ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ...

16
و ی Journal of Comparative Exegetic Researches Volume 5, No. 1, Spring & Summer 2019, Issue 9 (pp. 111‐126) DOI: 10.22091/pƩ.2019.3463.1400 ﺷﻤﺎر ﭼﻬﺎرم، ﺎل ۀ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن و ﺑﻬﺎر ﺳﻮم،١٣٩٨ ﺷﻤﺎره، ﯿ ﺎﭘ٩ ﺻﻔﺤﺎت) ١١١ - 12 6 ( Evil Eye in Sunni and Shi'ite Exegeses Reza Baqizadeh Palami 1 Received: 10/8/2018 | Accepted: 2/11/2018 Abstract One of the questions propounded in the society is whether the evil eye is factual or imaginary. This study aims to review the evil eye form Sunni and Shi'ite perspectives. Since many people are concerned with this issue, it seems essential to discuss and analyze this subject. This research has been accomplished by descriptive analysis and data collection through library method and note taking. The results of the study show that according to what has been stated in Sunni and Shi'ite exegetical books, the evil eye is not only superstition but also it is confirmed by some verses in the Qur'an and various narrations. It means that some people have a sort of power which is supernaturally effective; and the extent of which depends on those people. Moreover, some guidelines have been suggested to ward off and dispel this negative energy. Keywords: Eye, Evil Eye, Exegeses, Shi'ite, Sunni, Shi'ite and Sunni 1 Assistant Professor, Islamic Azad University (Ashtian Branch) | [email protected]

Transcript of ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ...

Page 1: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

ش ی ی ژپو ط رJournal of Comparative Exegetic Researches Volume 5, No. 1, Spring & Summer 2019, Issue 9 (pp. 111‐126) DOI: 10.22091/p )126- ١١١(صفحات ٩یاپی، شماره پ١٣٩٨سوم، بهار و تابستان ۀسال چهارم، شمار 2019.3463.1400.

Evil Eye in Sunni and Shi'ite Exegeses

Reza Baqizadeh Palami 1

Received: 10/8/2018   |   Accepted: 2/11/2018 

Abstract One of the questions propounded in the society is whether the evil eye is factual or imaginary. This study aims to review the evil eye form Sunni and Shi'ite perspectives. Since many people are concerned with this issue, it seems essential to discuss and analyze this subject. This research has been accomplished by descriptive analysis and data collection through library method and note taking. The results of the study show that according to what has been stated in Sunni and Shi'ite exegetical books, the evil eye is not only superstition but also it is confirmed by some verses in the Qur'an and various narrations. It means that some people have a sort of power which is supernaturally effective; and the extent of which depends on those people. Moreover, some guidelines have been suggested to ward off and dispel this negative energy. Keywords: Eye, Evil Eye, Exegeses, Shi'ite, Sunni, Shi'ite and Sunni

1 Assistant Professor, Islamic Azad University (Ashtian Branch) | [email protected]

Page 2: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches
Page 3: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

ش ی ی ژپو ط رJournal of Comparative Exegetic Researches Volume 5, No. 1, Spring & Summer 2019, Issue 9 (pp. 111‐126) DOI: 10.22091/p )126- ١١١(صفحات ٩یاپی، شماره پ١٣٩٨سوم، بهار و تابستان ۀسال چهارم، شمار 2019.3463.1400.

فريقين تفاسير در زخم چشم

١رضا باقی زاده پالمی

 ١١/٠٨/٩٧| تاریخ پذیرش: ١٩/٠۵/٩٧تاریخ ارسال:

چكيده تحقيـق، ايـن در. اسـت زخم چشم بودن خيالي يا بودن واقعي بحث جامعه، در مطرح هاي پرسش ازجمله هسـتند، درگيـر آن بـا مردم از بسياري ازآنجاكه است. شده بررسي فريقين تفاسير ديدگاه از زخم چشم با مطالب آوري جمع در و تحليلي، و توصيفي روش با تحقيق اين. ضروري است دربارة بررسي و بحث نتيجـه در پايـان، ايـن پـژوهش بـه ايـن اسـت. رسيده سامان به برداري فيش ازطريق و اي كتابخانه روش

بلكـه نيسـت؛ خرافـه تنهـا نـه زخـم چشم است، آمده فريقين تفاسير در آنچه به باتوجه: كه رسيده است تأثيرگـذار كه دارد وجود افراد در قدرتي يعني كند، مي تأييد را آن شماري بي روايات و قرآن از آياتي .است شده نيز سفارش آن دفع و رفع براي هايي راه و دارد افراد به بستگي تأثيرگذاري اندازة و است

. فريقين سنت، اهل شيعه، تفاسير، زخم، چشم چشم،:كليدي واژگان

[email protected]. استادیار دانشگاه آزاد اسالمی واحد آشتیان | ١

Page 4: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

٩ یاپی، شماره پ١٣٩٨سوم، بهار و تابستان ۀسال چهارم، شمار - تفسیرتطبیقی های دوفصلنامه پژوهش | ١١۴

 

مسئله . طرح1 سـاخته، مشـغول خود به را بشري جوامع ذهن ديرباز، از كه باورهايي ترين رايج از يكي

در و شود مي ياد »زدن چشم يا و »زخم چشم« به آن از كه است چشم قدرتمند و مرموز نيروي جـزء يا دارد واقعيت زخم چشم آيا كه است اين اكنون پرسش گويند. مي »العين« آن به عربي

در آنچـه براسـاس امـا اسـت، خرافـات جـزء مسئله اين معتقدند برخي اگرچه است؟ خرافات توجـه مـورد و داشته واقعيت زخم چشم :كه است اين بدان اشاره شده، روايات و قرآن آيات : فرمايد مي باره دراين روايتي در اكرم رسول. گيرد مي قرار مردم

ق،1413 حنبـل، احمـدبن ( »كشـاند مي زير به را ها كوه حتي و دارد حقيقت زخم چشم« وجـود ايـران در كه مخصوص صورت اين با زخم چشم به اعتقاد: گويند مي برخي .)274 ،1ج

.)851 ،1 ،1380 مصاحب،(است شده وارد اعراب و اسالم تأثير از دارد، .گيرد مي قرار بررسي مورد سنت اهل و شيعه تفاسير ديدگاه از زخم چشم مقاله اين در

بحث مبادي و شناسي . مفهوم2 زخم چشم: شناسي مفهوم. 2- 1

باالبصار االزالق الكمال، عين الالمة، العين بالعين، االصابه العين، را زدن چشم ،عربي در باشـد هميشـگي اي حرفـه ،زن چشـم يا شور چشم اگر و عاين را »زن چشم«. گويند ديگر ... و

سـيد حـاج ( گوينـد معيـون و معـين را »نظرخـورده «يـا »رسـيده چشم« و عيون، و معيان عيان، هـا انسـان برخـي چشـم در كـه اسـت مرموزي نيروي زخم، چشم). 565 ،5ج ،1391 جوادي، مكارم( كند هالك يا بيمار را مقابل طرف مخصوص نگاه يك با است ممكن كه دارد وجود

سـبب به كه است نقصاني و آزار«است: شده گفته نيز و .)42،24ج ،1375 ديگران، و شيرازي برهـان، (گوينـد مـي زخم چشم را چيزي و كسي از آنها كردن تعريف و مردم از بعضي ديدن اگـر ،معتقدنـد و داننـد مـي جادو و سحر اقسام از را چشم تصرفات برخي، .)640 ،2ج ،1357 اسـت آسـيبي همـان زخم چشم يعني شود؛ مي ياد زخم چشم به ازآن باشد، بار زيان و زا آسيب

بدچشـم، ؛دارد تأثيري چنين چشمش رود مي گمان كه را كسي. زند مي كسي به بد چشم كه .)851 ،1 ،1380 مصـاحب، (كننـد مـي تعبيـر آن امثـال و رسـاندن نظـر دادن، نظر چشم، شور : است آورده »جاحظ بن عمرو« از زخم چشم اثرگذاري چگونگي دربارة طبرسي عالمة

Page 5: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

115 | نیقیفر ریزخم در تفاس چشم

جـدا غيرمرئـي اجـزاي اي پـاره بـد يا شور هاي چشم از كه نيست انكار قابل واقعيت اين« كـه ديگري هاي خاصيت همانند كه، است خاصيتي اين و گذارد مي اثر ديگران در و گردد مي .)249: 5 تـا، بـي طبرسـي، » (شود مي يافت ها چشم گونه اين در است، موجود ها پديده ديگر در

در تنهـا و گـذارد نمـي اثـر چيـز همـه در چـرا است چنين اگر: اوال: «اند گفته آن رد در برخي در جـوهر و اسـت »جـوهر « از جهـان ايـن اجزاي همة: ثانيا دارد؟ اثري چنين موارد از اي پاره

از .)همان( »بپذيريم را اثرگذاري اين ها چشم برخي در تا گذارد نمي اثر خود همانند اي پديده برخـي براساس كه خداست كار ،چشم اثرگذراي: «گويد مي كه شده نقل باره دراين ابوهاشم

نيـز رضي شريف سيد .)همان( »است داده قرار مؤثر را آن نيست روشن ما براي كه مصالح از رفتـار بنـدگانش بـا دانـد مي خود كه مصالحي براساس هستي آفريدگار: «گويد مي باره دراين داراي ديگـران بـراي فـردي زندگي در نعمت دگرگوني كه نيست ناممكن رو، ازاين كند. مي

اول نفـر نعمـت اگر كه است آگاه دوم نفر حال و وضع از خدا كه ازآنجايي و باشد مصلحت معنـوي هاي ارزش و آخرت از و آورده مادي هاي ارزش و دنيا به روي دوم نفر اين نگيرد، را

اي گونـه بـه آن از زودتـر يا آخرت در بگيرد اول نفر از را نعمت آن اگر ،نيز و گردد مي دور حق زخم چشم: فرمود پيامبر كه رسيده روايت ،است ممكن ور اين از .كند مي جبران را آن

عالمـه .)همـان ( گـذارد مـي اثـر زخـم چشـم گفت و نمود تأويل و تفسير معنا همين بهرا است بنـدگان نظـر در چيزي كه هنگامي: فرمود پيامبر كه است روايت در: گويد مي نيز طبرسي شــمارد. مــي حقيــر را آن و كاهــد مــي آن منزلــت و ارزش از خــدا ،كنــد جلــوه بــزرگ خــدا وضـعيت دگرگـوني سـبب و دگرگون مردم از برخي نگاه اثر در چيزها از اي پاره روي، ازاين انسـان چشـم بـه چيزي اگر كه: است ديگري روايت در كه است جهت همين به شود. آنها در

حالـت آن دگرگوني جلوي تا دهند قرار خدا پناه در را آن شد، چشمگير و كرد جلوه خوش »چشـم خـود نـه گـذارد مـي اثر كننده نگاه نفس: «گويد مي طباطبايي عالمه .)همان( بگيرند را دو بـه نگـاه خـوبي آدم يـك گويد: مي مطلب ادامه در عالمه .)422 ،1382 طباطبايي، عالمه(

منظـور ). 423 همـان، » (شدند خشك درخت هردو هايي! درخت عجب: گفت و كرد درخت .ندارد اشخاص بدي يا خوبي به ربطي زدن چشم كه است اين عالمه

Page 6: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

٩ یاپی، شماره پ١٣٩٨سوم، بهار و تابستان ۀسال چهارم، شمار - تفسیرتطبیقی های دوفصلنامه پژوهش | ١١۶

 

روايات در زخم چشم بحث مبادي. 2- 2 اشـاره نمونـه چنـد بـه اينجـا در كـه اسـت بسياري وارد شده روايات ،زخم چشمدربارة

:شود مي چشـم، و اسـت حق زخم چشم ؛الحالق تستنزل العین و حق العین ان: «فرمود خدا رسول

بيشـتر : «فرمـود ديگـر جاي در .)247،1ج ق،1413 حنبل، احمدبن( »كند مي پست را بلند زمين .)258 ،6ج تا، بي سيوطي،( »است زخم چشم با خداوندي قدر و قضا از بعد من امت از مردگان »كنـد مـي ديـگ وارد را شـتر و قبر وارد را مرد و دارد واقعيت زخم چشم: «فرمود نيز و

از صـاحبش و شـود مـي مـريض زخم چشم با شتر اينكه، از كنايه .)26 ،63 ج ،1365مجلسي( .دهد مي قرار ديگ درون طبخ براي را آن گوشت و كشته را آن شدنش تلف ترس

ايـن اهـل بيشتر قسم! خدا به: «فرمودند كردند، مي عبور بقيع قبرستان از پيامبر روزي ازآن نيــز و .)391 ،6ج ،1344 كاشــاني،( انــد آرميــده اينجــا در زخــم چشــم ســبب بــه قبرســتان دارد، تـأثير كـه چيـزي آن و) نيسـت شـوم جغد( ندارد تأثيري جغد« كه شده روايت حضرت و دارد حقيقـت زخـم چشـم : «فرمـود ديگر جاي در .)19 ،1421 عيسي، ابي( »است زخم چشم .)274 ،1ج ق،1413 حنبل، احمدبن» (كشاند مي زير به را ها كوه قلة حتي

تأييـد مـورد و دارد واقعيـت زخـم چشـم كـه شـود مـي اسـتفاده روايـات اين ازمجموع .است بوده) ع(بيت اهل و پيامبر

فريقين تفاسير نگاه در زخم چشم واقعيت .3 .شود پرداخته فريقين تفاسير ازنگاه زخم چشم بودن واقعي داليل الزم است به اينجا در

قلم سورة 52 و 51 آية و 51 ةآيـ ،اند جسته تمسك آن به زخم چشم دربارة مفسران از برخي كه آياتي از يكي

: فرمايد مي خداوند آنجاكه است؛ قلم سورة 52بصارهم زلقونك یل کفروا ن یالذ کاد ی إن و «

ا بأ کر ســمعوا لم ــه قولــون ی و الــذ مــا * و لمجنــون إن

را تـو كـه بود نمانده چيزي شنيدند، را قرآن چون شدند، كافر كه ناآن و« ؛ن یللعالم ذکر إال هو

Page 7: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

117 | نیقیفر ریزخم در تفاس چشم

بـراي اي تـذكره جـز ) قـرآن ( آنكـه حـال و »اسـت اي ديوانـه واقعـا : «گفتند مي و بزنند، چشم .»نيست جهانيان اينكـه يعني چشم؛ به لغزيدن و است معناي لغزيدن به »زلق« واژة است: آمده العرب لسان در

.)70 ،6ج ،1408 منظور، ابن( بلغزانند داري كه مقامي از را تو و رسانند آزار چشمانشان با را تو افـرادي »اسـد بنـي « قبيلـة در كه: اند كرده نقل مفسران از بعضي آيه، نزول شأن مورد در

زخـم چشـم را پيـامبر خواسـتند تـا مي آنها از اي عده و داشتند زخم چشم قدرت كه بودند در ديگـر قـول ). 215 ،5ج ،1415 كاشـاني، فـيض ( شـد نازل مناسبت اين به باال آية كه بزنند بـود قـرآن تـالوت مشغول مسجد در خدا روزي رسول كه: است آمده آيه اين نزول شأن چشـم قـدرت بـا تـا داشـتند را ايشان شدن خارج انتظار و ايستاده مسجد در كنار جماعتي كه

آن و كـرد بـاخبر را حضـرت ،آيـه ايـن آوردن بـا جبرئيـل . بزننـد ضـربه حضرت آن به خود طبرسـي .)1379 آملـي، جـوادي ( شدند خارج باسالمت مسجد از آيه اين خواندن با بزرگوار

،1371 طبرسـي، » (اسـت زخـم چشـم آيـه، مقصـود كه هستند عقيده اين بر مفسران: «نويسد مي آيـه ايـن ذيـل در اسـت، خـردورز و خردگـرا فيلسوف يك كه ،طباطبايي عالمه). 341 ،10ج بلكـه نـداريم؛ آن نفـي بـر عقلـي دليـل و اسـت نفساني تأثيرات از نوعي زدن چشم: «نويسد مي

جـاي پس شده، وارد آن طبق بر هم رواياتي و هست منطبق زدن چشم با كه شده ديده حوادثي رسـول كـه كـرده روايـت عبـاس ابـن از بخـاري .)388 ،19ج ،1391 طباطبـايي، » (نيست انكار .)258 ،6ج تا، بي سيوطي،( »است حق زخم چشم مسئله: «فرمود آيه اين تفسير در خدا

بصــارهم زلقونــك یل « از منظور: «است آمده آيه اين ذيل جاللين تفسير در اسـت ايـن ،»بأ

و بيفكننـد زمـين به را شما كه است نزديك و كنند مي نگاه شديد نظر با شما به پيامبر! اي كه: .)566، 1428و سيوطي، محلي» (كنند ساقط را شما هستي، كه ازجايي

گـوييم مـي اينكه مثل است؛ آلود غضب بسيار هاي نگاه از كنايه آيه اين معتقدند، برخي شـيرازي مكارم(بخورد را من خواست مي نگاهش با انگار كه كرد نگاه من به چنان آن فالني

.)425 ،24ج ،1369 ديگران، و

يوسف سورة 67 آيةبواب من ادخلوا و واحد باب من تدخلوا ال یبن ای قال و : «فرمايد مي خداوند

قة أ غنــ ما و متفر

یأ

Page 8: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

٩ یاپی، شماره پ١٣٩٨سوم، بهار و تابستان ۀسال چهارم، شمار - تفسیرتطبیقی های دوفصلنامه پژوهش | ١١٨

 

م ه من عنک م إن ء یش من الل

ه إال الحک لت ه یعل لل ل یفل ه یعل و توک لون توک پسـران اي: گفت ؛ و المتوک

مـن و شـويد، وارد مختلـف هاي دروازه از بلكه نياييد؛ در) شهر به( دروازه يك از) همه( من! خـدا بـراي جـز فرمان. داشت توانم نمي دور شما از را خدا) قضاي( از چيزي) سفارش اين با(

.»كنند توكل او بر بايد كنندگان توكل و كردم، توكل او بر. نيست زيبـا او ماننـد يوسـف بـرادران اگرچـه : معتقدنـد سـنت اهـل و شيعه مفسران از گروهي

جمعيـت كـه بـود نگـران پـدر و بودنـد، رشيد ييها قامت و هيبت و جمال داراي ولي نبودند، بـه را مـردم توجـه انـد، آمده مصر به كشور يك از داد مي نشان آنان هاي قيافه كه ،نفري يازده حضـرت آن يعنـي برسـد؛ آنهـا بـه زخمـي چشم راه اين از خواست نمي او و كنند جلب خود ،5ج تـا، بـي طبرسـي، ؛200 ،2ج ،1371 طبرسـي، ( داشـت را خود فرزندان به زخم چشم ترس مكـارم ؛226 ،9ج ،1387 قرطبـي، ؛488 ،2ج تا، بي زمخشري، ؛791 ،3ج ،1340 طبري، ؛249

).30 و 29 ،10ج ،1375 ديگران، و شيرازي رازي، فخـر (كنـد مـي نقـل مفسـران جمهـور از را يعقوب حضرت ترس اين فخررازي

دهـد مي نسبت ضعيف قول يك به را زخم چشم از ترس طباطبايي عالمة .)172 ،18ج ،1357 »قیــل مــا علــی عــین فیصــیبھم النــاس یــراهم ان علــیھم یخــاف کــان انمــا: «گويــد مــي زمينــه درايــن و از ترس علت به را يعقوب حضرت سفارش نيز مجلسي عالمه). 218 ،11ج ،1391 طباطبايي،(

).17 ،63ج ق،1403 مجلسي،( داند مي زخم چشم زخـم چشم برخي: گويد مي و كرده بحث زخم چشم دربارة ه،آي ذيل در طبرسي عالمه

نقـل محققـان از بسـياري از ؛ امـا وي، است نشده ثابت دليل با معتقدند چون اند، كرده انكار را آورده زخـم چشـم بـودن حق دربارة را بسياري روايات و دارند قبول را زخم چشم كه كند مي

دارد ضعف و شدت و است مختلف مختلف، هاي چشم در زخم چشم: گويد مي سپس است.غن( آيـه فـراز ايـن : گويد مي ادامه در ايشان). 249 ،5ج تا، بي طبرسي،(

م یمــاأ

ــه مــن عــنک مــن الل

را آن مـن كنـد، اصـابت شـما بـه زخـم چشـم كـه بود اين الهي قضاي اگر: «اينكه يعني )؛یش .)همان( »كنم دفع توانم نمي

كند؛ مي تمسك دليل چند به زخم چشم بودن حق اثبات براي آيه اين ذيل در فخررازي .داننـد مـي زخـم چشـم از ،را يعقوب حضرت ترس مفسران، از متقدمين جمهور اينكه ازجمله

Page 9: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

119 | نیقیفر ریزخم در تفاس چشم

نيز و كند. مي اشاره زخم چشم بودن حق دربارة خدا رسول از را بسياري روايات ،همچنين به نيازي و است محض نفساني ديگر، جسم به جسم يك تأثير گاهي كه كند مي نقل حكما از

).172- 174 ،18ج ،1357 رازي، فخر(اينهاست جزء زخم چشم و ندارد جسماني قواي جمعـي دسـته شـدن وارد كه بود اين براي يعقوب حضرت دستور اينكه، ديگر قول از يـا، و. انگيخـت برمـي را حسـودان حسـد جـذاب، هـاي قيافه و مصر دروازه يك از برادران بـه يـا، ممكـن بـود كـه و كردنـد مـي توطئـه شـان اتفـاق شكستن براي بردند مي حساب ايشان برخـي ). 218 ،11ج ،1391 طباطبـايي، (بياورنـد سرشـان بر ديگري بالي يا و سانندبر شان قتل

بـه راه ةبدرقـ عنـوان بـه اجتماعي ممه دستور يك خواست مي يعقوب حضرت معتقدند: ديگرشـوند وارد بايـد دري هـر از بلكـه نجويند؛ در يك از را خود گمشده اينكه: آن و بدهد آنان

).30 ،24ج ،1370 ديگران، و شيرازي مكارم(

فلق سورة 5 آية .»حسد إذا حاسد شر من و : «فرمايد مي قرآن بـراي عاملي و ريشه را حسادت چون اند، دانسته زخم چشم براي دليلي را آيه اين برخي

زخـم چشـم : «نويسـد مـي برخـي قـول از آيـه اين ذيل در طباطبايي عالمة دانند. مي زخم چشم ديـدن از حسـادت و تعجـب اظهـار بـا حسـود شـخص كه است دروني و نفساني حسد نوعي ميبـدي .)550 ،20ج ،1391طباطبـايي، ( »شود مي زخم چشم باعث پنداشته، كه آنچه از زيادتر

بـد و بدخواهد كه بدنيت بدچشم شر از و: «كند مي ترجمه گونه اين را آيه االسرار، كشف در .)670 ،10ج ،1361 ميبدي،( »نگرد

شـر از يعني حاسد؛ شر از خدا به بردن پناه: «نويسد مي برخي قول از آيه ذيل در طبرسي و تفسـير ايـن بـا «: اسـت آمـده نـوين تفسير در). 569 ،10ج تا، بي طبرسي،( »چشمش و نفس زخـم چشم و شورچشمي به مربوط سوره اين در استعاذه اند، كرده آيه براي مفسران كه معاني ).424 تا، بي شريعتي،( »باشد مي حسود

زخم چشم درمان و گيري پيش راهكارهاي. 4 درمان و گيري پيش براي به راهكارهايي دارد، واقعيت زخم چشم شد ثابت اينكه از بعد

:شود مي اشاره آن

Page 10: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

٩ یاپی، شماره پ١٣٩٨سوم، بهار و تابستان ۀسال چهارم، شمار - تفسیرتطبیقی های دوفصلنامه پژوهش | ١٢٠

 

او بر توكل و خدا ياد و . ذكر4- 1 به آسيبي هيچ كند، توكل او بر و باشد خدا ياد به واقعا ناگوار پيشامدهاي در انسان اگر

و باشـيم خـدا يـاد بـه كه است اين گيري پيش راه ترين مهم هم زخم چشم دربارة رسد. نمي او .كنيم توكل او بر

گويـد مي يعقوب حضرت اينكه: «گويد مي يوسف سورة 67 آية ذيل در طبرسي عالمه خداونـد كـه اسـت اين اش فايده خدا بر توكل كه است اين علتش كنم، مي توكل خدا بر من: فرمايد مي قرآن .)249 ،5ج تا، بي طبرسي،( »كند حفظ زخم چشم گزند از را انسان است قادر

ال«ه بذکر أ اسـتعاذه اهللا، بسم گفتن .)28رعد: (» گيرد مي آرام ها دل خدا ياد با ؛القلوب تطمئن الل .گشاست مشكل زمينه دراين اندازد، مي خدا ياد به را ما كه اذكاري و

كند. نمي اثر او بر زخم چشم ازجمله چيزي كرد، توكل خدا بر كسي وقتي نظر قرآن، بهــذ علــی ســلطان له س یل إنه : «فرمايد مي آنجاكه ھــم علــی و آمنــوا ن یال ب لــونی ر بـر را او چراكـه ؛ توک .)99: نحل» (نيست تسلطي كنند، مي توكل پروردگارشان بر و اند، آورده ايمان كه كساني

بـاهللا اال القـوة اهللا ماشاء بگو: ترسيدي، زخم چشم از هرگاه: فرمايد مي صادق امام ).26 ،63ج ق،1403 مجلسي،(ثالثا العظيم العلي

اللــه: «فقـال يعجبـه شـيئا رأي مـن : «فرمـود پيامبر كه كند مي روايت مالك بن انس

ديگـر جـاي در .)569 ،10ج تـا، بـي طبرسـي، (شـيئا يضـر لم ،»بالله اال القوة الله ماشاء الصمد، خنثـي چشـمش اثـر آن از پـس ،»آله و محمد علي اهللا صلي و باهللا آمنت: «بگويـد : فرمايند مي .)18 ،63ج ،1403 مجلسي،(شود مي

قرآن هاي سوره و آيات خواندن .4- 2 معوذتين خواندن الف)

رويد، بيرون خانه از گير چشم و آراسته هيئتي با بخواهيد هرگاه: «فرمود صادق امام ).330 ،92ج همان،( »نكند اثر شما در چشمي تا بخوانيد را) فلق و ناس هاي هرسو( معوذتين

دارد. اثـر هـم چشم: «فرمود حضرت پرسيد، ونظر چشم مورد در رضا امام از مردي بخـوان و بيـاور بـاال ) قنـوت حالت( صورتت برابر را دستت كف ترسيدي، چشم ضرر از اگر

Page 11: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

121 | نیقیفر ریزخم در تفاس چشم

نفـع خـدا اذن بـه كـه بكـش ات پيشـاني بر را دستت و را فلق و ناس توحيد، حمد، هاي سوره .)192 همان،( »بخشد

...» يكاد ان و« آية خواندن ب) اثرگذار زخم چشم رفع در )52 و 51 (قلم: »يكاد ان و« آية داشتن همراه به يا و خواندن

طبرسـي، ( »االیــه هذه االنسان یقرأ ان العین اصابة دواء: «نويسد مي آيه اين ذيل در طبرسي. است ).341 ،10ج تا، بي

جن كافرون، توحيد، الكرسي، يتآ ج) مـؤثر زخـم چشـم دفـع در نيز جن و توحيد كافرون، هاي سوره و الكرسي يتآ خواندن

را جــن ســورة بســيار هــركس: «فرمــود صــادق امــام .)25 ،60ج ،1365 مجلســي،(اســت بـا و رسـد نمـي او به آنها مكر و جادو و سحر و جن زخم، چشم دنيا زندگي در هرگز بخواند، خلـاد معمـربن .)98 ،25ج ،1375 ديگـران، و شـيرازي مكـارم » (بـود خواهـد همراه محمد غاليـه عطـر برايشـان تـا فرمودند روزي بودم. رضا امام خريد مأمور خراسان در: گويد مي

و شدند خوشحال حضرت آن كردم، تهيه را آن وقتي كنم. تهيه) ماده چند از مركب عطري( هـاي سـوره آن روي و بردار ورقي است، حق زدن چشم معمر! اي :فرمودند و كرد نگاه آن به

مجلسي،(ده جاي عطر شيشه در غالف و بنويس را الكرسي آيت و فلق ناس، اخالص، حمد، .)26 و 25 ،63ج ق،1403

الخالقين احسن اهللا تبارك گفتن د) را جملـه ايـن ساخت، متعجب را او برادرش از چيزي كه كسي: «فرمود صادق امام

از روايـت همـين شـبيه ). همـان ( اسـت حق زخم چشم زيرا ،)الخالقین احسن الله تبارک( بگويد .)447 ،3ج ق،1413 حنبل، احمدبن(است شده نقل پيامبر

وارد شنا براي مدينه در حنيف بن سهل نام به شخصي خدا رسول زمان در شده است: نقل متعجـب او عريـان بـدن ديـدن و از بوده اين مسئلهناظر عامر عبداهللا نام به شخصي شود. مي استخر تـب و حـالي بـي دچـار سـهل . بـودم نديده زيبا و لطيف بدني چنين حال به تا: گويد مي و شود مي توضـيح را مـاجرا و رفتـه خـدا رسـول نـزد عامر خود كند. مي پيدا شدت او بيماري و شود مي

Page 12: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

٩ یاپی، شماره پ١٣٩٨سوم، بهار و تابستان ۀسال چهارم، شمار - تفسیرتطبیقی های دوفصلنامه پژوهش | ١٢٢

 

احســن اللــه تبــارک« شـدي متعجب زمان كه آن چرا: فرمايد مي خاص لحني با پيامبر و دهد مي آن بگيـرد. وضـو : داد دسـتور عـامر به حضرت سپس،. دارد حقيقت زخم چشم! نگفتي؟» الخالقین .)226 ،9ج ،1387 قرطبي،( يافت رهايي زخم چشم كمند از سهل و گرفت وضو شخص

دادن صدقه .4- 3 نشـده وارد خصـوص اين در روايتي اگرچه. كند مي دور زخم چشم از را انسان نيز دادن صدقه

كـه كنـد مـي دور را بـال نـوع هفتـاد صـدقه : «فرمـود پيامبر كه است آمده روايت در ولي است، ديگـر جـاي در و .)15982 ش346 ،6ج ،1413 هندي،( »است جذام و برص مرض آن ترين راحت بالها از كه يكي ترديدي نيست .)132 ،96ج ،1403 مجلسي،( »بندد مي را بال در هفتاد صدقه: «فرمود .كند دور انسان از را زخم چشم تواند مي صدقه نتيجه، در است. زخم چشم به شدن مبتال

رقيه و تعويذات از استفاده .4- 4 بـه و نويسند مي كاغذ بر كه دعاهايي نيز و آوردن پناه در دادن، پناه يعني رقيه؛ و تعويذ

كـه: اسـت شـده نقـل حـديثي در. آفت و بال رفع و زخم چشم دفع براي بندند مي بازو يا گردن اي رقيه آيا زنند. مي چشم جعفر فرزندان به گاه: كرد عرض پيامبر خدمت عميس بنت اسماء نـدارد؛ مـانعي آري ؛العــین لســبقه القدر یسبق شیء کان فلو نعم: فرمود پيامبر بگيرم؟ آنها براي ).341 ،10ج تا، بي طبرسي،(بود زدن چشم گيرد، پيشي قدر و قضا بر توانست مي چيزي اگر

و حسـن امـام بـراي پيامبر: فرمود اميرمؤمنان كه: است آمده ديگري حديث در : خواند را دعا اين و گرفت »رقيه« حسين امام

ة شر من عامة کلھا الحسنی الله اسماء و التامه بکلمات کما اعیذ « ه و السام کــل شــر مــن و الھامة عین شـر از خداونـد حسـناي اسـماي و كلمـات تمـام بـه را شـما ؛حسد اذا حاسد شر من و الم

مكـارم » ( سـپارم مـي ورزد حسـد كـه گـاه آن حسود، و بد چشم هر و موذي حيوانات مرگ، ).431 ،24ج ،1375 ديگران، و شيرازي گونـه اين را آن و خواند زخم چشم دعاي پيامبر براي جبرئيل كه: است آمده روايت در

هرچشـم شـرارت از را ؛ تـو شــیفیک اللــه حاسد عین کل من ارقیک الله بسم: «آموخت بزرگوار آن به ).1164 ،2ج ،1419 قزويني،(» دارد ارزاني شفايت خدا و دهم مي پناه خدا نام به حسودي

Page 13: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

123 | نیقیفر ریزخم در تفاس چشم

قــی و حــق العــین: «فرمايد مي باره دراين نيزعلي و اسـت حـق زخـم چشـم ؛حــق الر .)400 حكمت سيدرضي،( »است حق نيز آن دفع براي دعا به توسل

با را خود فرزندانموسي حضرت و ابراهيم حضرت كه:است آمده روايات در .)196 ،94ج ،1365 مجلسي،(ساختند مي ايمن زخم چشم از تعويذ

: توصيه شده است دعا اينخواندن ،زخم چشم از ماندن امان در براي الجنان مفاتيح درھم « یفــ ه یــعل ن یالعــا ن یعــ رد ابس یــ و رطــب و دامــس ل یــل و ابس ی حجر و حابس مطر رب الل

ت البصــر ارجــع ثم فطور من تری هل البصر فارجع ماله و نحره و ده یک البصــر ك یــإل نقلــب ی ن یکــر .)512ق، 1391قمي، عباس شيخ( »ریحس هو و خاسئا

مفيـد زخـم چشـم درمـان براي گويند، مي »حرمل« آن به عربي در كه ،»اسفند« اينكه اما ايـن بـودن دارويـي جنبة به رواياتي اگرچه است، نشده وارد باره دراين صحيحي روايت باشد،بـول تقطيـر و) 324 ،59ج ،1365 مجلسـي، (جـذام مانند جسمي هاي بيماري درمان مثل گياه؛

مثـل روحـي؛ بيمارهـاي برخـي درمـان بـراي و اشاره )446: 16ج ،1408 نوري، ؛188: همان( .است شده دانسته سودمند) 234 ،59ج ،1365 مجلسي،(ترس

شـفاي آن تنـه در و) حسـد كـردن دور( نشره ،اسفند ريشه در: «گويد مي كه روايتي اما ،1408 نـوري، ؛150 ،2ج ،1385 مغربـي، تميمـي ؛244تـا، بي كوفي،( است مرض دو و هفتاد . نيست سند معتبر لحاظ از ،)460 ،16ج

ماشـين، در نمـك گذاشـتن را كارهايي چون زخم چشم درمان كه ديگري موارد براي تخـم گذاشـتن اسـت، زده چشـم دهند مي احتمال كه افرادي از بردن نام و مرغ تخم شكستن

بـدن كـردن لمـس تختـه، بـه زدن آبـي، هـاي مهـره از اسـتفاده اتومبيـل، هـاي چـرخ زير مرغ مدرك و سند دانند، هيچ مي چپ، چانه پشت كردن تف آئينه، از استفاده خورده، زخم چشم

. نيست هم عقل تأييد مورد و نداريم معتبري دليل و

گيري . نتيجه5 سـنت اهـل و شـيعه مفسـران ديدگاه از: كه است اين آمده، دست به تحقيق اين در آنچه

كننـد مـي ثابت را آن قرآن و روايات از آياتي از استفاده با آنان بلكه نيست؛ خرافه زخم چشم بسـتگي تأثيرگذاري اندازة و است تأثيرگذار كه دارد وجود افراد برخي در قدرتي معتقدند و

Page 14: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

٩ یاپی، شماره پ١٣٩٨سوم، بهار و تابستان ۀسال چهارم، شمار - تفسیرتطبیقی های دوفصلنامه پژوهش | ١٢۴

 

رفـع بـراي هايي راه دارد، واقعيت شورچشمي اين كه طور همان آنان ديدگاه از و دارد افراد به نوشـتن آيـات، از برخـي قرائت دادن، صدقه اذكار، از برخي ازقبيل دارد؛ ز وجودين آن دفع و

.نمود مواظبت آن دربارة و گرفت جدي بايد را مسئله اين نتيجه در ،...و رقيه

Page 15: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

125 | نیقیفر ریزخم در تفاس چشم

:منابع قرآن. البالغه. نهج

ق.1405حوزه، ادب نشر قم: ؛العرب لسانمكرم؛ بن محمد منظور، ابن .1 .ق1419العلميه، دارالكتب االولي، بيروت: الطبعه ؛ماجه ابن سنن قزويني؛ يزيد بن محمد عبداهللا ابي .2 ق.1421 العلميه، دارالكتب االولي، بيروت: الطبعة ؛الترمذي سنن عيسي؛ محمدبن عيسي، ابي .3 .ق1413اسالمي، مكتبه بيروت: ؛احمد مسند حنبل؛ بن احمد .4 .ش1357اميركبير، انتشارات موسسه تهران: ؛قاطع برهان تبريزي؛ خلف بن محمدحسين برهان، .5 .ق1385دارالمعارف، مصر: ؛االسالم دعائممحمد؛ بن نعمان مغربي، تميمي .6 .ش1379اسرا، نشر مركز قم: ؛كريم قرآن تفسير تسنيمعبداهللا؛ آملي، جوادي .7 .1357المصريه، البهية قاهره: ؛الكبير التفسيرفخرالدين؛ رازي، .8 ش.1382قلم، سماء قم: ؛طباطبايي عالمه محضر در محمدحسين؛ رخشاد، .9

.تا نا، بي بي جا: بيالتأويل؛ وجوه في االقاويل عيون و التنزيل غوامض حقائق عن الكشاف عمر؛ بن محمود زمخشري، .10 .تا النشر، بي و للطباعه دارالمعرفه بيروت: ؛بالمأثور التفسير في المنثور الدر الدين؛ جالل عبدالرحمن سيوطي، .11 تا. اسالمي، بي فرهنگ نشر دفتر تهران: ؛نوين تفسير محمدتقي؛ شريعتي، .12 ش.1391حكمت، انتشارات تهران: ؛تشيع المعارف دايرة احمد؛ سيدجوادي، حاج صدر .13 ق.1397االسالميه، دارالكتب تهران: ؛القرآن تفسير في الميزان محمدحسين؛ سيد طباطبايي، .14 ق.1391اسماعيليان، مطبوعاتي موسسه قم؛ ؛القرآن تفسير في الميزان ؛________________ .15 موسسـه و قـم علميـه حـوزه مـديريت مركـز تهـران: و قـم ؛الجامع جوامع تفسير الحسـن؛ بن الفضل ابوعلي طبرسي، .16

.1371تهران، دانشگاه چاپ و انتشارات تا. االسالميه، بي العلمية مكتبة تهران: ؛القرآن تفسير في البيان مجمع ؛___________________ .17 .ش1340ايران، دولتي چاپخانه تهران: ؛)القرآن تفسير في البيان جامع(طبري تفسير جرير؛ محمدبن طبري، .18 ش.1363اميركبير، تهران: ؛عميد فارسي فرهنگ حسن؛ عميد، .19 .1415صدر، تهران: اعلمي؛ حسين تحقيق ؛الصافي تفسير مالمحسن؛ كاشاني، فيض .20 .ق1387العربي، دارالكتاب قاهره: ؛)القرطبي تفسير(القرآن الحكام الجامع احمد؛ محمدبن قرطبي، .21 ق.1391تهران، انتشارات علميه اسالميه، ؛الجنان مفاتيح عباس؛ شيخ قمي، .22 ق.1344اسالميه، تهران: ؛المخالفين الزام في الصادقين منهج اهللا؛ فتح كاشاني، .23 تا. الحديثه، بي نينوي مكتبه تهران: ؛الجعفريات محمد؛ بن محمد كوفي، .24 ق.1403العربي، التراث داراحياء بيروت: ؛االطهار االئمة اخبار لدرر لجامعه بحاراالنوار باقر؛ محمد مجلسي، .25 ق.1428، دمشق، دار الكلم الطيب، تفسير الجاللينالمحلي، جالل الدين احمد و السيوطي، جالل الدين عبدالرحمن، .26 .1380اميركبير، تهران: ؛فارسي المعارف دايرة حسين؛ غالم مصاحب، .27 ش.1375االسالميه، دارالكتب تهران: ؛نمونه تفسير ديگران؛ و ناصر شيرازي، مكارم .28 .1361اميركبير، انتشارات موسسه تهران: ؛االبرار وعدة االسرار، كشف رشيدالدين؛ ابوالفضل الميبدي، .29

Page 16: ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋptt.qom.ac.ir/article_1243_9a5655cd997b5fcb70356de69402b55c.pdf · ﯽ ã ﻄﺮ µ Ú v Îیﺶ وﭘﮋ Journal of Comparative Exegetic Researches

٩ یاپی، شماره پ١٣٩٨سوم، بهار و تابستان ۀسال چهارم، شمار - تفسیرتطبیقی های دوفصلنامه پژوهش | ١٢۶

 

ق.1408البيت، آل مدرسه قم: ؛الوسايل مستدرك حسين؛ نوري، .30 .هـ.1413الرساله، موسسه بيروت: ؛االفعال و االقوال سنن في العمال كنز الدين؛ عالء هندي، .31

References

‐ The Noble Qur’an. ‐ Nahj ol-Balaghah. ‐ Abi Abd ol-Lah, Muhammad bin Yazid Qazwini (1419 A.H). Sonan ibn Majeh. 1st Ed., Beirut: Dar al-Kitab al-Elmiah. ‐ Abi Isa, Muhammad bin Isa (1421 A.H). Sonan at-Tarmazi. 1st Ed., Beirut: Dar al-Kitab al-Elmiah. ‐ Ahmad bin Hanbal (1413 A.H). Mosnad Ahmad. Beirut: Maktabah Islami. ‐ Al-Mahalli, Jalal ed-Din Ahamd & Suyuti, Jalal ed-Din Abd or-Rahman (1428 A.H). Tafsir al-Jalalin. Damascus: Dar al-Kalam at-Tayyeb. ‐ Amid, Hasan (1363 S.H). Farhang Farsi Amid (Amid Persian Dictionary). Tehran: Amir Kabir. ‐ Borhan, Muhammad Hussain bin Khalf Tabrizi (1357 S.H). Borhan Qate’. Tehran: Amir Kabir. ‐ Feiz Kashani, Mulla Mohsen (1415 A.H). Tafisr as-Safi. Researched by Hossein A’lami, Tehran: Sadr. ‐ Hendi, Ala’ ed-Din (1413 A.H). Kanz ol-Ommal fi Sonan al-Aqval val-Af’al. Beirut: Ar-Risalah. ‐ Ibn Manzur, Muhammad bin Mukram (1405 A.H). Lesan ol-Arab. Qom: Adab-e Howzeh. ‐ Javadi Amoli, Abd ol-Lah (1379 S.H). Tasnim (Exegesis of the Qur’an). Qom: Asra’. ‐ Kashani, Fath ol-Lah (1344 S.H). Monhaj as-Sadeqin fi Elzam al-Mokhalefin. Tehran: Islamiah. ‐ Kufi, Muhammad bin Muhammad (N.D). Al-Ja’fariat. Tehran: Ninawi al-Haditah School. ‐ Majlesi, Muhammad Baqer (1403 A.H). Bahar ol-Anwar le-Jame’ah led-Dorar Akhbar al-A’emmah al-Athar. Beirut: Dar Ehya’ at-Turath al-Arabi. ‐ Makarim Shirazi, Naser et. al. (1375 S.H). Tafsir Nemoone. Tehran: Dar al-Kitab al-Islamia. ‐ Masaheb, Gholm Hosein (1380 S.H) Daerat ol-Ma’aref Farsi (Persian Dictionary). Tehran: Amir Kabir. ‐ Meibudi, Ab ol-Fazl Rashid od-Din (1371 S.H). Kashf ol-Asrar va Uddat-ol-Abrar. Tehran: Amir Kabir. ‐ Nuri, Hussain (1408 A.H). Mostadrak ol-Vasa’el. Qom: Al al-Bayt. ‐ Qomi, Sheikh Abbas (1391 S.H). Mafatih ol-Janan. Tehran: Elmiah Islamiah. ‐ Qurtubi, Muhammad bin Ahmad (1387 S.H). Al-Jami’ le-Ahkam al-Qur’an (Tafsir al-Qurtubi). Cairo: Dar al-Kitab al-Arabi. ‐ Razi, Fakhr ed-Din (1357 S.H). At-Tafsir al-Kabir. Cairo: Al-Bahiah al-Misriah. ‐ Rokhshad, Muhammad Hussain (1382 S.H). Dar Mahzar Allameh Tabatabaii. Qom: Sama’ Qalam. ‐ Sadr Haj Seyed Javadi, Ahmad (1391 S.H). Da’erat ol-Ma’aref Tashayyo’. Tehran: Hekmat. ‐ Shari’ati, Muhammad Taqi (N.D). Tafsir Nowin. Tehran: Daftar Nashr Farhang Islami. ‐ Suyuti, Abd ar-Rahman Jalal ad-Din (N.D). Ad-Dur al-Manthur fi at-Tafsir bel-Ma’thur. Beirut: Dar ol-Ma’rifah let-Tiba’ah van-Nashr. ‐ Tabari, Muhammad bin Jarir (1340 S.H). Tafsir Tabari (Majma’ al-Bayan fi Tafsir al-Qur’an). Tehran: Iran Governmental Press. ‐ Tabarsi, Abu Ali al-Fazl bin al-Hasan (1371 S.H). Tafsir Javame’ al-Jame’. Qom & Tehran: Management Center for Hawzah Elmiah in Qom & Tehran University Press. ‐ Tabarsi, Abu Ali al-Fazl bin al-Hasan (N.D). Majma’ al-Bayan fi Tafsir al-Qur’an. Tehran: Maktabah al-Elmiah al-Islamiah. ‐ Tabatabaii, Seyed Mohammad Hussein (1397 S.H). Al-Mizan fi Tafsir al-Qur’an. Tehran: Dar al-Kotob al-Islamiah. ‐ Tabatabaii, Seyed Mohammad Hussein (1397 S.H). Al-Mizan fi Tafsir al-Qur’an. Qom: Journalistic Institute of Isma’iilian. ‐ Tamimi Maghrebi, Na’man bin Muhammad (1385 S.H). Da’aem al-Islam. Egypt: Dar ol-Ma’aref. ‐ Zamakhshari, Mahmud bin Umar (N.D). Al-Kashshaf an Haqa’iq Ghavamiz at-Tanzil va Uyun al-Aqawil fi Vojuh at-Ta’wil. N.P: N.P.