Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

44
١ اﻟﺠﺮﻧﻮن ﺑﺮاي ﮔﻠﻲ دﺳﺘﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ: دﻧﻴﻞ ﻛﻴﺲ ﺑﺮﮔﺮدان: ﺟﻮزي ﻣﺮﻳﻢ*** ﭘﻴﺸﺮﻓﻂ ﮔﺬارش1 5 ﻣﺎرس1965 دﻛﺘﺮ» اﺳﺘﺮاوس» ] 1 [ ﻣﻲ ﻫﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻦ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ اﻣﺮوز از ﮔﻪ ﭼﻲ ﻣﻲ ﻓﻜﺮ ﻫﺮ و ﻛﻨﻢ ﺑﺮام ﭼﻲ اﻃﻔﺎق ﻣﻲ ﺑﻨﻮﻳﺴﻢ رو اﻓﺘﻪ. ﻧﻤﻲ ﻣﻦ ﻣﻲ اون وﻟﻲ ﭼﺮا دوﻧﻢ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺑﺮاي اﻳﻦ ﻛﻪ ﮔﻪ اون ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﻫﺎ ﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﻬﻤﻪ ﻧﻪ ﻳﺎ ﻛﻨﻨﺪ اﺳﺘﻔﺎده رو ﻣﻦ ﺗﻮﻧﻨﺪ. ﻛﻪ اﻣﻴﺪوارم ﻣﻦ اون ﻛﻨﻨﺪ اﺳﺘﻔﺎده رو ﻣﻦ ﻫﺎ. ﺧﺎﻧﻢ» ﻛﻴﻨﻴﺎن» ] 2 [ ﻣﻲ اون ﺷﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﮔﻪ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﺎﻫﻮش رو ﻣﻦ ﺑﺘﻮﻧﻨﺪ ﻫﺎ. ﺑﺎﻫﻮش دارم دوﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﺸﻢ. ﻣﻦ اﺳﻢ» ﮔﻮردﻧﻪ ﭼﺎرﻟﻲ» ] 3 [ . ﻫﻔﺘﻪ دو و ﺳﺎﻟﻤﻪ ﻫﻔﺖ و ﺳﻲ ﺑﻮد ﺗﻮﻟﺪم ﭘﻴﺶ ي. اﻻن ﻣﻦ دﻳﮕﻪ ﭼﻴﺰ ﻫﻴﭻ ﻫﻤﻴﻦ ﭘﺲ ﺑﻨﻮﻳﺴﻢ ﻛﻪ ﻧﺪارم اي ﻣﻲ ﺗﻤﻮم رو ﻧﻮﺷﺘﻨﻢ ﺟﺎ ﻛﻨﻢ. ﭘﻴﺸﺮﻓﻂ ﮔﺬارش2 6 ﻣﺎرس ﻣﻦ داﺷﺘﻢ ﺗﺴﺖ ﻳﻪ اﻣﺮوز. ﻣﻲ ﻓﻜﺮ اﻓﺘﺎدم ﺗﻮش ﻛﻨﻢ. ﻛﻨﻢ ﻓﻜﺮ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺮاي و اون دﻳﮕﻪ ﻫﺎ ﻧﻜﻨﻨﺪ اﺳﺘﻔﺎده رو ﻣﻦ. ﻣﺮد ﻳﻪ ﻛﻪ ﺑﻮد اﻳﻦ اﻓﺘﺎد اﻃﻔﺎق ﻛﻪ ﭼﻴﺰي دوﺳﺖ ﺟﻮون ﺗﻮي داﺷﺘﻨﻲ ﻛﺎرت ﺳﺮي ﻳﻪ و ﺑﻮد اﺗﺎق ﻟﻜﻪ ﻛﻪ ﺳﻔﻴﺪ ﻫﺎي ﺟﻮﻫﺮ ﻫﺎي داﺷﺖ ﺑﻮد رﻳﺨﺘﻪ روش. ﮔﻔﺖ اون ﻣﻲ ﭼﻲ ﻛﺎرت اﻳﻦ روي ﭼﺎرﻟﻲ ﺑﻴﻨﻲ. ﺑﺎ ﻣﻦ وﺟﻮد ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻮد ﺟﻴﺒﻢ ﺗﻮي ﺧﺮﮔﻮﺷﻢ ﭘﺎي ﻛﻪ اﻳﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻮدم ﺑﭽﻪ وﻗﺘﻲ ﭼﻮن ﺑﻮدم ﺗﺮﺳﻴﺪه ﺗﺴ ﺗﻮي ﻣﻲ ﻣﺪرﺳﻪ ﻫﺎي روي ﺟﻮﻫﺮ و اﻓﺘﺎدم ﻛﺘﺎب ﻣﻲ ﭘﺨﺶ ﻫﺎم ﻛﺮدم. ﻣﻦ ﻟﻜﻪ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻢ دﻳﺪم ﺟﻮﻫﺮ ي. ﺑﻜﻨﻢ ﺧﻮﺑﻲ اﻫﺴﺎس ﺷﺪ ﺑﺎﻋﺲ اﻳﻦ و ﺑﻠﻪ ﮔﻔﺖ اون. ﻓﻜﺮ ﻫﻤﻴﻦ وﻟﻲ ﺑﻮده ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻤﺶ ﻛﻪ ﻛﺮدم ﮔﺮﻓﺖ رو ﺟﻠﻮم اون ﺑﻴﺮون ﺑﻴﺎم ﺷﺪم ﭘﺎ ﻛﻪ. ﮔﻔﺖ اون ﻧﺸﺪه ﺗﻤﻮم ﻫﻨﻮز ﻣﺎ ﻛﺎر ﭼﺎرﻟﻲ ﺑﺸﻴﻦ. ﺧﻴﻠ ﻣﻦ رو ﺑﻌﺪش ﻳﺎدم ﺧﻮب ﻧﻤﻲ ﻣﻦ از اون وﻟﻲ آد ﻣﻲ ﻫﺴﺖ ﭼﻲ ﺟﻮﻫﺮﻫﺎ ﺗﻮي ﺑﮕﻢ ﺧﺎﺳﺖ. ﺟﻮﻫﺮﻫﺎ ﺗﻮي ﻫﻴﭽﻲ ﻣﻦ ﻧﻤﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ اون وﻟﻲ دﻳﺪم اون ﺗﻮي آدم و ﻫﺴﺘﺶ ﺗﺴﻮﻳﺮ ﻫﺎ ﺳﺮي ﻳﻪ دﻳﮕﻪ ﻫﺎي دﻳﺪﻧﺪ ﺗﺴﻮﻳﺮ. ﻫﻴﭻ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﻣﻦ

description

Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

Transcript of Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

Page 1: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١

دسته گلي براي الجرنون

كيس دنيل :نوشته

مريم جوزي: برگردان

***

1965 مارس 5 – 1گذارش پيشرفط

چي برام كنم و هر فكر مي چي گه از امروز به بعد من بايد هر مي ]1[«استراوس«دكتر ها بفهمند اون گه كه اين براي اين كه دونم چرا ولي اون مي من نمي. افته رو بنويسم مي اطفاق. ها من رو استفاده كنند اون من اميدوارم كه. تونند من رو استفاده كنند يا نه مهمه كه ميمن دوست دارم باهوش . ها بتونند من رو باهوش كنند گه كه شايد اون مي ]2[«كينيان«خانم من االن . ي پيش تولدم بود سي و هفت سالمه و دو هفته .]3[«چارلي گوردنه«اسم من . بشم

.كنم جا نوشتنم رو تموم مي اي ندارم كه بنويسم پس همين هيچ چيز ديگه

مارس6 – 2گذارش پيشرفط

ها ديگه اون و براي همين هم فكر كنم. كنم توش افتادم فكر مي. امروز يه تست داشتم منداشتني توي جوون دوست چيزي كه اطفاق افتاد اين بود كه يه مرد.من رو استفاده نكنند

اون گفت . روش ريخته بود داشت هاي جوهر هاي سفيد كه لكه اتاق بود و يه سري كارتاين كه پاي خرگوشم توي جيبم بود خيلي وجود من با. بيني چارلي روي اين كارت چي مي

افتادم و جوهر روي هاي مدرسه مي تتوي تس ترسيده بودم چون وقتي بچه بودم هميشه .كردم هام پخش مي كتاب

فكر. اون گفت بله و اين باعس شد اهساس خوبي بكنم. ي جوهر ديدم گفتم كه لكه من

اون گفت .كه پا شدم بيام بيرون اون جلوم رو گرفت كردم كه همش همين بوده ولي همينآد ولي اون از من نمي ي خوب يادمبعدش رو من خيل. بشين چارلي كار ما هنوز تموم نشده

ديدم ولي اون گفت كه نمي من هيچي توي جوهرها. خاست بگم توي جوهرها چي هست ميمن نتونستم هيچ . تسوير ديدند هاي ديگه يه سري ها تسوير هستش و آدم توي اون

Page 2: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢

من كارت رو جلوي چشمم گرفتم بعد اَقب .من خيلي تالش كردم كه ببينم. تسويري ببينممن معمولن اينكم رو توي . تونستم ببينم داشتم بهتر مي بعدش گفتم اگه اينكم رو. گرفتم

اينكم . زنم، با اين هال گفتم كه اينكم توي كمد توي هاله تلويزون مي سينما يا براي ديدن .كنم پيداش مي بندم اين دفعه زدم و بعد گفتم بزار اون كارت رو دوباره ببينم، شرت مي رو

. هاي جوهر رو ديدم ها رو پيدا كنم فقط لكه نتونستم اَكس خيلي تالش كردم ولي بازهممن اون يه چيزي روي كاقز نوشت و من ترسيدم كه . اينك جديد نياز دارم من بهش گفتم شايد

ي جوهر خيلي خوشگل بود با بهش گفتم كه اون يه لكه. يه تست رو افتاده باشم دوباره

جوابم غلت بوده رسيد پس بايد ولي اون به نزر ناراهت مي. ور و برشي ريز د سري نقته يهها كنم چون بعزي وقت مي من خيلي زود پيداش. بهش گفتم بزار دوباره امتهان كنم. باشه

خان بزرگساالن كندزهن هم، يه كند من توي كالس خانم كينيان براي. خيلي سريع نيستم .كنم هستم ولي من خيلي تالش مي

ي جوهر، يكي قرمز و يكي آبي، روش بود، يه شانس ديگه ا يه كارت ديگه كه دوتا لكهاون ب .بهم داد

اين زد و به من توزيح داد كه خيلي مرد خوبي بود و مسل خانم كينيان آروم حرف مي اون. نشونم بده كجا من گفتم. بينند ها توي جوهرها چيز مي اون گفت آدم. يه تجسم اهساسيه

اون . هم جواب درست نبود كنم ولي اين ي جوهر تسور مي گفتم من يه لكه. نگفت تسور كهام رو براي يه مدت من چشم. كن يه چيزي تخيل–اندازه گفت اين تو رو ياد چي مي

ميزي پس داده تخيل فنري رو كه جوهرش به رو گفتم يه خودكار. توالني بستم تا تخيل كنمكنم كه تست تجسم اهساسي رو پاس كرده فكر نمي. ماومد بعد پا شدم و بيرون. كنم مي

.باشم

مارس7 – 3گذارش پيشرفط

ون گفتم من بهش. هاي جوهر نباشم گفتند كه نگران لكه ]4[«نمور«دكتر استراوس و دكتر . ها نريختم و اين كه من نتونستم چيزي توي جوهرها ببينم كارت كه من جوهرها رو روي

وقت تست من گفتم كه خانم كينيان هيچ. كه شايد هنوز من رو استفاده كنند ها گفتند اون

Page 3: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣

خانم كينيان ها گفتند كه اون. توري به من نداده فقت امال و روخاني از من تست گرفته اونبزرگساالن هستم چون من از ي ي شبانه آموز اون توي مدرسه كه من بهترين دانشگفته

ها پرسيدند چارلي چي شد اون. بگيرم كنم و واقعن دوست دارم كه ياد همه بيشتر تالش مي. توري اون رو پيدا كردي چه. ي بزرگساالن رفتي شبانه ي كه تو خودت به تنهايي به مدرسه

. يه نفر بهم گفت كجا بايد برم تا ياد بگيرم خوب بخونم و بنويسم وگفتم از مردم پرسيدم خاست گفتم چون تموم زندگيم دلم مي. خاي خوب بخوني و بنويسي پرسيدند چرا مي ها اون

گفتند ها بهم اون. ولي اين خيلي سخته كه باهوش باشي. باهوش باشم و اهمق نباشمدم كه اهميت نمي من. خانم كينيان بهم گفت. گفتم آره. دوني كه ممكنه موقتي باشه مي

.سدمه ببينم

خانم خوبي كه اون تست رو از من گرفت . قريب داشتم تست اجيب بعدش امروز بازهم يه گفت و من ازش خاستم كه امالش رو بهم بگه تا بتونم اون رو توي گذارش اسمش رو به من

معني ي آخر چه سه تا كلمهدونم من نمي. تست درك احساس موضوعي. پيشرفطم بنويسماين تست . گيره مي ي بد آدم بايد پاسش كنه وگرنه نمره. دونم تست يعني چي ده ولي مي مي

ولي اين دفعه اون از من .ها رو ببينم تونستم اكس اومد چون من مي به نزر آسون مي من بهش گفتم اون آقاي. كرد اين من رو گيج. ها رو براش بگم خاست كه اكس نمي

بينم اون گفت اين هيچ تفاوتي ايجاد ديروزي گفت من بايد بهش بگم توي جوهرها چي مي .ها داستان سرهم كنم هاي توي اكس آدم اون از من خاست تا در مورد. كنه نمي

تريف هايي كه تا حاال نديده داستان تونه در مورد آدم تور مي پرسيدم آخه آدم چه من ازشدستم رو گم چون هميشه من ديگه هيچ وقت دروق نمي. سازمچرا من بايد دروق ب. كنه .شه مي

. براي خسوسي شدنه– تجسم اهساسي –تست ديگه اون به من گفت كه اين تست و اوناون . ي جوهر و اكس خسوسي بشه تونه با لكه تور مي چه گفتم آدم. من به شدت خنديدمفكر كنم اون . اي بود ن كار اهمقانهاي. به من چه. رو كنار گزاشت هاش عسباني شد و اكس

.افتادم تست رو هم

ي بيمارستان سفيد من رو به يه قسمت ديگه هاي چند وقت بعد يه سري مرد با روپوشها موش اون. مسل يه مسابقه با يه موش سفيد بود. بازي كنم بردند و بهم يه بازي دادند تا

Page 4: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٤

با يه آلمه ديوارهاي پرپيچ و تاب بود والجرنون توي يه جعبه . كردند مي رو الجرنون سدا

بود آغاز و ترف يه ترفش نوشته. ها به من يه مداد و يه كاقز پر از مستطيل و خط دادند اونو من و الجرنون هزارتاي ست]5[ها گفتند كه اين هزارتا اون. اش نوشته بود پايان ديگه

ممكنه ما هزارتاي مشابهي داشته باشيم در تور من نفهميدم چه. مشابهي رو بايد انجام بديمبه هرهال وقتي هم نبود كه . يه كاقز ولي چيزي نگفتم هاليكه الجرنون يه جعبه داشت ومن

.شروع شد چيزي بگم چون مسابقه

كرد قايمش كنه تا من نبينمش پس من سعي ردها يه ساعت داشت كه سعي مييكي از م .كردم بهش نگاه نكنم و اين من رو عسبي كرد

از ها بيشتر هرهال اون تست باعس شد كه من از هميشه اهساس بدتري بكنم چون اون بهمن . برد ي دفعات رو ده بار با هزارتاهاي متفاوت تكرارش كردند و الجرنون همه

الجرنون يه موش شايد اين به اين خاتره كه. قدر باهوشند ها اين دونستم كه موش نمي .ترند ها باهوش ي موش هاي سفيد از بقيه شايد موش. سفيده

مارس8 – 4گذارش پيشرفط

دكتر . بنويسم تونم ام كه به سختي مي زده قدر هيجان من اين! كنند من رو استفاده مي ها اون وقتي كه دكتر استراوس . استراوس باهم در اين مورد اول يه جروبحس داشتندنمور و دكتر

ي استفاده از من نگران نمور در باره دكتر. من رو با خودش آورد دكتر نمور توي اتاقش بودآموز از كينيان من رو به اُنوان بهترين دانش بود ولي دكتر استراوس بهش گفت كه خانم

من خانم كينيان رو دوست دارم چون اون . معرفي كرده دادهبين كسايي كه بهشون درس اگه براي اين . خاهد شد چارلي به تو يه شانس دومي داده و اون گفت. معلم باهوشيه

دونند كه اين داعمي هستش يا ها هنوز نمي اون. ممكنه باهوش بشي آزمايش داوتلب بشيكه ه من حتا با اين كه وقتي اون گفتبه همين خاتره ك. امكاني براش وجود داره نه ولي يه

چارلي تو با اون به من گفت نترس. يه عمل جراهي داره خيلي ترسيده بودم، قبولش كردم .توعه قدر كار بزرگي كردي كه بيشتر از هر كسي اين هق يه ذره اين

Page 5: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٥

نمور و دكتر استراوس در اين مورد با هم براي همين هم من خيلي ترسيدم وقتي كه دكتراون . من يه چيزي داشتم كه خيلي خوب بوده دكتر استراوس گفت كه. روبحس كردندج

من اهساس قرور . دونستم اون رو دارم من هتي نمي. خوبي داشتم ]6[گفت كه من متحركدونم من نمي. اون رو نداره 68 ]7[ردم وقتي كه اون گفت كه هر كسي با ضربدر هوشيك

متحرك . الجرنون هم اون رو داره اين چيه يا من از كجا گرفتمش ولي اون گفت كهتونه درست باشه آخه من ولي اين نمي. گزارند مي ها توي جعبه الجرنون اون پنيريه كه اون .اين هفته اصلن پنير نخوردم

ها تور كه اون بعد اون به دكتر نمور يه چيزي گفت كه من نفهميدم براي همين هم همين .هاشون رو نوشتم زدند بعزي از كلمه هرف مي

ي نمونه نم كه چارلي اون چيزي كه شما به اُنوان اوليندو گفت دكتر نمور من مي اوناما . داشتيد نيست فوق انساني جديدتون در نزر) ي كلمه رو بفهمم نتونستم همه** (هوش

ها معمولن اون. هستند** ناهمك و** پايين اون انگل** هاي با توانايي ذهن اكسر آدماون تبيعت خوبي داره و عالقه داره . مدكنار او شه باهاشون هستند و به سختي مي** عالق بي

.كه ديگران رو خوشنود كنه

دكتر نمور گفت به ياد داشته باش كه اون اولين انساني هست كه نبوقش با عمل جراهي سه .شه برابر مي

هد خوندن و ببين اون باوجود توانايي ذهني پايينش تا چه. استراوس گفت دقيقن دكتر

يت اينشتن ** به همون اندازه بزرگه كه من و تو تعوري** موفقاين . نوشتن رو ياد گرفته** اين در مقايس .ده اين شدت متحرك اون رو نشون مي. رو بدون كمك ياد بگيريم

.كنيم كنم كه اون رو استفاده هست من پيشنهاد مي** عظيم** موفق

رسيد نزر مي زدند ولي به ها خيلي سريع هرف مي هاشون رو نگرفتم و اون ي كلمه من همه .كه دكتر استراوس ترفدار منه و ديگري نه

استفاده ما چارلي رو. دكتر نمور توافق كرد و گفت خيلي خوب شايد هق با تو باشه نهايتنپريدم و به خاتر اين زده شدم كه از جام قدر هيجان وقتي اون اين رو گفت من اون. كنيم مي

ممنون دكتر شما هيچ وقت از بهش گفتم. دادمقدر به من خوبي كرده باهاش دست كه اين

Page 6: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٦

تور كه و واقعن به اين اعتقاد دارم همون .شيد اين كه به من شانس دومي داديد پشيمون نميمن به شدت سعي . كنم كه باهوش بشم من سعي مي بعد از عمل جراهي. به اون هم گفتم

.كنم مي

مارس10 – 5گذارش پيشرفط

از من تست هايي كه كنند و پرستارها و آدم جا كار مي هايي كه اين دمخيلي از آ. ترسيدم من اميدوارم كه من. شانسي كردند گرفتند براي من شكالت آوردند و برام آرزوي خوش

فقت يه . همراه دارم ي شانس و نعل اسبم رو به من پاي خرگوش و سكه. شانس باشم خوشگه چارلي دكتر استراوس مي. شد از جلوم رداومدم بيمارستان ي سياه وقتي داشتم مي گربه

.دارم خرگوشم رو با خودم نگه مي به هر هال من پاي. خرافاطي نباش اين علمه

استراوس پرسيدم كه آيا من الجرنون رو بعد از عمل جراهي توي مسابقه من از دكتركه دم ن مياگه عمل جراهي كار كنه من به اون موش نشو. يا نه و اون گفت ممكنه برم مي

تونم بهتر مي اون وقت. تر شايد هتي باهوش. ي اون باهوش باشم تونم به اندازه من ميمن دوست دارم مسل .ي مردم باشم بخونم و بنويسم و يه آلمه چيز بدونم و مسل بقيه

ها رو در سر تا سر ي آدم ها همه اون اگه كه اين داعمي كار كنه،. ي مردم باهوش باشم بقيه .كنند باهوش ميدنيا

دونم خوردن چه ربتي به من نمي. امروز سبح براي خوردن هيچي به من ندادند ها اون

اين . برداشته هاي من رو ي شكالت من خيلي گشنمه و دكتر نمور جعبه. باهوش شدن دارههام رو بعد ي شكالت جعبه تونم گه كه من مي دكتر استراوس مي. دكتر نمور يه آدم لجوجه

...تونه چيز بخوره نمي آدم قبل از عمل جراهي. جراهي پس بگيرماز عمل

مارس15 – 6گزارش پيشرفت

امروز ها باندها رو اون. اون وقتي كه من خواب بودم انجامش داد. جراهي درد نداشت عملدكتر نمور كه يه . بنويسم ها و سرم باز كردند تا من بتونم گزارش پيشرفتم رو از روي چشم

Page 7: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٧

امالي گزارش رو اشتباح نوشتم و بهم گه من هاي قبلي من رو خونده مي ز گزارشسري امن بايد تالش كنم اين رو يادم . در مورد پيشرفت تور همين. توري اون رو بنويسم گفت چه

.نره

اشكالي نداره گه دكتر استراوس مي. ي بدي براي به ياد آوردن امالي كلمات دارم هافظه منگه كه من بيشتر بايد در مي افته بنويسم ولي اون يزايي كه برام اتفاق ميكه من در مورد چ

توري دونم چه بهش گفتم كه من نمي وقتي. كنم بنويسم مورد اونچه اهساس يا فكر ميهام بود من سعي كردم باندها روي چشم تموم اون وقتي كه. فكركنم بهم گفت سعي كن

شايد اگه من ازش . دونم در مورد چي بايد فكر كنم مين من. ولي هيچ اتفاقي نيافتاد. فكركنمهاي آدم. توري بايد فكركنم هاال كه قراره من باهوش شده باشم چه بپرسم اون بهم بگه

كاش من يه سري چيز تجملي. اهتمالن چيزهاي تجملي. كنند مورد چي فكر مي باهوش در

.دونستم مي

مارس19 – 7گزارش پيشرفت

از اين من. هاي مختلف با الجرنون دادم من يه آلمه تست و مسابقه. افته ياتفاقي نم هيچ ها رو بازي بازي گه كه من بايد اون دكتر استراوس مي. بره همش از من مي. موش متنفرم

ي جوهرها تست لكه. بدم ها رو دوباره گه كه بايد اون تست ها هم مي بعزي وقت. كنمدارم اكس يه خانم و آقا رو بكشم من دوست. تور همينها هم اون تست اكس. اهمقانه است

.كنم ها دروق سرهم نمي ولي در مورد آدم

دكتر كردم من فكر مي. كنم تا فكر كنم سردرد گرفتم از اين كه به سختي سعي مي منبه چي فكر كنم گه اون به من نمي. كنه استراوس دوست منه ولي اون اصلن به من كمك نمي

كنم نوشتن من فكر مي. نيومده خانم كينيان به مالقات من. شم كي باهوش ميو يا اين كه .ها هم اهمقانه است اين گزارش پيشرفت

Page 8: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٨

مارس23 – 8گزارش پيشرفت

كارم برگردم گند كه برام بهتره كه به سر ها مي اون. گردم سر كارم توي كارخونه برمي من از كارم بايد براي يه ي چي بوده و هر شب بعدولي نبايد به كسي بگم كه عمل جراهي برا

براي اين كه ياد بگيرم باهوش بشم پول ها قراره هر ماه به من اون. ساعت به بيمارستان بيام .بدند

ي هام و همه گردم چون دلم براي كارم و دوست من خوشهالم كه سر كارم برمي .هايي كه با هم داشتيم تنگ شده گذروني خوش

بنويسم فقط گه كه من بايد به نوشتنم ادامه بدم ولي الزم نيست هر روز اوس مياستر دكترگه كه نااميد نشو چون مي اون. افته كنم يا يه چيز خاسي اتفاق مي وقتي كه به چيزي فكر مي

گه كه براي الجرنون هم خيلي تول مي اون. افته بره و يواش يواش اتفاق مي اين زمان ميبه همين خاتره كه الجرنون هميشه از من . قبلش شد برابر باهوش تراز 3كشيد تا اين كه

. شه من اهساسم بهتر بشه اين باعس مي. جراهي رو روش كردند بره چون اون هم عمل مي شايد يه روزي. تر از يه موش عادي انجام بدم تونستم اون هزارتا رو سريع مي من اهتمالن

الجرنون به تور رسه كه االن كه به نزر مي. ق بزرگيهاين واقعن اتفا. من از الجرنون ببرم .داعمي باهوش بمونه

مارس 25

يك بار هام بنويسم فقط وقتي كه من ديگه مجبور نيستم گزارش پيشرفت رو باالي نوشته )فقط بايد تاريخ رو از .دهم بايد بنويسمش ها رو براي خوندن به دكتر نمور مي در هفته اون (.كنه مي اين كلي از اتالف وقت جلوگيري. نويسماين به بعد ب

گفت هي ببينين چارلي كجاش ]8[«جو كارپ«. توي كارخونه امروز يه آلمه خوش گذشتمن نزديك بود . ات گذاشتند كله رلي يه مقدار مغز توكارت كردن چا رو عمل كرده چي

فرانك «بعد . به هيچ كس چيزي نگو بهش بگم ولي يادم اومد كه دكتر استراوس گفته

Page 9: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٩

ات رو از راه كردي كليدت رو فراموش كردي در خونهكار گفت چارلي چي ]9[«ريلي .دارند هاي من هستند و دوستم ها واقعن دوست اون. اين من رو خندوند. باز كردي سختش

يا جورج رو نگاه كنين اون دست چارلي گوردن گه هي جو يا فرانك ها يه نفر مي بعزي وقت. خندند گند ولي همه هميشه به اين مي ها اين رو مي چرا اون دونم من نمي. رو از پشت بسته

]12[«ارني«وقتي سر ]11[«دانگانه«ي چهار كه مرد شماره ]10[«بورگ آموس«امروز سبح

اون گفت . بود ارني يه بسته رو گم كرده. داد كشيد اسم من رو به كار برد-پادوي دفتر-فهمم اون چرا من نمي. گوردوني خواي سابت كني، كه چارلي ارني محز رضاي خدا چي رو مي

.نكردم اي رو گم من هيچ وقت هيچ بسته. اين رو گفت

مارس 28

گفتم كه بهش. استراوس به اتاقم اومد تا ببينه چرا من تبق قرار به بيمارستان نرفتم دكترمجبور نيستم اين كار اون گفت كه براي مدتي. رنون مسابقه بدمدوست ندارم ديگه با الج

داشت ولي در واقع يه هديه نبود و اون يه هديه برام. رو بكنم ولي بايد به بيمارستان برماون . تور نبود اون يه تلويزيون كوچيكه ولي اين من فكر كردم كه. فقت براي قرز دادن بودكني چرا من بايد بهش گفتم كه شوخي مي. نش كنمبايد روش خابم گفت كه من وقتي مي

ولي اون گفت كه اگه . كي تا هاال يه همچين چيزي شنيده. روشن كنم خابم اون رو وقتي ميمن بهش گفتم كه فكر . گه رو انجام بدم باهوش بشم بايد هرچي اون مي خاهم من مي

گفت چارلي تو اين روي من گزاشت و كه باهوش بشم و اون دستش رو روي شونه كنم نمي

من فكر . شي نمي تو براي يه مدتي متوجهش. تر شدني فهمي ولي مداومن در هال باهوش نميبهتري بكنم چون من كنم كه اون فقت براي دلداري من اين رو گفت تا من اهساس مي

.رسم تر نمي اصلن به نزر باهوش

خانم تونم به كالس كي ميمن ازش پرسيدم كه . بله من تقريبن فراموش كردم بگم اوهزودي خانم كينيان اون گفت كه به. اون گفت كه من به اونجا نخاهم رفت. كينيان برگردم

از دستش به خاتر اين كه بعد از من. تور اختساسي به من درس بده آد به بيمارستان تا به ميت دارم براي بودم ولي من اون رو خيلي دوس عمل جراهي به ديدن من نيومده بود عسباني

.شديم همين هم شايد دوباره با هم دوست

Page 10: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١٠

مارس 29

من وقتي يه چيزي يه سري. تلويزيون مسخره من رو تموم شب بيدار نگه داشت اون

تور همين و. تونم بخابم تور مي زنه چه سروته رو تموم شب توي گوشم داد مي هاي بي هرفتور قراره وقتي گه چه مي فهمم چي داره من وقتي بيدارم نمي. ها عجب. تسويرهاي احمقانه .خابم بفهممشون

گيره و مي گه كه مقز من وقتي كه خابم ياد اون مي. گه كه اشكالي نداره استراوس مي دكترفقت (كنه كمكم مي هاي من رو توي بيمارستان شروع كرد اون وقتي كه خانم كينيان درس

ها ي اين كنم همه فكر مي من). شگاههمن فهميدم كه اونجا بيمارستان نيست يه آزمايمن كه . رند بشه چرا مردم مدرسه مي تونه وقتي كه خابيده باهوش اگه آدم مي. ديوونگيهي آخر آخر ي آخر شب و برنامه همش برنامه من قبلن. كنم اين چيزه كار بكنه فكر نمي

شايد . وقت من رو باهوش نكردند ها هيچ كردم و اون رو توي تلويزيون نگاه مي ]13[ شب .كنه بخابه آدم بايد وقتي داره تماشاشون مي

آوريل3 – 9گزارش پيشرفت

. بخابم تونم اال من ميتوري سداي تلويزيون رو كم كنم و ه استراوس به من ياد داد چه دكترسبح دوباره تماشا چند بار من اون رو. گه فهمم چي مي و هنوز هم نمي. شنوم من هيچي نمي

كنم چيزي ياد گرفته فكر نمي كردم تا شايد بفهمم كه وقتي خاب بودم چي ياد گرفتم وليبيشتر وقتها ولي . ديگه يا يه همچين چيزيه گه شايد اون به يه زبون خانم كينيان مي. باشم

كه توي ]14[«گلد«تر از خانم حتا تند. كنه سحبت مي اون خيلي تند. مسل آمريكايي يهكرد كه من بت ميآد كه اون اونقدر تند سح كالس ششم معلم من بود و من يادم مي

.گه تونستم بفهمم چي مي نمي

دارم من دوست. ي اين كه توي خاب باهوش بشم چيه از دكتر استراوس پرسيدم فايده منيكي ضمير . دارم گه كه اين يه چيزه و من دو تا فكر اون مي. وقتي بيدارم باهوش باشم

گه كه داره يكي به اون يكي نمياين و). توريه ها اين امالي اون(ناخودآگاه و يكي ضمير آگاه و . بينم به همين خاتره كه من خاب مي. زنند هم نمي ها حتا با هم هرف اون. كنه چي كار مي

Page 11: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١١

غريبي هاي عجيب كنم خاب اون تلويزيون شبانه رو استفاده مي واقعن كه من از وقتي كه .ي آخر آخر آخر آخر آخر شب برنامه .ام ديده

. رو دارند ها اون دوتا فكر ي آدم رسم كه اين فقط منم يا اين كه همهيادم رفت ازش بپ من اون . داده نگاه كردم اي كه دكتر استراوس بهم من همين حاال اون كلمه رو توي ديكشنري(

وليكن غير آگاهانه؛ مانند تقابل داراي طبيعت اعمال ذهني. صفت. كلمه اينه ناخودآگاهدونم معني ناخودآگاه داره ولي من هنوز هم نمي اش ادامه باز هم نوشته.) ناخودآگاه عاليق

.زهني مثل من، ديكشنري خيلي خوبي نيست هاي كند اين، براي آدم. چيه

رو جو كارپ و فرنك ريلي، دوستاي من توي كارخونه، من. حال، سردردم از مهمونيه به هرمن . برم ]15[«گسيسما«ي دعوت كردند تا براي خوردن مشروب باهاشون به مهمونخونه

به من خوش . ها گفتند كه ما يه عالمه تفريح خاهيم كرد مشروب دوست ندارم ولي اون .گذشت

تميز ور توي كارخونه دستشوييكارپ گفت كه من بايد به دخترها نشون بدم كه چط جو گفتم كه آقاي من بهشون نشون دادم و وقتي بهشون. كنم و براي من يك جارو گرفت مي

چون من كارم رو دوست دانگان گفته كه من بهترين فراشي هستم كه اون تا حاال داشتهعمل نميام و به غير از براي دارم و اون رو خوب انجام مي دم و هيچ وقت دير سر كار

.خنديدند جراهيم هيچ روزي از كار غايب نبودم، همه به من

گفت چارلي به كارت افتخار كن چون خوب انجامش من گفتم خانم كينيان هميشه مي .دي مي

گفت ها به من يك عالمه مشروب دادند و جو خنديدند و به ما خوش گذشت و اون مي همههمه من رو دونم اين يعني چه ولي يمن نم. شه چارلي وقتي مست بشه شديدن جالب مي

ي دوستام جو اندازه تونم براي باهوش شدن به من نمي. گذره دوست دارند و به ما خوش مي .كارپ و فرنك ريلي صبر كنم

و فرنك يادم نمياد كه مهموني چطور تموم شد ولي فكر كنم من رفتم بيرون تا براي جو منوقت همه جا من تا دير. يچ كس اونجا نبودروزنامه و قهوه بخرم و وقتي برگشتم ه

. گرفت يا حالم به هم خورد بعد دقيقن به خاطر ندارم ولي فكر كنم خوابم. دنبالشون گشتم

Page 12: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١٢

ي من خانم خونه كه صاحب اين چيزيه. يك پليس خوب من رو به خونه برگردوند .گه مي ]16[«فلين«

سياه و هاي من سردرد گرفتم و و روي سرم يه برجستگي بزرگه و روي تموم بدنم لكه وليها اون. پليسه بوده گه كه اين كاره كنم كه افتاده باشم ولي جو كارپ مي من فكر مي. كبود

خانم كينيان ميگه كار . كنم نمي من اين طور فكر. ندزن هاي مست رو مي ها آدم بعزي وقتسردرد بدي دارم و حالم خوب نيست و تمام به هر حال، من. هاست ها كمك به آدم پليس

.هرگز مست كنم كنم ديگه فكر نمي. بدنم صدمه ديده

آوريل 6

مسؤول -- ]17[«برت«دونستم ازش بردم تا اين كه من حتي نمي! من از الجرنون بردمزده شده بودم كه بعد بار دوم من باختم چون اون قدر هيجان. به من گفت–گرفتن تست

. ديگه بردمشاز اون هشت بار ولي بعد. قبل از اتمام تست از روي صندلي به زمين افتادمولي احساس . مسل الجرنون رو ببرم من بايد باهوش شده باشم كه تونستم موش باهوشي

.كنم باهوشي نمي

. كافيه خواستم باز هم با الجنون مسابقه بدم ولي برت گفت كه اين براي يك روز مي مناون . بودخيلي هم بد ن .ها به من اجازه دادند تا براي يك لحظه اون رو در دست بگيرم اون

كنه ها رو باز مي وقتي اون زنه و هاش رو به هم مي چشم. مسل يه توپ كتاني نرمه .هاشون سياه و صورتيه كناره

احساس تونم بهش غزا بدم چون من از اين كه برده بودمش براش پرسيدم كه آيا مي مناجازه نداد من برت به. خواستم بهش خوبي كنم و باهاش دوست بشم كردم و مي ناراحتي مي

جراهي داشته، و و گفت كه الجرنون موش خيلي مخسوسيه و روي مغزش مسل من عملاون به من گفت الجرنون . مونده اين كه اون اولين حيوونيه كه اين قدر طوالني مدت باهوش

اين . رو بگيره بايد يه تست رو حل كنه اين قدر باهوشه كه هر روز براي اين كه غذاشخواهد بره تو تا غذاش رو بخوره عوض الجرنون مي ي دره كه هر وقت كهمسل قفلي بر رو

اين . هربار بايد يك چيز جديد ياد بگيره تا غذاش رو بگيره شده براي همين هم الجرنون .مونه چون اگر اون نتونه ياد بگيره گرسنه مي من رو ناراحت كرد

Page 13: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١٣

اين يك تست رو پاس كنه برايكنم اين كار درستي باشه كه كسي رو مجبور كنند نمي فكرباشه هربار كه دكتر نمور خودش چه احساسي خواهد داشت اگه مجبور. كه بتونه غذا بخوره

.الجرنون بشم فكر كنم من دوست. خواهد چيزي بخوره يك تست رو پاس كنه مي

آوريل 9

ن منرسيد كه از ديد به نظر مي. بعد از كار خانم كينيان توي آزمايشگاه بود امشب

نيستم و من بهش گفتم نگران نباش خانم كينيان من هنوز باهوش. خوشحاله ولي ترسيدهخواندن و نوشتن به سختي اون گفت من به تو مطمئنم چارلي اونطور كه تو براي. اون خنديد

در بدترين حالت تو براي يك . گيري مي كردي حتمن نتيجه و بهتر از ديگران تالش مي .دي انجام مي و براي علم كاريمدت كوتاه باهوشي

. من قبلن هيچ وقت كتاب به اين سختي نخوندم. خونيم ما يك كتاب خيلي سخت رو مي. كه در يك جزيره بياباني گير افتادهاست در مورد مردي ]18[«رابينسون كروزوئه«اسمش

هاي مختلف براي زنده موندن رو ابداع كنه براي همين تونه همه نوع راه مي اون باهوشه وچون فقط من براش ناراهتم. تونه خونه و غذا داشته باشه و شناگر خوبي هم هست مي هم

هم بايد توي ر ديگهكنم يك نف ولي من فكر مي. اون خيلي تنها است و هيچ دوستي ندارهمانندش توي پاورقي ي شبه چتر ي مسخره جا يك عكس با قيافه جزيره باشه چون اون

.من اميدوارم اون يك دوست پيدا كنه و تنها نمونه. هست

آوريل 10

يك كلمه گه كه به اون مي. ده تا امالي كلمات رو بهتر بنويسم كينيان به من ياد مي خانممن با . هفظش بشي رو ببند و اون رو دوباره و دوباره تكرار كن تاهات نگاه كن و چشم

شه به شدت كه قبال و بعدا گفته نمي شه و قبالً و بعداً كلماتي مثل خواندن كه خاندن گفته ميمن قبل از اين كه شروع به باهوش . آدم بايد بخوانتشون قبلن و بعدن .]19[مشكل دارم گه كه در امالي من گيج شدم ولي خانم كينيان مي. اين طوري مي نوشتمشون شدن بكنم

.كلمات هيچ منطقي وجود نداره

Page 14: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١٤

آوريل 14

ن در آينده چهمن دوست دارم در مورد اين كه براي او. كروزوئه تموم شد رابينسون

چر. وجود داره گه اين تموم اون چيزيه كه اتفاقاتي ميافته بيشتر بدونم ولي خانم كينيان مي

آوريل 15

هاي پيشرفت رو اون يك سري از گزارش. گيرم گه كه من سريع ياد مي كينيان مي خانم

هستم و به اي گه كه من آدم طبيعي اون مي. اي نگاه كرد خواند و به من يك جور مسخرهرو نكنم ولي من اون بهم گفت فكرش. من ازش پرسيدم چرا. دهم ها نشون مي ي اون همه

كنم خوب و كه من فكر مي ها اون طور ي آدم نبايد احساس بدي بكنم اگه فهميدم كه همهقدر هوش كمي بهش داده تو بيشتر از اين گه براي آدمي كه خدا اون مي. مهربون نيستند

من گفتم . اي كنند كار انجام داده وقت ازشون استفاده نمي ها با مغزهايي كه هيچ خيلي از آدمها من رو دوست دارند و هيچ اون. هاي باهوشي هستند ولي خوبند آدم هاي من ي دوست همه

اون وقت اون يه چيزي توي چشمش رفت و مجبور شد . اند بدرفتاري نكرده وقت با من .ها بره دوان به دستشويي خانم دوان

آوريل 16

كينيان، يك نقطه، با يك دم، خانم) ،(اين يك كاما هست . من، كاما، رو ياد گرفتم امروز،گه، يك نفر، ممكنه، مي شه كه نوشته، بهتر بشه، اون گه كه، اين مهمه، چون، باعث مي مي

پول، جاي، صحيح نباشه، من هيچي، يك عالمه، پول از دست بده، اگر كه، يك كاما، درگه، كنه، ولي اون مي از از دست دادنش، حفظ مي فهمم، چطور يك كاما، آدم رو، ندارم، و نمي

كنم، ها رو، استفاده مي كنند، پس من هم، اون مي همه، از كاما، استفاده

Page 15: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١٥

آوريل 17

تا كلمات خانم كينيان به من گفت. اين نقطه گذاري است. كاما رو اشتباه استفاده كردم منمن پرسيدم چه تفاوتي .ها رو ياد بگيرم لند رو از روي ديكشنري نگاه كنم تا امالي اونب

اون گفت كه اين قسمتي از . بخوانه ها رو تونه به هر حال اون كنه وقتي كه آدم مي ميها مطمئن نيستم از من كلماتي رو كه از امالي اون تعليمات تو هست بنابراين از امروز به بعد

ها رو كنم كه اون بره ولي فكر مي طوري نوشتن زمان زيادي مي اين. كنم گاه ميديكشنري نبراي هر كلمه فقط يك بار بايد نگاه كنم و بعد از اون درست من. شوم حفظ مي

. گذاري رو درست نوشتم ي نقطه هر حال به اين دليله كه من امالي كلمه به. نويسمش مييك گذاريه، و گه نقطه هم يك نقطه نم كينيان ميخا). ديكشنري امالش اين طوريه توي(

ي كردم همه مي من بهش گفتم كه فكر. عالمه عالمت ديگه هم هستند كه بايد ياد بگيرم .ها بايد دم داشته باشند ولي اون گفت كه اين طور نيست نقطه

و . بكنم، ) رو مخلوط! ها اون. چطور"ها رو مخلوط كنه، اون به من؟ نشون داد بايد اون آدممخلوط بكنم؟ قوانين، !ام رو، در نوشته"گذاري همه نوع عالمت نقطه! تونم حاال؛ من مي

.گيرم مي ’براي يادگرفتن؟ وجود داره؛ ولي من يادشون! زيادي

ي رسمي اين طوري نوشته توي يك نامه(عزيز يك چيزي كه من؟ در مورد خانم كينيانيك ’ اينه كه، اون هميشه به من: ، دوست دارم)مشد شه اگه من يك وقتي وارد تجارت مي

من ! من آرزو دارم! نابغه است’ اون يك شخص. كنم سؤال مي – ده وقتي كه من مي"دليل باشم؛"اون، باهوش مثل’ تونستم مي

(!نقطه گذاري، سرگرم كننده؛ است )

آوريل 18

من كتاب. كرد ميمن حتي نفهميده بودم اون در مورد چي صحبت! چه احمقي هستم من

اين دقيقاً بعد ديدم كه. جا همه چيز رو توضيح داده دستور زبان رو ديشب خواندم و اونمن . نفهميده بودمش كرد به من بگه، ولي من همون چيزي بود كه خانم كينيان سعي مي

گه كه خانم كينيان مي .نصف شب از خواب بيدار شدم، و همه چيز توي ذهنم واضح شد

Page 16: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١٦

گه كه من به يك فالت مي اون. كنه كمك كرده ني كه موقع خواب من كار ميتلويزيو .اون چيزي مثل سطح هموار باالي يك اسكناسه. رسيدم

هاي ي گزارش پيشرفت كنه، همه گذاري چطور كار مي از اين كه من فهميدم نقطه بعد

به خانم كينيان من! هاواري داشتم گذاري ديوانه عجب امال و نقطه. قديميم رو از اول خواندمنه « : كنم ولي اون گفت گفتم كه بايد تمام صفحات رو چك كنم و اشتباهاتشون رو تصحيح

همين دليل هم هست كه اون بعد از به. خواهد ها رو همون طوري مي چارلي، دكتر نمور اون تا پيش خودت نگهشون داري، تا بتوني ها رو ثبت كرده بهت اجازه داده اين كه اون

«.كني سرعت داري پيشرفت مي چارلي، تو به. پيشرفت خودت رو ببيني

بعد از درس من رفتم پايين و با الجرنون بازي . اين باعث شد تا من احساس خوبي بكنم .دهيم ما ديگه با هم مسابقه نمي. كردم

آوريل 20

باشه، شتهنه مريضي از نوعي كه به دكتر احتياج دا. كنم از درون احساس مريضي مي منسوراخ شده باشه و زمان كنم مثل اين كه قلبم هم ام احساس خالي بودن مي بلكه درون سينه

.سوخته باشه

اين باره چيزي بنويسم، ولي فكر كنم كه بايد اين كار رو بكنم، چون اين خواستم در من نمي

.امروز اولين روزي بود كه من در عمرم سر كار نرفتم. مهمه

جا تعداد زيادي اون. و فرانك ريلي من رو به يك مهماني دعوت كردندجو كارپ ديشب

زياد ي قبل كه من به ياد داشتم كه دفعه. دختر و تعدادي از مردهاي كارخونه بودندمشروبي مشروب خورده بودم چقدر حالم بد شده بود، براي همين به جو گفتم كه هيچ

اي داشت، ولي من مسخره ي مزه. كك دادي اون هم در عوض به من يك نوشابه. خواهم نمي .ي بدي در دهان من باشه فكر كردم شايد اين مزه

ي و اون نحوهبرقصم ]20[«الن«بعد جو گفت كه من بايد با . براي مدتي به ما خوش گذشتكردم كه افتادم و درك نمي من چندين دفعه. ده قدم گذاري و رقصيدن رو به من ياد مي

Page 17: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١٧

هر دفعه من از روي پاي يك نفر كه به و. رقصيد چرا، چون به غير از من و الن كسي نمي .خوردم سمت من دراز شده بود سكندري مي

اي رو ديدم و اين احساس مسخره ي جو سپس وقتي كه من از رقصيدن دست كشيدم، قيافه .خنديدند همه مي» .اون خيلي مسخره است» :دخترها گفت يكي از. ام ايجاد كرد در معده

من از اون شبي كه توي ماگسيس براي خريد روزنامه فرستاديمش و بعد «: فرانك گفت «.قالش گذاشتيم اين قدر نخنديده بودم

«.صورتش قرمز شده. نگاهش كنيد»

«.چارلي خجالت كشيده. جالت كشيدهاون خ»

هي الن، با چارلي چي كار كردي؟ من قبالً هيچ وقت نديده بودم كه اون اين طوري رفتار » «.كنه

خنديدند مي كردند و همه به من نگاه مي. دونستم چي كار كنم يا به كدوم سمت برم نمي منبه سمت خيابان . كنم قايمخواستم خودم رو مي. كردم كه كامالً لُختم و من احساس مي

خيلي مسخره است، من هيچ وقت اين. سپس به خانه برگشتم. دويدم و بعد استفراغ كردمداشتند من رو همراه خودشون ببرند دونستم كه جو و فرانك و ديگران هميشه دوست نمي

.ام كنند تا مسخره

.يعني چه» .بستهدست چارلي گوردون رو از پشت «گويند دونم وقتي كه مي حاال مي

.ام من شديداً شرمنده

Page 18: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١٨

11گزارش پيشرفت

آوريل 21

بزنه و بگه ام، گفتم تا به آقاي دانگان زنگ به خانم فلين، صاحبخانه. به كارخونه نرفتم هنوزكنه انگار كه از من مي اي به من نگاه خانم فلين اخيراً طور مسخره. كه من مريض هستم

.بترسه

من خيلي در اين . خندند خوبي هست كه فهميدم چرا همه به من مي ن چيزكنم اي فكر مياي احمقانه فهمم كه كار اين به خاطر اينه كه من احمقم و حتي خودم نمي. كردم مورد فكرتونه كندذهن نمي كنند اين مسخره است وقتي كه يك آدم مردم فكر مي. دهم انجام مي

.دهند انجام بده يها انجام م كارها رو اون طور كه اون

رو ياد گذاري من نقطه. شوم تر مي دونم كه هر روز دارم باهوش هر حال، حاال من مي بهنگاه كنم و دوست دارم تمام لغات سخت رو توي ديكشنري. گرفتم و امالي خوبي دارم

گه كه خيلي سريع كينيان مي خوانم، و خانم خيلي كتاب مي. سپارم ها رو به خاطر مي اونخوانم و در ذهنم چي دارم مطلب مي فهمم كه در مورد ها حتي مي بعضي وقت. خوانم يم

هام رو ببندم و به يك صفحه تونم چشم من مي هايي هست كه زمان. مونه موضوعش باقي مي .گرده توي ذهنم برمي فكر كنم و اون به صورت يك تصوير

گفت كه من بايد شروع به يادگيري جغرافيا و رياضيات، خانم كينيان به غير از تاريخ و هنگام دكتر استراوس به من چند تا نوار ويدئويي ديگه داد تا در. زبان خارجي بكنم چندين

ناخودآگاه چطور كار فهمم اين ضمير خودآگاه و من هنوز نمي. خواب بگذارم پخش بشهاون از من . شمنگران اين مطلب با گه كه هنوز الزم نيست كنند ولي دكتر استراوس مي مي

يادگيري موضوعات دانشگاهي رو آغاز كردم هيچ ي آينده خواسته كه قول بدم وقتي هفته .ي اين كار رو بده نخوانم؛ تا وقتي كه اون به من اجازه شناسي كتابي در مورد روان

مردم به ها امروز خيلي حالم بهتره، ولي فكر كنم هنوز يك كم از اين كه تموم اون وقت منوقتي . كردند، عصبانيم مي ام خنديدند و مسخره ر اين كه خيلي باهوش نبودم به من ميخاط

االنم، 68سه برابر ضريب هوشي گه با من باهوش بشوم، اون طور كه دكتر استراوس مي .من خوششون بياد و با من دوست بشوند اون وقت شايد من هم مثل بقيه بشوم و مردم از

Page 19: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

١٩

دكتر نمور گفت كه اين چيزي هست كه . يب هوشي چي هستمطمئن نيستم ضر من خيلياندازه آدم رو-گيره ها كه وزن رو اندازه مي مثل ترازوي توي سوپرماركت-باهوشي ميزان

هوشي، هوش آدم رو اي با اون داشت كه ضريب ولي دكتر استراوس بحث طوالني. گيره ميتونه بشه، چقدر باهوش مي آدمده كه اون گفت كه ضريب هوشي نشون مي. كنه وزن نمي

.ظرف رو با مواد پر بكنه آدم هنوز بايد. گيري مثل اعداد روي ظرف اندازه

كنه، در اين ده و با الجرنون كار مي هاي هوشم رو مي به من تست بعد وقتي من از برت، كه دم كهفقط من بهش قول دا(كنند ها اشتباه مي اون به من گفت كه هر دوي اون مورد پرسيدم

مختلفي گه كه ضريب هوشي خيلي چيزهاي برت مي.) ها نگم اون همچين چيزي گفته به اون .اصالً معيار دقيقي نيست گيره از جمله يك سري چيزهايي كه آدم ياد گرفته، و رو اندازه مي

دونم ضريب هوشي چي هست به غير از اين كه مال من به زودي نمي در نتيجه من هنوز ها فهمم اگه اون خواستم چيزي بگم، ولي من نمي من نمي. برسه200ي باال قراره به

آدم فهمند چه مقدار از اون رو دونند كه ضريب هوشي چي هست و كجاست چطور مي نمي .داره

دونم اين چه تستي نمي. رو بدم ]21[«رورسچ«گه كه فردا من بايد تست دكتر نمور مي .هست

آوريل 22

همون تستي هست كه من قبل از عمل جراحيم. فهميدم تست رورسچ چه تستي هست من

من داد مردي كه تست رو به. هاي مقوا هاي جوهر روي قطعه داده بودم؛ اون تست با لكه .دهمون مرد قبلي بو

خواهد دونستم كه اون از من مي من مي. هاي جوهر ترسيده بودم لكه من در حد مرگ از اونبا من داشتم. ها رو پيدا كنم دونستم كه نخواهم توانست اون رو پيدا كنم و مي تا تصويرها

شايد . شده جا مخفي كردم فقط اگه راهي بود كه بفهمم چه نوع تصويري اون خودم فكر ميكه ببينند من شايد اين فقط يك تست بود براي اين. تصويري وجود نداشتاونجا هيچ

Page 20: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢٠

فقط فكر كردن در اين . نه جا نيست بگردم يا اونقدر احمق هستم كه به دنبال چيزي كه اون .باره باعث شد من از دستش عصباني بشوم

«خوب هستي، چارلي؟ تو قبالً اين كارت ها رو ديدي، يادت مياد؟«: اون گفت

«.البته كه يادم مياد»

حاال من . البته بله،«. اومد زده مي ام، به نظر تعجب لحن جواب من اون فهميد كه من عصباني ازبيني؟ توي اين كارت چي مي تونه باشه؟ اين چي مي. خواهم به اين يكي نگاه كني ازت مي

اين ممكنه چي به من بگو براي تو. بينند مي هاي جوهر ها هر نوع چيزي توي اين لكه آدم «.باشه؛ برات اين يادآور چي هست

منظورتون » .اين اصالً اون چيزي كه من انتظار داشتم اون بگه نبود. زده شده بودم شوك من «هاي جوهر مخفي نشده؟ اينه كه هيچ تصويري توي اون لكه

«چي؟«. او اخم كرد و عينكش رو از چشمش برداشت

ها تونند اون ي قبل تو به من گفتي كه همه مي دفعه.هاي جوهر مخفي توي لكه تصويرهاي»

«.ها رو پيدا كنم رو ببينند و از من هم خواستي تا اون

به كار برده، ي قبل تقريباً دقيقاً همين كلماتي رو كه اين دفعه به من توضيح داد كه دفعه اونرف خنده من رو ي قبل ص دفعه من باورش نكردم، و هنوز هم مظنونم كه. استفاده كرده بود ممكنه من اونقدر كودن بوده -دونم نمي من واقعاً ديگه-مگر اين كه . به اشتباه انداخته

باشم؟

ها مثل يك خفاش بود كه به يكي از اون. هاي مختلف رو مرور كرديم آرامي كارت ما به

من . بودند ديگري مثل دو تا مرد بود كه در حال دفاع با شمشير. چيزي چنگ زده بودبه اون اعتماد ولي من ديگه. روي كردم فكر كنم زياده. هرنوع چيزي رو تخيل كردمها نگاه كردم تا مطمئن كارت ها ادامه دادم و حتي به پشت نداشتم، و به چرخاندن كارت

نوشت، وقتي كه اون نتيجه رو مي. متوجهش بشوم جا نباشه كه من قرار باشه باشم چيزي اوني اونها به صورت كدهايي به اين ولي همه. تا بخوانمش گاه كردمي چشمم ن من از گوشه

:شكل بود

Page 21: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢١

WF+A DdF-Ad orig. WF-A SF+obj

بينه نمي تونه ديدن چيزهايي كه به نظر من هر كسي مي. هنوز براي من معنايي نداره تست واقعاً چيزهايي كه تونه مطمئن باشه كه من با بيان اون چطور مي. رو به دروغ سرهم كنه

هاي ي خواندن كتاب من اجازه زنم؟ شايد وقتي دكتر استراوس به كنم گولش نمي تخيل نمي .شناسي رو بده بفهمم روان

آوريل 25

اين باعث گه ها در كارخونه پيدا كردم و آقاي دانگان مي راه جديدي براي چيدن ماشين منشه و توليد رو افزايش مي ي استخدام ي ده هزار دالر در سال در هزينه جويي به اندازه صرفه . دالر جايزه داد25اون به من . ده مي

جو خواستم جو كارپ و فرانك ريلي رو براي جشن گرفتن به ناهار دعوت كنم، ولي مي مناش رو براي پسرخاله گفت كه بايد بره و براي زنش چيزي بخره، و فرانك گفت كه قراره

احتياج دارند تا به تغييرات من عادت ها به يك مقدار زمان نفكر كنم او. ناهار مالقات كنهاش وقتي من پيش آموس بورگ رفتم و به شونه. ترسند مي رسه همه از من به نظر مي. كنند

.زدم، اون از جا پريد

اين باعث . پلكند كنند و يا مثل قبل اطراف من نمي ها ديگه خيلي با من صحبت نمي آدم .حساس تنهايي بكنهشه سر كار آدم ا مي

آوريل 27

من امروز به خودم جرأت دادم تا خانم كينيان رو فردا براي جشن گرفتن ترفيعم به شام .دعوت كنم

Page 22: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢٢

اون اون مطمئن نبود كه اين كار درستي باشه، ولي من از دكتر استراوس پرسيدم و اول با هم نمي مور خيليرسه كه دكتر استراوس و دكتر ن به نظر مي. گفت كه اشكال نداره

ظهر وقتي من اومده بودم امروز بعد از. اش در حال بحث و جدل هستند ها همه اون. سازندها در حال فرياد بپرسم، شنيدم كه اون تا از دكتر استراوس در مورد شام با خانم كينيان

وس با آزمايش و تحقيق اون بوده، و دكتر استرا گفت كه اين، دكتر نمور مي. زدن بودندبه همون اندازه توي اين كار كمك كرده، چون اين اون بوده داد كه اون هم فرياد جواب مي

دكتر استراوس . خانم كينيان پيدا كرده و عمل جراحي رو انجام داده كه من رو از طريق .روزي شايد هزاران جراح مغز اين تكنيك رو در سرتاسر دنيا استفاده كنند گفت كه يه

استراوس دكتر. خواست كه نتايج آزمايش رو تا آخر اين ماه به چاپ برسونه ينمور م دكترگفت كه استراوس مي دكتر. خواست يك مقدار بيشتر صبر كنه تا از نتايج مطمئن بشه مي

. منده روانشناسي پرينستون عالقه ي آزمايش به رياست گروه دكتر نمور بيشتر از نتيجهكنه از نيست مگر يه فرصت طلبي كه تالش مي اوس هيچيگفت كه دكتر استر دكتر نمور مي

.آلود ماهي بگيره آب گل

چرا؟ ولي دقيقاً نمي دونم. جا رو ترك كردم در حال لرزيدن بودم كه من نهايتاً اون وقتيآورم كه زماني به ياد مي .شناختم مثل اين بود كه اون دو رو براي اولين بار به طور واضح مي

اون براي چاپ نتايج فشار مياره تا هرچه دكتر نمور زن غرغرويي داره كه بهگفته بود برت .گنده بودنه آرزوي زندگي اون همسر يك آدم كله برت گفته بود. زودتر مشهور بشه

واقعاً دكتر استراوس سعي داشت از آب گل آلود ماهي بگيره؟

آوريل 28

اون . زيبا است ه خانم كينيان واقعاً چقدردرك نمي كنم كه چرا تا حاال دقت نكرده بود ك مناون . رسند باالي گردنش مي اي رنگي داره كه تا اي و موهاي پرپشت قهوه هايي قهوه چشم

ي دست احساسي داشتم كه اون يك نابغه فكر كنم از اول من چنين! فقط سي و چهار سالشهتر به تر و دوست داشتني بينم او جوان بار كه اون رو مي حاال هر. نيافتنيه؛ و خيلي خيلي مسنه

.نظر مياد

Page 23: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢٣

وقتي اون گفت كه من چنان سريع. با هم شام خورديم و يك صحبت طوالني كرديم ما

.گذارم، من خنديدم كنم كه به زودي او رو پشت سر مي پيشرفت مي

نگاه تو در يك. هستيي بهتري تو همين االن هم از من خواننده. واقعيت داره چارلي اين»چند خط رو تونم توني كل يك صفحه رو بخواني در حالي كه من در هر لحظه فقط مي مي

كه من اگه تفكر اصلي و تك چيزهايي رو كه خواندي به ياد مياري در حالي و تو تك. بخوانم «.معاني عمومي متن رو به ياد بيارم خوش شانسي آوردم

«.فهمم چيزهاي خيلي زيادي هستند كه من نمي. كنم من احساس باهوشي نمي»

تو در .تو بايد يك مقدار صبور باشي«. سيگاري بيرون آورد و من برايش روشنش كردم اوننيمي از هايي رسيدي كه براي مردم عادي عرض چندين روز و چندين هفته به موفقيت

رو اين قدر بهاين چيزي هست كه اين تجر. ها برسند كشه تا به اون عمرشون طول ميهمه چيز رو به درون آسايي هستي كه تو االن مثل يك اسفنج غول. كنه انگيز مي شگفت

تو شروع به مرتبط كردن و به زودي. حقايق، تصويرها، دانش عمومي. كشه خودش مي. هاي مختلف علم چطور با هم مرتبطند شاخه و خواهي ديد كه. كني ها با هم ديگه هم مي اون

آسا تو رو باال و هاي يك نردبان غول داره كه مانند پله راحل بسيار زيادي وجودو چارلي م «.بيشتر و بيشتر از دنياي اطراف خودت آگاه بشي بره تا باالتر مي

االن توانم ببينم، و خيلي هم از اين حدي كه من فقط مقدار كوچكي از اون رو مي چارلي،»بيشتر و بيشتري رو دهي، و چيزهاي فتن ادامه ميروم، ولي تو به باال ر هستم باالتر نمي

كنه كه قبالً حتي از وجود اون باز مي اي رو به روي تو بيني، و هر قدم درهاي دنياي تازه مي «...خواهم من فقط از خدا مي... من اميدوارم«: ادامه داد او اخمي كرد و» .هم اطالعي نداشتي

«چي؟»

كه با توصيه كردن تو براي اين آزمايش كار اشتباهي من فقط اميدوارم. خيال چارلي بي» «.نكرده باشم

چطور چنين چيزي ممكنه؟ آزمايش كار كرد، مگه نه؟ حتي الجرنون «من خنديدم و گفتم «.هم هنوز باهوشه

Page 24: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢٤

به دونستم اون همين طور كه جا نشستيم در حالي كه من مي براي مدتي در سكوت اون مامن . كنه مي كنه، به چي فكر هاي خرگوشم و كليدهايم نگاه ميي پا بازي من با زنجيره

به احتمال وقوع چنين قدر كه كهنساالن از انديشيدن به مرگ بيزارند دوست نداشتم هماندونستم منظور اون از مي. كاره دونستم كه اين تازه فقط شروع من مي. چيزي فكر كنم

ي انديشه. ها رو ديده بودم ي از اونتعداد مراحل پيش رو چيه چون تا همين االنش هم .كرد پشت سر گذاشتن او من را ناراحت

.من عاشق خانم كينيان هستم

12گزارش پيشرفت

آوريل 30

داشت كه آقاي دانگان اصرار. هاي پالستيكي دانگان ول كردم كارم رو در كمپاني جعبه منها اين باعث شده اون كار كردم كهمن چي . جا رو ترك كنم اين براي همه بهتره اگه من اون

طور از من متنفر بشوند؟

به من باري كه من از اين امر مطلع شدم وقتي بود كه آقاي دانگان درخواست نامه رو اولينرو امضاء كرده هشتصد و چهل نفر، هر كسي كه با كارخونه ارتباط داشت، اون. نشان داد

.]22[بود به غير از فني گيردن

تنها گذروندم بالفاصله متوجه شدم كه اسم اون حالي كه به سرعت ليست رو از نظر مي در .درو كرده بودن باقي كاركنان، همگي تقاضاي اخراج من. اسم غايب در ميان اسامي ليسته

همين طور . با اين موضوع با من حاضر به صحبت نبودند جو كارپ و فرانك ريلي در ارتباطشناسم كه وقتي هايي هست كه من مي اون يكي از معدود آدم .كس ديگري مگر فني هيچ

ي مردم دنيا چي ثابت بكنند، بگويند و يا انجام بدون توجه به اين كه بقيه گيره تصميمي مي

اساس اصول و اون بر. و فني باور نداشت كه من بايد اخراج بشوم. ايسته ن ميبدهند، پاي او .درخواست نامه مخالف بود اش بود با با وجود تمامي فشارها و تهديدهايي كه بر عليه

Page 25: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢٥

كنم هيچ چيز اساساً عجيبي در مورد اين معني نيست كه من فكر نمي به«: اون توضيح داد كهبودي؛ تو قبالً يه مرد عادي خوب و قابل اعتماد. دونم نمي. يراتتتغي. نداره چارلي تو وجود

اي اينقدر دفعه دونه با خودت چيكار كردي كه يه كي مي. شايد نه خيلي باهوش ولي صادق «.چارلي، يه جاي كار ايراد داره گويند، جا مي ي افراد اين باهوش شدي؟ همون طور كه بقيه

يه همچين چيزي بگي؟ چه مشكلي هست اگه يه نفر بخواد توني ولي آخه فني، تو چطور مي» «كه باهوش بشه و جهان اطرافش رو بهتر بشناسه؟

بدون .سرش رو پاين انداخت و به كارش نگاه كرد و من چرخيدم تا اونجا رو ترك كنم اونمار گوش كرد و اين كاري شيطاني بود وقتي كه حوا به حرف«: اين كه به من نگاه كنه گفت

عريان بودن خودش آگاه اين كاري شيطاني بود كه اون به. ي درخت آگاهي رو خورد وهميشديم هيچ وقت پير و مريض مجبور نمي كرد هيچ كدوم از ما اگه اون اين كار رو نمي. شد

«.بشويم و بميريم

زماني هايي كه ي آدم اين نبوغ، بين من و همه. سوزم بار ديگر االن من در شرم مي يكناآگاهي و كم فهميم ها به خاطر قبالً اون. ناختم و دوست داشتم ديواري كشيده استش مي

به . دانش و آگاهيم از من متنفرند كردند؛ حاال، به خاطر خنديدند و تحقيرم مي به من مي خواهند؟ ها از من چي مي خاطر خدا، اون

.در زندگيم تنهاترمحاال من از هر وقت ديگري . اونها من رو از كارخونه بيرون كردند

مي 15

از ام به شدت استراوس از اين كه من در طول دو هفته هيچ گزارش پيشرفتي ننوشته دكترمن . پردازه مي اون حق داره چون االن آزمايشگاه به من حقوق ماهانه. دست من عصبانيه

كه كه اشاره كردم وقتي. بهش گفتم كه به شدت با فكر كردن و خواندن مشغول بودمصبر خط بدم، به شدت بي اي هست كه من رو با اين دست نوشتن چنان كار خسته كننده

تريه االن نوشتن كار خيلي ساده. بگيرم كنه، اون به من پيشنهاد كرد كه تايپ كردن ياد ميدكتر استراوس پيوسته به من . پنج كلمه در دقيقه تايپ كنم توانم هفتاد و چون من تقريباً مي

Page 26: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢٦

بايد ساده صحبت كنم و بنويسم تا مردم بتوانند منظور من رو متوجه كنه كه مييادآوري .بشوند

ي گذشته براي من اتفاق افتاده را بيان ي چيزهايي كه در دو هفته كنم همه من سعي مي .بكنم

كه ]23[ هاي روانشناسي آمريكا ي گذشته در نشست گروه همكاري الجرنون و من سه شنبه بود حضور به برگزار شده ]24[هاي روانشناسي جهاني در همايشي به اتفاق گروه همكاري

دكتر نمور و دكتر استراوس به ما افتخار . ما شوري رو در جمع به پا كرديم. هم رسانديم .كردند

الزم -ده سال پيرتر از دكتر استراوس-من بر اينه كه دكتر نمور كه شصت سالشه ظنجانب خانم نمور به ي واضح فشاري كه از نتيجه. دونه تا نتايج ملموسي از كارش رو ببينه مي

.شه اون وارد مي

اون . قبلي من از اون، دكتر نمور به نظر من به هيچ وجه يك نابغه نيست برخالف برداشتمردم و دوست داره كه. زنه عدم اعتماد به نفس دست و پا مي باهوشيه ولي در توهم آدم

كارش در سطح جهان به همين دليل هم براش مهمه كه. اون رو به عنوان يه نابغه بشناسندبيشتر در اعالم نتايج بود زيرا من باور دارم كه دكتر نمور نگران تأخير. پذيرفته بشه

.بكنه و اعتبار اين كار رو از اون بگيره ترسيد كه كس ديگري كشفي در اين راستا مي

كنم شه نابغه دونست اگرچه من احساس مي برخالف اون دكتر استراوس رو مي ولي

ي آموزش با تخصص مشخص و محدود اون به شيوه. دانش اون خيلي محدودهي گستره

چيزي كه الزم ي عمومي، خيلي بيشتر از تعليم ديده؛ كه در اون از تعليم دانش پس زمينه .باشه صرف نظر شده؛ حتي براي يك متخصص جراحي مغز و اعصاب

التين، ط قادر به خواندنهاي كهن فق تقريباً شوكه شدم وقتي فهميدم كه اون از زبان منمقدماتي معادالت يوناني و عبري هست، و تقريباً هيچ چيزي در مورد رياضيات وراي سطوح

انگار . اقرار كرد من دلخور شدم وقتي كه اون خودش به اين واقعيت. دونه ديفرانسيل، نميفريب بده، و از من مخفي كرده بود تا من رو كه اون قسمتي از وجود خودش رو تا اون موقع

ها همون طور كه اين طور كه من كشف كردم خيلي از آدم به چيزي كه نيست تظاهر كنه؛

Page 27: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢٧

هايي باشند رسند كه آدم ام به نظر نمي شناخته ي افرادي كه من مي همه .كنند اين كار رو مي .دهند ظاهر نشان مي كه در

ها كه سعي بعضي وقت. كنه نمور در حضور من احساس ناراحتي مي رسه كه دكتر به نظرم مي. شه شه و بعد از من دور مي صحبت كنم، اون به طرز عجيبي به من خيره مي كنم باهاش ميدر ي حقارت عصباني شدم وقتي كه دكتر استزاس به من گفت كه من باعث نوعي عقده من

مسخره كنه و من در مورد احساس كردم كه داره من رو مسخره مي. شوم دكتر نمور مي .شدن به شدت حساسم

دونستم كه يك دانشمند روانشناس با مقبوليت بااليي مثل دكتر نمور با مي من از كجا بايد

هند و چين دقيقاً هاي هندوستاني و چيني آشنايي نداره؟ اين، با توجه به كارهايي كه در زبان .رسه به نظر مي ي تحقيقات اون در حال انجام هست، كامالً مضحك در زمينه

رو به ]25[ي راهاجماتي تونه حمله من از دكتر استراوس پرسيدم كه چطور دكتر نمور مينگاه . ا نيسته اون ي اول قادر به خوندن روش و نتايجش پاسخ بده وقتي كه اون در وهله

توانست از اين دو معني مي ي دكتر استراوس مشهود بود فقط به يكي غريبي كه در چهرههندوستان در مورد نظريات او چي گفته خواهد به دكتر نمور بگه كه در يا اون نمي. باشه خود دكتر استراوس هم در اين مورد چيزي -ترسم مي و من از اين-شه، و يا اين كه ميباشم تا به وضوح و ساده مطالبم رو بيان كنم و بنويسم تا مردم به من بايد مواظب. نهدو نمي .نخندند ها آن

مي 18

. ديدم من ديشب خانم كينيان رو براي اولين بار در عرض يك هفته. به شدت پريشانم من هاي مرتبط با موضوع هوشمند شدن دوري كنم و سعي كردم تا از تمامي بحث

متحيرانه به من خيره ليكن او. و مكالمات روزانه دنبال كنم ن را در سطح سادههايما صحبتپنجمين كنشرتوي شد و پرسيد كه منظور من از معادل واريانس رياضياتي در

.چيه ]26[دوربرمن

Page 28: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢٨

شروع كه من سعي كردم تا منظورم رو توضيح بدم، اون من رو از اين كار بازداشت و وقتيكنم، در هر فرقي نداره كه در مورد چه موضوعي بخواهم باهاش صحبت. به خنديدن كرد

در مورد سطوح تصاعد ]27[بايد معادالت ورستاد. حال من قادر به برقراري ارتباط نيستمديگه خيلي قادر به برقراري ارتباط با به اين نتيجه رسيدم كه. معنايي رو دوباره مطالعه كنم

دارند كه هايي در دنيا وجود و موسيقي و مسأله ها خدا رو شكر كه كتاب. ها نيستم آدممن اكثراً در آپارتمانم در پانسيون خانم فلين تنها هستم و .تونم در موردشون فكر كنم مي

.كنم صحبت مي به ندرت با كسي

مي 20

حدوداً شور جديد، پسري افتاد، متوجه ظرف ها اتفاق نمي ي شكسته شدن ظرف حادثه اگر .شدم خورم نمي مي جا در آني خيابان كه شامم رو شانزده ساله، در غذاخوري گوشه

شدند و قطعات چيني سفيد را در همه جا به زير ميزهاي ها به زمين ريختند و خرد آنبچه همان طور كه سيني غذا را در دست گرفته بود، متحير و پسر. غذاخوري پراكندند

هي «صداي سوت و جيغ مشتريان با فريادهاي . ميخكوب شده بود ترسان بر سر جايشكه به نظر » ...جا تمومه كارش تو اين«و » ...سود كرده بودين هدر رفت هر چي... يكتبر كنند، همه و هاي عمومي همراهي مي هر شكستن ليوان و يا ظرفي را در رستوران رسه مي

.همه، او را بيشتر گيج كرده بود

اين كه انتظاررستوران اومد تا ببينه سر و صداها به خاطر چيه پسر بچه مثل وقتي كه صاحب

.باال آورد هايش را براي محافظت در برابر ضربه كتك خوردن داشته باشد دوال شد و دست

جا همين طور اون... عرضه خيلي خب، تنبل بي خيلي خب،«: صاحب رستوران فرياد زدتوي ! جارو نفهم احمق... جارو. كاري رو تميز كن جارو رو بردار اين كثافت! نايست

«.ها رو جارو كن خرده ي همه. تآشپزخونه اس

زد از بين رفت اش موج مي ترسي كه در چهره. نيست تنبيه بشه پسر بچه متوجه شد كه قرار اي زير لبي جارو براي تميز كردن زمين بازگشت در حال لبخند زدن و زمزمه و وقتي كه با

Page 29: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٢٩

دادند، تا به د ادامههاي خو تعدادي از مشتريان پر سر و صداتر رستوران به گفتن متلك. بود .خرج پسر بچه خود را سرگرم كنند

«...ي خيلي خوشگل پشت سرته جا يه تيكه هي، اين»

«...زود باش، دوباره انجامش بده»

«...تره شكستنشون از شستنشون راحت. اون خيلي هم احمق نيست»

آراميگذراند، به شده را از نظر مي كه چشمان متحير او تماشاچيان سرگرم همچنان

واضحاً معناي ي نامطمئني به جوكي كه لبخندهاي آنان را تقليد كرد و نهايتاً شروع به خنده .آن را نفهميده بود، كرد

، و چشمان درشت او كه به سان چشمان درخشان به لبخند پوچ و احمقانه همچنان كههم اين جمع بهنامطمئن ولي مشتاق خشنود كردن ديگران، بود، نگاه كردم حالم از كودكيحال خنديدن به او افتاده بود در ها صرفاً به اين خاطر كه او از لحاظ عقلي عقب آن. خورد .بودند

.و بدتر اين كه من هم در حال خنديدن به او بودم

شدت من از خودم و تمامي آن كساني كه در حال پوزخند زدن به پسر بچه بودند به ناگهاناين گناه اون !ولش كنيد! خفه شيد«: برخاستم و فرياد زدمبا عصبانيت . به خشم آمدماون هنوز ... محض رضاي خدا ولي! تونه در اين مورد كاري بكنه اون نمي! فهمه نيست كه نمي

«!يه انسانه

من به خاطر اين كه كنترل خودم رو از دست داده بودم و. اتاق حكمفرما شد سكوت در

غذا رو سعي كردم تا هنگامي كه پول. دم فحش دادمتوجه همه رو جلب كرده بودم به خوشدم به مي كردم و از رستوران بدون آن كه به غذايم لب زده باشم خارج پرداخت مي

.كردم من به خاطر جفتمون احساس شرمندگي مي. پسربچه نگاه نكنم

دست و هايي با احساسات صادقانه و منطقي، كه از انساني كه بدون خيلي عجيبه كه آدم اينضايع كردن انساني كه با كنند؛ چگونه نسبت به يا پا و يا چشم متولد شده، سوء استفاده نمي

Page 30: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣٠

اين موضوع كه تا چندي پيش، انديشيدن به. اهميت هستند هوش كم متولد شده است بيكردم، ها بازي مي نقش دلقك را براي آن اي من هم به مانند اين پسربچه، به طرز احمقانه

.كند دت غضبناك ميمرا به ش

.و من تقريباً آن را فراموش كرده بودم

باهوش تصوير چارلي گوردن قديمي را از خود مخفي كرده بودم زيرا هم اكنون كه من مننگاه به آن پسربچه، ليكن امروز، با. شد شده بودم، اين چيزي بود كه بايد از ذهنم خارج مي

!او بودم من دقيقاً مثل. ام براي اولين بار درك كردم كه چه بوده

فهمم كه ناآگاهانه، حاال مي. خندند به من مي فقط مدت كوتاهي پيش من فهميدم كه مردم .دهد اين بيش از هر چيز مرا رنج مي. ام ها پيوسته آن من هم در خنديدن به خودم به

سادگي ،سوادي ها بي ام و در آن هاي پيشرفت خود را دوباره خواني كرده اغلب گزارش مني نور كوركننده گانه، ذهنيت كم هوشي كه در اتاق تاريكي، از درون سوراخ كليد به بچه

دانستم كه در ذهنيم هم مي بينم كه حتي در عمق كند مي. ام بيرون خيره شده است، ديدهدارند كه من ندارم؛ چيزي كه از من سلب ي دوم قرار دارم، و اين كه ديگران چيزي درجه

كرده بودم كه اين به نحوي به قابليت خواندن و نوشتن در آن نابينايي فكري، فكر.شده بودبودم كه اگر اين قابليت را به دست بياورم به طور خودكار باهوش مربوط است، و مطمئن

.شد هم خواهم

.ها باشد ي انسان حتي انساني با توانايي فكري پايين هم دوست دارد كه مانند بقيه

گر چه ممكن است نداند چطور غذا به دست بياورد و يا چگونه غذا بخورد ولي يك نوزاد ا .كند گرسنگي را درك مي

ي آگاهي حتي با اين هديه. دانستم پس اين، چيزي است كه من بودم و هيچگاه نمي .دانستم ي خود، بازهم اين واقعيت را نمي هوشمندانه

دانش و تر گذشته، من تصميم گرفتم تا از حبا ديدن واض. روز، براي من روز خوبي بود اينچه كسي براي . كنم ي افزايش سطح هوش انساني استفاده هايم براي كار در زمينه مهارت

Page 31: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣١

ها مردم زندگي كرده است؟ اين اين كار از من بهتر است؟ چه كس ديگري در هر دو دنيا .كنمها استفاده به آن ام براي خدمتي بگذاريد تا از هديه. من هستند

ي آغاز به كار من در اين راستا صحبت خواهم در مورد نحوه فردا من با دكتر استراوس ي تكنيكي كه بر روي من ي گسترده بتوانم او را در حل مشكالت استفاده ممكن است. كرد

.ي خوب در اين مورد دارم من چندين ايده. استفاده شده ياري دهم

به اگر امكان تبديل من. با اين تكنيك انجام دادزيادي هست كه ممكن است بتوان كارهاياستفاده از اين يك نابغه ممكن است چرا هزاران انسان مانند من را نتوان نابغه كرد؟ با

دسترسي خواهد بود؟ در آوري قابل هاي عادي، چه سطوح شگفت تكنيك بر روي انسان مورد نوابغ چطور؟

صبرانه انتظار و من براي آغاز چنين كاري بي. درهاي زيادي براي باز كردن وجود دارد .كشم مي

13گزارش پيشرفت

مي 23

به من همان گونه كه گهگاه براي مالقات او. الجرنون مرا گاز گرفت. اتفاق افتاد امروزاز قفسش خارج زنم، امروز هم به ديدنش رفته بودم، و هنگامي كه او را آزمايشگاه سر مي

براي مدتي زير نظر من او را به درون قفس گذاشته و. گرفتكردم، او دست مرا گاز .او به طرز غير معمولي پريشان و غيرعادي بود. گرفتم

مي 24

گويد كه الجرنون در حال تغيير كه مسؤول حيوانات آزمايشگاهي است، به من مي برت،

كند؛ مي ريكند؛ از دويدن در هزارتو خوددا ها همكاري مي كمتر در انجام آزمايش. استمعنايي كه اين همه در مورد. و هيچ غذايي نخورده است. خالقيت عموميش كاهش يافته

.رفتار ممكن است در بر داشته باشد نگران و ناراحتند

Page 32: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣٢

مي 25

غذا كند، ي قفل تغيير يابنده خودداري مي به الجرنون كه هم اكنون از حل مسأله ها آن. ها در نوع خود هستيم اولين اي ما هر دو به گونه. شناسند يهمه من را با الجرنون م. اند دادهي آزمايش انجام شده لزوماً اهميتي در نتيجه كنند كه رفتار الجرنون ها تظاهر مي ي آن همه

كردن اين حقيقت كه حيوانات ديگري كه در اين آزمايش ولي مخفي. بر روي من ندارد .اي نيست دهند كار ساده ي عجيبي نشان مياند نيز رفتارها گرفته مورد استفاده قرار

ها كه آن دانم مي. اند تا ديگر به آزمايشگاه نروم استراوس و دكتر نمور از من خواسته دكتردر جهت پيشبرد تحقيقات ام من به برنامه. توانم اين را قبول كنم كنند ولي نمي چه فكر مي

دو دانشمند عالي قائلم، واقعيت اين است ني احترامي كه براي اي با همه. دهم ها ادامه مي آناگر راه حلي براي اين مشكل وجود داشته . ها باخبرم آن هاي كه من به خوبي از محدوديت

ناگهان، زمان براي من به شدت اهميتي حياتي . به يافتن آن نيست باشد، كسي جز من قادر .است پيدا كرده

مي 29

هدفي من. ي اين تحقيق داده شده است ي ادامه من آزمايشگاهي مختص خودم و اجازه به. آزمايشگاه بياورند اي را به تقاضا كردم تا تختخواب سفري. كنم روز و شب كار مي. دارم

هايي است كه در نوشتن يادداشت كنم براي هايي كه در حال نوشتن سپري مي بيشتر زمانكنم كه الزم از گاهي احساس ميروي عادت، هر دارم، ولي از اي نگاه مي هاي جداگانه پوشه

.بنگارم است تا احساسات و افكارم را

اين مسير مكاني براي به كارگيري تمامي . ام يافته من رياضيات هوش را مبحث بسيار جالبياي است كه من در تمام عمرم با آن به نوعي اين، مسأله. ام آموخته دانشي است كه تا كنون

.ام بوده درگير

Page 33: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣٣

مي 31

گويد كه من دكتر نمور مي. كنم استراوس عقيده دارد كه من بيش از حد كار مي كترد

كه بايد دانم مي. خواهم تا تحقيقات و تفكر يك عمر را در طول چندين هفته بچپانم مي. دهد توقف به من نمي ي دارد اجازه استراحت كنم ولي چيزي كه از درون مرا به رفتن وا مي

بدانم كه آيا چنين چيزي براي من بايد. ريع الجرنون را كشف كنممن بايد علت پسرفت س براي من اتفاق بيافتد در چه زماني؟ افتد يا نه؟ واگر قرار است كه من اتفاق مي

ژوئن 4

(رونوشت(اي براي دكتر استراوس نامه

دكتر استراوس عزيز

: گوردن - الجرنوناثر«اي من رونوشتي از گزارش خود تحت عنوان ي جداگانه نامه درمندم آن را عالقه فرستم كه را مي» اي در باب ساختار و عملكرد هوش افزون شده مطالعه

.خوانده و به چاپ برسانيد

تمامي من در گزارشم. اند گونه كه متوجه خواهيد شد، آزمايشات من به پايان رسيده همانآناليزهاي رياضي ور در پيوست،ط همين. ام ام را گردآوري كرده هاي مورد استفاده فرمول

.چك شود ها بايد توسط ديگران نيز البته درستي آن. ام خود را نوشته

ها براي آيا لزومي به تأكيد بر اهميت آن(دكتر نمور به خاطر اهميت اين مطالب براي شما و چك من نتايج خود را بارها و بارها به اميد يافتن اشتباهي،) دارد؟ شخص خودم نيز وجود

علم هم ليكن، به خاطر. با كمال تأسف بايد اعالم كنم كه نتايج كامالً صحيح هستند .ام كردهو قوانين حاكم بر هاي عملكرد مغز انسان كه شده، من از همين اندك دانشي كه به دانسته

.گزارم سپاس وقت و ام، خوش باال بردن مصنوعي هوش انسان افزوده

گفته بوديد، شكست يك آزمايش و يا اثبات نادرستي شما به منآورم كه زماني به ياد ميهم . موفقيت در آن، براي پيشرفت در يادگيري و علم اهميت دارد ي يك تئوري به اندازه

Page 34: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣٤

ليكن متأسفم كه همكاري من در اين . كه اين حرف تا چه اندازه صحيح است فهمم اكنون مي .گيرد دي برايشان قائلم قرار ميبر خاكستر كار دو مردي كه احترام زيا زمينه

،با احترام فراوان

چارلز گوردن

.گزارش علمي پيوست نامه است

ژوئن 5

مهيج هاي هاي من بديهي هستند، و جلوه حقايق و نتايج آزمايش. احساساتي بشوم نبايدكردن هوش به تواند اين حقيقت را انكار كند كه سه برابر صعود سريع شخص من نمي

و تكميل شده است هاي جراحي كه توسط دكتر نمور و دكتر استراوس ارائه كنيككمك ت .انسان ندارد براي افزايش هوش) در حال حاضر(اي عمالً هيچ كاربرد عملي

از آزمايش بر روي الجرنون به دست آمده است را هايي كه همچنان كه مدارك و دادهي تخلخل جسمي قرار نوز در مراحل اوليهكه اگرچه او ه كنم برايم واضح است بررسي مي

. شوند هاي بيشتري دچار مشكل مي فعاليت. كامالً پسرفت كرده است دارد، از لحاظ فكريعمومي در فعاليت هاي غددي به وجود آمده است؛ تسريع در از دست دادن يك كاهش

.شود هماهنگي مشاهده مي قدرت

.اي مشهود است رونده پيشاي مبني بر فراموشي هاي قوي همچنين نشانه

فكري ها و ديگر اثرات زوال جسمي و شود، اين گونه كه در گزارش من نشان داده مي همان .هستند بيني با نتايج آماري قابل توجهي حاصل از كاربرد فرمول من قابل پيش

گرفتيم باعث شدت و شتابي در تمامي اي كه هر دوي ما تحت آن قرار محرك جراحياي كه من ابتكار عمل ناميدن آن بيني نشده پيش پيشرفت. اي فكري شده استه فعاليت

ي منطقي اين سرعت بخشيدن گوردن را به عهده گرفتم، نتيجه - تحت عنوان اثر الجرنوناند را به زبان ساده اين گونه جا اثبات شده هايي كه در اين فرضيه .به هوشمندي است

Page 35: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣٥

ي مصنوعي با نرخي مستقيماً متناسب با مقدار ن شدههوشمندي افزو: تشريح كرد توان مي

.يابد افزايش، زوال مي

.كنم كه اين، در نوع خود، كشف مهمي است احساس مي

ادامه هاي پيشرفت زماني كه من قادر به نوشتن هستم، به ثبت افكارم در اين گزارش تامعنا، زوال فكري من مبا اين حال، به تما. هاي من است اين يكي از معدود خوشي. دهم مي

.خيلي سريع خواهد بود

هاي هايي از ناپايداري احساسي و فراموشكاري، اولين نشانه من همين حاال نيز متوجه نشانه .ام نابودي مغزي، شده

ژوئن 10

كالبدشكافي نشان. الجرنون دو روز پيش مرد. ام حواس شده من به شدت بي. زوال گزارش

اي همواري كلي وزن مغز او كاهش يافته بود و. ي من درست بودندها بيني دهد كه پيش مي .خورد مغزي به چشم مي اي در تقسيمات هاي دماغي و همچنين تعميق و گشادشدگي در پيچ

حال كه اين . آيد احتماالً اتفاق مشابهي در حال حاضر و يا به زودي براي من نيز پيش مي .تدحتمي است، من دوست ندارم كه اتفاق بياف

من . ي پنيري گذاشتم و آن را در حياط پشتي به خاك سپردم من جسد الجرنون را در جعبه .گريستم

ژوئن 15

. بره جا من در رو باز نكردم و گفتم كه از اين. استراوس دوباره به مالقات من آمد دكتر رو فرود تاريكي .ام من حساس و زودرنج شده. دوست دارم كه به حال خودم گذاشته بشوم

مدام به خودم يادآوري . نيست اي ي خودكشي كار ساده مبارزه با انديشه. كنم مي احساس .زياده ي افكار من چقدر كنم كه ارزش اين دفترچه مي

Page 36: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣٦

كه چند ماه پيش خوانده و ازش لذت برده اين احساسي بسيار عجيبه كه آدم كتابي روكردم چقدر به ياد ميارم كه احساس مي. به ياد نمياره برداره و كشف كنه كه مطالب اون رو

ي درخشاني بوده ، ولي وقتي كه كتاب گمشده در بهشت رو باز نويسنده ]28[جان ميلتون چنان عصباني شدم كه كتاب رو به سمت. بفهممتوانستم اون رو هيچ وجه نمي كردم به

.ي اتاق پرتاپ كردم ديگه

يك سري از چيزهايي كه ياد گرفتم . از اين رو در مغزم نگه دارم بايد تالش كنم كه چيزي .ي اون رو از من نگير اوه، خداي من، خواهشاً همه. نكنم رو فراموش

ژوئن 19

بياورم كه توانستم به ياد ديشب نمي. روم ميهايي در شب، براي قدم زدن بيرون وقت يكي دارم انگار كه همه احساس عجيبي. يك پليس من رو به خونه آورد. كنم كجا زندگي مي

كنم كه مدام به خودم يادآوري مي. بسيار دور ها قبالً هم براي من اتفاق افتاده؛ در زماني اين .چه اتفاقي براي من داره ميافتهتوانه شرح بده مي من تنها كسي توي دنيا هستم كه

ژوئن 21

كه روزهاست كه توي تختم خوابيدم در حالي. من يادم نمياد؟ من بايد مبارزه كنم چراحمالت . مياد بعد يك دفعه همه چيز ناگهان دوباره به يادم. دونم كه كي و كجا هستم نمي

. شوند كه نزديك مي شونبينم مي. بچگي دوباره–هاي خرفت شدن نشانه. پياپي فراموشيحال مغزم به سرعت . آموختم من به سرعت آن همه چيز. اي منطقي است رحمانه به طرز بي

توانم به نمي. كنم باهاش مبارزه مي. بيافته دهم اين اتفاق من اجازه نمي. رود رو به زوال مي- نه . مردم به اوي آن نگاه متحير، لبخند احمقانه، خنده. نكنم ي توي رستوران فكر پسربچه . نه اون، دوباره-كنم مي خواهش

Page 37: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣٧

ژوئن 22

كالسيك رو رسه كه طرح به نظر مي. كنم ام فراموش مي چيزهايي رو كه اخيراً ياد گرفته منمطمئن نيستم . شوند مي ها اولين چيزهايي است كه فراموش كنه؛ آخرين آموخته دنبال مي

.انمشآيا طرح همين بود؟ بهتره كه دوباره بخو

كه انگار گوردن رو دوباره خواندم، احساس عجيبي دارم-ام در مورد اثر الجرنون مقاله من .فهمم رو نمي ها هايي در اون هست كه من حتي اون قسمت. اي نوشته اون رو كس ديگه

لغزه، و تايپ كردن مداوماً پاي من مدام بر روي اجسام مي. هاي تحركي نابود شدن فعاليت .شه تر مي ختسخت و س

ژوئن 23

. شده است قدرت هماهنگي من بد. استفاده از ماشين تايپ رو به طور كامل كنار گذاشتم منامروز به من وارد شوك وحشتناكي. كنم تر حركت مي كنم كه روز به روز آهسته احساس مي

كه از اون در تحقيقاتم ]29[«درباره كمال روحي نوشته كروكر«اي از مقاله من نسخه. شد. اميد كه در فهم كار خودم كمكم بكنه استفاده كرده بودم رو براي مطالعه برداشتم به اين

توانم به كه ديگه نميبعد متوجه شدم. اومده هايم مشكلي پيش اول فكر كردم براي چشم .همه رفته بودند. هاي ديگه رو امتحان كردم زبان .زبان آلماني مطلب بخوانم

ژوئن 30

الي البه همه چيز مانند ماسه از. گذره هفته از زماني كه به خودم جرأت نوشتن دادم مي يكه شدت برايم ب هايي كه دارم در حال حاضر اكثر كتاب. لغزه انگشتانم به بيرون مي

ها ي پيش اون چند هفته دونم كه همين شوم چون مي من از دستشون عصباني مي. اند پيچيده .رو خواندم و فهميدم

Page 38: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣٨

آينده ها ادامه بدهم تا در كنم كه بايد به نوشتن اين گزارش به خودم يادآوري مي مدام ياد آوردن امالي به ولي تشكيل كلمات و. گذره مطلع بشوند كساني از اتفاقاتي كه بر من مي

كلمات ساده رو بايد از ديكشنري نگاه من االن حتي امالي. شه تر مي لغات روز به روز سخت .كنه مي صبر كنم و اين من رو در نوشتنم بي

مياد، ولي من بهش گفتم كه من با هيچكس صحبت جا دكتر استراوس تقريباً هر روز به اينولي . ها همين احساس رو دارند ي اون همه. كنه مياحساس گناه اون. كنم و يا مالقات نمي

ولي چقدر اين حقيقت. دونستم چه اتفاقي ممكنه بيافته من مي. كنم سرزنش نمي من كسي رو

.ده من رو رنج مي

ژوئيه 7

دونم چون از پنچره من اين رو مي. شنبه است امروز يك. هفته چطور سپري شد دونم نمي

كشيده باشم فكر كنم تموم هفته توي تخت دراز. روند ه كليسا ميبينم كه مردم دارند ب ميگم كه بايد يه خودم مي من مرتب به. ولي يادم مياد خانم فلين چندين بار برام غذا آورد

گم بايد بكنم كه كاري رو كه مي تره كنم شايد هم آسون كاري بكنم ولي بعد فراموشش مي .انجام ندهم

ساحل گرفته ها با من كه در يه يه تصوير از اون. كنم و پدرم فكر ميروزها خيلي به مادر اينمن . دست من رو گرفته پدرم يه توپ بزرگ در زير بغلش گرفته و مادرم. شده پيدا كردم

تنها چيزي كه من يادم مياد پدر .ها رو اون طور كه توي عكس هستند به ياد نميارم اون .هميشگي در مورد پول بود بحثهميشه مستم هست كه با مادرم در حال

. انداخت زد و موقع بازي با من معموالً صورتم رو خراش مي او دير به دير ريشش رو ميگفت كه شنيده بابا مامانش گفتند كه پدر ]30[مادرم گفت كه اون مرد ولي پسرخاله ميلتي

من از مادرم اين رو پرسيدم اون صورت من رو سيلي زد وقتي. من با يه زن ديگه فرار كردگفت ولي برام هم خيلي فكر نكنم هيچ وقت بفهمم كي راست مي .و گفت كه پدرم مرده

بره ولي هيچ مزرعه مياون به من گفت كه من رو به تماشاي گاوها توي يه) .اهميت نداره (...كرد اون هيچ وقت به قولش عمل نمي. نبرد وقت

Page 39: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٣٩

ژوئيه 10

گه اين طور كه من تموم روز دراز اون مي. من خانم فلين خيلي نگران منه ي خونه صاحب

خونه بيرون كنه كنم اون رو به ياد پسرش قبل از اين كه اون رو از كشم و هيچ كاري نمي ميمن مريضم اين يه چيز ديگه اگه. هاي ولگرد رو دوست نداره ميگه كه آدماون . اندازه مي

.گفتم فكر كنم آنفوالنزا گرفتم بهش. كنه كنم اون تحمل نمي است ولي اگه تنبلي مي

ها مجبورم يه روز يه كم مطلب بخونم، بيشتر داستان، ولي بعضي وقت كنم هر من سعي مي تر و نوشتن سخت. ده اي مي دونم چه معني ن نميدوباره و دوباره بخونم چو چيز رو هي

سخته و من به دونم كه بايد امالي كلمات رو از ديكشنري نگاه كنم ولي اين خيلي مي. شه مي .كنم طور مداوم احساس خستگي مي

جاي ام استفاده كنم به هاي آسون رو توي نوشته به اين نتيجه رسيدم كه فقط كلمه پسسر قبر الجرنون من هر هفته. كنه اين از اتالف وقت جلوگيري مي. ختهاي طوالني و س كلمه

گذارم ولي من يه موش گل مي ام كه سر قبر كنه من ديوونه خانم فلين فكر مي. گذارم گل مي .بهش گفتم كه الجرنون موش مخصوصي بود

ژوئيه 14

نگه داره چونمن هيچ كاري براي كردن ندارم كه من رو مشغول . شنبه است يك دوباره

آزمايشگاه رو فكر كنم چك اين ماه. (تلويزيونم خراب شده و من پول ندارم تعميرش كنم (.يادم نمياد. گم كرده باشم

دونه خانم فلين مي. كنه گيرم و آسپرين در خوب كردنشون كمكي نمي بدي مي سردردهاي .شه مي تي كسي مريضاون خانم خيلي خوبيه وق. من خيلي مريضم و برام خيلي ناراحته كه

Page 40: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٤٠

ژوئيه 22

من به . بميرم ترسيد من اون مي. فلين به يه دكتر ناشناس زنگ زد تا به ديدن من بياد خانماون . كنم فراموش مي ها چيزها رو دكتر گفتم كه من خيلي مريض نيستم و فقط بعزي وقت

يچ دوست و فاميلي گفتم كه ه پرسيد كه آيا من هيچ دوست و يا فاميلي دارم يا نه و مناسمش الجرنون بود ولي اون يه موش بهش گفتم كه يه وقتي يه دوستي داشتم كه. ندارم

اي به من نگاه كرد انگار كه من ديوونه طرز مسخره اون به. داديم بود و ما با هم مسابقه مي .باشم

زد مي رفاون طوري با من ح. بهش گفتم كه من يه وقتي نابقه بودم بهم لبخند زد وقتيشدم و اون رو به من از دستش عصباني. ام و با سر به خانم فلين اشاره كرد انگار يه بچه

.كردند قبالً مي كرد اون طور كه همه بيرون انداختم چون اون من رو مسخره مي

ژوئيه 24

ون ي ا اجاره گه كه من بايد يه جايي برم سر كار و هيچ پولي ديگه ندارم و خانم فلين مي منبه غير از كاري كه قبالً من هيچ كاري. رو بدم چون بيشتر از دو ماهه كه بهش پولي ندادم

جا دوست ندارم به اون. بلد نيستم كردم ي جعبه پالستيك سازي دانگان مي توي كارخونهولي . شناختنم وشايد حاال به من بخندند بودم مي ها همه وقتي من باهوش برگردم چون اون

.تونم بكنم تا پول به دست بيارم مي اي چه كار ديگهدونم نمي

ژوئيه 25

است كردم و اين خيلي مسخره هاي قبليم نگاه مي داشتم به يه سري از گزارش پيشرفت مندونم ولي اون متنها مي ها رو يه سري از كلمه. تونم چيزي رو كه خودم نوشتم بخونم كه نمي

.اي ندارند در كل برام هيچ معني

Page 41: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٤١

گريه كرد و اون. خوام ببينمت جا برو من نمي كينيان اومد دم در ولي من گفتم از اين انمخبهش گفتم كه . بخنده من گريه كردم ولي به داخل راهش ندادم چون دوست نداشتم به من

من هنوز . اين دروغه. باشم خوام باهوش بهش گفتم كه ديگه نمي. ديگه دوستش ندارماون به . جا بره گفتم تا اون از اين رو مي باهوش باشم ولي بايد اينعاشقشم و دوست دارم كه .بايد برم سر يه شغلي. من اين رو دوست ندارم. داد خونه خانم فلين پول براي اجاره

.كنم نذار يادم بره چطور بخونم و بنويسم خواهش مي... كنم خواهش مي

ژوئيه 27

زش خواستم كه كار قبلي فراشيم رو به من پسدانگان وقتي من برگشتم پيشش و ا آقاي

اتفاقي برام اون اول خيلي مظنون بود ولي من بهش گفتم چه. بده خيلي خوش برخورد بودهاي من گذاشت و گفت شونه هاش رو روي اون خيلي ناراهت به نظر رسيد و دست. افتاد

.چارلي گوردن تو خيلي شجاعي

ر دستشويي مشغول كار شدم و شروع به تميز كردني پايين اومدم و د من به طبقه وقتي

كردند ات به خودم گفتم چارلي اگه مسخره. كردند اون مثل قبل كردم همه بهم نگاه ميكردي باهوش مي ها اون قدر كه يه وقتي فكر عصباني نشو چون تو يادت مياد كه اون

ده اي نمي دند هيچ معنيخندي ها يه وقتي دوست تو بودند و اگه هم بهت تازه اون. نيستند .ها دوستت هم دارند چون اون

كثيفي از كارگران جديدي كه بعد از رفتن من از كارخونه به اونجا اومده بود يه حرف يكييه چيز . واقعي زد گفت هي چارلي شنيدم تو يه وقتي خيلي باهوش بودي يه بچه خرخون

اش رو گرفت و اومد و يقه جو كارپمن اهساس خيلي بدي كردم ولي . هوشمندانه بگو ببينممن . شكنم من گردنت رو مي ذاري وگرنه گفت فسقلي شپشو اون رو به حال خودش مي

.واقعن دوست منه انتزار نداشتم جو ترف من رو بگيره پس فكر كنم اون

بهم گفت چارلي اگه كسي ازيتت كرد و يا سعي كرد ازت بعداً فرانك ريلي اومد پيشم ومن گفتم ممنون . يا جو رو خبر كن و ما حالشون رو جا مياريم ه كنه تو منسوء استفاد

Page 42: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٤٢

گلوم رو گرفت براي همين مجبور شدم برگردم و برم توي انبار تا اون فرانك و بعد بغز .اين خيلي خوبه كه دوست داشته باشي. كنم من گريه مي نبينه كه

ژوئيه 28

كينيان در كه ديگه مسل قبل توي كالس خانميادم رفت . اي كردم امروز كار اهمقانه منكالس نشستم و اون رفتم سر كالس و در سر جاي قبليم در اَقب. مركز بزرگساالن نيستم

ندارم كه اون هيچ وقت من رو من به ياد. به ترز عجيبي به من نگاه كرد و گفت چارلزن من براي درس امروزم سالم خانم كينيا تور صدا كرده باشه فقط چارلي بنابرين گفتم اون

اون شروع به گريه كرد و از كالس . خونديم گم كردم مي ام ولي كتابم رو كه از روش آمادهها همون كالس به من نگاه كردند و من متوجه شدم كه اون بيرون دويد و همه توي

.قبلن توي كالس من بودند نيستند آموزاني كه دانش

بشم يادم اومد عمل جراهي و اين كه قرار بود من باهوشيه چيزايي در مورد اي بعد يه دفهاز اين قبل. به خودم گفتم خداي من اين دفه واقعن دست چارلي گوردن رو از پشت بستم و

.جا رفتم كه اون به كالس برگرده من از اون

ي چنين كار خوام من نمي. رم براي دليل خوبي مي. رم همين دليله كه دارم از نيويورك مي بههمه توي كارخونه براي .خوام خانم كينيان براي من دلسوزي كنه نمي. رو دوباره انجام بدم

رم يه جايي كه هيچ كس هم مي براي همين. من ناراهتند و من اون رو هم دوست ندارمتونه يه كتاب رو بخونه و يا به درستي هتي نمي ندونه چارلي گوردن يه وقتي نابقه بوده و هاال

.بنويسه

تمرين برم و هتي اگه نتونم بخونمشون به شدت يكي دوتا كتاب با خودم همراه مي مناگه من خيلي . نكنم ي چيزهايي كه ياد گرفتم رو فراموش كنم و شايد اين طوري من همه مي

من . تر بشم جراهي بودم باهوش سخت تالش كنم شايد يه زره از اون چه كه قبل از عمل .شايد اونها من رو در اين راه كمك كنند نسم رو به همراه دارم وي شا پاي خرگوش و سكه

كينيان اگه يه وقتي اين رو خوندي براي من ناراهت نباش من خوشهالم كه شانس خانم

دونستم نمي دومي براي باهوش بودن پيدا كردم چون چيزهاي زيادي ياد گرفتم كه اصلن

Page 43: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٤٣

من . كمي هم كه شده ديدم ها رو براي يه اوني توي اين دنيا وجود دارند و متشكرم كه همهاشتباه انجام دادم شايد اين به خاتر اينه دونم چرا دوباره كم هوش شدم يا چه كاري رو نمي

ولي اگه من به سختي تالش و تمرين كنم شايد يه كم . نكردم ي كافي تالش كه من به اندازهه كم به ياد ميارم كه چه اهساس خوبي من ي. ها رو بفهمم ي كلمه معني همه تر بشم و باهوش

باهوش كنم تا براي همينه كه تالش مي. خوندن اون كتاب آبي با جلد پاره شده داشتم ازكه آدم چيزها رو اين خيلي اهساس خوبيه. بشم تا دوباره بتونم اون اهساس رو داشته باشم

ين تور بود همش اگه ا كنم كه االن باهوش بودم من آرزو مي. بدونه و باهوش باشهمن اولين آدم كم هوش توي دنيا بندم كه به هر هال شرت مي. خوندم نشستم و كتاب مي مي

مياد كه يه كاري كردم ولي يادم نمياد كه چه يادم. هستم كه براي علم چيز مهمي پيدا كردههاي كم هوش مسل ي آدم اينه كه من اون رو براي همه بنابرين فكركنم اين مسل. كاري

.خودم كردم

لطفن به دكتر نمور بگيد. ن.و پ. ي بقيه خانم كينيان و دكتر استراوس و همه خداهافظ

. خاهد داشت خندند اين قدر بداخالق نباشه و اون وقت دوستان بيشتري وقتي بقيه بهش ميرم من جايي كه مي. كنه تونه دوست پيدا تر مي اگه آدم بزاره بقيه بهش بخندند خيلي راهت

. آلمه دوست پيدا خاهم كرديه

...لطفن اگه فرست كردين بر روي قبر الجرنون در حيات پشتي گل بزارين. ن.پ.پ

Page 44: Flowers for Algernon by Daniel Keyes- Persian Version

٤٤

]1[Strauss . Dr ]2[ Kinnian ]3[ Charlie Gordon ]4[ Nemur » متحير« به معني Amazedي به معني هزارتو از كلمهMaze در متن اصلي چارلي به جاي اصطالح ]5[

.براي انتقال طنز مورد نظر نويسنده من از هزارتا به جاي هزارتو استفاده كردم. استفاده كرده است

كه معنايي Vation-Motor به معناي محرك از كلمه Motivationي لمهجا چارلي به جاي ك در اين]6[ .من براي گنجاندن طنز داستان به جاي محرك از متحرك استفاده كردم. ندارد استفاده كرده

براي . استفاده كرده استq-eyeي به معناي ضريب هوشي از كلمهIQي جا چارلي به جاي كلمه در اين]7[ .ي ضربدر هوشي استفاده كردم گنجاندن اين طنز در متن فارسي من از كلمه

]8[ Joe Carp ]9[ Frank Reilly ]10[ Amos Borg ]11[ Donnegan ]21[ Ernie ]13[ Late shows :هاي طنز و جوك هستند كه در ساعات پاياني شب پخش معموالً اين برنامه ها، برنامه

.شوند مي]14[ Gold ]15[ Muggsys ]16[ Flyyn ]17[ Burt ]18[ Robinson Crusoe enew كه tough و henougشود و گفته ميthrew كه throughمن با «: گويد جا الجرنون مي در اين]19[

من سعي كردم به نحوي اين بازي با كلمات رو با استفاده از . »شود به شدت مشكل دارم گفته نميtewو .كلمات فارسي در ترجمه وارد كنم

]20[ Ellen ]21[ Rorshach ]22[irden Fanny G ]23[ American Psychological Association ]24[ World Psychological Association ]25[ Rahajmati ]26[ Dorbermann ]27[ Vrostadt ]28[ John Milton Krueger’s Uber psychische Ganzheit: نام مقاله به آلماني]29[]30[ Miltie