ادبيات تخصصي شناسي مرجعفارسي : پاكدامن دكتر خانم سركار راهنما استادپرستاري: محمد گردآورندگان

اجورلو هاديطهماسبي رضامسچي بهناز

رساني اطالع و كتابداري علوم كارشناسي1393بهار

Reference material literature

Teacher: Mrs. Dr. virtuous M. parastari H. Ajorloo R. TAHMASBI B. Mr. Meschi Bachelor of Library and Information Science

Spring 1393...

چيست چيست مرجع چيست ::مرجع چيست مرجع ::مرجع

متنوعي و متعدد اطالعات كه منابعي وجود به توجه متنوعي با و متعدد اطالعات كه منابعي وجود به توجه بااطالعات بازيابي به نياز نيز زيادي مخاطبين و اطالعات دارند بازيابي به نياز نيز زيادي مخاطبين و دارند

كه كتابها از دسته اين لذا دارند منابع اينگونه كه از كتابها از دسته اين لذا دارند منابع اينگونه ازمعمودل مجموعه از ميشوند ناميده مرجع معمودل اصطالحا مجموعه از ميشوند ناميده مرجع اصطالحا

مرجع بخش عنوان به خاصي بخش در و گرديده مرجع جدا بخش عنوان به خاصي بخش در و گرديده جدامنابع از دسته اين كه است بديهي است گرفته منابع قرار از دسته اين كه است بديهي است گرفته قراربسياري مخاطبين به و ها پرسش از زيادي تعداد بسياري به مخاطبين به و ها پرسش از زيادي تعداد به

نمود خواهد قادر را مرجع كتابدار و داد خواهند نمود پاسخ خواهد قادر را مرجع كتابدار و داد خواهند پاسختوفيق مخاطبين اطالعاتي نيازهاي به پاسخگويي توفيق در مخاطبين اطالعاتي نيازهاي به پاسخگويي در

يابد يابد بشتري ..بشتري

: مرجع منابع شناخت و ايجاد اهميتاطالعات • جستجوي در مهارت ايجاد و مرجع منابع شناخت

نيازهاي به پاسخگويي در كه نمود خواهد قادر را مرجع كتابدارمرجع بخش در متعددي هاي پرسش و مخاطبين اطالعاتي

. دهد پاسخ

: نامه وا ژه يا ها فرهنگمعاني • بيان به كه هستند منابعي ميدانيم كه همانگونه

مي خاصي موضع يا زبان يك اصطالحات و ها واژهپردازند.

: فارسي امثال فرهنگو ها حكمت ، ها المثل ضرب امثال، شامل مرجع منبع اين

. است كرده ذكر را شده منسوخ و رايج خرافات

ادبي لغت ادبي فرهنگ لغت ادبي ::فرهنگ لغت ادبي فرهنگ لغت ::فرهنگ

و بيان و معني از اعم فارسي ادبيات و زبان جامع لغت و فرهنگ بيان و معني از اعم فارسي ادبيات و زبان جامع لغت فرهنگعروضعروض

قاره شبه در فارسي ادب زبان نامه فرهنگهند

زبان متضاد و مترادف واژگان جامع فرهنگفارسي:

: ها نامه دانش يا ها المعارف داير‍ة كه • هستند منابعي ها المعارف داير‍ة از منظور كه ميدانيم

موضوع يك از توضيح و تعريف شكل به اطالعاتي بيان بهاز منابع از دسته اين پردازند مي مقاله شكل به غالبا و

نيازهاي به پاسخگويي در مرجع منابع ترين كاربرديبه معموال و باشد مي كنندگان مراجعه تا 80اطالعاتي

پاسخگو 90 را متعارف و معمول هاي پرسش صد در

هستند

: پارسي شاعران المعارف داير‍ة اي مقابله ترجمه: ايران معاصر ادبيات نامه دانش

: فارسي المعارف داير‍ة به المعارف داير‍ة نخستين و است مصاحب اشتاد بزرگ كار

المللي بين و علمي معيارهاي رعايت با كه است فازرسي زبان - دوم جلد و س الف حروف شامل اول جلد است گرديده تدوين

- منتشر زودي به آن سوم جلد و ميباشد ل ش حروف شامل. شد خواهد

: ها كتابشناسيمواد • از كه هستند اي سياهه يا فهرست همان كه

نام ) الفبايي، خاص اي شيوه به كه اطالعاتي گوناگون . ) از اند گرديده تنظيم رده يا موضوع براساس نويسنده،

اينگونه و ميشود ياد علم عنوان به گاها كتابشناسيمواد كمي و كيقي هاي جنبه به كرد تعريف را آن ميتوان

و افكار كيفي هاي جنبه كه ميشود مربوط اطالعاتيبه كمي اي جنبه و است آثار پديدآورندگان هاي انديشهمربوط اطالعاتي ماده يك ي سازنده و ظاهري اجزاي

ميشود.

: صفويه دوره ادبيات كتابشناسياصفهان مكتب ادبي شاخه وضعيت از دورنمايي منبع اين در

– . زباني دستاوردهاي بيان بر عالوه منبع اين در است شده بيانو زبان گسترش و نفوذ دايره به ايران در صفويه دوره ادبيدوره آن در ايران مرزهاي از خارج حوزه در فارسي ادبيات

. ميكند اشاره

: ها حال شرح يا ها نامه زندگيفرد • يك هاي نشاني و احوال شرح به منابع از دسته اين

نشان و نام حد در كوتاه گاهي ميپردازند مشهور اقراد يازندگي و تاريخي هاي دوره از تقضيلي شرحي با گاهي و

اشخاص.به نكته:• و اي مجموعه صورت به كه هايي حال شرح

مي مجموعه يك در مختلف هاي شخصيت زندگي شرحهاي حال شرح ولي آيند مي حساب به مرجع پردازند ) مرجع ) شخصيت يك زندگي به مربوط يعني انقرادي

. نميشوند محسوب

: الشعرا تذكر‍ة خالل در كه است فارسي ادب تاريخ در خود ازنوع تذكره دومين

افسانه آن در كه است پيران و پادشاهان و شاعران احوال شرحبه ميتوان ها افسانه اين بارز نمونه از كه دارد وجود نيز هايي

. ... كرد اشاره و عطار و سعدي فردوسي درباره حكاياتي

ها منبع) : 2000ترين با آشنايي جهت اساليد اينتحقيق شامل و بوده فارسي زبان به فوري مرجع

نميباشد(شگفت • مجموعه شامل

و دانستنيها انگيزترين. است جهاني ركوردهاي