد عنصرعنصر .) کند می پشتیبانی را مقصد عنصر عملیات همه عنصر .) حداقل کند می پشتیبانی را مقصد عنصر عملیات همه حداقل
پشتیبانی را مقصد عنصر پیوندهای یا صفات تواند می پشتیبانی مبدا را مقصد عنصر پیوندهای یا صفات تواند می مبداکند.(کند.(
کالس: • یک کالس: مثال یک به ImplementationImplementationمثال شده تعریف عملیات به که شده تعریف عملیات کهکالس یک کالس وسیله یک تواند InterfaceInterfaceوسیله می کند می پشتیبانی تواند را می کند می پشتیبانی را
. نماید ارائه را رابط یک توسط شده مهیا .خدمات نماید ارائه را رابط یک توسط شده مهیا خدمات
رابطه • رابطه یک به RealizationRealizationیک مبدا عنصر از چین خط یک به توسط مبدا عنصر از چین خط یک توسطخط انتهای در توخالی مثلث یک که شود می رسم مقصد خط عنصر انتهای در توخالی مثلث یک که شود می رسم مقصد عنصر
گردد می رسم ، شود می وصل مقصد عنصر به خط که گردد جایی می رسم ، شود می وصل مقصد عنصر به خط که جایی
کالس • کالس اگر داده InterfaceInterfaceاگر نمایش کوچک دایره یک صورت داده به نمایش کوچک دایره یک صورت بهرابطه رابطه شود و RealizationRealizationشود مبدا که صاف خط یک صورت و به مبدا که صاف خط یک صورت به
. شود می داده نشان کند می وصل هم به را .مقصد شود می داده نشان کند می وصل هم به را مقصدتحقق )• یک که انجایی تحقق )از یک که انجایی کالس( RealizationRealizationاز به مبدا کالس کالس( از به مبدا کالس از
عملیات همه از مبدا کالس اشیای که دهد می نشان عملیات مقصد همه از مبدا کالس اشیای که دهد می نشان مقصدتوانند می مبدا کالس اشیای ، کنند می پشتیبانی مقصد توانند عنصر می مبدا کالس اشیای ، کنند می پشتیبانی مقصد عنصر
را مقصد عنصر همان که کالسهایی سایر اشیای برای را جایگزینی مقصد عنصر همان که کالسهایی سایر اشیای برای جایگزینی . یک شی دو اگر خاطر همین به باشند سازند می . محقق یک شی دو اگر خاطر همین به باشند سازند می TypeTypeمحقق
جایگزین InterfaceInterfaceیا یا توانند می یک هر ، سازند محقق جایگزین را توانند می یک هر ، سازند محقق را . شوند . دیگری شوند دیگری
DependencyDependency
•DependencyDependency مقصد عنصر یک به مبدا عنصر یک مقصد از عنصر یک به مبدا عنصر یک ازوابسته مقصد عنصر به مبدا عنصر که دهد می وابسته نشان مقصد عنصر به مبدا عنصر که دهد می نشان
کند . می استفاده ان از یا کند .است می استفاده ان از یا است•( وابستگی رابطه )یک وابستگی رابطه خط( DependencyDependencyیک یک صورت خط( به یک صورت به
ان انتهای در که مقصد عنصر به مبدا عنصر از ان چین انتهای در که مقصد عنصر به مبدا عنصر از چینممکن . وابستگی شود می داده نشان دارد وجود ممکن . فلشی وابستگی شود می داده نشان دارد وجود فلشی
کلیدی کلمه توسط کلیدی است کلمه توسط شود .usesusesاست شود .عالمتگذاری عالمتگذاریرابطه RealizationRealizationرابطه رابطه • یک صورت به تواند رابطه می یک صورت به تواند می
کلیدی کلمه ان روی بر که شود داده نشان کلیدی وابستگی کلمه ان روی بر که شود داده نشان وابستگیrealizerealize. است گردیده .درج است گردیده درج
PackagePackage
بندی PackagePackageیک یک • گروه و دهی سازمان عنصر بندی یک گروه و دهی سازمان عنصر یکبا و گرفته قرار ان در عناصر سایر که باشد می با شده و گرفته قرار ان در عناصر سایر که باشد می شده
. شود می داده نمایش فرد به منحصر نام .یک شود می داده نمایش فرد به منحصر نام یک
که UMLUMLدر در • شوند می استفاده ای شیوه به ها که بسته شوند می استفاده ای شیوه به ها بستهمنظور به عامل سیستم در ها پوشه و ها منظور دایرکتوری به عامل سیستم در ها پوشه و ها دایرکتوری
. فایلها کردن بندی .دسته فایلها کردن بندی دسته
یک PackagePackageیک یک • که بزرگ مستطیل یک صورت یک به که بزرگ مستطیل یک صورت بهقرار ان باالی چپ سمت گوشه در کوچک قرار مستطیل ان باالی چپ سمت گوشه در کوچک مستطیل
. شود می داده نشان .دارد شود می داده نشان دارد
SubsystemSubsystem
از • نهایت در و زیرسیستم چندین از تواند می سیستم از یک نهایت در و زیرسیستم چندین از تواند می سیستم یکاین که شود تشکیل تجزیه قابل غیر عناصر سری این یک که شود تشکیل تجزیه قابل غیر عناصر سری یک
. هستند کالسها تجزیه، غیرقابل .عناصر هستند کالسها تجزیه، غیرقابل عناصرهدف • که باشد می عناصر از گروهی زیرسیستم هدف یک که باشد می عناصر از گروهی زیرسیستم یک
کنند . می تامین را کنند .مشخصی می تامین را مشخصییک • که بزرگ مستطیل یک صورت به زیرسیستم یک یک که بزرگ مستطیل یک صورت به زیرسیستم یک
دارد قرار ان باالی چپ سمت گوشه در کوچک دارد مستطیل قرار ان باالی چپ سمت گوشه در کوچک مستطیلمستطیل درون در زیرسیستم نام شود می داده مستطیل نشان درون در زیرسیستم نام شود می داده نشان
کلمه حاوی و گردد می درج کلمه کوچک حاوی و گردد می درج می subsystemsubsystemکوچک می نیز نیزیک . با که است خانه سه دارای بزرگ مستطیل یک . باشد با که است خانه سه دارای بزرگ مستطیل باشدایجاد بزرگ مستطیل از افقی خط یک و عمودی ایجاد خط بزرگ مستطیل از افقی خط یک و عمودی خط
. شود .می شود می
عملیاتی • حاوی مستطیل از باالیی کوچکتر عملیاتی خانه حاوی مستطیل از باالیی کوچکتر خانهدارد . برعهده زیرسیستم که دارد .است برعهده زیرسیستم که است
خصوصیتی • عناصر حاوی پایینی کوچکتر خصوصیتی خانه عناصر حاوی پایینی کوچکتر خانه((Specification ElementsSpecification Elements ) می نشان می ( که نشان که
. سازد می محقق را عناصری چه زیرسیستم .دهد سازد می محقق را عناصری چه زیرسیستم دهد
حاوی • ، راست سمت در مستطیل خانه حاوی بزرگترین ، راست سمت در مستطیل خانه بزرگترینسازی ) محقق سازی )عناصر محقق Realization Realizationعناصر
ElementsElements . )عناصر و عملیات عناصر این عناصر( . است و عملیات عناصر این است. سازند می محقق را زیرسیستم .خصوصیتی سازند می محقق را زیرسیستم خصوصیتی
ComponentComponent
توانند • می کالس چندین است مختلف مفاهیم از توانند کالسی می کالس چندین است مختلف مفاهیم از کالسییک درون یک در درون .ComponentComponentدر گیرند .قرار گیرند قرار
وجود • برنامه اجرای هنگام در که است سیستم از وجود بخشی برنامه اجرای هنگام در که است سیستم از بخشیدارد .دارد .
اجزای: • اجرا هنگام در پروژه مدیریت سیستم یک اجزای: مثال اجرا هنگام در پروژه مدیریت سیستم یک مثالکاربری ) رابط جزء دارد را کاربری )زیر رابط جزء دارد را ( ( InterfaceInterfaceزیر
Business ProcessingBusiness Processingجزء جزء •
داده • داده جزء جزء
امنیت • امنیت جزء جزء
Component DiagramComponent Diagram
پیاده • شیوه و شود می شناخته سازی پیاده دیاگرام عنوان پیاده به شیوه و شود می شناخته سازی پیاده دیاگرام عنوان به: . است زیر عناصر شامل کند می مشخص را سیستم :سازی . است زیر عناصر شامل کند می مشخص را سیستم سازی
•ComponentComponent : مستطیل دو که مستطیل یک صورت به مستطیل : که دو که مستطیل یک صورت به که. شود می رسم دارد قرار ان طرف یک در .کوچک شود می رسم دارد قرار ان طرف یک در کوچک
•Component InstanceComponent Instance یک صورت یک به صورت نشان نشان ComponentComponentبهنمونه ) نام که تفاوت این با شود می نمونه )داده نام که تفاوت این با شود می همراه( InstanceInstanceداده همراه( به به
نام : و نام : عالمت و خطی ComponentComponentعالمت ان زیر که شود می خطی اورده ان زیر که شود می اوردهاست . شده است .رسم شده رسم
• : دارای ان طرف یک که چین خط یک صورت به وابستگی : رابطه دارای ان طرف یک که چین خط یک صورت به وابستگی رابطهیک از است یک فلش از است رسم ComponentComponentبه به ComponentComponentفلش رسم دیگر دیگر
. گردد . می گردد می
Deployment DiagramDeployment Diagram
خوانده • نیز سازی پیاده دیاگرام،دیاگرام خوانده این نیز سازی پیاده دیاگرام،دیاگرام اینرا سیستم سازی پیاده محیط که شود را می سیستم سازی پیاده محیط که شود می
. دیاگرام این اصلی عناصر دهد می . نشان دیاگرام این اصلی عناصر دهد می نشان: از :عبارتند از عبارتند
– : نشان مستطیل مکعب یک بصورت : نود نشان مستطیل مکعب یک بصورت نود . دیاگرام داخل کامپوننت یک غالبا میشود . داده دیاگرام داخل کامپوننت یک غالبا میشود داده
. شود می .رسم شود می رسم: associationassociationیک یک – خط بصورت : ارتباطی خط بصورت ارتباطی
. میشود رسم نودها بین .مستقیم میشود رسم نودها بین مستقیم
NodesNodes
در نودنود یکیک • صرفا که است در منبعی صرفا که است منبعیدارد . وجود سیستم اجرای دارد .زمان وجود سیستم اجرای زمان
سیستم: یک نودهای سیستم: مثال یک نودهای مثالکامپیوتریکامپیوتری
کامپیوتر • کامپیوتر یک clientclientیکچاپگر • چاپگر یک یکسرور • سرور یک -business-business یک
processingprocessing اطالعاتی • بانک سرور اطالعاتی یک بانک سرور یک
شده • گفته قوانین همان از شده نودها گفته قوانین همان از نودها. کنند می تبعیت کالسها .برای کنند می تبعیت کالسها برای
مثال و نود مثال نمونه و نود نمونه
•. باشد می نود کالس یک از خاص نمونه نود،یک نمونه .یک باشد می نود کالس یک از خاص نمونه نود،یک نمونه یک
با • نود نام همراه به آن نام که مستطیل مکعب یک صورت با به نود نام همراه به آن نام که مستطیل مکعب یک صورت بهداده : نشان دارد خط زیر یک و شده جدا هم از عالمت داده : یک نشان دارد خط زیر یک و شده جدا هم از عالمت یک
. شود .می شود می
ها ها وابستگی DependenciesDependencies وابستگی
مختلف • کالسهای ارتباط برای است مختلف ابزاری کالسهای ارتباط برای است ابزاری ... نودها و کامپوننتها به و ... موجود،رابطها نودها و کامپوننتها به و موجود،رابطها
عنوان • با ها وابستگی از خاصی عنوان انواع با ها وابستگی از خاصی انواع
reside,use, deployreside,use, deploy انواع دادن ارتباط انواع برای دادن ارتباط برایدیاگرامهای در نودها و کامپوننتها با دیاگرامهای کالسها در نودها و کامپوننتها با UMLUMLکالسها
. شود می .استفاده شود می استفاده
دادن ((( ResideResideوابستگی وابستگی دادن (قرار قرار
عنصر ResideResideوابستگی وابستگی • یک سمت به کامپوننت یک عنصر از یک سمت به کامپوننت یک ازUMLUML. است آن مشتری کامپوننت که دهد می .نشان است آن مشتری کامپوننت که دهد می نشان
. باشد سیستم زیر یک یا و کالس تواند می .عنصر باشد سیستم زیر یک یا و کالس تواند می عنصر
و • گیرد قرار کامپوننت تعدادی در تواند می عنصر و یک گیرد قرار کامپوننت تعدادی در تواند می عنصر یک. باشد عنصر تعدادی مشتری تواند می کامپوننت .هر باشد عنصر تعدادی مشتری تواند می کامپوننت هر
یک resideresideیک یک • از چین نقطه فلش یک یک بصورت از چین نقطه فلش یک بصورتکلیدی کلمه که شود رسم عنصر سمت به کلیدی کامپوننت کلمه که شود رسم عنصر سمت به کامپوننت
residereside. است گرفته قرار آن .روی است گرفته قرار آن روی
ResideResideوابستگی وابستگی
در ResideResideوابستگی وابستگی تو صورت در به تو صورت بهتوتو
UseUseوابستگی وابستگی
وابستگی • وابستگی یک به UseUseیک مشتری کامپوننت یک از به که مشتری کامپوننت یک از کهمی رسم کننده عرضه کامپوننت یک می سمت رسم کننده عرضه کامپوننت یک سمت
کامپوننت یک از کامپوننت یک که دهد می کامپوننت شود،نشان یک از کامپوننت یک که دهد می شود،نشان. است متکی آن به اینکه یا کند می استفاده .دیگر است متکی آن به اینکه یا کند می استفاده دیگر
وابستگی • وابستگی یک از UseUseیک چین نقطه فلش یک از بصورت چین نقطه فلش یک بصورتکننده عرضه کامپوننت سمت به مشتری کننده کامپوننت عرضه کامپوننت سمت به مشتری کامپوننت
کلیدی کلمه که شود می کلیدی رسم کلمه که شود می فلش useuseرسم باالی فلش در باالی در. شود می .نوشته شود می نوشته
مثالمثال
گسترش گسترش وابستگی DeployDeployوابستگی
به • مشتری کامپوننت یک از گسترش وابستگی به یک مشتری کامپوننت یک از گسترش وابستگی یکنشان و شود می رسم کننده عرضه نود یک نشان سمت و شود می رسم کننده عرضه نود یک سمت
کننده عرضه روی بر مشتری جز که دهد کننده می عرضه روی بر مشتری جز که دهد می. است یافته .گسترش است یافته گسترش
چین • نقطه فلش یک بصورت گسترش وابستگی چین یک نقطه فلش یک بصورت گسترش وابستگی یکشود می رسم کننده عرضه نود یک به کامپوننت شود از می رسم کننده عرضه نود یک به کامپوننت از
عبارت آن روی بر عبارت که آن روی بر . deploydeployکه شود می . گنجانده شود می گنجانده
وابستگی از وابستگی مثالهایی از deploydeployمثالهایییک • روی بر کاربر رابط یک یک روی بر کاربر رابط گسترش گسترش desktopdesktopیک
. است .یافته است یافته
یک Business-processingBusiness-processingکامپوننت کامپوننت • روی یک بر روی بریافته Business-processingBusiness-processingسرور سرور یافته گسترش گسترشاست.است.
از از مثالی تو DeployDeployمثالی در تو تو در تو
یک DataDataکامپوننت کامپوننت • روی یک بر روی Database DatabaseبرServerServer. است یافته .گسترش است یافته گسترش
ارتباطی ارتباطی پیوندهای Communication CommunicationپیوندهایAssociationsAssociations
•. رود می بکار یکدیگر با نودها ارتباط .برای رود می بکار یکدیگر با نودها ارتباط برای
نودها • در موجود های کامپوننت نودها بین ارتباطی مسیر نودها این در موجود های کامپوننت نودها بین ارتباطی مسیر این. کنند قرار بر ارتباط یکدیگر با که سازد می قادر .را کنند قرار بر ارتباط یکدیگر با که سازد می قادر را
به • را نود دو که راست خط یک بصورت ارتباطی پیوند به یک را نود دو که راست خط یک بصورت ارتباطی پیوند یک: . مثال شود می داده کند،نشان می متصل :یکدیگر . مثال شود می داده کند،نشان می متصل یکدیگر
و ارتباطی پیوندهای برای و مثال ارتباطی پیوندهای برای مثالوابستگیوابستگی
UseCaseUseCaseدیاگرامهای دیاگرامهای
های • نیاز آوری جمع فرآیند طی در دهد،و می نشان را سیستم عملکرد دیاگرامها های این نیاز آوری جمع فرآیند طی در دهد،و می نشان را سیستم عملکرد دیاگرامها این. شود می استفاده دارد را قابلیتهایی چه سیستم اینکه تشخیص برای .سیستم شود می استفاده دارد را قابلیتهایی چه سیستم اینکه تشخیص برای سیستم
. رود می پیش سیستم توسعه فرآیند تا و شده شروع پروژه آغازین مراحل از مدلها .این رود می پیش سیستم توسعه فرآیند تا و شده شروع پروژه آغازین مراحل از مدلها اینمی تعریف متوالی گامهای بصورت که کند می تعریف را سیستم عملیاتی می نیازمندی تعریف متوالی گامهای بصورت که کند می تعریف را سیستم عملیاتی نیازمندی
شود.شود.آن ActorActorیک یک • با شده سازی مدل سیستم که است بیرونی سیستم یک یا کاربر آن یک با شده سازی مدل سیستم که است بیرونی سیستم یک یا کاربر یک
. کند می برقرار .ارتباط کند می برقرار ارتباطActor,UseCaseActor,UseCase. برند می بهره کالس نمونه و کالس خصوصیت همان از .ها برند می بهره کالس نمونه و کالس خصوصیت همان از ها
مثالمثال
نمونه از نمونه مثالی از ActorActorمثالی
UseCaseUseCase
کالس usecaseusecaseیک یک UMLUMLدر در • نام با که بیضی یک کالس بصورت نام با که بیضی یک usecaseusecaseبصورت. شود می داده است،نشان شده .نامگذاری شود می داده است،نشان شده نامگذاری
.usecaseusecaseچون چون • هستند سیستم نیازمندیهای بیانگر شوند می اجرا سیستم توسط .ها هستند سیستم نیازمندیهای بیانگر شوند می اجرا سیستم توسط ها
رفتار،یک usecaseusecaseیک یک • ترتیب یک که رفتارهاست از ترتیب چند یا یک از رفتار،یک ترکیبی ترتیب یک که رفتارهاست از ترتیب چند یا یک از ترکیبی. دهد می نشان را انفعالی و فعل یا عملکرد که گامهاست از .ترتیب دهد می نشان را انفعالی و فعل یا عملکرد که گامهاست از ترتیب
انفعال )• و فعل انفعال )یک و فعل از( InteractionInteractionیک یکی و سیستم مابین را از( ،ارتباطی یکی و سیستم مابین را در actoractor،ارتباطی که در ها که هاusecaseusecase . دهد می نشان را دارند . شرکت دهد می نشان را دارند شرکت
عملکردهای usecaseusecaseیک یک • بازه که مستطیل یک بصورت توان می عملکردهای را بازه که مستطیل یک بصورت توان می را. داد نشان کند،نیز می مشخص را .سیستم داد نشان کند،نیز می مشخص را سیستم
و • پروژه مدیریت سیستم زیر و دیاگرام پروژه مدیریت سیستم زیر .usecaseusecaseدیاگرام دهد می نشان را آن .های دهد می نشان را آن های
مثالمثالسیستم )usecaseusecaseیک یک • به سیستم )ورود به شامل( LoginLoginورود تواند شامل( می تواند می
: باشد زیر :عملیات باشد زیر عملیات
می – نشان را رمز کلمه و کاربری کد دریافت کاربری صفحه می سیستم نشان را رمز کلمه و کاربری کد دریافت کاربری صفحه سیستمدهد.دهد.
–. میکند وارد را کاربری کد .کاربر میکند وارد را کاربری کد کاربر–. میکند وارد را عبور کلمه .کاربر میکند وارد را عبور کلمه کاربر–. میکند تایید و میکند وارد را عبور کلمه و کاربری کد .سیستم میکند تایید و میکند وارد را عبور کلمه و کاربری کد سیستمباشد، – درست عبور کلمه و کاربری کد اگر شرایط اساس بر باشد، سیستم درست عبور کلمه و کاربری کد اگر شرایط اساس بر سیستم
. میکند رد را کاربر اینکه یا دهد ادامه تا سازد می قادر را . کاربر میکند رد را کاربر اینکه یا دهد ادامه تا سازد می قادر را کاربر
و usecaseusecaseارتباط ارتباط و ها هاها actoractorها
•UsecaseUsecase با باActorActor ارتباطات بنام بخصوصی ارتباط طریق ارتباطات از بنام بخصوصی ارتباط طریق از.Communication AssociationsCommunication Associationsپیوندی پیوندی دارد .رابطه دارد رابطه
یک • که دهد می نشان ارتباط یک این که دهد می نشان ارتباط یک ActorActorاین یک از usecaseusecaseاز. کند می .استفاده کند می استفاده
چندین usecaseusecaseیک یک • با تواند چندین می با تواند و actoractorمی باشد پیوند و دارای باشد پیوند دارای
. است راست خط یک صورت به پیوند این که .برعکس، است راست خط یک صورت به پیوند این که مثال:مثال: برعکس،
UsecaseUsecase پیوندی ارتباطات و پیوندی ها ارتباطات و ها
به • متصل انتهای در به فلش متصل انتهای در که usecaseusecaseفلش دهد می که نشان دهد می actoractor نشان. است ارتباط کننده .آغاز است ارتباط کننده آغاز
به • متصل انتهای در به فلش متصل انتهای در که actoractorفلش دهد می که نشان دهد می سیستم سیستم نشان. است ارتباط کننده .آغاز است ارتباط کننده آغاز
دو • از باشند،فلشها ارتباط آغازکننده بتوانند دو هر صورتیکه دو در از باشند،فلشها ارتباط آغازکننده بتوانند دو هر صورتیکه در. شوند می حذف پیوندی ارتباط .سمت شوند می حذف پیوندی ارتباط سمت
که • کنید که دقت کنید باشد دقت نیز این نشانگر تواند می فلشها شدن باشد حذف نیز این نشانگر تواند می فلشها شدن حذفدیاگرام در را ارتباط آغازکننده است مدلساز،نخواسته دیاگرام که در را ارتباط آغازکننده است مدلساز،نخواسته که
. کند . مشخص کند مشخص
IncludeInclude وابستگیوابستگی
از • گیری فاکتور برای وابستگی از این گیری فاکتور برای وابستگی و usecaseusecaseاین عمومی و های عمومی هایبا ارتباط در آنها با استفاده ارتباط در آنها استفاده usecaseusecaseاستفاده مورد دیگر استفاده های مورد دیگر های
. گیرد می .قرار گیرد می قراریک • از وابستگی یک این از وابستگی ( usecaseusecaseاین به ) ( اصلی به ) usecaseusecaseاصلی
) آن) یا بوده مشمول شامل اصلی که میدهد نشان مشمول ( دیگر آن) یا بوده مشمول شامل اصلی که میدهد نشان مشمول دیگر. میکند فراخوانی .را میکند فراخوانی را
وابستگی • وابستگی یک یک includeincludeیک از چین نقطه فلش یک یک توسط از چین نقطه فلش یک توسطusecaseusecase به به اصلی که usecaseusecaseاصلی شود می رسم که مشمول شود می رسم مشمول
.includeincludeعبارت عبارت شود می درج آن باالی .در شود می درج آن باالی در
توسعه توسعه وابستگی ExtendExtendوابستگی
•: کنید دقت زیر مثال :به کنید دقت زیر مثال به
ExtendExtendوابستگی وابستگی
وابستگی • وابستگی یک یک ExtendExtendیک یک از Base Baseبه به Extension UseCaseExtension UseCaseازUseCaseUseCase که میکند که مشخص میکند به به Extension UseCaseExtension UseCaseمشخص
Base UseCaseBase UseCase ) ( و شود می داخل یابد می ( تعمیم ( و شود می داخل یابد می Base BaseتعمیمUseCaseUseCase. کند می تقویت .را کند می تقویت را
از • چین نقطه فلش یک توسط تواند می وابستگی از این چین نقطه فلش یک توسط تواند می وابستگی اینExtension UseCaseExtension UseCase به بهBase UseCaseBase UseCase و شود می و رسم شود می رسم
.ExtendExtendکلمه کلمه شود می نوشته آن روی .بر شود می نوشته آن روی بر
GeneralizationGeneralization
•ActorActor از استفاده هنگام به است ممکن از ها استفاده هنگام به است ممکن ها. کنند عمل هم مشابه .سیستم کنند عمل هم مشابه سیستم
•UseCaseUseCase عملکردشان ارایه در توانند می نیز عملکردشان ها ارایه در توانند می نیز ها.ActorActorبه به باشند مشابهی خواص دارای .ها باشند مشابهی خواص دارای ها
رابطه • از توانیم رابطه می از توانیم صورت GeneralizationGeneralizationمی صورت ،به ،به . کنیم استفاده هم اینجا در . مشابه کنیم استفاده هم اینجا در مشابه
در مشترک در عملیات مشترک ها ها ActorActorعملیات
GeneralizeGeneralize شده شده
در مشترک در عملیات مشترک ها ها UseCaseUseCaseعملیات
GeneralizeGeneralize شده شده
Sequence DiagramsSequence Diagramsشوند : • می تشکیل زیر عناصر از ترتیبی شوند : دیاگرامهای می تشکیل زیر عناصر از ترتیبی دیاگرامهای
کالس – کالس نقشهای .Class RolesClass Rolesنقشهای شود : می داده نشان کالس یک نمایش .بصورت شود : می داده نشان کالس یک نمایش بصورت
– / : عالمت یک از شی،بعد نام که تفاوت این با استاندارد اشیای بصورت بخصوص : / اشیای عالمت یک از شی،بعد نام که تفاوت این با استاندارد اشیای بصورت بخصوص اشیایمی : داده نشان است، خط زیر دارای تماما که کالس نام از بعد آنگاه و نقش نام می : سپس داده نشان است، خط زیر دارای تماما که کالس نام از بعد آنگاه و نقش نام سپس
شود.شود.
– : طول در را عنصر بودن موجود که پایین بسمت عنصر یک از چین خط یک بصورت عمر : خط طول در را عنصر بودن موجود که پایین بسمت عنصر یک از چین خط یک بصورت عمر خط. دهد می نشان .زمان دهد می نشان زمان
طول: – در را عنصر بودن فعال زمان است،که عمر خط روی بر عمودی مستطیلی طول: فعالیتها در را عنصر بودن فعال زمان است،که عمر خط روی بر عمودی مستطیلی فعالیتها. دهد می نشان .زمان دهد می نشان زمان
می: – رسم گیرنده غعالیت به فرستنده فعالیت طرف از صاف فلش یک بصورت می: ارتباطها رسم گیرنده غعالیت به فرستنده فعالیت طرف از صاف فلش یک بصورت ارتباطهاشود. شود.
ترتیب دیاگرامهای در ترتیب ارتباطها دیاگرامهای در ارتباطها
:UMLUMLدر در • شود می داده نشان زیر بصورت ای جمله توسط ارتباط :یک شود می داده نشان زیر بصورت ای جمله توسط ارتباط یک[guard] *[iteration] sequence_number : [guard] *[iteration] sequence_number :
return_variable :=operation_name(argument_list)return_variable :=operation_name(argument_list)
•GuardGuard : شرط این بایست می که دهد می نشان را شرطی و بوده شرط : اختیاری این بایست می که دهد می نشان را شرطی و بوده اختیاری. شود ارسال پیغام تا باشد .برقرار شود ارسال پیغام تا باشد برقرار
•IterationIteration *. و : دهد می نشان را پیغام ارسال دفعات تعداد و بوده .* اختیاری و : دهد می نشان را پیغام ارسال دفعات تعداد و بوده اختیاری][][. شوند می حذف تکرار نبودن صورت در .ها شوند می حذف تکرار نبودن صورت در ها
•Sequence_numberSequence_number : می نشان را پیغام ترتیب شماره و بوده می : اختیاری نشان را پیغام ترتیب شماره و بوده اختیاریدهد.دهد.
•Return_valiableReturn_valiable : باز را آن عملیات که را مقداری نام و بوده باز : اختیاری را آن عملیات که را مقداری نام و بوده اختیاری. دهد می نشان را گرداند .می دهد می نشان را گرداند می
•Operation_nameOperation_name. دهد : می نشان را عملیات .نام دهد : می نشان را عملیات نام•Argument_nameArgument_name. دهد : می نشان را عملیات به ارسالی آرگومانهای .نام دهد : می نشان را عملیات به ارسالی آرگومانهای نام
ترتیب • دیاگرام ترتیب مثال دیاگرام مثال
•: بازتابی :ارتباط بازتابی ارتباط
•: عناصر بردن بین از و :ایجاد عناصر بردن بین از و ایجاد
ترتیب دیاگرام در ترتیب تکرار دیاگرام در تکرار
باشد،مجموعه • الزم ترتیب،اگر دیاگرام یک باشد،مجموعه در الزم ترتیب،اگر دیاگرام یک درارتباطها،تکرار از ای دسته تعاملها،شامل از ارتباطها،تکرار ای از ای دسته تعاملها،شامل از ای
زیر شکل بصورت مستطیل یک زیر شوند،درون شکل بصورت مستطیل یک شوند،درون : شوند می داده : نشان شوند می داده نشان
•
تکرار از دیگر تکرار مثال از دیگر مثال
ترتیب دیاگرام در ترتیب شرطها دیاگرام در شرطها
عمومی • شکل درون در بودن ترتیب،شرطی دیاگرام عمومی در شکل درون در بودن ترتیب،شرطی دیاگرام درعمر خط روی در نقطه یک از که ارتباط چندین عمر تعاملها،بصورت خط روی در نقطه یک از که ارتباط چندین تعاملها،بصورت
شود می داده ،نشان شوند می جدا فعالیت مستطیل شود یا می داده ،نشان شوند می جدا فعالیت مستطیل یا
ارتباطها ارتباطها بطوریکه متقابل دارایدارای بطوریکه انحصار با شرطی متقابل عبارت انحصار با شرطی عبارت
هستند.هستند.
همکاری همکاری دیاگرامهای دیاگرامهای
و • زمان طول در را آنها ارتباط و همکاری،عناصر و دیاگرامهای زمان طول در را آنها ارتباط و همکاری،عناصر دیاگرامهای. دهد می نشان را آنها ارتباط چگونگی .همچنین دهد می نشان را آنها ارتباط چگونگی همچنین
•. دهد می نشان را عناصر بین همکاری،همکاری دیاگرام واقع .در دهد می نشان را عناصر بین همکاری،همکاری دیاگرام واقع درزمان • از ای بازه در را تعاملها ترتیب،ترتیب دیاگرام حالیکه زمان در از ای بازه در را تعاملها ترتیب،ترتیب دیاگرام حالیکه در
زمان نظر از هم را تعاملها همکاری دهد،دیاگرامهای می زمان نشان نظر از هم را تعاملها همکاری دهد،دیاگرامهای می نشان. دهند می نشان فضا نظر از هم .و دهند می نشان فضا نظر از هم و
مفید • پیچیده تعامالت نمایش برای ترتیب مفید دیاگرامهای پیچیده تعامالت نمایش برای ترتیب دیاگرامهای. خوانید. می پایین از باال از را آنها اینکه برای .هستند خوانید. می پایین از باال از را آنها اینکه برای هستند
تاثیر • بخواهید که هستند مفید زمانی همکاری تاثیر دیاگرامهای بخواهید که هستند مفید زمانی همکاری دیاگرامهایلحظه هر در چون دهید نشان مختلف عناصر روی بر را لحظه تعامالت هر در چون دهید نشان مختلف عناصر روی بر را تعامالت
ارتباط حال همان و دهید قرار دیاگرام روی بر را آنها ارتباط میتوان حال همان و دهید قرار دیاگرام روی بر را آنها میتوانببینید هستند، ارتباط در که عناصری با را دیگر ببینید دیاگرامهای هستند، ارتباط در که عناصری با را دیگر ..دیاگرامهای
همکاری همکاری دیاگرامهای دیاگرامهای
می • ساخته زیر صر عنا از همکاری می دیاگرامهای ساخته زیر صر عنا از همکاری دیاگرامهایشوند:شوند:
–. است : ترتیب ی دیاگرامها همانند کالسها .کالسها است : ترتیب ی دیاگرامها همانند کالسها کالسها– : دیاگرامهای همانند ارتباطها و بخصوص : اشیای دیاگرامهای همانند ارتباطها و بخصوص اشیای
ترتیب ترتیب
همکاری دیاگرامهای در همکاری ارتباطها دیاگرامهای در ارتباطها
امتداد • در که فلش یک بوسیله ارتباط همکاری،یک دیاگرام امتداد در در که فلش یک بوسیله ارتباط همکاری،یک دیاگرام در . توضیح شکل شود می داده است،نشان شده گنجانده . ارتباط توضیح شکل شود می داده است،نشان شده گنجانده ارتباط
. است ترتیب دیاگرامهای مشابه دقیقا . پیغام است ترتیب دیاگرامهای مشابه دقیقا پیغام
بازتابی • بازتابی ارتباط ارتباط
عناصر • تخریب و عناصر ایجاد تخریب و ایجاد
همکاری دیاگرام در همکاری تکرار دیاگرام در تکرار
در • صفات همکاری،مشابه دیاگرام در در تکرار صفات همکاری،مشابه دیاگرام در تکرار . تعداد شوند می داده کالس،نشان . دیاگرامهای تعداد شوند می داده کالس،نشان دیاگرامهایعالمت } { دو میان در تواند می تکرار عالمت } { دفعات دو میان در تواند می تکرار دفعات
. شود . آورده شود آورده
همکاری دیاگرامهای در همکاری شرط دیاگرامهای در شرط
از • استفاده با از شرطها استفاده با شرطهای guardguardشرطها تحقق شرطهای و تحقق ومی ).( داده نشان از استفاده با آن از می ).( بعد داده نشان از استفاده با آن از بعد
: مثال. :شود مثال. شود
حالت حالت دیاگرامهای دیاگرامهای
. یکیک• در یعنی است حیات چرخه یک دارای . عنصر در یعنی است حیات چرخه یک دارای عنصربخود را مختلفی حالتهای پروژه اجرای بخود هنگام را مختلفی حالتهای پروژه اجرای هنگام
. یک وضعیت و ساده،شرایط حالت یک گیرد . می یک وضعیت و ساده،شرایط حالت یک گیرد می. دهد می نشان را .عنصر دهد می نشان را عنصر
ساخته • عنصر که است شروع،حالتی حالت ساخته یک عنصر که است شروع،حالتی حالت یک . که است حالتی پایان حالت یک و شود . می که است حالتی پایان حالت یک و شود می
. رود می بین از . عنصر رود می بین از عنصر
TransitionsTransitionsتبدیالت تبدیالت
مختلفی • حاالت دارای عنصر یک مختلفی وقتی حاالت دارای عنصر یک وقتیبه شرایطی تحت بایست می به است،حالتها شرایطی تحت بایست می است،حالتها
. را حالتها بین ارتباط شوند تبدیل . همدیگر را حالتها بین ارتباط شوند تبدیل همدیگریا یا تبدیالت .TransitionsTransitionsتبدیالت گویند .می گویند می
حالت • تغییر باعث که است رویداد،اتفاقی حالت یک تغییر باعث که است رویداد،اتفاقی یک : . مثال شود می عنصر : یک . مثال شود می عنصر یک