1 نم ýندی یکی -...

376
کی یه من یدون1 نگی نبی حبی

Transcript of 1 نم ýندی یکی -...

Page 1: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

حبیبین نگی

Page 2: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی یباسمه تعال

:مقدمه

گرفته دلم گرفته،دوباره نم بوی هوا

گرفته دم خیابون تو بارون گریه صدای

بمونه گرفتی،اینم ازم قلبمو نگاهت با

بمونه گرفتی،اینم کم دست منو غرورت با

بمونه دیوونه،اینم میدم پس قلبتو که گفتی

بمونه بمونه،اینم پیشت قلبت این گفتم

بمونه محاله،اینم گفتی نمک عاشقت خواستم

بمونه خیاله،اینم خوش چه دلت توهم که گفتی

سیاهی این به عشق شب گفتم می من

ماهی تو وقتی برام ترسی نداره

ماهم من آره گفتی می تو

.بمونه اشتباهی،اینم آسمونتو تو،اومدی ولی

..ویران کرد،رفتنت تابم بی دیدنت

:داستان خالصه

ردهبرمیگ و میگیره پاریس از مدیریتشررو دکترای.ادمانر اسررم به پسررره یه یه بوده نخبه یه چون و میاد.خونسررت مرد اون و شررده فوت باباش.ایران

هموم کارمندای شرکت رییس حاال.میکنه جذبش بزرگ خیلی خیلی شرکت

Page 3: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

5

اون به میره.مهمه کارمندای همون جزو رادمان و میکنه جمع خونش توی سررد العاده فوق و مغرور دختری که طناز اسرم به خونه اون دختر با و خونه وزر طول توی طناز زندگی توی که موضوعاتی و رفتارا از.میشره آشرنا بوده

..میشه کنجکاو میبینه

شررنلمو داشررتم،گوشرره اسررترس خیلی..طنز کمی با عاشررقانه،آمیخته:ژانر النس درچق.بودم گرفته ضررب زمین روی پام با و انگشرتم دور میپیچوندم

.پریدم جا از فنر اسمم،عین شنیدن با.بود همهمه پر و شلوغ

-Mr.Radman Iranmanesh

.کردم نگاه وحید به

.پسر برو-وحید

اررفت ها بچه عین ولی..گرفتم دکترا سرررم خیره.کشرریدم عمیق نفس یه قایآ جلوی و باال رفتم ها پله از.رفتم سررن سروی به تند قدمهایی با.میکنم

میکردن قدیرت ازم انگلیسی زبان به که تندیس یه با مدرکو.گرفتم رارق جلیلی .گرفتم

.پسرم باشی موفق-جلیلی

.ممنون زحماتتون بخاطر.استاد مرسی-

تا و کردم تعظیم یه و جمعیت به کردم رومو و دادم دست هم اسراتید بقیه با یه وحید برای.زدن دست برام و!هوا رفت خندشرون همه که.شردم خم کمر

ازب حسابی نیشرشون و.گرفتن خودشرون به دخترا بعضری که زدم چشرم

Page 4: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 6

وشآغ در همدیگرو.بود منتظرم بهراد که پایین رفتم سن دیگه طرف از.شرد :گفتم گوشش دم و گرفتیم

پسر؟ مارو کارای کردی چیکار-

:گفت کردو جدا خودش از منو بهراد

.ایران برای داری پرواز فردا.اوکیه چی همه-

.ممنون قعاوا-

حرفیه؟ چه این-بهراد

میای؟ هم تو-

.میام دیرتر یکم من-بهراد

.باشه-

****

یل چمدونامو .کردم وحید بهرادو به رو.دادم تحو

.برم من دیگه خب-

:گفت و شونم روی گذاشت دستشو وحید

کنی؟ کار بمونی جا همین کردی؟نمیشد کارتو باالخره-

شرکته؟ اون شد چی بهراد راستی.مکن کار وطنم برای میخوام.دیگه نه-

:گفت کردو ریزی ی خنده بهراد

.فقط.فرودگاه تو دنبالت میان اونور!جوره جوره-

.نزد حرفی ولی.کردم نگاهش سوالی

:گفتم و شدم عصبی

Page 5: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

7

!بهراد دیگه بنال-

میزنی؟ چرا!بابا باشه-بهراد

:گفت کردو ای خبیثانه خنده سپس

!ها ماده جوجه غاطی میری-

:گفتم شده درشت چشمای با

ماده؟ ها؟جوجه-

.خنده زیر زدن و کردن نگاه بهم وحید و بهراد

!بخندین آب داشت؟رو خنده چیش!کوفت-

:تگف میکرد پاک چشمشو گوشه اش که درحالی و کرد قطع خندشو بهراد

میان دارن یا.دارن کم پسررر کارمند.دخترن اش4/3.میری که اونجرایی- .سالن

؟چی واسه!ا -

.خواسته اینطوری ریسشون چون-بهراد

زن یه دسررت زیر گذاشررتی من بفهمم نیسررت؟بهراد مرد ریسررشررون مگه- !ها حالله خونت

.مرده خودش ولی خواسته اینو چرا میدونم چه من.بابا نه-بهراد

!بحالش خوش پس-وحید

.داره بچه و زن یارو!منحرفت سر بر خاک-بهراد

شده؟ راضی یچطور زنش!بحالش بد پس!آها-وحید

.باال انداخت هاشو شونه بهراد

Page 6: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 8

.کردن اعالم منو پرواز

.بشین معرفت بی نبینم!اونجاها بیاین.برم من دیگه خب-

:گفتن باهم وحید بهرادو

.چشم به ای-

.میندازیم لنگر ماه یه میایم-وحید

دعوت مهمون ایل ایل بتونه که نیست خودش خونه میره که اونجایی-بهراد .ریسشه خونه.کنه

!اونجا پالسیم که تخت تخت خیالت.میایم ولی.اینطور که-وحید

.خندیدم

!بیاین حتما.باشه-

صعود هواپیما که مدتی از بعد.صندلیم رو نشرسرتم و شردم هواپیما سروار و دادم تکیه صررندلیم پشررتی به سرررمو و گوشررم رو گذاشررتم هدفونمو.کرد

.بستم چشمامو

بابا و مامان با بود سالم5 وقتی!سال91دبع.داشت خوبی حس برگشتن واقعا ولی.کنه فراهم برامون عالی زندگی میخواسررت بابا.فرانسرره اومدیم رزیتا و

بودم شده من.کرد فوت جا در و کرد تصادف شرد سرالم97شرد؟وقتی چی نجاای به خودمو بابا دوستای کم با باالخره.غریب کشرور یه تو.خونه مرد

بعد سال5.اینا مامان پیش ایران میرم االنم.گرفتم مدیریتمو دکترای.رسوندم خواهر مهربونو مامان.شررده ذره یه براشررون دلم.ایران برگشررتن بابا مرگ

.شیطونم کوچولوی

Page 7: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

1

کوله.شرردم بلند جام از سررریع.بود اومده فرود هواپیما.شرردم بیدار وقتی عجب!اوه هاو.بیرون اومدم هواپیما های پله از و دوشم رو انداختم پشرتیمو

روی مگذاشرت و برداشرتم لباسررم یقه روی بودم گذاشرتم که عینکمو!آفتابییل چمدونامو.چشررمام ودمب مونده منتظر فرودگاه بیرون رفتم و گرفتم تحو

.کردم نگاه فرودگاه تابلوی به.دنبالم بیان

"مهرآباد فرودگاه"

ودمب شررنیده.گرفت ام سرررفه ناگهان ولی.کشرریدم عمیق نفس یه و برگشررتم !بودم نشده روبرو حاال تا ولی شده فجیع آلودگیش تهران

!ها میکنه پیدا مشکل هات ریه-

چه.بود واریشل و کت تیپش.دیدم خودم همسن پسر یه که کیه ببینم برگشتم :گفت و کرد دراز جلوم دستشو و اومد!شی

.همکارت.هستم مهدوی آریا-

:گفتم و فشردم صمیمت با دستشو

.هستم منش ایران رادمان.خوشبحتم-

که؟ مطلعی.دنبالت میومدم باید.همچنین-آریا

.آره آره-

:گفت زدو لبخند یه

.بریم بیا باشه-

!المصب بود خوشگل چه وای!رفتیم سفید جنسیس ماشین یه سمت به

Page 8: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 91

و نم سمت اومد سریع راننده.بیرون بیاد کرد اشاره راننده به دسرتش با آریا :گفت

.آقا من بدینش-

.دادم بهش مدونموچ

.نشست دلم به اش چهره.بود میانسال مرد یه راننده

:گفت کردو باز درو آریا

.شو سوار بیا-

.کردیم حرکت و.کنارم نشست آریا و نشستم

.اومدی خوش-آریا

.ممنون-

ینلبعک اندازه چشررمام پسررره ریزیمون برنامه معاون اسررم گفتن وقتی-آریا .کنه استخدام پسر فرخزاد آقای داشت کمی سابقه.کردم تعجب!شد

چی؟ پس چطور؟خودت-

.میکنم کار اینجا ساله4.کردم ثابت خودمو کشتم خودمو خیلی که من-آریا

سالته؟ چند-

.44-آریا

.طور همین منم-

:گفت و طرفم برگشتم آریا

!کارن تازه یا باالن سن یا همشون کردم پیدا سن هم یه..بابا؟آخیش نه-

.ببرین لذت رمانم از امیدوارم..وبمخ دوستان.خندیدم

Page 9: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

99

:دوم پست

یموتر با و کنترلی صورت به در.سفید بزرگ دروازه یه دم رسیدیم باالخره طول خیلی زاد فرخ خونه تا ورودی در از.شرردیم وارد ما و شررد باز نگهبان درختای از بود پر هم جاده طرف دو هر!خودش واسه بود جاده یه و داشرت

االخرهب.بودم پرتغال بوی عاشق واقعا.کرد پر مشماممو تغالپر بوی.متخلف و کاخ کنم عرض چه که خونه.شرردیم پیاده جلوش و خونشررون به رسریدیم دوتا درم جلوی!سررفید و بود قصررری نماش!میاوردن کم جلوش عمارت !زاد فرخ خره معلومه خب!راهو اینهمه میره کی اوه اوه.بودن نگهبان

.میام منم برو تو-آریا

ف خونه داخل دیدن با.شدم داخل من و رفتن کنار نگهبانا رفتم در طرف به سمتق چهار به سرالنشرون!قصرر!کنی جمع نمیتونسرتی بردزلم بیلو با منو

ای شیشه در یه سالن ته.بود شده چیده جور یه هرقسمت و بود شده تقسیم بقهط به میخورد ها پله هم در طرف دو از.بود باغشون کنم فکر که بود بزرگ

کمی.بودن آمد و رفت تو خدمتکاراش که بود راهرو یه راستمم سرمت.باال و رونبی دادن کلشونو راهرو اتاقای از یکی از دختر تا سه دیدم کردم نگاه که

غذا خشومزه بوهای ازش چون آشرپزخونسرت بود معلوم!میزنن دیدم دارن .کردم اهنگ خودم به روبروم قدی آینه تو.ندیدن خوشگل اه.میومد

هک روشن ای قهوه موهای..طوسی چشمای..سفید به متمایل گندمی پوست رهنپی..سوخته ای قهوه جین شلوار.چشمم یه روی بودم گذاشته طرفشو یه

Page 10: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 94

از یکی!نداشررت نقص قیافم تیپو.سرروخته ای قهوه پالتو و.روشررن ای قهوه !کرده نازل بهم خدا که رحمتاییه

شد ازب سالن ته ای شیشه در یدفعه.وایسادم وسطشون و سالنا سمت به رفتم الهک.باغبونی لباس با بیرون اومد باشرره خدمتکار میخورد که دختر یه و

لی های چمکه و دستکش و باغبونی شده آنشرلی و حنا شبیه.گرفت خندم.گ !بود

!تو شدی حنا آنشرلیو شبیه چقدر که آخ-

هایی قدم با و رفت هم تو اخماش سررریع.کرد نگام تعجب با و برگشررت و انداختم باال ای شونه!جنبه شد؟بی چش این!باال رفت ها پله از حرصری

ی یه روم جلو.روشون نشیتم و سرلطنتیشرون مبالی سرمت به رفتم زیونتلو دقیقه چند از بعد.بگیرم اینچشو41 بودم تونسته من!افتاد فکم!دیدم اینچ61 تک و سال میان مردی با که برگشتم.شنیدم ای سرفه صردای خونه زدن دید

زاد فرخ.شرردم بلند شرردم روبرو پایین میومد ها پله از کره وشررلواری .لومج اومد.میکردم فکرشو که بود اونی از تر شی .بودم دیده عکسشو!بود

.واسه.هستم منش ایران رادمان من.سالم-

:گفت لبخند با کردو قطع حرفمو

.هستم زاد فرخ فرزاد منم.جریانم در..بله بله-

:گفت کردمو دراز دستمو

.خوشبختم.زاد فرخ جناب باهاتون دارم دورادور آشنایی-

:گفت و فشرد دستمو

Page 11: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

93

.بشین بیا.پسر مرسی-

.نشستم روبروش نشست وقتی بشینه شدم منتظر

.کنی کار خوب بتونی امیدوارم.ایران به اومدی خوش-زاد فرخ

.دارم امیدی همچین منم.جناب مرسی-

ارشررلو و مشررکی تونی با..آراسررته کامال دختر یه ها پله به تاداف چشررمم قتیو طرفمون اومد بود گذاشته بازش که شفید شال سره با و سرفید گرمکن دیدم کردم دقت!کرد؟ اینکارو چی واسرره.زد پوزخندی افتاد بهم نگاهش

.بود شده مرتب چقدر!باغبونست دختر همون

روبهش و دختره شونه دور داختان دستشو زاد زاد،فرخ فرخ کنار نشرسرت :گفت

کاشتی؟ رو همه!دخترم نباشی خسته-

این عاشررق نیسررت کننده خسررته اصررال کاری گل من برای!ددی آره-دختره .کارم

آخه؟ میدونستم چه من!میکنه کلمو!بود دخترش پس

:گفت من به رو زاد فرخ

یدجد معاون.منش ایران رادمان آقای..دخترم طنراز.جران طنراز..دخترم- .شرکت ریزی برنامه

!بابا ارهد درگیری خود!من به عصبیم نگاه یه و کرد نگاه باباشو حرص با طناز

:گفتم و سمتش کردم دراز دستمو

.خانوم طناز خوشبختم-

Page 12: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 94

:گفت رفتو برام ای غره چشم دختره

.زاد فرخ خانم-

!وایسا میگیرم حالتو..کرد ضایع منو!شعور بی

:گفت باباشو به کرد رو

قدغن؟ پسر کارمند نگفتم مگه..اباب-

خداماسررت دختر شرررکتو کارکنای بیشررتر تو خواسررت به من دخترم-زاد فرخ ای دیگه پسررره که رادمان آقا و میانسررال مرد تا سرره و آریا جز به.کردم

.ترن پایه مردا.بدن انجام نمیتونن دخترا کارارو بعضی.نیست

.شما خاطر به فقط.بابا باشه-طناز

:گفت و یدب*و*س دخترشو ونهگ زاد فرخ

تراحتاس برو پسرم.بده نشون بهش رادمانو اتاق برو حاال!بابا دختر آفرین- .کن

.ممنون-

یی ها جلسرره وقتایی یه بود ممکن بود بزرگ شرررکتش واقعا چون جامان یهو .هخون میاوردن مهمشونو کارمندای بشن معطل نمیخواستن اینکه یا..بشه

:گفت و شد بلند طناز

.بیا دنبالم-

.ی افاده!افتاده فیل دماغ از!کنما لهش بزنم میگه شیطونه

:میزد فحر باهام میرفتیم که جور همین.باال طبقه رفتیم.افتادم راه دنبالش

Page 13: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

95

بیرون بری میخوای.داره خودشررو خاص قوانین اینجا.شرررکتم مترجم من- راس همیشررره.نرداری نفر4از بیشررتر مهمون حق.بردی اطرال برایرد

نمیمونیم منتظر نیای.شام91 و ونه عصر4نهار،94صبحونه،ساعت7ساعت .میمونی جا

:طرفم برگشت

فهمیدی؟.اینجاست اتاقت-

:گفت و زد پوزخند یه.دادم تکون آره عالمت به سرمو

.باشی زیر به سر اینقدر نمیکردم فکر-

:گفتم زدمو پوزخند منم

بترس آن از دارد هوی هایو که نترس آن از دوما.ندارم کل کل حوصله اوال- .خانم بله دارد تو به سر که

تازه!کردم کیف آخ.میدیدم وضررو به خوردنشررو حرص.اتاقم تو رفتم و اقات.بودن آورده وسایلمو.نیستم منش ایران رادمان نکنم آدم اینو من!اولشرهیزیون..نفره یه تخت یه..تحریر میز یه.بود جوری و جمع خوبو و اینچ41تلو

ییدستش و حموم.میشد وصل تراس به که بود در یه اتاقم هت.مبل دست یه و و پوشیدم راحتی لباس دست یه و آوردم در چمدون از لباسمو سرریع.مجزا

.*****پتو زیر خزیدم

طناز

ییدم ناخنامو داشررتم عورشرر بی پسررره.میومدم میرفتمو اتافتو طول و میجو فشبن جیغ یه.این حاال!کنه مسخره منو بود نکرده جرات کسی تاحاال.نفهم

Page 14: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 96

اتفاق از و بودن من خدمتکار تا سره که سرمیه و سرمیرا و سرارا که کشریدم .عقب رفتن قدم چند یه بودن قلوهم سه خواهرای

.طناز-سارا

:گفتم و بینیم روی گذاشتم سکوت نشانه به مو اشاره انگشت

.نگین هیچی!هیررررس-

زمین هب پام با و.فتمگر دسرتام بین سررمو و تختم جلوی مبل روی نشرسرتم وننگاهش کالفگی با.میکردن نگام بر و بر و جلوم زدن زانو اونام.زدم ضرب :گفتم کردمو

من؟ به زدین زل بز عین چتونه؟چرا-

.خندیدن ریز

.میشه بامزه حرکاتت خب-سارا

وموهام و برداشت برس یه سرمیه.تختم رو انداختم و کندم موهامو کلیپس .کشید شونه

.باشه ریخط نکنم فکر میگی که اونجور.بیای کنار باهاش باید رمبنظ-سمیه

.میگه راست-سمیرا

.برام هیوالن عین.پسرا به اعتماد بی هنوزم من ولی-

المق و میخواست پوالمو فقط که مسعود از اون.میترسیدم ازشرون خیلی آره ولی!میخورد منو چشماش با اینجا میومد پسری هر که بعدشم.رفت گذاشتو

هب سر که بترس آن از خودش قول به ولی نبود اونجوری رادمانه این داییخ .دارد توی

Page 15: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

97

.شد زده اتاق در

.تو بیا-

.داخل اومد دختر خدمتکارای خانم،ریسس زهرا

خانوم؟ زهرا داشتید کاری-

:گفت و اومد جلو قدم یه خانوم زهرا

ادهآم بامشرر مهمونی برای بگم بهتون گفتن خانم،آقا خدمتتون به عرض- .بشین

:گفتم تعجب با

مهمونی؟-

در از میخواسررت وقتی رفت عقب عقب بود ترسرریده انگاری خانوم زهرا :گفت بشه خارج

.منش ایران آقای اومدن مناسبت به-

مه خونه سررر اون تا کنم فکر که کشرریدم بنفش جیغ یه!رفت در سررریع و رو گذاشتم کلیپسرمو و کردم جمع زدم،موهامو کنار رو سرمیه سرریع!رفت .زدم در.بابا اتاق سمت رفتم بدو و سرم

.بفرمایید-بابا

مه اضافه قهوه یه و میخورد قهوه داشت و مبل روی بود نشسته.داخل رفتم بلم روی نشستم حرص با.پایین میام میدونسرت.بود من مال.بود میز روی

دموبیک لیوانو لحظه چند از بعد.کردم مزه مزه و برداشتم رو قهوه و روبروش :گفتم و میز رو

Page 16: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 98

!ددی؟ چرا-

:گفت ذاتیش خونسردی با بابا

گیرش ما که شررانسرره یه.ایرانیه مغزهای از یکی رادمان.افتخاره یه این- .شو آماده برو نده گیر دیگه پس.آوردیم

:گفتم دادمو تکیه صندلی به کالفگی با

هستن؟ کیا-

:گفت و زد لبخندی بابا

.هات عمه و عمو کارمندا،هم هم هستن همه.عاقلم دختر آفرین-

:گفتم گرفتمو تکیمو سریع

و ترنج؟محسن و تمنا مریم؟ترنمو و شرروین؟مهسا و شرایان یعنی!همه؟- منصور؟ مسعودو

.بود شده حبس ام سینه تو نفس!بودم گفته سریع چه!اوه

.آره-بابا

ا؟اینج بیاد میشه روش چجوری..مسعود بازم اه!بیرون دادم حرص با نفسمو

کردی؟ دعوت مسعودو چرا!ددی آخه-

.داره دوستت میگه چون-بابا

عذاب سررال4 زد؟ندیدین بهم انگی چه نردیدین.متنفرم ازش من ولی- کشیدم؟

Page 17: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

91

کردم دعوت هاشو بچه بقیه اونو بفهمه عمت کنم؟اگه چیکار.بابا عزیز-بابا بهم دادارو قرار تمام میگه علی به نکردم دعوت تقاریشررو تقه پسررر بعد

.گیره پیشش پام که میدونی.نهبز

!اهدافت بازم.ددی-

:گفتم لب زیر و پاشدم صندلی روی از

.والله!ذلیله زن چه علیم عمو-

:گفت و خندید ریز بابا

.شو آماده برو.شیطون برو-

.ازش کردم خداحافظی دستم با بیرون میرفتم که جور همین

بلند تختم رو از سریع اراسر و سرمیرا و سرمیه.اتاقم تو رفتم تند قدمهایی با .کردم نگاهشون چپ چپ.بهم زدن زل ترس با و شدن

.ببخشید-سارا

.نمیشه تکرار دیگه-سمیه

:گفتم و زدم بهشون چشم یه

.بیخی-

!بشکونی چیو همه بزنی میخواستی االن که تو!شد؟ چی-سمیرا

:گفتم میگشتم لباس دنبال کمدم تو که حالی در

.خودم واسه شدم خانومی.کنم ترک عادتارو این کم کم باید دیگه-

.سرم پشت اومدن و.خندیدن ریز تاشون سه هر

خوبه؟ بپوشم چی نظرتون به!بچ برو-

Page 18: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 41

.لجنیه سبز لباس اون-سمیه

.شده خز اون نه-

.بلنده نفتیه آبی اون-سمیرا

.تر شی چیز یه نه-

:گفت و کمد تو کرد دستشو سارا یدفعه

چطوره؟ این-

اراسرر سرلیقه!بود عالی!جیغ قرمز دکلته ماکسری پیرهن یه.زدیم زل لباس به .نداشت حرف

:گفتیم نفری سه سمیرا و سمیه منو

!ایول-

*****

رادمان

.شدم بیدار در زدن تقه صدای با

بفرمایید؟-

.شد وارد مسن مرد یه

.عمارت این مرد خدمتکارای رییس.هستم محسنی من-مسن مرد

داشتین؟ کاری.خوشبختم-

فتنگ.بگیرن ورود جشن براتون میخوان اطالعتون محض راستش-نیمحس .باشین آماده

چی؟ واسه آخه!واقعا؟-

Page 19: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

49

.بپرسین آقا از اینشو-محسنی

:گفتم زیرلب

.ترم سنگین بپرسم آقا از همون-

گفتین؟ چیزی-محسنی

.برین میتونین.ممنون.نخیر-

یه ریعس.اومدم بیرون ساعته نیم.حموم تو پریدم سریع محسنی رفتن از بعد درانق.باال دادم ژل با موهامو.پوشیدم طوسی پیرهن با سرفید شرلوار و کت

بیقتط کامال چشرمام با پیرهنه.بود گرفته حالت چشرمم جلوی بودم ریخته در.میکردم برانداز خودمو آینه جلوی.شد عالی!مشکی ورنی کفش.داشرت

.شد زده اتاق

.بفرمایید-

.بود محسنی دوباره

.بیارین تشریف کنین لطف.اومدن منش،مهمونا ایران یآقا-محسنی

.بفرمایید خب بسیار-

خودم به نگاهو آخرین!سررخته کردن صررحبرت رسررمی چقردر اوففف تادمفرس خودم برای چشم یه!تیپی خوش همه این با برم خودم قربون.کردم

اتاق از طناز اومدن بیرون..همانا اتاق در کردن باز.کردم براز اتراقو در و وستپ.کنم براندازش تونستم تازه.من به اون بودم شده خیره اون به من!همانا ولی صورتی ای قلوه لبای!بلند های مژه با آبی درشت چشمای!سفید سفید ل*خ*ت ل*خ*ت موهای.میکرد جلوه بیشررتر بود زده قرمز رژ که حاال

Page 20: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 44

ور قرمز سر گل یه و.بود گذاشرته بازشرون و میرسرید کمرش تا که مشرکی جدیدا.بود چشم تو حسابی پیرهنش!قرمز بلند دکلته پیرهن.بود زده سررش .حلقم تو آنالیزم سرعت ولی.نداشتم خبر خودم بودم شده هیز چقدر

شد؟ تموم زدن دید-

رفتم.بود گرفته لجم بود گرفته مچمو که این از و اومدم در فکر از حرفش با :گفتم و کنارش

!زدن؟ دید-

!چی؟ که شدی خیره من به ساعت یه!نزد ماست!پ ن پ-طناز

:گفتم و زدم تمسخرآمیز لبخند یه!خودشیفته مغرور پررو دختره ای

!شدی فرانسوی دلقکای شبیه لباس این با که میکردم فکر داشتم-

:گفت دندوناش الی از.میشنیدم هاشو قرچه دندون صدای

!جسور نسبت به آقای باشه زدنت حرف به حواست-

راه سرررش پشررت منم.کردم کیف آخ!ها پله سررمت رفت کشررید راهشررو و :گفت آریا اومدیم ها پله از باهم وقتی.افتادم

!خانوم طناز افتخار به-

احوالپرسی سالم همه با عشوه کلی با طنازم.زدن دست به کردن شرو همه :گفت آریا دوباره!اه اه.کرد

!منش ایران رادمان آقا افتخار به-

ضعف و غش که دخترا از چندتا.زدم لبخند همشون هب منم زدن دست همه .داد دست باهام آریا.کردن

Page 21: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

43

!مهندس؟ جناب حاله چه در اوضا -آریا

.کرد اشاره طناز به و

:گفتم کالفگی با

!توپ.اوفففف-

فرخ.شد طناز و زاد فرخ آقای جلب نگاهم که گوشه یه بودم نشسته.خندیدیم دست!میرفت غره چشم بهش هی زطنا و میگفت طناز گوش در چیزی زاد

داره دیوونه این الحوائج باب یا!اومد من طرف به و شررد بلند جاش از آخر :گفت که میکردم نگاهش تعجب با.کنارم چیکار؟نشست میاد

.باش عادی لطفا-

:گفت جمعیت به رو لبخند و حرصی صدایی با.پایین انداختم سرمو

برای پیست وسط میریم و.یگیریم طرفم دستتو.میشری بلند عادی خیلی- اوکی؟..ر*ق*ص

:گفتم آروم اما متعجب صدایی با

!ر*ق*ص برای وسط بیام دلق توی با عمرا من!چی؟-

:گفت گوشم دم اومد.کردم کرد،کیف نگاهم حرص با

باهات واسرره میزنم له له من نکن فکر.بیا پاشررو داری دوسررت کارتو اگه- .خواسته ازم بابام کهاین واسه فقط این یدنر*ق*ص

ازطن روبروی و شدم بلند ناچار!میخواد کارایی چه که زادم فرخ این.بابا ای بازومو.میکردیم نگاه همو تصررنعی لبخندهای با شررد بلند اونم.وایسررادم

دور نداختا دستشو.پیست وسط رفتیم.گرفتش نرم خیلی که گرفتم طرفش

Page 22: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 44

دور دستمو منم.بود نزده دسرت بهم یدختر تاحاال.شردم جوری یه.گردنم :گفتم گذشت که یکم.کردم حلقه کمرش

.کنه ر*ق*ص درخواست پسر از دختر بودم ندیده-

تگذاش بود سوزن عین که کفششو پاشرنه جواب در و.کرد نگاهم غیض با !پام روی

!وحشی.آخ-

.کرد ای موزیانه خنده

!میدی توانشو-

!یمبچرخ تا بچرخ پس-طناز

.میچرخیم-

ها، پله کنار رفتم.رفت طرفی هرکس و شردیم جدا ازهم و شرد تموم آهنگ .پیشم اومد آریا.دادم تکیه هاش نرده به دستمو

کردی؟ کیف-آریا

ها؟-

یار؟ با هر*ق*ص-آریا

.خونیمه دشمن عین!بابا گمشو-

!فتادا ور.درافتاد طناز با درنیوفتی؟هرکی میگی؟باهاش دروغ-آریا

.میارم درش زانو به ببین حاال.هه-

Page 23: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

45

سرش پشت پسر یه ولی ها پله طرف اومد طناز میزدیم حرف که جور همین سرررهپ که باال میرفت ها پله از داشرت طناز.بود خوشرتیپی جذابو پسرر.بود

:گفت و طرفش برگشت طناز گرفت سفت بازشو

!وحشی نکن-

!م؟دار دوستت بگم چجوری دیگه طناز-پسره

.شد جالب ماجرا اوه اوه

میکشت واست خودشو که طناز اون.ندارم بهت احساسی.صدبار.مسعود- میفهمی؟!مرد.مرد

بازوش.رفت کشیدو بود مسعود اسمش که پسره اون دست از دستشو بعدشم هک افتاد مسعود به نگاهم.بود شده قرمز شردت به سرفیدش پوسرت بخاطر

باباشررو ارث انگاری!میکرد نگاه غیضررم با چره.میکرد نگراهم داشررت قیقهش روی گذاشتمشون و گذاشتم هم کنار وسطمو و سبابه انگشت.خوردم

همین.آریا طرف کردم رومو زدمو بهش چشم یه و.کردم دورشون بعد و ام هب زده بهت آریا و زدن دست همه ناگهان.بودیم صحبت گرم آریا با که جور

پله از داره عربی لباس با طناز دیدم کردم نگاه وقتی.ردمیک نگاه سرم پشرت موهاشو که مخصوصا.بود شرده خوشرگل باشرم نگفته دروغ.پایین میاد ها

ربیع لباس اونام که بودن دیگم دختر تا سرره سرررش پشررت.بود بسررته باال بیعر آهنگ شرو با و پیست سمت رفتن تا سره اون و طناز.بودن پوشریده

یاآر!بود عالی عربیش ر*ق*ص واقعا.کردن عربی ر*ق*ص به رو نانسی،ش

Page 24: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 46

- خیره طنراز بره کره حرالی در دار کش لحنی برا و گروشررم دم اومرد .بدن انعطاف.ایرررول

.خندیدم

.زاده فرخ دیدم نشست،برگشتم شونم روی دستی

آقا؟ داشتین کاری-

.پسرم من با بیا-زاد فرخ

و ظرف هیکل ناگهان میرفت،که ورودی در طرف به.افترادم راه دنبرالش در برابر در هیکلش.شد ظاهر بزرگی اون به در چارچوب توی رزیتا کوچولو و شررد نزدی بهم رزیتا.خندیدم تصررورم از.بود مورچه و فیل مثل ورودی با!درختش من میمونه اون کردم فکر که شررد آویزون ازم همچین یردفعه

.بود گرفته گردنمو محکم دستاش

!دختر شدم خفه..خف.کوچولو رزی یهو-

.داد فشار خودش به منو بیشتر

.برات بود شده موچه اندازه دلم..داداشی.ووییی-رزیتا

.توصیفت از مرسی-

.پیچید گوشم تو مامان نوازشگر صدای

.رادمان به شدی آویزون میمون عین مامان پایین بیا رزیتا-مامان

:گفت مامان به رو عتراضا با و شد جدا ازم سریع رزیتا

هم؟ به میخوریم میمون؟اصال منو.مامی-

!عق.مامی!شدی خارجی که خارج نرفته تو!اه اه-

Page 25: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

47

.درآوردم آوردن باال حالت و

!همیش کبود امشب جاش کنم فکر که گرفت بازوم از نیشگون یه رزیتا

!کن نگاهش چته؟مامان!وحشی آخ-

.رزیتا نکن-مامان

!میباره سروروتون از محبت اصال-

وریممعذ دیگه بعدش ولی..بمونین رادمان آقا پیش میتونین امشب-زاد فرخ .مهمه کارامون که میدونین

.میدونیم زاد فرخ آقای بله بله-مامان

داشت و بود شده تموم شر*ق*ص.شرد نزدی بهمون طناز حین همین در :گفت بریده بریده های نفس با.میزد نفس نفس

منش؟ ایران خانم خوبین..سالم..سل-

و داد دست باهاش رویی خوش با مامان.کرد دراز مامان طرف به دسرتشو و :گفت

دیگه؟ هستین زاد فرخ آقای دختر شما.عزیزم مرسی-

:گفت امروز توی نداشتم سراغ ازش که لبخندی طناز

.هستم طناز.بله-

:گفت کردو دراز اونم طرف به دستشو و رزیتا به کرد رو بعدم

درسته؟ باشین منش ایران آقای خواهر باید شمام-

:گفت و فشرد طنازو دست خوشحالی با رزیتا

.جون طناز خوشبختم.بله-

Page 26: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 48

.بشیم خوبی دوستای فکرکنم-طناز

سالته؟ چند بپرسم میشه.حتما-رزیتا

.44-طناز

.ام49من..ا -رزیتا

مرفت منم.جمعیت میون برد و گرفت رو رزیتا دسررت و زد لبخندی طناز .احوالپرسی برای رفت زاد فرخ آقای با مامانم.آریا سمت

نامزدتن؟ و مامان ببینم-آریا

:گفتم و کلش پس زدم

.بود؟خواهرمه کجا نامزد-

:گفت هیزه بده نشون میخواست مثال که.شوخ لحنی با آریا

دیگه؟ مجردن-

:گفتم خنده با و پیچوندم گوششو

.نشدیا بشی نزدی من آبجی به-

:گفت کردو جدا دستم از خودشو آریا

.خواهره به برسه چه کوروکدیله داداش..فهمیدم بابا خب-

:گفتم خنده با

.رو گاله اون ببند-

.پیشمون اومدن طناز و رزیتا

Page 27: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

41

نشررون بهم فامیالشررو همه طناز.عالیه خیلی اینجا..داداشرری وای-رزیتا بریم بیا.موندن عموهاش ردخت و عمه دختر پسرررعمو و پسرررعمه البته.داد

.باهاشون شیم آشنا باهم

.طرف این از-طناز

بلم دسته یه روی.رفتم بودن جوونا که سمتی به رزیتا و طناز ناچارهمراه به پرسرری احوال باهاشررون ت ت .بودن نشررسررته هم دور جوونا همه بزرگ عمه دختر مریم و مهسررا.بودن طناز پسرررعموهای شررروین و شررایان.کردم

هم منصررور و مسررعود و عموهاش،محسررن دختر ترنج و تمنا و ترنمهاش، اطرخ به هارو قیافه میتونستم شناختم،خوب سریع مسعودو.هاش پسرعمه اسررمشررو غیض با کنه معرفی مسررعودو میخواسررت وقتی طناز.بسررپارم با و بودم نشرسته کنارشرون.بودن شررکت جوون کارمندای هم بقیه.میگفت .کنارم اومد دوباره زاد فرخ.بودیم صحبت ولمشغ آریا شایانو شروینو

بلدی؟ گیتار شنیدم..جان رادمان-زاد فرخ

.جناب بله-

بزنی؟ برامون میتونی-زاد فرخ

.آخه-

یمب صداتو شدیم مشتاق ماهم..عالیه گیتارتون گفتن مادرتون-زاد فرخ .شنو

منم و دادن گیتار یه بهم.یومد نمی بدمم!نگه؟ مامان نمشررید حاال بابا ای گاهن اطرافم به.رسید نمی ذهنم به آهنگی هیچ.نشستم سرالن وسرط تقریبا درسی ذهنم به یدفعه.افتاد طناز به چشمم.میکردن نگاهم داشرتن همه.کردم

Page 28: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 31

هب این چرا!شد ای یدفعه بخونم،اصرال رو پاشرایی مرتضری میمیرمه آهنگه و کشیدم بقیه کردن معطل و کردن فکر از دست!آهنگ رسرید؟اینهمه ذهنم

بود داده بهم خدا که نعمتهایی از دیگه کردم،یکی خوندن و زدن به شرررو .بود صدام

.من،میمیرم دیوونه میمونی،نرو همیشه میدونی،بگو عاشقم آخه

.ندارم،میمیرم طاقت دیگه.نازنینم عزیزم.ببینم اشکاتو نزار

گریه دیگه من من،پیش شررونره روی بزار من،سررر دونره یر یکی نرو .میمیرم.نکن

نکن راضی منو چشمات نکن،با بازی دیگه دلم با

.من،میمیرم خونه از بری که

نازط ولی میکرد گوش آهنگ به لذت با افتاد،رزیتا رزیتا طنازو به نگاهم الفهک میزد،انگاری ضربه سررامی به کفشرش پاشرنه با و بود پایین سررش

معمول طبق منم.زدن دست برام همه.شد تموم زدن چه؟آهنگ من به.باشره .سرجام نشستم و رفتم.خندیدن همه و شدم خم کمر تا

!صدا ایول-شروین

:گفتم کردمو پلیس و دزد سریال توی داود عین لحنمو

!مقسی!شروین!من خوب دوست-

:گفت شونمو روی زد شایان

!عالیه صدات واقعا-

:گفتم لحن همون با دوباره

Page 29: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

39

.مممنون ممنونم-

:گفت آریا و خندیدن آریا شروینو و شایان

.نشدین صمیمی رادمان اندازه من با اینجام ساله4 من!نکنین لوسش بابا-

.نداشتیم آریا؟حسودی-شروین

!داری خود جای تو-شایان

یی یه هرگلی-شروین .نشست دلمون به زودتر رادمان آقا این حاال.داره بو

:گفتم لحن همون با

!دارین لطف شما-

.خندیدیم دوباره و

خوبی واقعا پسرای.کردم صرحبت شرایان شرروینو و آریا با مهمونی آخر تا خنده خوش و منطقی شرایان و بودن شرروخ خودم عین شرروین و آریا.بودن

.بود

.شد اتاق وارد مامان که میکردم پهن تش داشتم اتاق تو مامان ی واسه

.زاد فرخ این متمدنیه خوبو آدم عجب.وای-مامان

دیگه؟ میخوابین پایین شما.ایه فهمیده آدم واقعا.آره-

.آره-مامان

و یدمپوش آدیداس سفید شلوار با جذب مشکی پیرهن یه خوابید مامان وقتی یعنی.بود نیومده رزیتا ولی بود4.افتاد ساعت به نگاهم که بخوابم خواستم

یشرت شدم کجاست؟بلند رفتم.مپوشید دوبو ست شلوارم با که سفیدم سو .خلوت خلوت.راهرو تو

Page 30: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 34

دخترونشررونو های خنده صرردای که..میشرردم رد طناز اتاق کنار از داشررتم دایص تشخیص به موفق ولی میشناختم وضو به رزیتارو صدای.شرنیدم

منحرفو سررر تو خاک ای.برام بود مرموزی دختر واقعا.نشرردم طناز خنده رزی این به دادی گیر نبود؟چرا دختر همه اون فرانسه مگه!رادمان کنن هیزت

ونش خنده صردا.زدم در به ای تقه و اتاق در جلوی گرفتیش؟رفتم ذربینت .شد معلوم در چارچوب توی رزیتا قامت بعد مدتی و.شد قطع

داداشی؟ جونم-رزیتا

:گفتم آروم

بخوابی؟ رزی؟نمیای-

:گفت دودلی با تا رزیتا

.راستش..چیزه-

:میگفت که دمشنی طنازو صدای

شده؟ رزی؟چیزی-

وموهاشرر دختر یه و تخت رو نشررسررته طناز دیدم طرفش به کردم نگاه وقتی خابیسر بندی تاپ یه.شدم لباسش متوجه کردم دقت که یکم!میکنه شرونه

سرمو.میبینمش دارم من نبود خیالشم عین!رنگش هم شلوارک با بود پوشیده .وایساد رزیتا کنار و در طرف اومد طناز.پایین انداختم

منش؟ ایران آقای داشتین کاری-طناز

.نیست کار محل که اینجا!رسمی انقد میاد بدم!اه اه

!بابا جونم؟عشقم؟برو داشتی کاری بگه میخواد رادمان؟دلت چیه

Page 31: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

33

!رادمان آقا.بگه آقا با اسممو حداقل

.رزیتا دنبال اومدم راستش-

.میمونه اینجا زیتار.کودکه مهد اینجا نبود یادم آها-طناز

بعد.دمکر نکاه طنازو اتاق در باالی و عقب رفتم یکم کردمو رزیتا به نگاه یه :گفتم بهش رو

اشتباه انگاری کودکین؟شما مهد مربی شماهم احتماال کودک؟پس مهد.ا - .اونطرفه خردساالن بخش.اینجا اومدین

.میدیدم وخودرنش حرص مدت تمام در.کردم اشاره چپم طرفم به و

:دادم ادامه

رزیتا نگهداری و داشررتن به اصرررار اگه.هراسررت نوبراوه بخش اینجرایل سالمم دادم سالم خواهرمو من فقط نیست دارین،مشکلی !میگیرما تحو

که آخ.وپت زیر خزیدم و بستم درو و اتاقم سمت به رفتم حرفم اتمام از بعد و امشب یا فردا تا.امروز پسرت آخرین.دختر این دادن حرص میده کیفی چه .رممیزا پروفایلم توی رمانمو های شخصیت تصاویر لین .دوستان بای

.شدم بیدار خواب از مامان صدای با

مامانی؟ جونم-

کار خوب.پسررم باش خودت مواظب.میریم دیگه ما رادمان..پسررم-مامان .نکنیا امیدمون نا..کن

.چشم..جان مامان چشم-

.افظخداح-مامان

Page 32: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 34

.خداحافظ-

یی داخل رفتم منم.بیرون رفت اتاق از مامان نگاه و شستم صورتمو و دستشو پوشیدم توسی شلوار و کت یه سریع!بود7:31ساعت اوه اوه!کردم ساعت به کرده جمع رو صرربحونه میز.غافل دل از امان ولی.پایین اومدم ها پله از و

زا زادم فرخ.میکرد نگاهم خندپوز با و بود داده میز به تکیه طنازم..بودن .بیرون اومد اتاقش

.شد دیرت شرکت برو طناز با بدو..پسر بدو-زاد فرخ

ایسادو دست به سرینی خانم زهرا که بیرون میرفتم داشرتم.بیرون رفت طناز .جلوم

خانوم؟ زهرا بله-

.بخورین شیرو لیوان این بیاین..آقا-خانوم زهرا

آوردین؟ کجا از ود؟اینوب نشده تموم صبحونه وقت مگه-

میزو کردن جمع دسررتور معینش موعد از زودتر خانوم طناز-خانوم زهرا .بخورین.وقته دقیقه91هنوز.دادن

.کنه تالفی میخواست!شعور بی دختره ای

.کشیدم سر الجرعه و برداشتم لیوانو

.آورد سرحالم.مرسی واقعا.زهراخانوم مرسی-

.بشن معطل نمیاد خوششون نمخا برو پسرم برو.خواهش-زهراخانوم

.چشم-

Page 33: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

35

کنم ازب درو اومدم تا.بود نشسته عقب صرندلی ماشرین تو طناز بیرون رفتم با کیفمو.بودم بهت تو جوری همین!!!شررد دور ازم نور سرررعت با ماشررین

.زمین روی زدم عصبانیت

.نکردم ادبت اگه.لعنتی ی دختره-

اول.ردک ترمز پام جلو ماشین بارهدو که کنم حرکت خواستم برداشتم کیفمو دست از کارمو بود ممکن نبود جایز کردن ناز االن ولی نشم سوار خواسرتم

.شدم ماشین سوار.بدم

:گفت و زد پوزخندی طناز

.کردت دیر تنبیه اینم-

.نمیشینم کار بی من.میشی تنبیه شمام وقتش به-

:گفت و کرد نگاهم تمسخر حالت با

.ترسیدم!اینا مامانم وای-

یلش پوزخندی :گفتم و دادم تحو

.بترسی واقعیم میرسه روزی.بترس الکی شما حاال-

شرکت.بودیم شرکت5 ساعت تا.رسریدیم شررکت به.نشرد زده حرفی دیگه داخل بودن شنبه سه و یکشرنبه که فرد روزای و بود خونه داخل زوج روزای بخاطر8 ساعت.بود یکشنبه امروزم.بودیم آزاد هم جمعه و پنجشنبه.شرکت از بعد.تمگرف دوش یه و اتاقم تو رفتم کوفته و خسته.خونه رسریدیم ترافی

ورزشی گرمکن ست چشمم،یه جلوی انداختم موهامو حالت دوباره دوش

Page 34: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 36

که بود نشده دقیقه91تخت، رو انداختم خودمو و پوشریدم آدیداس مشرکی .شد زده در

بفرمایید؟-

.تخت رو نشستم.داخل اومد محسنی

امرتون؟-

.آقا شام برای بفرمایید-محسنی

.میام.مرسی-

رفتم و کردم مرتب موهامو کردم خودم به آینه تو نگاه یه.بیرون رفت محسنی تهنشس میز دور که شرکت دخترای مخصروصرا.میکردن نگاه منو همه.پایین مهه که دادم باالیی بلند سالم.میخورد غذاشو داشت طمانینه با طناز.بودن

و شر.آریا کنار نشستم!من با داره مشرکل کال این!دادن جوابمو طناز زج به .خوردن شام به کردیم

مهندس؟ جناب چطوری-آریا

.بود روم زیادی فشار اولی روز.عجیب میاد خوابم یعنی.پنچر-

.شرکت تا تری راحت خونه تو.میکنی عادت-آریا

.امیدوارم-

ای میخوندن کتاب میزدن حرف مه با دخترا.میرفتن طرف یه همه شررام بعد .میکردن صحبت طناز زادو فرخ با شرکت اوضا درباره

.دارم کار کلی فردا.بخوابم برم من داداش-آریا

.خوش شب..برو-

Page 35: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

37

.همچنین-آریا

بعضی بود عادتم.زدم قدم و درندشرتشرون حیاط داخل رفتم منم.رفت آریا منگ دروغ.کنم فکر کردم که کارایی درباره و بزنم قدم خواب از قبل شرربا

ادش دخترا بقیه بود،مثل خودش تو همیشه.بود مرموز برام طناز شرخصریت واست خودشو که طنازی اون"مسعود به اش جمله اون با مخصروصرا.نبود

چی اماجر بفهمم دارم دوست خیلی.افتاده اتفاقی یه پس!"مرد..مرد میکشت .بوده

****

طناز

به کردم شرو و اتاقم تو باال رفتم.داشتم عجیبی ی رهدلشو.بودم شده کالفه سررال4از البته.شرردنم آروم برای بود عادتم.دندونام خوردن و زدن قردم سما دیدن با.داشتم برش تختم کنارم عسرلی از..خورد زنگ گوشریم.پیش

.دادم من؟جواب با داشت کار چی این!شد نلبعکی اندازه چشمام مسعود

بله؟-

.بزنم حرف باهات دبای طناز-مسعود

.خدا ..ندارم حوصلتو مسعود-

.بزنم حرفمو بزار.طناز صبرکن-مسعود

:گفتم و بیرون دادم نفسمو کالفگی با

.میشنوم-

.پایین بیا.نمیشه اینجوری-مسعود

Page 36: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 38

.قتاتا بالکن زیر.حیاطتون تو-مسعود تو..تو.ببینم.مسعود!پایین؟-

هوای نای تو!بود دیوونش خود.کردم نگاه پایین به و بالکن روی رفتم سرریع .سرد

:گفتم آروم صدایی با

.میام االن صبرکن-

هب رسیدم.بیرون زدم و سرم رو گذاشتم دوشم،کالهشو رو انداختم شرنل یه .وایساد روبروم.مسعود

.عشقم سالم-مسعود

!عمته عشقت.نیستم عشقت من-

!کنی تلخی اوقات نشد قرار..ا -مسعود

:گفتم میکردم نگاه اطراف به که یحال در

.بزن زر-

.تر مودب یکم-مسعود

کردو ای سرررفه ت اومدو دسررتش کار حسرراب کردم،که نگاهش غیض با :گفت

یراض چرا دارم،پس دوستت گفتم بهت شده راهی هر از دیگه..طناز ببین- نمیشی؟

:گفتم زدمو پوزخندی

ه؟ن ایه کننده قانع دلیله.ندارم دوستت من چون-

.اصال!نیست ای کننده قانع دلیل اصال من برای.نه-مسعود

Page 37: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

31

.خودته مشکل دیگه اون-

.میکنم خودم مال تورو باش مطمئن-مسعود

.نداری جراتشو-

من و یدب*و*سرمی منو داشرت مسرعود!شرد داغ لبام کردم احسراس یدفعه تر ممحک منو داره لحظه هر نه دیدم.کنم رها دستش از خودمو داشتم سعی

از تعادلمو من ولی عقب رفت قدم چند که دادم محکمش هل میکنه،یه بغل احساس سرم به سرختیو جسرم زمین،خوردن خوردم محکم و دادم دسرت

باغ ی کناره های شررنگ به سرررم.پیشرونیم از خون شردن جاری بعدم.کردم گیج سرررم..گذاشررت فرار به پا و شررد هل.دیدنم با مسررعود.بود خورده

شوک و میشرده عصربانی زود پیش سرال4از مسرعود بود گفته عمه.فتمیر چشمام کم کم.آورد سررما بالیی چه ببین حاال.میشرده وارد بهش عصربی

.شد سیاه

به مسر که شدم بلند خواسرتم.تختم بودم،روی اتاقم کردم،تو باز چشرمامو لوص بهش کردم،سرم دستم به نگاه.سوخت می دستمم.کشرید تیر شردت

دمانرا با همراه بابا و شد باز در.بود شده پیچی باند زدم دسرت سررم به.بود یب یا شد می عصبی یا نگران هروقت.بود شده قرمز بابا چشمای.شرد وارد

تخت روی خوابوند منو و اومد.میشد قرمز کامال چشماش میکشید خوابی .کنارم نشست خودشم

دخترم؟ خوبی-بابا

ینجا؟ا حاال..بودم حیاط تو من بابا.شدم نگرانیتون ثباع ببخشید.ممنون-

Page 38: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 41

:گفت و زد بخشی آرامش لبخند بابا

وتور خونه برمیگشررته داشررته وقتی میزده قدم داشررته حیاط توی رادمان- دیگه.بیرون رفت خونه از مسررعود که دیدن ما دوربینای ضررمن در.میبینه

.گلم دختر برسه بهت دستش نمیزارم

.کردم انتنگر بابا ببخش-

.کن استراحت حاال..عزیزم نه-بابا

:کردم صداش که میرفت داشت هم رادمان..بیرون رفت و شد بلند بابا

رادمان؟ آقا-

و شرد سرررد و خشرر نگاهش دوباره ولی.کرد نگاه بهم برگشرت تعجب با :گفت

بله؟-

:گفتم خودش عین

چنده؟ ساعت بپرسم میشه-

دبو ام گرونی مارک که مچیش ساعت به و درآورد شلوارش جیب از دستشو :گفت کردو نگاه

.دقیقه5:41-

.ممنون-

تشررکر جونم نجات بخاطر ازش باید!بودن؟ بیدار من بخاطر5 سرراعت تا ارهدوب پس.نکنم رعایت ادبمو لجبازی یه خاطر به که نبودم میکردم؟آدمی

.برگشت دوباره.زدم صداش

Page 39: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

49

شده؟ چیزی-رادمان

.جونم نجات ربخاط ممنون..بگم..خواستم-

:گفت و زد رنگی کم لبخند رادمان

.بخیر شب.میکنم خواهش-

:گفتم آروم

.بخیر شب-

.میکرد درد خیلی رفتم،سرم فرو خواب به دوباره من و رفت رادمان

دستمو.بود پتو زیر سرم.شدم بیدار زنگی ساعت آور سرسام صدای با صبح یداشپ کنم،وقتی پیدا اعتوس تا دادم حرکت میز روی آوردم بیرون پتو زیر از

تیکه ارهز فکرکنم که دیوار سررمت کردم پرتابش و گرفتمش دسررتم با کردم اومدن قلوها سه زیاد احتمال به و شد باز ساعت،در شکستن صدای با.شد

!تو

شدی؟ بیدار-سارا

خوابیدی؟ خوب-سمیه

.بخور صبحونه پاشو-سمیرا

.درآوردم توپ زیر از سرمو!زادشونن حالل خود گفتم دیدین

ظهره؟ یا صبحه االن-

.صبحه-سارا

.بخیر صبح پس-

Page 40: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 44

ل*خ*ت موهای و برداشت برس یه معمول طبق سرمیه.تخت رو نشرسرتم های خورده هم سمیرا.گشت برام لباس دنبال هم سرارا.زد شرونه مشرکیمو

ومدا بنفش شلوار و کوتاه آسرتین بلوز دسرت یه با سرارا.کرد جمع سراعت چه.دبو شده باندپیچی سرم هنوزم.بیرون اومدم اتاق زا و پوشیدمشون.جلوم ،کهمیومدم پایین ها پله از داشتم.میرفت گیج سررم!بود اومده سررش بالیی

!گرفت کمرمو پشت از یکی میوفتادم،که داشتم و رفت سیاهی چشمام

ببینم عقب برگردوندم شرردم،صررورتمو خوب مالیدم،وقتی بهم چشررمامو !رادمانه دیدم کیه،که

:گفت خش سرو الکام

.زاد فرخ خانم باشین خودتون مراقب-

:گفتم و چسبیدم ها نرده به و کردم جدا ازش خودمو

نجات که بهتر همون نفر یه جون دادن نجات سخته اگه بعدشم.سالم اوال- !ندین

از اعمر.کنم تشکر ازش داشت انتظار نکنه.میکرد نگاهم داشت باز دهن با الیمخ و خش تشکر یه که بودم دنده یه و غد قدران.کنم تشرکر یالغوز این

.میز پشت نشستم و پایین رفتم ها پله از.نکنم

!بابایی سالم-

نمیکنه؟ درد بابا؟سرت خوبی.دخترگلم سالم-بابا

.خوبم ولی.کنم عرض چه که درد-

.جلو اومد رادمان

Page 41: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

43

.اجازه با.شرکت برم سر یه باید من..آقا-رادمان

.پسرم برو-بابا

:گفت بابا.رفت انرادم

.کن استراحت امروز دخترم-

.آخه ولی-

حرف؟-بابا

!نباشه-

از.دمش موبایلم با کردن چت مشغول و اتاقم تو رفتم صبحونه خوردن از بعد کمش روی.درودیوار به میزدم خودمو اتاق تو جور همین.بودم متنفر بیکاری دهنم وت میزاشتم پرتقال تیکه میدادم،یه تکون هوا تو پاهامو و بودم خوابیده

:گفت کنارمو،سارا نشستن.داخل اومدن سمیه و سمیرا و سارا که

چطوری؟-

دامپزشکی؟ مگه-

نگاه بهم تعجب با داشررتن که کردم نگاه بهشررون.شررد سررکوت یدفعه صرراف.کنم جورش و جمع خواسررتم.دادم گافی چه فهمیدم تازه!میکردن :گفتم نشستمو

یله اینجا مگه- !تو؟ میاین خر عین پایین انداختین وسروتون ست طو

وبخ وقتی!گاف پشررت گاف!شرردن منفجر خنده از نفری سرره گفتم اینو تا :گفتم خندیدن

!بشینین درست.بکشین خجالت!فکو ببندین.بابا خب-

Page 42: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 44

.میخندیدن ریز هنوز ولی کردن جور جمع خودشونو

!ساکت-

زا و دارم نگه خودمو نتونستم بار این.زدن زل بهم و شدن ساکت نفری سره خوب وقتی!خندیدن به کردن شرررو اونام من خنده با.شرردم منفجر خنده

:گفت سارا.خندیدیم

!بگیم بهت چی رفت یادمون اه-

:گفتم میکردم جمع خندمو که حالی در

.دیگه بنالین خب-

.داره کارت زاد فرخ آقای-سمیه

ددیم؟ کی-

!شدی خانم خودت قول بزاری؟به رکنا رو اروپایی لحن مبشه!اه اه-سمیرا

:گفتم شوخ و رسمی لحین با و نشستم صاف

پدرم؟ کسی؟آیا چه-

هک میومدم پایین ها پله از اومدم،داشتم بیرون اتاق از.خنده زیر زدیم همه و به و ندادم اهمیتی ولی افتاد من به چشررمش.شررد وارد در از رادمان دیدم

.زدم در.رفتم بابا اتاق سمت

.رماییدبف-بابا

بود دهز چشم به عینکشو و بود کارش میز پشت معمول طبق بابا داخل رفتم کرد اشرراره اومدن با.میکرد مطالعه و میزد ورق شرررکتو درباره ای پوشرره و

:گفتم و روبروش مبل روی نشستم.بشین

Page 43: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

45

.بفرمایید-

:گفت بود پوشه توی سرش که جور همون

.رمبزا درمیون باهات رو مطلبی میخواستم-

.میشنوم-

.امنیتته درباره-بابا

:گفتم تعجب با

!من؟ امنیت-

.مسعود موضو درباره-بابا

:گفتم خونسردی با و دراومدم تعجب حالت از

.ایمنم کامال..شخصی راننده..نگهبان اینهمه.تامینه امنیتم که من ولی-

ذهنش از تورو با ازدواج فکر مسررعودفدیگه که جوریه من منظورم ولی-بابا .کنه بیرون

.بابا نمیفهمم منظورتو-

زد لز بودم برده ارث به خودش از که آبیش چشمای با و بست رو پوشه بابا :گفت و چشمام تو

!ازدواجه منظورم-

:گفتم پریدمو جا از فنر عین

!چی؟-

:گفت خونسردی با بابا

.مسعود،ازدواجه دست از رهایی راه تنها گفتم-

Page 44: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 46

!عمرا-

:گفت بابا که میشدم خارج ازش رفتم،داشتم اتاق در سمت به و

رفتم اه پله از حرص با!بستم اتاقو در عصبانیت با.میشی راضری باالخره- ازدواج از من!ازدواجه مسعود دسرت از نجات راه تنها که سروختم باال،می

ابستم،سار محکم اتاقو در!برس دادم به خودت خدا ای!حاال بعد بودم فراری طرف به.شردن خیره بهم ترس و تعجب با و!پریدن جا زا سرمیرا و سرمیه و

شزدم محکم و شدم خیره بهش.داشتم برش و رفتم آرایشم میز روی گلدون حتی ننتونست نزنم حرف بهشون اینکه ترس از سمیرا و سارا و سمیه!دیوار به

یباز موهام با و.تختم جلوی مبل روی نشررسررتم عصرربانیت با.بزنن جیغ .کردم

!عکساشون میومد،یا خواستگار برام یا روز هر روز اون یفردا از

****

رادمان

صررمیمی خیلی شرررکت کارکنای با.گذشررت ایران به اومدنم از دومراه بودم تونسته.بود اومده خوششون من بودن شاد و ها شوخی از شدم،همشون

ناومد جز نیوفتاد،به خاصی اتفاق.بدم نشرون خیلی خودمو دوماه همین تو منمیدون.میشدن رد دلیلی یه به همشونم!طناز برای جورواجور ارایخواستگ

اخالق گند مدت این شم؟تو خالص دستش از من نمیکنه ازدواج چرا این من حتی.بزنه حرف دوکلوم باهاش نمیتونه کی شررده،هیچ همیشرره از تر

از اشتمد روز یه!سرجام میزاره میتونه میشوره منو بدم،چون گیر بهش نمیتونم

Page 45: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

47

دخترو یه خوندن آواز صدای که باال میرفتم ها پله از اومدم،داشتم تشررک باز آروم رو ای شیشه باغشونه،در از صدا دیدم کردم دقت که شرنیدم،خوب

هک بابا،اینجوریام نه.اینجا بودم نیومده حاال شرردم،تا باغشررون وارد و کردم ه،یکمچید درختارو و گال قشنگ نیست،خیلی بد طناز سرلیقه میکردم فکر

داییص با داشرت که بود طناز!کردم پیدا صردارو منبع باالخره رفتم جلو که به ودرختار!شرنیدم که بودم نشرنیده خوندنشررو میخوند،صردای بلند نسربتا

ودب نشسته اون بود،روی دونفره نیمکت یه وسطش و بود چیده دایره صورت رتضیم سعر داره دیدم کردم تمرکز که یکم.میخوند شعر بودو پایین سرش و

خواننده این از من عین اونم پاییزی،انگاری میخونه،عصررر رو پاشررایی عکس آلبوم نشررد،داشررت من باالسرررش،متوجه رفتم.میومد خوشررش

جالب دادم،صررداش گوش خوندنش به.گرفت خندم.میدید خواسررتگارارو .بود بخش آرامش صداش نگم میشد،دروغ خواننده اگه بود

:میخوند لب زیر طناز

اهیر کردم،نه دوره دفعه صد بازیو این سردم،من لبهای اشکائو شوری مباز- چی به دنیا توی بزاره،دیگه تنها دسررتامو دیگره قراره،یکی گمونم نرداره

ونخیاب سکوت بارون یغض نداره،منو دوست مردی واسش که اعتباره،کسی وایه نمیشی،تو شمعم تو بسوزم پاتم آسون،به چه ساده چه شکستم دوباره خوردشو قسم که کشریده،آدم هق هق به گلومو نمیشری،غرورت آدم دنیای

.نمیده دق

Page 46: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 48

پسرررای عجب میکرد،ولی ردشررون نمیکرد،سررریع نگاه عکسررا به اصررال .نداره لیاقت!بودن جنتلمنی

:گفتن با طناز یدفعه که بود عکسا به حواسم

!هیررررع-

.بغلش توی بود گرفته آلبومو.طرفم برگشت و شد بلند

میکنی؟ چیکار اینجا تو!ترس از مردم-طناز

:گفتم خنده با

!صدایی عجب.شنیدم صداتو که باال میرفتم داشتم-

:گفت بازومو به زد طناز

!کن درویش گوشاتو!هیز ی پسره-

:گفتم کرد گل شیطونیم

دستت؟ چیه اون-

:گفت و فشرد خودش به بیشتر آلبومو

.هیچی-

:گفتم و بیخیالی به زدم خودمو

.باشه-

طرف به فتمر بدو و قاپیدم دستش از آلبومو و برگشتم سریع که میرفتم داشتم دنبالم اونم.بود دوم طبقه هممون اتاقای!!!بود طبقه6 خونشون اینا.دوم طبقه

رود و اومد دنبالم طنازم.تو رفتم و کردم باز اتاقم،درو به رسرریدم!میدویید .بست

Page 47: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

41

:میگفت بریده های نفس با طناز

.زودباش!من دشب-

:گفتم میکردم باز آلبومو در که حالی در

!نوچ-

دستم زا میخواست اونم و سرم باالی بودم گرفته آلبومو.تختم باالی رفتم و به!رسرریدنمی بودم،اصررال رفته که تختم نمیرسررید،باالی بهم قدش.بگیرتش

آلبوم گرفتن به موفق بازم ولی.من کنار تخت براالی اومرد خراطر همین .نمیتونست ولی بگیرتش که میپرید پایین د،باالنش

!دختر نکن تقال انقد-

:شد پاره گوشم پرده کنم فکر که زد جیغی طناز یدفعه

!رادمان-

خواست که بودم حرفش بهت تو.عجب چه!زد صدا اسممو بار اولین برای.ا یرگ امپ به پاش و نشررد موفق ولی کرد پرش کنه،یه اسرتفاده موقعیت از مثال .و کرد

این الحوائج باب یا!!!روش منم افتاده دیدم،طناز کردم باز چشررمامو وقتی اشومیشد،چشم له دختربیچاره وگرنه بودم داشته نگه خودمو چیه؟ولی دیگه

امالک بعد و کرد باز چشرماشو از یکی لحظه چند از بود،بعد بسرته ترس با زا هسرتیم،سرریع قعیتیمو چه تو فهمیدیم تازه مدتی از بعد!شرد خیره بهم

سنف یه و سرجاش نشست تخت،اونم لبه روی نشرسرتم و کنار رفتم روش

Page 48: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 51

نازط منو!شد زده اتا در یکدفعه که زدم ورق و برداشتم آلبومو.کشرید عمیق :گفتم من که کردیم نگاه بهم

بله؟-

:اومد در پشت از آریا بشاش صدای

!رادمان منم-

ریعس و تخت زیر کنارش کردم پرت وآلبوم تخت،منم زیر پرید سریع طناز .مبست درو.داخل اومد آریا.کردم باز درو و کردم صاف در،گلومو پشت رفتم

زحمت خودت چرا سرررورم تو میومدم خودم میدادی فرمان خب-آریرا کشیدی؟

:گفتم خنده با و تخت لبه نشستم

یلت میخوام بار یه ببین- !نمیخوای خودت بگیرم تحو

:گفت یدفعه.کنارم شستن و خندید هم آریا

!رادمان؟ راستی-

هوم؟-

نیومده؟ خوشت کسی بال،از ببینم-آریا

منظورتو؟ نفهمیدم-

ازدواج؟ اینکه،واسه منظورم!بابا ای-آریا

.ترم راحت آزاد چنده؟من کیلو ازدواج.ایم غریبه ازدواج؟اصال منو!بابا نه-

:گفت آمیز تمسخر لحنی با آریا

!حرفو این نگو-

Page 49: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

59

ی؟چ واسه-

هرفت فرو مثال رویاهاش تو که جوری و بست نشست،چشماشو صراف آریا :گفت

مشررتهای ،بال*خ*ت مشررکی آبی،موهای چشررم دختر بکن،ی فکرشررو- آرومش نیک سعی و کنی بگیریوبغلش سینت،دستاشو رو بکوبه کوچیکش

.کنی

عمیق نفس یه و کردم شل شردم،کراواتمو شرد،کالفه گرمم کردم احسراس جمعش میشد مگه وگرنه میذاشتم بده،نباید ادامه میخواسرت اآری.کشریدم !طناز اوه کرد؟اوه

:گفتم و شد بلند که دادم هل آروم رو آریا

!ام غریبه کلمات این با من!آریا زدی بهم حالمو برو-

:گفت و رنگش آبی جین جیب توی کرد دستاشو آریا

شاتاق،بعد تو شمیبری میگیری رو دختره دسررت ببین!که نداره کاری.ا - .بعدش میزنی خیمه روش تخت رو میندازیش

تمیخواس میرفتم پیش جوری میکشید،همین باری جاهای به داشت کار دایصرر که کردم بلند سرررفه یه کرد،منم سرررفه طناز یدفعه!بغلم بزاره بچمو قطع سرفمو صدای منم شد قطع که صداش.بشره گم صردام تو اش سررفه

:گفت و پشتم زد آریا.کردم

یهو؟ شد چت-

.گلوم و رفت خاک و هیچی،گرد-

Page 50: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 54

.افتاده خون باش،چشمات خودت مواظب بابا-آریا

:گفت آریا که شدم بلند

اینجاست؟ای شده؟کسی زنونه هات سرفه صردای کی از تو ببینم وایسرا- .بال

توی.کرد بازشررون و کمدا سررمت رفت!نه وای.کرد حوالم چشررمکی ویی :مگفت سرد و جدی خیلی که تخت زیر بره مداو!گشت حمومو و دستشو

.آریا-

:گفت کردو نگاهم تعجب با

هان؟-

.ام خسته اینجا؟خیلی اومدی چی واسه بگی میشه-

.وایساد صاف و کشید دست کارش از

.داریم مهمون.پایین بیا شام ی واسه راستش.آها-آریا

کیا؟-

.گزار سرمایه چندتا-آریا

.میام برو.باشه آها-

.فعال-یاآر

بین سرررشررو طناز.کردم نگاه تختو زیر و شرردم خم رفتم سررریع رفت آریا .بود کرده فرو دستاش

:گفتم آروم

زاد؟ فرخ خانم-

Page 51: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

53

ونگاهش سریع چون.بود کشیده خجالت من عین اونم.طرفم برگشت سریع .گرفت ازم

.اتاقم میرم خودم.ندارم میل غذا.نمیام من-طناز

.شخو شبتون.میرم من پس.باشه-

حشف دوتا نتونستم چرا!دختر این دست از.اوففف.داد سررتکون فقط طناز یه و شدم بلند.بیخیالش اه..ولی.دیگه میدم دست از کارمو کنم؟خب بارش طناز.پایین رفتم و پوشیدم رسمی تقریبا تمیز ترو لباس

مه با خب.میکنه صررحبت پرده بی انقدر آریا این نمیدونسررتم.خدایا وای از کیی.بیرون بیام نتونسررتم خجالت از!بود گو رک خیلی ولی بود جنسررش بیرون،آروم اومدم تخت زیر از!مواقع همه نه البته!بودنه خجالتی مشکالتم

جا بکنم؟همون غلطی چه چی؟االن واسه آخه!بود قفل اه..در سرمت رفتم رفتم.خورد رادمان اتاق قدی آینه به چشررمم.نشررسررتم و دادم تکیه در به

یم سفیدی از صرورتم.دخترونه کامال اسرتیلی.کردم نگاه خودم به.جلوشیی سربز لباس دسرت یه.درخشرید با لندب آسرتین پیرهن.بودم پوشریده لیمو جلب توجهمو چپ سررمت آینه باالی م*س*تق در عکسرری.شررلوارش

باباش و مامان.خونوادشررون از نفره چهار عکس یه.شرردم آینه نزدی .کرد تهنشس جلوشون هم رادمان و رزیتا.بودن گرفته همو دستای و بودن نشرسرته

با و ودب انداخته رادمان گردن دور دسرتشو یه بامزش قیافه اون با رزیتا.بودن گاهن رزیتا حرکت این از داشتن همه و بود گذاشته شاخ براش دیگش دست

ایطوسرری،موه چشررمای!بود فتوکپیش رادمان.کردم نگاه باباش به.میکردن

Page 52: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 54

نیومد؟رفتم روز اون چرا.داشت دلنشینی ی چهره باشبا.ای قهوه ل*خ*ت ویر دست و کنارش نشرسرتم.افتاد رادمان گیتار به چشرمم که بالکن روی

لدب خوندنو درس اول از ولی بزنم گیتار داشتم دوست چقدر.کشیدم تاراش فکر همه!من بودم بدبخت چقدر.گرفت دلم.شرردم خیره آسررمون به.بودم

کم چیزی یره من.نره ولی.دارم چی همره ارمد ثروت مرالو چون میکنن اشکو کسی بعد به سالگی8 سن کنم،از گریه که نبودم دختری.مادرمو.دارم

به عادت کم کم دیگه و داشرتم می نگه خودمو خیلی چون.ندید امو غصره طرف یه از شد،حاال سرازیر چشرمم گوشره از اشر یه.کردم دلی سرنگ

نمی میکردم فکر که جور کنم؟همین کار چی!مخمه رو ازدواجم ماجرای .برد خوابم کی دونم

****

رادمان

سه به و خوابه اتاقش تو طناز گفتم همه به.شد تموم ها جلسه باالخره اوففف ودموخ اتاق در.بره طناز اتاق تو کسرری نزارن که کردم تاکید خدمتکارش تا

بیاد میخواد کی نبود معلوم دیدم من که طنرازی اون برا چون کردم قفرل زبا درو و انرداختم کلیرد.کنره تمیز اتراقو و بیراد یکی بود بیرون،ممکن

زیر و کردم خم سرمو بودم نشرسته که جور همین.تخت رو نشرسرتم.کردم پیداش ولی گشررتم اتاقو شرردم،همه بلند سررریع!نبود.کردم نگراه تختو

جرهپن و درا.کردم سرما و سوز احساس.بود قفل که میشه؟دراتاق مگه.نکردم سریع!بازه نیمه بالکن در دیدم کردم نگاه اطرافمو که یکم.سرت بسرته که ها

Page 53: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

55

داده هتکی و کرده جمع خودشو طناز دیدم کردم باز که درشو بالکن توی رفتم کتمو.شکنار نشستم رفتم!دیوونه سرد؟دختره هوای این تو.خوابیده و دیوار به

.مداد تکونش!که نداره عقل.شونش دور انداختم درآوردم

خانوم؟ زاد؟طناز فرخ زاد؟خانم فرخ خانم-

من ردنگ بندازن باشه کرده یخ ترسیدم!زندست پس..آخیش.خورد تکونی یه ستود یه ناچار.نمیشد بیدار میدادم تکونش هرچی.نداریم که شانس!بدبخت

بغلش و گردنش زیر انرداختم دیگمو دسرررت و زانوش زیرر انرداخرترم از عسری.بود معصوم چقدر.بابا نه!بود؟ بیدار این.فشررد بهم خودشرو.کردم

ریعس.نبود راهرو،کسی توی رفتم آروم و کردم باز رو اتاق در.اومدم در بالکن کخا ای!میومد اتاقش از خدمتکارش تا سه خنده صدای.اتاقش سمت رفتم

بیاین یومدن طناز دیدین اگه شام بعد گفتم مثال.کنم مسرولیتشون بی سرر بر اومد بود سارا اسرمش که دخترا از یکی لحظه چند از دزدم،بع درو!دنبالش .شد نلبعکی اندازه چشماش من بغل تو طناز دیدن با و در جلوی

تو؟ بیام بزارین میشه-

کسی هک کرد قفل سرم پشت درو.اتاق تو رفتم.رفت کنار در جلوی از سریع نازط منو دیدن با هم بود سررمیرا و سررمیه اسررمشررون که دخترا دوتا اون.نیاد

با و ختت کنار رفتم!میپریدن پایین باال داشتن طناز تخت روی.کردن تعجب :گفتم اخم

.سرجاش بزارم خانومو طناز میخوام کنار برین شده تموم بازیتون اگه-

Page 54: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 56

مشگذاشت آروم.زدن کنار طناز برای پتورو و پایین رفتن تخت رو از سرریع طرف مبرگشت بانیتعص با.میلرزید هنوزم.کشیدم روش پتورو و تخت روی :گفتم و تا سه اون

وشخ پی بودین؟رفتین بیارینش؟کر برین ندادم کلیرد بهتون من مگره- !ساعت؟ دو میکردن غلطی تون؟چه وظیفه گذرونیتون؟اینه

:گفت سارا.بشم عصبانی میومد پیش کم!باال بود رفته صدام تن

.نبود حواسمون اصال.ببخشید-

.اومد طناز ضعیف صدای که بگم چیزی خواستم

خبره؟ چه اینجا-طناز

قورت دهنشررو آب داشررت زور به.بود شررده زد طرفش،رنگش برگشررتم .کنارش تخت لبه نشستم.میداد

خوبی؟-

داغ.پیشونیش روی گذاشتم دستمو.داد تکون منفی عالمت به سررشو طناز ودمب چشمدوخته زمین به که جور همین.بیرون دادم نفسمو کالفگس با.بود

:گفتم

.دکتر ببرمش بیارین براش بیرون برای گرم لباس دست یه برین-

کتمو.نهک عوض لباسشو که بیرون رفتم اتاق از.شدن کار به دست نفری سه تظرمن.بودن داده بهم که جنسرریسرری توی نشررسررتم.پایین رفتم و پوشرریدم

.جلو صندلی آوردنش،نشوندنش دقیقه91بعد.موندم

.کنین جور بهونه یه دفهمی کسی اگه.نفهمه کسی کنین سعی-

Page 55: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

57

:گفتن نفری سه

.چشم-

.برین حاال-

رفتم رعتس با.میلرزید و بود بسته چشماش.بستم طنازو کمربند.بستن درو در و رفتم شرردم پیاده سررریع رسریدم وقتی.بیمارسرتان ترین نزدی سرمت .جلوش نشستم.کردم باز سمتشو

پایین؟ بیای میتونی-

یکاچ باهاش سرما یکم ببین.نداشت نجو انگاری بشه،ولی بلند کرد سعی دسررتمو دیگه یکی و زانوش زیر انداختم دسررتمو دوباره!احمق دختره!رکرد

حلقه گردنم دور دسررتشررو بار این.کردم بغلش و گردنش زیر انرداختم داخل رفتم سررریع.نشررسررت لبم روی محوی لبخنرد نراخوداگراه.کرد

نازوط.نبود ،دکترداخلش رفتم.اتاق یه سررمت کردن راهنماییم.بیمارسررتان تمگرفت،برگشرر دسررتمو که دکتر دنبال برم خواسررتم.تخت روی خوابوندم

.سمتش

:گفت میومد چاه ته از که صدایی با

.میترسم اینجا تنهایی من..نرو-

:گفتم فشردمو و گرفتم دستشو

.نمیزارم تنهات.نباش نگران-

:گفتم عصبی یکم و سریع.اومد دکتر باالخره.زد جونی کم لبخند

آخه؟ کجایین دوساعت وضعشه؟شما چه ای!دکتر آقای-

Page 56: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 58

اومد بود گرفتره خنردش هم و بود کرده تعجرب هم حرفرام از کره دکتر :گفت خنده با.بود مسن تقریبا مرد یه.سمتمون

سرت؟ رو گذاشتی پسر؟اتاقو چیه-

!سوخت لرز و تب از اینکه.منتظرتونیم وقته خیلی آخه-

:گفت کردو طناز به نگاه یه

خانومته؟!داری هواشو قدرچ-

:گفتم سریع

.همکاره یه..یه!نه-

.والله!نمیکنن که فکرا چه مردم

:گفت من به رو کرد،بعدش معاینه طنازو و خندید دکتر

مراقبش چرا.انگاری داره سوزش خورده،گلوشم سرما.داره لرز و تب یکم- نیستی؟

:فتگ و.خندید باز که بزنم حرفی خواستم.میکرد اذیتم داشت

.بودا جدی بیماریش بحث البته.پسر کردم شوخی-

کنم؟ چیکار باید االن..خب-

:گفت و میزش سمت رفت دکتر

داره؟ دفترچه-

.رفت یادمون.نه-

!داره مشکل بابا.خندید آروم دکتر

:گفت و طرفم گرفت نسخه یه

Page 57: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

51

.بگیر اینارو برو بیا-

:فتمگ گوشش کنار.طناز سمت رفتم و گرفتم دستش از رو نسخه

.میام زود میرم من..طناز-

تو تمرف.گرفتم داروهاشو و رفتم.باشره یعنی که کرد بسرته و باز چشرماشرو .داشت آمپول یه.بود خوابیده بود گرفته بازم.اتاق

:گفت دکتر

زد؟ کی سیلینشو پنی آخرین.ببینم-

.بپرسم بزارین.نمیدونم-

:گفتم و صورتش روی شدم خم دوباره و طناز سمت رفتم

طناز؟-

.کرد باز چشماشو

زدی؟ کی سیلین پنی بار آخرین-

:گفت آروم.کرد تعجب

.پیش نیم و سال یه-

:گفتم دکتر به

.زده پیش نیم سالو یه-

:گفت دکتر

.کنه تست باید پس-

.بیرون رفت اتاق از و

Page 58: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 61

مچاله دسررتش تو تختو های مالفه کردم،داشررت نگاه طناز به و برگشررتم :گفتم آروم.بود ترس نگاهش توی.میکرد

میترسی؟-

:گفت آروم اونم

.پایین میاد دارم،فشارم خونی کم من..خیلی-

میترسی؟ آمپولم از-

دنبادی من.سرنگ یه با.داخل اومد پرستار یه.داد تکون نه عالمت به سرشو :گفت طناز به رو محبت با!افتاد فشارم سرنگه

.عزیزم باال بزن آستینتو-

:گفت شد ترسش متوجه که پرستار.زد البا آستینشو ترس با طناز

.نمک پیدا رگشو نمیتونم بده فشار پیشش،دستشو بیاین لطفا آقا-

نشررسررتم نشررسررت،منم.داد اجازه بهم نگاهش کردم،با نگاه طناز بره تدسرر به کرد وارد سرررنگو زد،و لبخندی پرسررتا.گرفتم دسررتشررو.کنارش

هم کوچولو"وییی"یه و میفشرررد ترس از دسررتم توی دسررتشررو طناز.طناز :کرد زمزمه لب زیر پرستاره.شد تموم پرستار کار.گفت

.بخشی آرامش عشق چه-

آروم و کردم جدا خودم از نکردم،طنازو حرفش به توجهی!بیرون رفرت و :گفت آروم.تخت روی خوابوندمش

!شعور بی زد محکم چقدرم..ایشش-

:گفتم.خندیدم

Page 59: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

69

داشت؟ درد ببینم-

.یکم-

یتحساس سیلین پنی به طناز.اومد پرسرتاره همون وبارهد دقیقه چند از بعد و یرونب اومد پرسررتار دقیقه چند بعد.بزنه آمپولشررو که بیرون رفتم.نداشرت

:گفت

!خانومتون پیش بفرمایید-

و تتخ روی بود نشررسررته طناز.اتاق داخل رفتم و کردم نگاهش کالفگی با .پایین میاورد آستینشو

شد؟خوبی؟ چی-

.داد تکون آره عالمت به سرشو و دز لبخندی طناز

بریم؟ خوبه حالت-

.بریم.خوبم-طناز

بازوشو زیر بیفته،سریع بود نزدی که بیاد راه خواسرت پایین اومد تخت از کم و ماشین سرمت بردمش جوری همون.وایسره کردم کمکش و.گرفتم بود،یدفعه شرد خیره بهجلو غم با طناز.بود3 نزدیکای سراعت.بشرینه کردم :تمگف آروم.اومد فینش فین صدای مدتی بعد و پنجره طرف کرد تشوصور

میکنی؟ گریه-

جا یه اشینوم.بدم تشخیص میتونستم بود،خوب کرده گریه آره.برگشت سریع .طرفش برگشتم و داشتم نگه

چیه؟ واسه طناز؟گریه شده چی-

Page 60: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 64

.داد تکون منفی عالمت به سروش

چیه؟ واسه گریت.کنی گریه جوری همین که نمیشه آخه..د -

:گفت آروم صدایی با طناز

.شده تنگ مامانم واسه دلم-

:گفتم فکر بدون

.ببینش برو خب-

.کرد نگاهم ناراحتی با

.زهراست بهست-طناز

طالق یا کشوره از خارج مامانش حتما کردم فکر خودم با من.کردم تعجب .گرفته

ببینیش؟ بری میخوای-

!االن؟-طناز

.ااینج بیارمت صبح میدم خونه،قول بریم.یریمم صبح میمیونیم خب-

:گفت و زد رنگی کم لبخند

.باشه-

گوشرری به زدم زنگ.خونه رفتم سررریع و.درآوردم حرکت بره مراشررینو دونب.دادن جواب سررریع.بمونن منتظرمون اتاق تو بودم گفته طناز،بهشررون

:گفتم بزنن حرفی بزارم اینکه

.پارکینگ توی پایین بیاین سریع-

Page 61: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

63

ردمک دقت که یونیفرمشون و نظم به لحظه یه.اومدن سریع لحظه چند از بعد انوز تا دامن مشررکی،با بلند آسررتین پیراهن!یونیفرمایی چه.گرفت خندم

پیشرربند با سررفید مانند لچ مشررکی،روسررری شررلوار مشررکی،جوراب کم و اومدن سریع.بود متر سرانتی91!هیچی دیگه که کفشراشرون!سرفید که نمیرفت داشتن.شردم پیاده و کردم خاموش ماشرینو.هبشر پیاده طناز کردن :گفت و برگشت طناز

رادمان؟-

بله؟-

.8ساعت!ها نره یادت-طناز

.هست یادم.باشه..باشه-

بش عجب.پتو زیر خزیدم و اتاقم توی رفتم سریع منم.رفت و زد لبخندی طناز!بود پرماجرایی

رمب میخوام سالمتیشدن،نا آماده به کردم شرو و شدم بلند جت عین صبح زده لز و بودم آرایشم میز آینه جلوی.گرفت بغضم ناخودآگاه.ببینم مامانمو

بهشون پشتمو.داخل اومدن سمیرا و سرمیه و سرارا و شرد باز در.بهش بودم هترب حالم دیشب از.برگشتم عادی حالت به.کشریدم عمیق نفس یه و کردم شلوار ساتن،با ای فیروزه بیآ مانتوی یه.بود سنگین سرم هنوز ولی بود شده سررانتی91 باز جلو سررفید کفش و سررفید سرراتن روسررری سررفید،با کتان

اتاق از و برداشتم ایمو فیروزه آبی دستی کردم،کیف مالیمی پوشیدم،آرایش

Page 62: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 64

ردس کامال.گرفت قرار کنارم رادمانم که میومدم داشتم ها پله از.بیرون اومدم :گفت خش و

.بخیر صبحتون.سالم-

یمرفت و دادم جوابشو خودش عین!بهتر.نبود دیشب مهربون رادمان از یخبر :گفت لبخند با بابا.میز پشت نشستیم.پایین

دخترم؟ کجا سالمتی به-

.مامان،بابایی قبر سر میرم-

اباب ناراحتی از.گرفت دلم منم.بود مامان عاشررق.شررد غمگین نگاهش بابا نششو دور انداختم دستمو یدموب*و*س گونشو و شدم بلند.میشدم ناراحت

:گفتم و

!ندارین غم دارین طنازو تا.نباشین برم،ناراحت قربونتون-

:گفت و کرد نگاهم لبخند با بابا

رسات انگاری.میفتم مامانت یاد میبینمت وقتی.ندارم غم دارم دخترمو تا.آره- .وایساده جلوم

.باهاتم آخر تا خودم.برم عاشقم بابای قربون-

:گفت و کناریش صندلی روی ندنشو منو بابا

براش لخوشگ گل دسته.مامانت پیش برو زود بابا،بعدشم بخور صبحونتو- !بخریا

:گفتم داری کش لحن با و زدم لبخند

.چشمام برو!چررررشم-

Page 63: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

65

.بال بی چشمت-بابا

ماشین ویت.راننده با البته.زهرا بهشت رفتیم سریع رادمان با صبحونه از بعد زا انگاری.بود بسته چشرماشرو و صرندلی به بود داده تکیه سررشرو رادمان وقتی.بخوابه گذاشتم و نگفتم چیزی.داشته حقم.شده خسته خیلی دیشب

.شونش به زدم رسیدیم

منش؟ ایران آقای-

تکونم!بود؟ کرده دوس اور!وا.شرررد خیره بهم و کررد براز چشررمراشررو .دادم تکونش دوباره.نمیخورد

رادمان؟ آقا-

:گفت آروم.پایین انداخت سرشو و ددزدی ازم نگاهشو

.برین شما.بخرم گل میرم من-

برق سمت به و شدم پیاده لحظاتی از بعد منم.شرد پیاده ماشرین از سرریع و و زانوهام رو گذاشتم سرمو.کردم بغل زانوهامو و کنارش نشستم.رفتم مامان

:گفتم و کردم باز لب باالخره".محسنی ترسا."شدم خیره مامان اسم به

قربونت؟راحتی؟ خوبی.خوشگلم مامان سالم-

:گفتم لرزون صدایی با گرفت بغضم

نبردی؟هان؟مگه خودت با منو چرا.مامانی ناراحتم اینجا.ناراحتم من ولی- عذاب اینهمه.خودت پیش میاوردی منو کردم؟خب یگ*ن*ا*ه چه من

.کشیدم نمی

:گفتم و اسمش روی کشیدم می دستمو

Page 64: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 66

چهب میدم قول.بخوابم خاک توی..توی..کنارت..پیشررت بیام بزار..بزار- .باشم خوبی

با میخواسررتن زور به که تخس های بچه عین.بودم شررده لوس چقردر .بیرون برن مامانشون

راهه؟خودت تنها ازدواج واقعا کنم؟یعنی چیکار.رسیدم خط ته به..مامانم- .جونم مامان بزار پام جلوی راهی یه.کن کمکم

.خوشگلی گالی چه.اومد رادمانم که بودم ودمخ هوای حالو تو

و کرد زمزمه مامانو اسم زیرلب.من روبروی نشست.بود گال همه از ترکیبی رفک دیگه چیز یه مامان درباره بود معلوم.فکر تو رفت.کرد بهم نگراه یره

:گفتم کنم ارضا شو کنجکاوی که این میکرده،برای

آلودگی همین بخاطر.میکردیم گیزند تهران مرکز توی مامان مرگ قبل ما- .مدتیم از کرد،بعد پیدا ریه مشکل مامانم.بود زیاد

بقیه من بود منتظر مشتاق کردم نگاه گرفت،بهش بغضم رسریدم که اینجا به :گفتم و دادم قورت بغضمو.بگم براش ماجرارو

اپید ریه مشرکل منم ترسرید مامان،بابا مرگ بعد.بود سرالم8موقع اون من- های سررمت بیاد داد ترجیح پس بود جا همین کارش مرکز تاسررفانهکنم،م

آسم مشکل من خب ولی.لواسونیم االن ما همین بخاطر.تهران کوهسرتانی .کردم پیدا

قبر به.میکنه فکر چقدر این اه.فکر تو رفت بازم و پایین انداخت سرررشررو :گفت که کردم نگاه مامان

Page 65: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

67

شدیده؟ آسمت-

:گفتم میریختم گالب مامان قبر روی که جور همین

چی؟ تو.حدی تا-

!من؟-رادمان

:گفتم و نشستم زانو چهار

.آره-

:گفت جدی خیلی رادمان

بدونی؟ میخوای چی-

نبود؟ جشنت توی بابات چرا بدونم میخوام-

:گفت بود شده خیره زمین به که جور همون فکر تو رفت بازم رادمان

منو.هکن خوشبخت مارو ستمیخوا بابام.شدم بزرگ فرانسه سالگی5از من- من،بابا سررالگی97سررن تو ولی.کردن تحصرریل اونجا کردیم شرررو رزیتا

مامان.بودم خونره مرد من موقع اون از.کرد فوت درجرا و کرد تصررادف هوشم چون من و گذشت دوسال.برگشتن موندن،بعدشرم پیشرم سرال5اینا

.اینجام ماالن.بگیرم دکترا تونستم بود بیشتر دانشجوها بقیه به نسبت

:تگف و شد خیره من به اونم!کشیده سختی چقدر ببین.کردم نگاه بهش

.تو سوال از اینم-

:گفت که شم بلند خواستم زدم لبخندی

بپرسم؟اگه دیگه سوال یه منم میشره داغه سروال و فضرولی بازار که حاال- .نداره اشکالی

Page 66: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 68

:گفتم و نشستم

.بگو-

:گفت و پایین انداخت سرشو رادمان

.دیگه فضولیه.کیه؟ببخشیدا مسعوده نای-

:گفتم ولی.هم تو رفت اخمام

شد سالم41 وقتی.من سالگی98 از.بودیم هم خورده شیرینی مسعود منو- براش داشتمو که چیزی همه دوسال اون تو من ولی.نمیخواد منو دیگه گفت فراموشش دوسال این تو تونستم خب ولی بودم شرده وابسرتش.کردم خرج

اون،اون سررراغ رفت کرد ول منو وقتی که بود دختره یه عاشررق مسرعود.کنم بعد که بود دختر اون عاشق اونقدر مسعود.رفت گذاشتو کاله سرشو دخترم .همیش وارد عصبی ش بهش االنم.بود شده افسرده گیرو گوشه رفتنش

داده؟ گیر تو به خب،چرا-رادمان

!بود؟ فضول چقدر پسر خندیدم،این

اون جای من میخواد نمیکنم،اون باور من داره،ولی دوسررم میگه چون- .بگیرم براش رو دختره

:گفتم و کردم نگاه بهش

شد؟ ارضا کنجکاویتون-

:گفت سریع

!نه-

:گفتم و کردم تعجب

Page 67: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

61

چیه؟ دیگه-

میکنی؟ رد خواستگاراتو هی چرا-رادمان

:گفتم و کردم ای بامزه اخم

!نشو خصوصی حریم وارد لطفا-

ادمانر دقیقه چند بعد.ماشین داخل نشستم.ماشین سمت تمرف شدم بلند و :گفتم راننده به.اومد

.برو-

قتیو.نمیدونم رادمانو ولی.خواستگارام به من.بودیم فکر توی هردو راه توی نگپارکی وی سفید و مشکی دی او آ ماشین دوتا دیدم شدیم خونه حیاط وارد

ازب برامون ورودی،درو رد سررمت به رفتیم و شرردیم کین؟پیاده یعنی.پارکن اب بابا دیدم جلو رفتم که یکم.اومد خنده صدای شردیم که خونه کردن،وارد

ای.میزنن حرف دارن و نشستن جوون پسر یه با خودش همسن زن و مرد یه با پسررره بابای و مامان.کردم سررالم و جلو خواسررتگار؟رفتم بازم.خردا

مشکی موهای پسره.سالم گفت آروم فقط پره ولی.دادن جوابمو خوشرویی چشماش،هیکلشم به بود زده طبی عین یه و مشرکی چشرمای با داشرت

فرد یه دنبال کنم ازدواج بخوام من اگه ولی!مشکی شلوار و کت با.بود خوب نرادما کرد،ولی رادمان به میرغضررب نگاه یه پسررره.میگردم فرد به منحصرر

:گفت بابا!کرد؟می نگاهش اینجوری چی واسه.نبود خیالش عین اصال

.پایین بیا کن عوض لباستو برو دخترم-

:فتگ رادمان که اتاقم تو میرفتم اومد،داشتم دنبالم رادمانم افتادم راه وقتی

Page 68: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 71

!خنگی خیلی بره بزاری!بود جیگری عجب پسره خدایی-

:گفتم کردمو نگاهش غیض با و برگشتم

.میکنم مسخره شمارو زن میرسه،منم شمام ازدواج موقع وقتش به-

:گفت کردو ای خبیثانه خنده رادمان

.نمیشم عاشق وقت هیچ که شاکرم خدارو-

شیدمپو قرمز تونی اتاقمریالیه داخل رفتم!راضی خود از ی پسره اه.رفت و :گفت بابا.بابا کنار نشستم.پایین اومدم و مشکی شال و شلوار با

چی یبرا بدونی باید خودت.هسررتن موحد آرمان آقرا ایشررون دخترم- خوشبختت میتونه و قلهم*س*ت کامال.عروقه قلبو پزش جان آرمان.اومدن

چطوره؟.کنه

وتاد هارو سفید،پل ورزشی ست با با رادمان.بود پپایین سررش هنوزم آرمان :گفت بابا که میشد رد کنارمون از داشت.پایین میومد یکی

میری؟ کجا جان رادمان-

:گفت و سمتمون برگشت رادمان

.میام زود.زاد فرخ آقای کنم رزشو میرم-

.پسرم برو باشه-بابا

دقیقه دو!اینجوریه؟ چرا این.رفت و زد پوزخندی و کرد نگاه من به رادمان :گفت آرمان مامان!بد؟ دقیقه خوبه،دو

.ندارین پسر شما میدونم که جایی کیه؟تا زاد،رادمان فرخ آقای-

:گفت و زد لبخندی بابا

Page 69: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

79

ریزی برنرامره مردیر و ایرانی مغزهرای از یکی جران رادمران.درسررتره- .دارن مدیریت دکترای.شرکتمونن

:گفت دوباره آرمان مامان

.آریاست فقط پسر کارمند گفتین که شما ولی-

.بدیم دستش از نمیتونستیم ما و بود شانس یه این خب-بابا

:گفت پرروئی با مامانئه

.باشین مراقب بیشتر بهتره ولی-

فکر چی دربارم ببین اوه!کرد من به ای انرهخصررمر نگراه یره بعردش و نگاه مامانش به حرص با داشررت کردم نگاه آرمان به و زدم پوزخندی!کرده

:گفت حرص با بعدشم.میکرد

!مامان-

:گفت و آرمان به کرد رو مامانئه

!میخوایم پاک دختر ما.نمیگم که دروغ-

با.یاهس سال صد!کنم؟ قبول شوهر مادر عنوان به اینو بخوام من!پررو زنیکه!وا :گفتم مامانه به رو و شدم بلند عصبانیت

و ناپاک دختر انقدر شاید!موحد خانم میشه خودتونمربوط به شرما شر - !کردین پیدا ش شما که بودن پسرتون زندگی تو خراب

رگشتمب که میرفتم باال ها پله از ها،داشتم پله سمت به رفتم!کرد کپ مامانه :گفتم بلند باتقری صدایی با و

!موحد خانم-

Page 70: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 74

:گفتم.بودن من به رو همشون.برگشت بود من به پشتش که مامانه

!خاکه به منتش پاکه،چه که طال-

اتاقم تو تمرف.میکرد نگام تحسین با که دیدم بابارو صورت.باال رفتم سریع و آرنج.تخت روی کردم پرت برداشتم شرالمو.آرایشرم میز جلوی نشرسرتم و

وت جور همین.گرفتم دستام میون سرمو و آرایش میز روی مگذاشرت دسرتامو .شد زده در که بودم فکر

بفرمایید؟-

:گفت محبت با.شونم روی گذاشت دستشو و کنارم اومد.داخل اومد بابا

فکر بهش بازم ولی..بود،ولی سررنگین خیلی موحد خانم حرف میدونم- .کن درکم.طناز نگرانتم من.کنی ازدواج پسرشون با میخوای تو.کن

نمی خوشررم آرمان از منکه!کنم؟ چیکار خردایا.بیرون رفرت اتراق از و .بودم نشده عاشق هنوزم.یومد

.شد زده اتاق کنم؟در چیکار.کشیدم دراز تخت روی رفتم

بفرمایید؟-

لیال میزه ریزه قامت و کنار رفتن یدفعه ولی داخل اومدن خدمتکارا تا سرره :گفتم و کردم بغلش و پایین ماومد تخت از خوشحالی با!شد ظاهر

یرفت شررد تموم دانشررگاه!نگرفتی خبر من از دختر؟دوماهه تو بودی کجا- مکه؟ حاجی حاجی

:گفت و کرد جدا خودش از منو خنده با لیال

.بیام تونستم االن هلند رفتیم..آبجی دیگه ببخشید-

Page 71: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

73

:گفتم و تخت روی نشوندمش

خبرا؟ چه.کن تعریف.خب-

یه.بود دانشررگاهیم هم و دوسررتم بهترین لیال.کردم حوالش چشررم یه و .بودم راحت اون با فقطم.بود دوستم تنها جورایی

:توگف تخت روی نشست دوباره و درآورد مانتوشو و کرد ای خنده ت لیال

!زدم شایانو مخ که بگم-

:گفتم تعجب با

!جدی؟-

حرف شاباه تونستم سخت خیلی!خودته عینه پسرعموتم این.بابا آره-لیال .کرد خواستگاری ازم دیروزم همین.اومد اول خودش البته.بزنم

:گفتم هیجان با

خب؟ خب-

.بزنگه قراره حاال.دادم بابامو دیگه،شماره هیچی-لیال

.آها-

میخواد باباتم.داری خواسررتگار شررنیدم سررارا خبرا؟از چه تو خب-لیال !بده شوورت

:گفتم سرشو توی زدم

.شعور بی ای-

:گفتم اراحتین با بعدم

لیال؟ کنم کار چی-

Page 72: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 74

:گفت و برداشت کمد تو از زرشکیمو پالتوی و رفت لیال

.بزنیم قدم حیاط توی بریم بیا فعال-

درو نای از و میزدیم قدم جور همین.حیاط توی رفتیم باهم و پوشیدم پالتورو :گفت و جلوم وایساد لیال یدفعه.میکردیم صحبت در اون

یرین؟م کجا یلدا شب ببینم-

شررمام.میان همه.دیگه هسررتیم خونه همین!بریم؟ نظرت به داریم جایی- .بیان

.گفت زدو زنگ بابام به بابات.آره-لیال

یلدائه؟ شب کی اصال ببینم-

.شب فردا!سرت تو خاک-لیال

دروغ؟-

!نوچ-لیال

.افتادیم راه دوباره

ته؟خواستگار.باباش مامانو با.دیدم رو پسره یه میومدم داشتم-لیال

مشکی؟ شلوار و کت مشکی؟با مو چشمو پسره-

کنی؟ آنالیزش تونستی که بهش زدی زل ساعت چند!اوه اوه-لیال

!نگاه یه تو-

..خدایی ولی!خاطرخواهات حلق تو آنالیزت سرعت-لیال

یه به دهشرر خیره دیدم که کرد قطع حرفشررو چرا ببینم لیال طرف به برگشررتم با داشررت رادمان.میبینه داره رادمانو دمدی که کردم دنبال نگاهشررو رد طرف

Page 73: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

75

جلوی دستمو.خونه سمت به میرفت میخورد آب که درحالی و آهسته دوی :گفتم و دادم تکون لیال صورت

کجایی؟!لیال هوی-

:گفت حیرت با و اومد خودش به لیال

طناز؟ بود کی این-

چطور؟.شرکتمون ریزی برنامه مدیر-

:گفت و وایساد روبروم لیال

.نمیدادی راه پسر که تو-

!مخه آقا.دیگه کنم چیکار-

!میگی دروغ-لیال

!والله-

.حلقم تو قیافش تیپو-لیال

.بود اینجا شایان اگه.لیال سرت تو خاک-

:گفت هول الکی لحن با لیال

.میبرن حلب با کلمونو آقامون..نگو وای..وای-

.خندیدم

چقدره؟ چیه؟سنش اسمش.خدایی-لیال

.منش ایران رادمان.44-

چیه؟ معنیش!رادمان-لیال

Page 74: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 76

کمی.حفظم کامال که اسررامیه معنی کتابام از میخونم،یکی زیاد کتاب من :گفتم و کردم فکر

پرویز خسرو زمان در سرداری اسم..سرخاوت با و کریم..رادمنش..یعنی- .ساسانی

میشه؟ چی تو اسم معنی!داره ایرانی ریشه اسمش..اوالال-لیال

:مکرد زمزمه زیرلب

.طناز-

:گفتم بعد

و کنایه با که نمیگفت کسی به قدیم فریبنده،توی و زیبا،دلنشین بسیار یعنی- ظاهرش که زنی یا دختر به..آها.ایرادگیر و گو طنز.میزده حرف طنز روی از

این هک!مجاز میگن،البته داره عشرروه با همراه دلنشررین رفتاری حرکاتو و زیبا .نهنمیک صدق من مورد در ویژگی

.نمیزنه مو خودت با هات ویژگی بقیه ولی..دقیقا..آره-لیال

.خندیدیم آروم

.بیاره کیفشو گفت و سارا به زد زنگ لیال

.دیگه برم من-لیال

.دیگه لیال؟میموندی..ا -

:گفت و یدب*و*س گونمو لیال

.میکنم برات فکریم یه.میبینمت شب برم،فردا قربونت دیگه نه-

Page 75: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

77

گونشررو!نداشررت حرف راهکراراهاش داییخر.کرد حوالم چشررمکی و :گفتم و یدمب*و*س

.ممنون-

انرادم دیدم که داخل رفتم.رفت و دنبالش اومد ماشینش آورد کیفشو سرارا هر وهر گرفتن دورشررو شرررکت دخترای از چندتا و نشررسررته مبل روی

تموم کاریشون ساعت هنوز و بود6سراعت کردم نگاه سراعتم به.میخندیدن و خش نگاه با رادمان.طرفم برگشرتن همشرون کرد صرداشرون.بود نشرده

:گفتم.بود شده خیره بهم سردش

ندارین؟ کار شما مگه ببینم-

:گفت بود پررو خیلی که دخترا از یکی

.کنیم اختالت رادمان با کلوم دو خواستیم-

:گفتم کردمو خودش عین لحنمو و جلوش رفتم.میزد حرف التی داشت

یا..ببینم کارا اینجور از کاری ایساعت تو ندارم خوش..ببین- رادمان اب میخو افتاد؟!کاری ساعت بزنی،بیرون الس جونت

وقتی.بریم که کرد اشرراره دوسررتاش به.نمیومد در خونشررون میزدی کارد گوشم کنار و وایساد که میشد رد کنارم از بره،داشت که شد بلند رفتن،رادمان

:گفت

داری؟ چیکار بدبختا این نیس؟به هیچی میزنی الس پسرا با خودت-

ریستالک ویترین از اتاقم تو رفتم بدو.گرفت لجم دسرتش از بدجور!رفت و جلوی مبل روی نشررسررتم.دیوار تو کوبیدمش و برداشررتم کریسررتال که

Page 76: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 78

رو بردجور روز چنرد این.گرفتره لجم رادمران دسرررت از بردجور.تختم من حال قواتا وضررع دیدن با و اتاق تو اومدن خدمتکارا تا سرره.اعصررابمه

آورد تشرب برام رفت سمیرا.کنه جمع رو ها شیشه رفت سمیه.نگفتن هیچی آرامش بهم موهام شدن کرد،شونه شونه موهامو و برداشت شونه یه هم سارا

دراز و خوردم شررربت از قلپ یه.میکرد اینکارو برام مامانم همیشرره.میداد :گفتم و تخت روی کشیدم

داشتین؟ کاری-

م؟شا..راستش-سارا

.میکرد درد سرم بگو.نمیخورم-

.چشم-سارا

توی یتغییر یه فرداشب میکردم احسراس.فرداشرب.فکر تو رفتم منم رفتن .خوابیدم فکر همین با..میکنم پیدا راهی یه میاد وجود به زندگیم

اشتهد صبر پس.میشه جالب کم کم نشین،رمان خسرته عزیز،لطفا دوسرتان !صبررررررر!باشین

یه سارا.داخل اومدن خدمتکارا تا سه.شردم بیدار در خوردن هتق صردای با :گفتم و تخت روی نشستم.داشت دستش صبحونه سینی

باال؟ آوردی رو صبحونه چرا-

ولی..داد قرار طول در فیزیکی و بدنی تماس گونه هیچ..اول مورد-رادمان ایج ای مراسم توی اگه حتی و.نداره عیبی باشه جمع میون و مراسم توی اگه

زیکیفی تماس باشه الزم داد قرار اعتبار برای که جایی تا نباشیم هم عمومی

Page 77: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

71

چندهر ولی کنیم استفاده مجزا اتاقهای از باید اینکه رغم علی..نداره عیبی بقیه نشرردن مشررکوک از جلوگیری برای اما سررخته برام جمله این گفتن

دودیح و حد کارا این تمام برای خب البته.کنیم سر اتاق یه توی مجبوریم داریم

.داره جریمه باشه نظر و قصد روی از اگه و-

.زنه شرایطه این.میشه اینم خب-رادمان

.مرد شرایط و.قبول-

.که بدم بهش حسابی و درست شرط عالمه یه که کردم آماده خودمو

همکاری زن با شرررایط تمام در باید مرد داد قرار طول در.نوشررت سررریع .زد اینترو مهدک بعدم.کند

:گفتم و زدم زل مانیتور ی صفحه به دراومده حدقه از چشمای با

!همین؟-

:گفت خیالی بی کمال در رادمان

.همین..آره-

گذاشتی شروط شرطو زن واسه اینهمه.آخه اینطوری چی برای..چی یعنی- .درنمیاد جور عقل همکاری؟با فقط مرد برای بعد

:گفتم و مخود دور کشیدم لحافو یدفعه

عجیب کارای اون از.باشی نداشته کردن اذیت قصد.معلوم کجا از اصرال- .غریب

:گفت و زد زل بهم تعجب با رادمان

Page 78: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 81

بهت بشم هم دیوونه اگه اصال.بکنم کارا این از باشرم خورده خر مغز اگه- .نیاد پیش موردی همچین ابدا و اصال میدم اطمینان

:گفت یدفعه

ها؟ داری برام غریب عجیب فکرای اون از خودت شاید..شاید!ببینم وایسا-

نندو هیچی احمق نفهم شعور بی ی پسره ای.شد خیره بهم موشکافی با و !خرد بی

:گفتم عصبانیت با

.عمرا!بافی؟ می خودت واسه داری چی-

مه فرعی شرط سری یه..بود اصلی شرایط این.نداریم مشکلی پس-رادمان .میکنی قبول چرا و چون بی که دارم

.گر سواستفاده..ببخش خودت..کردم غلطی یه.بکش منو.خدا ای

:گفتم و دادم بیرون نفسمو عصبانیت با

.بگو-

:گفت مینوشت که درحالی

.باشیم داشته جداگانه خونه باید ما.اول-

چی؟ واسه..خب..ا -

.باشم راحت میخوام.ندارم بازی عشق و عشق حوصله من که چون-رادمان

برای برمیداریم رو اونجا..جداسررت خونه یه شررشررم طبقه..خب..خب- .خودمون

.بعدی و.اوکی-رادمان

Page 79: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

89

:داد ادامه.کردم نگاهش منتظر

.اینجا بیان باید رزیتا و مامان-

:گفتم و گرفتم جبهه سریع

.نمیشه-

.بای بای.پر داد قرار.باشه-رادمان

اشاره موندست به سریع.تخت رو شنشوندم و گرفتم دستشو..بره که شد بلند :گفت و کرد

.فیزیکی تماس-

:گفتم و عقب کشیدم دستمو سریع

.نشده امضا داد قرار که هنوز-

:گفت و کرد فکر یکم رادمان

.میگی راست-

:گفت بعد

کارمندت ی خونواده و میشررن محسرروب شرروهرت ی خونواده دیگه اونا- .باشه پیشت دوست یه عین میتونه هم رزیتا.نیستن

برام..دبو اومده خوشم نهایت بی رزیتا از من.نبود فکریم بد.کردم فکر یکم از آدم و بود گرمی خون زن هم مامانش.صررمیمی دوسررت یه.بود لیال عین

:گفتم پس.میبرد لذت باهاش کردن صحبت

.قبول.باشه-

سرجاشه؟ که کارخونه دوتا-رادمان

Page 80: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 84

:گفتم.میکردم فکر و شطوسی چشمای توی بودم زده کارخونه؟زل

!کارخونه؟-

.ها بسته بن وقته خیلی چپ علی کوچه.نیست یادت که نگو-رادمان

خودم بر لعنت که کردم خودم!دادم رادمان به قولی چره افتراد یرادم ترازه :گفتم و دادم بیرون حرص با نفسمو!باد

یس داد قرار توی.سرجاشه اونم.یادمه نه- .بنو

:گفت و نوشت ردادقرا توی شرطم این رادمان

.شد تکمیل من شرایط..خب-رادمان

:گفت دوباره

چقدره؟ داد قرار مدت راستی-

:گفتم و کردم فکر یکم

!سال یه-

نیست؟ زیاد یکم-رادمان

.میگیرن طالق سال ی از بعد ها شوهر و زن از بعضی.اینه طبیعیش.نه-

!طالق..روز موقع،همین همین دیگه سال پس.باشه-رادمان

:کردم تکرارش منم

!طالق..روز موقع،همین همین دیگه سال-

.میام االن.بگیرم پرینت اینو برم بزار-رادمان

Page 81: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

83

دل دو.طرفم گرفت و کرد امضررا دادو قرار.اومد ای دقیقه5 و رفت رادمان قرار..کردم امضاش و گفتم الله بسم زیرلب.دریا به زدم کنم؟دلو امضا.بودم .کرد دراز طرفم به دستشو و رادمان،گرفتش دست دادم دادو

ممنو ؟ فیزیکی تماس گفتی که تو-

!داده قرار شرو برای این-رادمان

:گفتم و گرفتم دستشو

پیش هم برای مشکلی و بشره تموم سرال یه این راحتی به امیدورام.ممنون- .نیاریم

.امیدورام-رادمان

.شد زده اتاق در

.بیاتو-

.داخل اومدن خدمتکارا تا سه

صبحونه؟ نمیاین؟واسه انمخ-سارا

.میام منم برین.میام چرا-

.چشم-سارا

.طرفم برگشتن.کردم صداشون دوباره که میرفتن داشتن

کنین؟ سالم نیستین بلد ببینم-

سررالم رادمان به نفری سرره و شرردن هول یدفعه.کردم اشرراره رادمان به و :گفت بعد.داد جوابشونو و گرفت خندش رادمان.دادن

.بیا هم تو پایین رممی من عزیزم-

Page 82: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 84

وننقشم شدن کامل برای!برسه بقیش داد به خدا!شد شرو نقشمون االن از .باشه یعنی که کردم بسته بازو پلکامو و زدم لبخند

و سمیه و سرارا.بیرون رفت و برداشرت دادو قرار و زد بهم چشرمکی رادمان :گفتم.میکردن نگاهمون باز دهن با سمیرا

یکنین؟م نگاه بز چتونه؟عین-

تونی یه.مزد صورتم به آبی شدم بلند.بیرون رفتن و پایین انداختن سرشونو هم حریر سفید شال سفید،یه آدیداس شلوار با پوشیدم کوتاه آسرتین سرفید

واسرره هنکن.میترسرریدم بابا از.میز به رسرریدم.پایین رفتم و سرررم رو انداختم :گفتم ومیآر صدای شم؟با ضایع بزنه داد سرم رادمان جلو دیشب

.بخیر صبح.سالم-

:فتگ و زد بخشی گرمی لبخند من تعجب کمال در و کرد بلند سرشو بابا

.بابا بشین بیا.گلم دختر سالم-

خوردن صرربحونه مشررغول.بابا کنار نشررسررتم دراومده حدقه از چشررمای با :گفت بابا گذشت که یکم.شدیم

میکنین؟ چیکار خب-

:گفت که کردم نگاه بابا به تعجب با

نرفته؟ یادتون که دیشبو خواستگاری ماجرای-

چطور؟.بابا نه-

:گفت و رادمان به کرد رو بابا

.بیای خونوادت با میخوای،باید منو دختر اگه.پسرم-

Page 83: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

85

:گفت خونسردی کمال در رادمان و کردیم نگاه بهم رادمان منو

برسیم؟ خدمت کی.چشم-

.میخوردم آروم آروم و برداشتم شیر لیوان یه

!امشب همین-اباب

:گفتم حینش در افتادم سرفه به!گلوم تو پرید شیر

زودی؟..همین به..به.بابا-

:گفت و پشتم زد بابا

.اینجوری بده.شده اعالم نامزدیتون چون.بهتر زودتر هرچی.دخترم آره-

:گفت رادمان.اومد باال نفس

بگیرم؟ مرخصی امشبو میتونم پس.میرسیم خدمت امشب ما.چشم-

.تماح-بابا

آماده بامش برای تا اتاقم توی رفتم منم.رفت و شد بلند صبحونه بعد رادمان .****بشم

رادمان

ینممیب میکنم فکرشررو که االن..اوففف.خونمون میرفتم داشررتم ماشررین با لیو..باشم کرده خوبی کار یه گفتم.شدم زده جو دیشب.کردم غلطی عجب

ماشین فرمون به دسرت با.داده دسرت بهم کار خ*ی*ا*ن*ت یه حس االن :گفتم و زدم ضربه

!لعنتی-

Page 84: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 86

بعد بودم شوهرش مدت یه..نبودم بدقولی آدم من.بزنم جا نمیتونسرتم دیگه سرری طنازم..خودم سرری میرفتم من..میشرردیم جدا هم از داد قرار طبق

باید دیگه میگفت که مامان جدید غرای غر دسررت از جوراییم یه..خودش ندپوزخ.میشد مامان برای پرکنی دهن عروس طناز.میشدم خالص بگیری زن :کردم زمزمه زیرلب و زدم

.میشیا شیطون داری رادمان.نامعلوم ای آینده سوی به پیش-

زبا در که زدم زنگو.سرراده ویالیی خونه یه.خونه به رسرریدم.زدم لبخند یه و .سفید رز گالی از بود پر حیاط داخل..حیاط داخل رفتم.شد

!رادمان داداش عجب چه-

.وایستاد جلوم اومد.کردم نگاه میکرد نگاهم خوشحالی با که رزیتا به

معرفت؟فرانسرره بی مکه؟آره حاجی حاجی..رفتی مهمونی اون بعد-رزیتا !ها ساخته بهت خوب

..بود شلوغ سرم..خب ببخشید.گلم خواهر استپ..اوووه-

:گفت و زد مهربونی لبخند رزیتا

..سرده هوا..تو مبری بیا حاال-

ابلممق رو چایی سینی رزیتا.کردم پرسی احوال مامان با و داخل رفتیم باهم :گفتم و میز روی گذاشتم و برداشتم چایی یه.گرفت

.کاری یه واسه اومدم امروز..مامانی-

.پسرم خیر-مامان

.راستش..خیره حتما-

Page 85: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

87

:گفتم سریع خیلی و.کشیدم عمیق نفس یه و کردم نگاه بهشون

.اومده خوشم نفر یه از من-

و مامان اخم دیدن با بعد ولی.خنده زیر زد رزیتا و کرد نگاهم خنثی مامان .شد ساکت من جدی نگاه

..بشه عاشق رادمان نمیشه باورم..چیزه.آخه-رزیتا

داره؟ عیبی چه پسرم مگه-مامان

:گفت من به رو لبخند یه با بعد

هست؟ کی حاال-

!طناز..شرکتم رییس دختر..دختر:گفتم من من با

:گفت سریع رزیتا

!جون میگی؟آخ دروغ!وای-

اون؟ طناز؟چطور-مامان

قبول زدم حرف باهاش..اومده خوشررم ازش..کره نرداره دلیرل..خرب- .خواستگاری بیاین باید امشب همین میگه باباشم..کرده

امشب؟ چی واسه:گفت تعجب با مامان

:گفتم و کشیدم عمیق نفس یه!بود شده سمج مامان این چقدر حاال

دوسررت همو طناز منو که نداشررت خبر دیشررب همین تا طناز بابای- تمرف من که کنه اعالم دیگه یکی با طنازو نامزدی میخواست دیشب..داریم

!کرد اعالم نامزد طناز با منو باباش و گفتم باباش به

Page 86: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 88

و کشید سرم رو محبت دسرت بعدش.کردن نگاهم خنثی لحظه چند مامان :گفت

.بگیره سروسامون میخواد گلم پسر باالخره پس-

!من داداش زن میشه طناز.واییی-رزیتا

میکنین؟ چیکار خب-

.وقاریه با دختره..میاد خوشم طناز از واقعا من.دیگه امشبو؟میریم-مامان

:گفتم و یدمب*و*س مامانو ی گونه

.جان مامان مرسی-

آماده ناهار تا بکش دراز یکم رزیتا اتاق برو مچیه؟حاال حرفا این-مامان .بشه

.چشم-

دراز تخت روی و درآوردم کتمو.کرد راهنمایی منو رزیترا و شرردم بلنرد برباد آرزوشررون دیگه سررال یه.اینا داشررتن خوشرری دل چه.کشرریردم

:گفتم لب زیر و زدم پوزخند.میرفت

.خیلی..رادمان بدجنسی خیلی-

****

طناز

.تخت روی نشستم و کنارم کردم پرت تبلتمو من و شد زده اتاق در

بفرمایید؟-

.شد اتاق وارد لبخند با لیال

Page 87: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

81

!خانم عروس سالم-لیال

!خانم عروس مارو کرده!داره به نه باره به نه هنوز..گمشو برو-

:گفت و کنارم نشست لیال

!نمیدی بله جواب اصال اینکه نه..خوبه..خوبه-

:گفتم داری کش لحن با

!!بدجنس-

چیه؟ برنامت خب-لیال

ی؟ برای- ک

دیگه امشب برای خب!دقیقه96:58ساعت روز همین بعد سال یه برای-لیال .خنگه

:گفتم خیالی بی با

.دیگه بیان تا میمونم.ندارم خاصی برنامه-

.رفتم غره چشم بهش که کلم پس زد لیال

بود؟ کاری چه این-

:گفت پته تته با و شد هول

.ستم نمیخوا..نمی..من..راستش..خب..خب-

گرفته خنده از شررکممو.کرد نگاهم زده بهت هم لیال و خنده زیر زدم پقی :میگفتم هام خنده بین و بودم

.وای!بودی ترسیده چقد..ها..چقد..وای.لیال-

.شعورررر بی!کوفت-لیال

Page 88: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 11

:گفتم دوباره زدم زل چشماش به و شدم جدی

گفتی؟ چی-

:گفت و یدترس دوباره لیال

.چیزه-

از من و میومد دنبالم لیال.بیرون اومدم اتاق از بدو و خنده زیر زدم دوباره تو دمز زل و کردم قطع مو خنده.گرفت قرار جلوم یدفعه میرفتم پایین ها پله

.چشماش

.طرزه چه این-لیال

:گفتم و بینیم روی گذاشتم مو اشاره انگشت

.باشی داشته آرومی مرگ!هیس-

پله هی دوباره.عقب رفت پله یه.جلو اومدم پله یه میکرد نگاهم تعجب با لیال از داشررت و نخورد پله به پاش که عقب بره خواسررت بار این..جلو اومدم :زدم جیغ.زمین میخورد عقب

!لیال-

.کردم باز چشمامو وقتی.بستم چشمامو و

.آخی!شایان لبغ تو بود افتاده لیال.شدم روبرو ای صحنه چه با

تنسب به خلوت و خنده زیر زدم پقی که میکردن نگاه عشق با همدیگه بهم هم زا خجالت با سریع.برگشت سمتم به صورتشون.زدم بهم عاشرقونشونو

بدجنسرری با.پایین انداختن خطاکار های بچه عین سرررشررونو و شرردن جدا .پایین اومدم ها پله از و زدم لبخندی

Page 89: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

19

شایان؟ آقا آره!خبراییه میبینم.خب خب خب-

:گفت و کرد بلند سرشو شایان

!توروخدا..طناز-

.ایش!نزن بهم بدجنسیمو ریتم..ا -

.لیال به کردم رو

داری؟ها؟ سری سرو چه ما داداش با.میشنوم لیال خب-

:گفت حرص با.کرد نگاهم حرص با و باال گرفت سرشو لیال

!برات دارم-

:گفت و شایان به کرد رو

!میزنه له له عشقش دیدن برای داره شده عاشق طناز بدونی اگه.یانیشا-

ایانش.کرد نگاهم بدجنسی با که کردم نگاه لیال به شرده گشراد چشرمای با :گفت خنده با و ها نرده به داد تکیه

.میدونم..آره..آره-

:گفت من به رو و شد جدی حالتش بعد

مطمئنی؟ بکنی میخوای که کاری از تو..طناز-

.شایان به شدم خیره بهت با و شد نلبعکی اندازه چشمام

کار؟ کدوم شایان؟از میگی چی-

:گفت و پایین آورد صداشو شایان

!رادمان با سوری ازدواج از-

:گفت و زد بخشی آرامش لبخند که شدم خیره بهش ترس با

Page 90: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 14

نمیبینی؟ مطمئنی؟ضربه بگو.ولی نمیدم لوت.نترس-

:گفتم و کردم هستری خنده یه

!چی؟ ضربه؟واسه-

.هیچی.هیچی-شایان

اینجایی؟ چی شدی؟واسه خبردار کجا از تو-

نمم.دیشب بود کرده مشورت باهام رادمان.امشب خواستگاری برای-شایان .کردم نمی بعدشو فکر اصال.بده نجاتش برو گفتم شدم خل

بشه؟ چی قراره مگه بعدش-

:کرد زمزمه لب زیر دوباره شایان

.هیچی.هیچی-

هیچی؟ چیو چی!کردی دیوونم!شایان-

:گفت و پایین انداخت سرشو شایان

!هیچی-

:گفت و زد لبخندی و باال آورد سرشو بعد

بشه؟ آماده نمیخواد خانوما خانوم خب-

:گفت هیجان با لیال

!کنم آمادش میخوام من-

!گرفتیا واقعیه؟جدی خواستگاری کنی؟مگه آماده چیو چی..ا -

!کنه جلوه طبیعی باید..خنگه-لیال

.لحاظ اون از آها-

Page 91: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

13

!لحاظ این از نه-لیال

.مسخره-

!باشه بسته من دهن بزار.الله اال حی اال ال.بابات اسم-لیال

.خندیدم

.کن آماده منو بریم بیا.باشه-

:گفت ذوق با

.شایان خداحافظ!بریم-

شایان سمت مبرگشت هک میرفتیم باال طبقه سمت به داشتیم و گرفتم دسرتشو :گفتم و

.داداشی داریت نگه راز از ممنون-

.برگشتم دوباره که برم خواستم

.بکنین دوتا خودتون حال به فکریم یه-

:گفت اعتراض با که کردم حوالش چشم یه و

!دختر نسوزون آتیش برو-

هم کلره تو و زدیم حرف براهم شرررب ترا.اتراقم تو رفتیم بردو لیال منو باال شررالقی موهامو.کردنم آرایش به کرد شرررو لیال7سرراعت.کوبیدیم

فیدس پیرهن با پوشیدم روشن آبی شلوار و کت یه.قرمز رنگ خوش رژ.بست به آینه جلوی.سفید سانتی7پاشنه صندل و.داشتن خونی هم چشرمام با که

:گفت و زد سوتی لیال.شدم محشر.کردم نگاه خودم

!دمیا بهت چی همه!دختر العادی فوق-

Page 92: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 14

.مرسی-

.شد زده اتاق در

.تو بیا-

و سرررم رو انداختم شررال یه.اومدن اینا رادمان داد خبر و داخل اومد سررارا با مادرش همه از اول.داخل میومدن در از داشررتن تازه.پایین رفتیم سررریع بابا با گرمی پرسی احوال و اومد داخل همیشگیش وقار و شی تیپ همون

.من جلوی اومد بعدش.کرد

.خوشحالم دیدنتون از.منش ایران خانم سالم-

:گفت گوشم زیر و کرد بغلم مادرانه مهر با

.دخترم رضوانه مامان بگو من به بعد به این از-

:گفت و زدم لبخندی

.رضوانه مامان چشم-

مسررعود ولی.بودن هام عمه و عمو.بقیه سررمت رفت و شررد جردا ازم ای انهدوسررت پرسرری احوال بابا با..بود رزیتا نوبت..مامانش بعد!بهتر..نبود .شد آویزون گردنم از و اومد من سمت به و کرد

.شدم خفه..رزی..آخ-

.میشی داداشم زن داری خوشحالم خیلی..طنازی.وییی-رزیتا

.خندیدم

.دارم تو خوبی به شوهری خواهر خوشحالم منم-

Page 93: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

15

اومده خالشررم و عمو ی خونواده.رفت بقیه سررمت به و شررد جدا ازم نفر آخرین.بودن خوبی آدمای شون همه.نداشرت دایی و عمه رادمان.بودن

و سفید پیرهن و ای سررمه شرلوار و کت..رسرمی کامال تیپ با.بود رادمان گفت بهش باید نگم دروغ.باال بود داده موهاشو..ای سررمه باری کراوات

.داد دستم گلو دسته و جلوم اومد.جذاب و تیپ خوش

.ممنون-

:گفت لب رزی رادمان

.میگیرم وجدان عذاب کم کم دارم.نکنه چیکارت نگم خدا-

.بزنی جا نشد قرار..ا -

:گفت و کشید گردنش به دستی

.اجازه با.هستم قولم سر..نه-

دوتا.رادمان ی خاله دختر و عمو دختر کنار نشرسررتم منم.بقیه سرمت رفت سرروم یناسررار و بود سررنم هم سرراغر.سررارینا و سرراغر اسررم به عمو دختر

ولی.بود آرومی و ساکت دختر مرضیه نام به داشت دخترخاله یه.دبیرسرتان می آتیشی یه همش.بود بسته پشت از شیطونم دست!شیطون!سراغر از امان

وقتی از اینو بود مرموزی آدم کال.مهدی اسم به داشت پسرخالم یه.سوزوند کنار راسررممم کل فهمیدم میکرد نگاه من به موشررکافی با و شررد خونه وارد

از یهاول های صحبت از بعد باالخره.بود نشسته بکم و صم مرضیه خواهرش دادم قرار ما نمیدونسررتن ولی.بزنیم حرف و اتاق توی بریم خواسررتن ما

ویر منم و تختم جلوی مبل روی نشست رادمان و شدیم اتاقم وارد!بسرتیم

Page 94: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 16

و هتجزی داشت خوب دیده اتاقمو بود بار اولین انگاری.آرایشم میز صندلی با.یوارد روی بزرگم تابلوی یه روی.موند خیره نگاهش جا یه.میکرد تحلیلش

های م،یقهبود وایساده رخ نیم صورت به سفید کوتاه پالتوی یه و لی شلوار یه و ودمب گذاشررتم زمین روی کفشررمو یه نوک و بودم گرفته دسررتم با پالتومو رو همه وجود سارا قول به که آبیم چشمای با.میخورد تکون هوا توی موهامو

مسمت به سررش که کردم ای سررفه ت .دوربین به بودم زده زل میکرد ذوب .برگشت

.داری جالبی اتاق-رادمان

نظر؟ چه از-

ههم اتاقت تو ولی.میکنن اسررتفاده لطیف رنگای از دخترا معموال-رادمان .کردم دقت تازه.سفیده و سیاه رنگ به چیزش

:گفتم و مزد لبخندی

زقرم و صررورتی اتاقشررونو رنگ که بازیا لوس این از.ترم راحت اینجوری- .میاد بعدم میکنن جیغ

:گفت و داد تکون تایید نشونه به سروش رادمان

.باشیم داشته گفتن برای حرفی کنم نمی فکر-

.درسته-

ینح در گذشت که یکم!!!کردن بازی به کرد شرو و درآورد گوشیشو رادمان :گفت یباز

زدی؟ حرف جدا خونه درباره بابات با ببینم-

Page 95: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

17

.نشد وقت هنوز نه-

:گفت سردی با رادمان

بازی عشررق حوصررله من گفتم که طور همون.بشرره وقرت بهتره پس- .بدم سوتی ممکنه وگرنه.باشم راحت خونه یه توی میخوام.ندارم

ئنامطمخان، رادمان نبود گیر پیشت پام میذاشت؟اگه سرم منت داشت..اه اه !بودی اخراج

:گفتم و چرخوندم چشمامو

!خب خیله-

.انداخت جیبش توی گوشیشو و شد بلند

.بریم دیگه بهتره-رادمان

:گفت و سمتم به برگشت کرد باز درو وقتی افتادم راه دنبالش و شدم بلند

چی؟دخالت من کارای..تو که باشرره یادت..کوچولو خانوم ضررمن در- به نمیخوام..نریم امیدوارم که..رفتیم بیرون باهم نااحیا اگه..ضمن در!ممنو سررراغ خودم برای بهتری هرای کیس من..براشرریم شرروهر و زن عنوان

درست مشکل برام سال یه این تو امیدوارم.بدم دسرتشرون از نمیخوام..دارم .نکنی

:گفتم و زدم پوزخندی.کردم نگاهش غیض با

ایران آقای کنی دخالت من کارای تو نباید هم تو.دارم نظرو همین منم- ..وگرنه..منش

:دادم ادامه و.گرفتم طرفش به تهدید نشونه به مو اشاره انگشت

Page 96: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 18

.میره هم تو کالهامون-

نشستیم و رفتیم.رفتم سرش پشت منم و پایین طبقه به رفت و زد پوزخندی .بقیه کنار

چیه؟ نظرت..دخترم خب-بابا

.کردم سکوت

رضاست؟ عالمت سکوت-بابا

.آره یعنی که زدم لبخند بهش و کردم بلند سرمو

:گفت و زد لبخندی بابا

.مبارکه پس.دادیم انجام رو دیگه بحثای که ماهم..خب-

شد لندب رزیتا.زدن دست بابا از تبعیت به هم بقیه.زدن دست به کرد شرو و مامان میگم بعد به این از بهش که رادمان مرامان.کرد پخش شرریرینی و

:تگف رضوانه

.بندازیم نشون دخترتون دست میخوایم اجازتون با..زاد فرخ آقای-

دلبخن ولی.تلخی روزای چه.افتادم مسعود یاد وای..خورده شیرینی.نشرون .زدم زورکی

.بفرمایین.نیست مشکلی-بابا

و گرفت دسررتش تو چپمو دسررت.اومد طرفم به و شررد بلند رضرروانه مامان :گفت و دستم انداخت نشونو انگشتر.گفت الله بسم زیرلب

.گلم عروس باشه مبارک-

Page 97: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

11

کامال.کردم نگاه رادمان به.کشیدن سوت و زدن دست به کردن شرو همه و و تمنا و ترنج..مریم و مهسررا از اعم دخترا همه.میکرد نگاه ما به سرررد

هک بعدشم.گفتن تبری و شدن جمع دورم مرضیه و سرارینا و سراغر..ترنم از که میزدن+98 حرفای ترنج و سرراغر وقتایی یه.گهدی جاهای رفت بحث

.بابا کنار نشستم.رفتن همه کم کم.میشدم سرخ خجالت

.بابایی-

بابا؟ جونم-بابا

..بابایی-

میخوای؟ بابا؟چی گل چیه-بابا

خدمتکارا محیط میگه.باشرره داشررته جدا خونه میخواد میگه..رادمان..بابا- .بده تشکیل اینجا ور زندگی نمیتونه و میکنه اذیتش

:گفت و خندید بابا

شما؟ به بدم ششمو طبقه اینه منظورت االن-

.طوری این نیستم راحت منم!خدا تورو جون بابا-

احتر و باشررین تنها بخواین که میدم حق تو و رادمان به.دخترم باشرره-بابا .کنین زندگی

!جونم بابا مرسی-

.نشستم د،دوبارهاوم یادم دیگه چیز یه که بشم بلند خواستم

.دیگه چیز یه..بابایی راستی-

چیه؟ دیگه-بابا

Page 98: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 911

اینجا؟ بیان رادمان خواهر و مامان بگی میشه-

:گفتم سریع که بگیره جبهه خواست بابا

میشم خوشحال خیلی من و میشن محسروب خونوادمون جزو اونام خب- .باشن پیشم رضوانه مامان و رزیتا مثل یکی

:گفت بعد و فکر تو رفت بابا

.میزارم اختیارشون در بزرگو اتاقای از یکی.چشم به اونم-

!خوبی چقدر تو..بابا..وااای-

.نشکنن دار برش کن کم بیا شده پر بغلم زیر هندونه-بابا

:گفت دفه یه.یدمب*و*س بابارو گونه و خندیدم

.البته و-

جونم؟-

باشه؟ پیشت میان عروسی بعد از-بابا

.باشه-

.بشی بیدار زود دادن آزمایش واسه فردا که بخواب برو حاال-بابا

.چشم-

.بال بی-بابا

مرفت که میرفت باال ها پله از داشررت رادمان.اتاقش توی رفت و شررد بلند .باال طبقه به برداشتیم قدم باهم و کنارش

.گفتم-

کی؟ به چیو-رادمان

Page 99: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

919

.جااین بیان ااین مامانت و باشه ما مال ششم طبقه اینکه مورد در بابام به-

خب؟ خب-رادمان

.اتاقم در دم رسیدیم.کنم اذیتش یکم خواستم

!نه اول مورد متاسفانه ولی.شد قبول دوم مورد-

:گفت و هم تو رفت هاش اخم رادمان

!چی؟ یعنی-

:گفتم و زدم ای موذیانه لبخند

.مائه مال طبقه اون عروسی بعد از یعنی-

:گفت و داد تکون سری.داد لبخند یه به جاشو و شد باز هاش اخم

.خیر به شب.ممنون-رادمان

.بخیر شب-

یدمخز و کردم عوض لباسمو.اتاقم توی رفتم منم و اتاقش توی رفت رادمان عقد بعد ماه یره..جوابش بعرد.بریم آزمرایش برای فردا بود قرار.پتو زیر

تدس از دیگه..نداشتم عجله زیاد خودمم.بود جا یه عروسیمون و عقد.کنیم احسن نحو به مجردیمو روزای آخرین میخواستم.شردم راحت بابا غرغرای

بابا دننکر ش برای ولی آزادم اونم بعد که میدونستم البته..بگذرونم خوش رادمان.میکردم احتیاط باید

سخت برام مجلس اون تحمل واقعا.شد تموم باالخره مرحله اولین.شد تموم و جفت جوری یه خودت..کردم غلط.ببخش نوم خدایا.بود آور عذاب و

.نوکرتم.کن جورش

Page 100: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 914

الرام صردای با صدای و کشیدم موهام به دسرتی.پریدم خواب از گوشریم آ وموقعیت داشرتم و بودم نشرسررته تختم رو جور همین..کردم قطع رو گوشری

زا..اوفف.خدا نه وای..آزمایش.کنم؟آها غلطی چه باید االن..میکردم آنالیزیی سرمت به رفتم و اومدم پایین تخت رو ومدما بیرون ازش وقتی..دستشو :گفتم و کردم صاف گلومو.شد زده اتاق در

بفرمایید؟-

.داخل اومد محسنی

..برای بیاین میگن زاد فرخ آقای.آقا-محسنی

:گفتم و کردم قطع حرفشو

آزمایش؟-

.بله-محسنی

.میام من برو-

.اجازه با-محسنی

خم دوتا بتونم بپوشررم چی خب..لباسررام کمد سررمت به پریدم من و رفت بعد..یدسف کت و.سفید کتون شلوار با..یشمی سبز پیرهن یه!آها.بزنم؟اممم

و دمپوشی سفیدمو اسپرت کفشای.باال دادم موهامو و پوشریدمشون.نیسرت .کرد صدام زاد فرخ.دادم سالمی.بودن نشسته میز دور همه.پایین رفتم سریع

زاد؟ فرخ جناب جانم-

.پسرم جون پدر بگی بهم میتونی بعد به این از-زاد فرخ آقای

:گفتم و پایین انداختم خجالت با سرمو

Page 101: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

913

.چشم-

:گفت جون پدر نسبت به زاد فرخ آقای

.باشین زود.ها میشه دیر داره-

با هک کرد حلقه بازم دور دسرتشو.کنارم دقیقا اومد طناز که رفتم در طرف به اشرراره!پدرجون به چشررمش با و کرد درازی زبون برام.کردم نگاهش اخم درو.یرونب رفتیم گفتمو خداحافظی و پایین انداختم سرررمو کالفگی با.کرد .کردم نگاه طناز به وایسادم بستن که

چیه؟-طناز

.کردم اشاره دستم به

.آها-طناز

و شلوارم جیب اخلد انداختم دستمو.اومد بدم..اه اه.شد جدا ازم سرریع و :گفتم

خب؟ماشین؟-

ییچ یه و زد چشمکی طناز ییچو.گرفت طرفم سو :تمگف و گرفتم ازش سو

نداریم؟ راننده-

.بریم.خودمه ماشین این-طناز

رد یه که زد ریموتو و سررالن ته رفت افتادم راه پارکینگ طرف به همراهش هنمد زرد ردوگاال دیدن با.شررد نمایان مخفی اتاق یه و رفت باال کنترلی

:گفت و ماشین به داد تکیه طناز.زمین با مماس ف .موند باز متر نیم

!دیگه بشین بیا کردی؟د دوس چته؟اور-

Page 102: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 914

:گفتم و کردم نگاهش خنثی خیلی و گرفتم ماشین از نگاهمو

.کشم نمی بعضیا رخ به پولداریمو چیزا این با من-

مونده حرالت همون تو طنراز.کردم برازش و راننرده در سررمرت رفتم و :گفتم و زدم پوزخند.درآوردم حرصشو اومد خوشم..آخ.بود

.شد دیر دیگه بشین بیا کردی؟د دوس چته؟اور-

توی نشررسررتم و زدم پیروزی نشررانه به لبخندی که کرد نگاهم غیض با به.بست محکم درو و شرد سروار غیض با طناز که کردم روشرنش.ماشرین

غرش صدای که دادم گاز یکم..بسروزونم دل که نیسرت من ماشرین..درک ینا از یکی داد قرار تو کاش ای..خفنیه ماشین عجب..رفت هوا به موتورش

یا عالقه منم البته..نشد زده حرفی راه توی..حیف..میکردم قید عروسکارو داخلش.رسیدیم آزمایشرگاه به!ندارم عنقو و مغرور دختر یه با زدن حرف به هک جلو میرفت داشت طناز.موند باز دهنم اونجا یتجمع دیدن با رفتیم که

.گردوندم برش خودم سمت به و گرفتم بازوشو

ها؟-طناز

:گفتم و کردم اخم

.شلوغه خیلی که اینجا بعدش..بله و نه ها..ادب بی-

:گفت و زد پوزخندی طناز

.داریم وقت اینجا..نکن تر کثیف کثیفتو خون نشو کالفه حاال-

:گفتم گوشش دم و گرفتم بازوشو وبارهد که بره خواست

ی؟اوک!داد قرار بی داد قرار.. بزنی حرفا این..از..دیگه بار یه فقط..ببین-

Page 103: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

915

فتنگ از بعد داریم نوبت گفتم و رفتم پذیرش سمت به و کردم رها بازوشرو .خلوت خلوت اتاق.مشترک اتاق یه به کردن مون راهنمایی مون فامیلی

اینم نکنه.اوفف..میلرزید دستاش کردم نگاه طناز به.صندلی روی نشرستم :فتمگ بستمو چشمامو و گرفتم سرمو دستام دوتا با کالفگی میترسه؟با

طناز؟-

:گفت استرس از لرزون صدایی با طناز

بله؟..یعنی..ها؟-

.میاد خوشم جذبم از..بود من حرفای کف تو هنوز..گرفت خندم

میترسی؟-

:گفت و کرد هستریکی ی خنده طناز

.بابا ترس؟نه-

طرف رفت.گرفت خون من از اول و اومد پرستار.صندلی روی نشرسرت و دستمو.بست چشماشو و.زد باال آستینشو لرزون دستای و اسرترس با..طناز

جون آره..ترسرم نمی من..گو دروغ ای.کردم نگاهش و چونم زیر گذاشرتم طناز.رفت فرو تسررکو توی اتاق.رفت و گرفت خونو پرسررتار.خودت

پوست عصبی حالت با..خورد گره نگاهم به که نگاهش.کرد باز چشرماشویید لبشو :گفت و کرد خم سمتم خودشو جو

خوبه؟..میترسم من!بردی تو..آره-

برد دسررتشررو و زد جلو من از و شررد بلند اونم.شرردم بلند و..زدم پوزخندی روی گذاشرت و عقب کشرید دسرتشرو ولی کنه بازش که دسرتگیره سرمت

Page 104: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 916

لقهح کمرش دور دستمو پشت از که میوفتاد داشت خورد لق لق یکم.سرش خیره بهم شررونش روش از و کرد باز چشررماشررو.داشررتم نگهش و کردم کنه شغ کنم ولش حاال.بیرون بردم گرفتمو دستشو و کردم ولش سریع.شرد یمدز بیرون آزمایشررگاه از.بدم پس جواب من بعد بشرره چیزیش یه بیفته

ومدما گرفتم شیرموز دوتا خودش خودمو برای رفتم و ماشین تو نشوندمش ودب مونده خیره جوری همین.طرفش گرفتم شیرموزو.ماشین توی نشرسرتم

.بهم

.شد خسته دستم.دیگه بخور-

:گفتم شیطنت با و شدم خم سمتش به.کرد نگاه بهم

.آ..کن باز بدم؟دهنتو بهت من میخوای-

تمساع به.میاد خوشم کردنش اذیت از..کشید سر و گرفت دسرتم از سرریع :گفتم و کردم نگاه

مادرت؟ سرخاک بریم-

.کرد نگاهم تعجب با

هوم؟.ناهار میریم بعدش.تعطیلیم کال چیه؟امروز-

که؟ کنی نمی اذیت-طناز

:گفتم تعجب با

بریم؟.داریا مشکل هم بود؟تو کجا اذیتم-

:تگف و زد لبخندی طناز

.بریم-

Page 105: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

917

*****

طناز

لومج بود قرار که حلی راه..مامانی گفتم دلم تو.کشیدم دست مامان قبر روی که چیزایی چه.روزگار هی.کی؟ با سوری؟اونم بود؟ازدواج این بشره ظاهر حممزا خواد نمی با که گفت و بود نشررسررته ماشررین توی رادمان.بینیم نمی

خودت.خدایا.حالیشرره چیزا این کرخداروشرر..بشرره مادر و دختر خلوت ادمانر.خورد زنگ گوشرریم.بیاد؟ پیش چی قرار یعنی..کن خیر به عاقبتمو

.کردم برقرار تماسو و کردم صاف گلومو.بود

بله؟-

.ها میشه9داره بیای؟ساعت نمیخوای-رادمان

:گفتم یدفعه و کردم نگاه ساعتم به

.میام االن..سرم به خاک وای-

ای هتق.بود خواب معمول طبق.افتادم راه ماشین سمت به و شدم بلند سریع که منشست.کرد باز درو کنه باز چشماشو اینکه بدون.زدم ماشرین شریشره به

.رفتیم رستورانی سمت به.افتاد راه و کرد روشن ماشینو

میگما؟-رادمان

هوم؟-

بکنی؟ میخوای چیکار باشه منفی آزمایش جواب اگه-رادمان

.هیچی-

:گفت تعجب با رادمان

Page 106: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 918

!ها؟-

:گفتم و سمتش برگشتم

اوکی؟..نداره اهمیت برامون چیزا این پس همیم عاشق ما مثال سرمون خیر-

:گفت آسودگی با رادمان

.اوکی.آها-

افرادی زا بعضی معمول طبق.داخل رفتیم و شدیم پیاده رستوران به رسیدیم ینجاا بابا با زیاد.میشررناختن ومن رسررتوران کارکنای و رسررتوران میومدن که

توی نرستورا یه.بود بهشت شبیه واقعا چون..بهشت میگفتم بهش.میومدمالچیق همه.بزرگ باغ یه توی و.داشت قرار کوچیکی های حوض وسط ها آ

الچیق هر مونشرکت چون میشناسن منو ایران مردم بیشرتر.بود میز تا شرش آ و ونگارس که میز پشرت نشرسرتیم.بینم ذره زیر نظر این از و معروفه خیلی .اومدن رستوران مدیر

.خانم چطوره حالتون.اومدین خوش..سالم-رستوران مدیر

پسری با من بودن ندیده وقت هیچ..ماسرید دهنش تو حرف رادمان دیدن با یفراموشرر به همه کال که..بودم اومده مسررعود با چندباری البته..اینجا بیام

:گفتم کنم برطرف شکشو اینکه برای.سپردن

..منش ایران رادمان آقای..هستن نامزدم-

رادمان سمت به دستشو رستوران مدیر.کردن ای خنده ت گارسرون و مدیر :گفت صمیمیت با و برد

.منش ایران آقای هستم علوی-

Page 107: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

911

:گفت و فشرد دستشو رادمان

.نیستم راحت فامیلی با.رادمان بگین من به.خوشبختم-

دارین؟ میل چی خب..جان رادمان حتما..اوه-علوی آقای

:گفتم و کردم دستی پیش زود

.همیشگی همون-

:گفت و کرد رادمان به نگاهی علوی

.چشم-

.من پای به رادمان لگد با شد مصادف رفتن وقتی..رفتن و

چته؟.وحشی..اویی-

:گفت و کرد خم سمتم به خودشو

کالس من واسه.بخوام دیگه چیز یه من همیشرگی؟شراید چیو چی-رادمان .میزاره

.صندلی به داد تکیه و

.میاد خوشت هم تو..عالیه برگش کباب اینجا..بابا خب-

.خوبه نشم دیوونه تو دست از-رادمان

شرو دوباره و درآورد گوشریشو رادمان.شردم سراکت و کردم ای خنده ت ازیب عجب.سرررش باالی رفتم شرردم بلند.کرد گل شرریطنتم.بازی به کرد

گیم و الهچ توی افتاد بازیش کاراکتر که صفحه روی کشیدم دستمو.هیجانی یدفعه.موند حالت همون تو لحظه چند.شررد خن دلم.آخیش.شررد اور

:گفت و طرفم برگشت

Page 108: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 991

بود؟ کاری چه این-

.کردن اذیت-

.دخترجون باشه داشته حوصله که بزار یکی سر به سر برو-رادمان

:گفت که اومد پسر یه صدای یدفعه

.کن ولش رو جوجه اون..بزار ما سر به سر بیا میخوای..خانومی-

لبخند اب جلف من نظر به پولدار پسر تا سره دیدم که سرمتشرون به برگشرتم نگاهم اینجوری مل*خ*ت انگراری..شرردن خیره بهم آورشررون چنردش

و ییشررم سرربز لی شررلوار.سررفید نوزا تا بودم؟مانتوی پوشرریده چی.میکنن هزد تیپ رنگی همین اونم که شدم رادمان متوجه تازه..یشمی سبز روسرری

مگه.من دسررت داد درآورد کتشررو و شررد بلند رادمان.جالب چره..بود :گفت حالت همون در و سمتشون به رفت و پسرا اون به کرد نوکرتم؟رو

.درنیومدین خمت از هنوز که شما جوجم من اونوقت..ببینم-

:گفت و شد بلند پسرا از یکی

میخاره؟ تنت ببینم-

:گفت و خاروند شقیقش رادمان

.جورم چه..اوففف-

حرکت یه با رادمان که رادمان صررورت تو بزنه که باال آورد مشررتشررو پسررره آخ.وندپیچ و پسره کمر پشت برد و قاپید هوا تو رو پسره دست و داد جاخالی

مین اصال..میکردم نگاه صحنه این به داشرتم تمام لذت اب.رفت هوا پسرره

Page 109: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

999

کلهی به هیکلش اصال..نبود هیچی رادمان برابر در پسره اون چون ترسیدم :گفت دوستاش از یکی.خورد نمی رادمان ورزیده

.شکست دستش.وحشی کن ولش-

و داد قورت دهنشررو آب ترس با اونم که کرد نگاه بهش غیض با رادمان :گفت پسره گوش دم عصبی لحن با رادمان.ستب دهنشو

ست؟ جوجه کی حاال-

:گفت درد و ترس با پسره

.کن ولم بابا..جوجم من..کردم غلط..آخ-

وندبرگرد رو پسره رادمان.شد تموم منم لذت و کرد ول دستشو باالخره رادمان :گفت کردو صاف رو پسره یقه و

.بدو..منتظرته مامانت برو بدو حاال.آفرین-

هک حالی در رادمان.بیرون زدن بدو رستوران از و کرد جمع دوسرتاشو پسرره :گفت و طرفم اومد میزد باال آستیناشو

.بیام بشورم دستامو برم من جا همین بمون-

هتوج که اطرافم به..صندلیم روی نشرسرتم.رفت اونم که دادم تکون سرری به..شدم خیالشرون بی.میکنن نگاه رادمان منو به تحسرین با همه دیدم کردم

برق همب انگاری.کردم نگاه بغلشون توی بودن گرفته رادمانو کت که دسرتام عهیدف.کردم آزاد دستامو و میز روی گذاشتم کتو سریع شد وصل ولت صرد

مشغول.آوردن غذامونو که دادم بهش کتشو..نشست اومد شرد؟رادمان چم پول کردن حساب از بعد و شردیم بلند.کردیم تموم غذامونو سرریع.شردیم

Page 110: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 994

رد،پیادهک پارک مخصوصش جای ماشینو وقتی.خونه طرف به رفتیم رستوران همه که دادم باالیی بلند سالم.خونه داخل رفتیم.اومد سرم پشت اونم..شدم گونشو و سمتش به رفتم..بیرون اومد اتاق از بابا.دادن جوابمو اسرتثنا بدون

.یدمب*و*س

!گالب و گل بابای به سالم-

:گفت و زد گرمی لبخند بابا

میخونه؟ خروس بابا؟کپکت چیه-

محبت با سرمو بابا که پایین انداختم خجالت با سرمو.کرد اشاره رادمان به و :گفت و یدب*و*س

.برم خودم خجالتی دختر قربون-

.جلو اومد رادمان

.پدرجون سالم-رادمان

پسرم؟ یخوب.گل رادمان آقا به سالم-بابا

.ممنون-رادمان

:گفت و کرد نگاه هردومون به بابا

شد؟ چی آزمایش خب-

:گفتم من و کردیم خنده رادمان منو

.کنیم صبر باید روز دو تا.داریا عجله..بابا-

..باشه.آها-بابا

:گفت و کرد رادمان به رو

Page 111: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

993

.بدم بهت پرونده تا چند سوم طبقه بریم بیا..جان رادمان راستی-

.بفرمایید-دمانرا

طبقه.قماتا برم دوم طبقه توی که رفتم سرشون پشت منم ها پله سمت رفتن تمبرگش.کرد صدام رادمان که کردم باز اتاقو در.شرکته خونمون چهارم و سوم

.طرفش

بله؟-

:گفت و زد لبخندی رادمان

.گذشت خوش.ممنون غذات پیشنهاد بابت-

چیزیش یه اینم بودم رفتارش بهت تو جوری همین.رفت و زد چشررمکی و زیر خزیدم و کردم عوض لباسررمو سررریع..اتاقم داخل رفتم.ها میشرره

روزم یه این.اوفففف.بعدازظهر4بود؟ چند سراعت.بودم شرده خسرته..پتو هنشست تخت روی.میگرفت آزمایشو جواب و میرفت امروز رادمان و گذشت

رادمان االنا بود9ساعت..کردم نگاه گوشیم به.میخوندم رمانمو کتاب و بودم .شد زده اتاق در که گذشت چقدر نمیدونم.میومد

.بیاتو-

بدنم به و شدم جا به جا یکم..کنارم نشست.اتاق تو اومد شنگول و شاد لیال .دادم قوس و کش

.خانوم لیال سالم-

.خانم عروس سالم-لیال

..شعووورر بی..شو خفه-

Page 112: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 994

.گندت اخالق این با برسه رادمان داد به خدا..نچ نچ نچ-لیال

:گفتم آروم و کلش پس زدم یکی

ازدواج میخوایم واقعا انگاری برسرره دادش به خدا میگه همچین حاال- اینجا؟ اومدی شده چی حاال.کنیم

.بدونم آزمایشتونو جواب میخوام هم..دارم برات خبر یه هم-لیال

خبر؟ خب..فضول ای-

:گفت و کرد صاف گلوشو لیال

!شدیم نامزد ما و!شد داده بله جواب و خواستگاریم اومد شایان-

:گفتم جیغ با

صدا؟ و سر بی انقدر چرا.معرفت بی.شعور بی-

ولی.باشرره صرردا و سررر بی خواسررتیم خودمون.میدونه باباتم.بابا آروم-لیال !پیشنهاد یه..ترکونیم می عروسی عوضش

هوم؟-

.باشه روز یه توی وت منو عروسی بیا-لیال

!بشه چی وایییی!داماد دوتا عروس دوتا..میشد جالب کردم فکر یکم

:گفتم ذوق با

.میشه جالب!نه که چرا-

به ور نهایی نظر و میکنیم صحبت رادمانم با اینجا میاد شرایانم امروز-لیال .میگیم بابات

شایان؟ و تو خونوادیه پس-

Page 113: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

995

که یمزد بهشون شرایان منو حرفو این تنگرف رو بله که شربی..حله اونا-لیال .کردن قبول

..پس.آها-

.بمونه نیمه و نصفه حرفم شد باعث شد وارد در به که ای تقه

بفرمایید؟-

.اومد در پشت از رادمان جذبه با و مردونه صدای

.رادمانما-

ریعس لیال و سرم گذاشتم شال یه.باشه تو نامحرم شراید میدونسرت انگاری .پوشید شالشو و مانتو

.بفرمایید-

رادمان به لیال.بود پکر خیلی..ای آشفته وضع چه اوه اوه..داخل اومد رادمان :گفتم.داد جوابشو رادمان که کرد سالم

.آزمایش جواب شد چی..سالم-

لحن اب کنم بازش اینکه از قبل.داد دستم آزمایشو برگه و کنارم وایساد رادمان :گفت ای کالفه

.همنفی-

یوقت ولی خوندمش دقت با و کردم نگاه برگه به دراومده حدقه از چشمای با .مثبته جواب و کنه اذیتم میخواد رادمان فهمیدم خوندمش کامل

.کرد نگاهم تعجب با که رادمان کله پس زدم

Page 114: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 996

انقدر کنی اذیت زبانم؟میخوای مترجم من نمیدونی تو!کل عقرل آخره- نیس؟ زیچی برام که اینا..نباش ضایع

:گفت و کشید دست گردنشو پشت رادمان

دب خیطی.شدم ضرایع خودم کنم اذیتت یکم خواسرتم..میگیا راسرت..اه- .دردیه

:گفتم و خندیدم

گفتی؟ بابا به-

:گفت و شد جدی رادمان

.گفت فقط نزد حرفی..آره-

چی؟-

راحت که بخونیم صرغیه یه باهمه عروسری و عقد که دیگه ماه یه تا-رادمان .باشیم

:گفتم و زدم پوزخند

.حتما-

:گفتم و اومد یادم عروسی قضیه یدفعه

!رادمان راستی-

ها؟-رادمان

:گفتم و کردم اخم

!بله و نه ها-

:گفت کالفگی با رادمان

Page 115: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

997

بله؟-

.کردن نامزد شایان و لیال راستش..شد حاال.آها-

:گفت و کرد نگاه لیال به بعد و من به تعجب با رادمان

.خانوم لیال باشه مبارک..بود نگفته من به شایان-

:گفت و زد لبخندی لیال

شما رضایت به که گرفتیم تصمیمی یه طناز و شایان منو راسرتش.مرسری- .داره احتیاج

.بفرمایید-رادمان

تاقا توی کرد شرو و گفت شرد،ببخشیدی بلند و خورد زنگ لیال گوشری .زدن حرف و زدن قدم

.کنارم نشست دوباره و اومد اللی

.باشه روز یه توی ما عروسی شده اگه میخواستیم-لیال

داماد؟ دوتا عروس دوتا یعنی-رادمان

.درسته-لیال

:گفت تفاوت بی و عادی کامال که کردیم نگاه رادمان به منتظر

.مایلین جور هر.نداره فرقی من برای-

دیگه؟ راضیی یعنی این-

.جازها با.شرکت برم بعدشم کنم استراحت رفتم من.خنگه هدیگ آره-رادمان

.خداحافظ-

:گفتیم و کوبیدیم بهم دستامونو کف لیال منو رفت که رادمان

Page 116: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 998

!ایول-

کنیم؟ شرو رو عروسی خرید کی از خب-لیال

طبقه میبرن دارن رو همه داده دسررتور امروز از تکمیله،بابا من جهیزیه- .ششم

:گفت تعجب با لیال

!پله؟ راه از-

:گفتم و دادم تکون تاسف نشانه به سری

گذاشتن؟ چی برای آسانسورو.کیو آی خانم-

.ندیدم اینجا آسانسوری تاحاال من!آسانسور؟-لیال

که چهارم و سوم.میفته باال به دوم طبقه به کسی تر کم گذر چون.خب آره- النس پنجمم..کننمی اسرتفاده آسرانسرور اون از شررکت کارکنای و شررکتن ..ندیدیش تو.پذیراییه ته آسانسورم..ماست خونه که ششمم.مهمونیه

:گفت باز دهن با لیال

.بریما باهم باید بار یه.بودمش ندیده اصال دوسال این تو.ااه-

تمیز و چیدن اونجارو وقتی ولی دختر؟میریم مگه ای ندیده آسررانسررور- .کردن

.شایان خونه بره باید فقط تکمیله زیمجهی منم..اوکی-لیال

میمونه؟ چی پس-

:گفت و خاروند گردنشو

Page 117: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

991

و.آرایشگاه و عروسی عروسی،لباس باغ یا تاالر.شرما عقد سرفره وسرایل- .عکاسی آتلیه

.رادمان ومن بعدیشو نصف شایان تو نصفشو.کارارو کنیم تقسیم بیا خب-

.اوکی-لیال

لیهآت آرایشگاهو.من با عروسی باغ یا تاالر.من اب عقدم سفره وسرایل.خب- .تو با عکس

لباس؟..فقط..باشه-لیال

.بریم چهارنفری باید لباس واسه-

.لباس واسه میریم باهم شد تموم کارا هروقت پس..باشه-لیال

.ممنون..اوکی-

:گفت و زد چشمکی لیال

.همچنین-

:گفت و برداشت کیفشو لیال

.یآج برم من دیگه خب-

:گفتم تعجب با و شدم بلند

نمیاد؟ مگه شایان.که کجا؟بودی-

هدیگ برم من.شررد جلب که رادمانم رضررایت بعدش.نمیتونه گفت نه-لیال .دارم کار کلی

.راحتی هرجور.باشه-

.کردیم خداحافظی باهم و یدب*و*س گونمو

Page 118: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 941

.خورد صدا تقه دوباره در که دادم ادامه رمان خوندن به منم.رفت و

بله؟-

.رادمان منم-

ورقه سررری یه اومد وقتی.تو بیاد دادم اجازه و کردم مرتب سرررم رو شررالمو .بود دستش

داشتی؟ کاری-

:گفت و گرفت سمتم به هارو ورقه رادمان

.زحمت بی بیار برام کن ترجمه اینارو..بیا-

:گفتم و گرفتم دستش از

.باشه-

:گفت و جلوم وایساد رادمان که تحریرم میز پشت بشینم خواستم

.بدی انجام باید دیگه کار یه قبلش-

.کردم نگاهش سوالی

کار اتاق بیا آمادشررو.بخونه محرمیت صرریغه برامون اومده عاقد یه-رادمان .بابات

:گفتم و بیرون دادم حرص با نفسمو

.میام برو.باشه-

رژلب هی آرایشم.سفید شال و شلوار با پوشیدم سفید تونی یه.رفت رادمان بود تهنشس دونفره مبل روی رادمان..بابا اتاق توی رفتم!وسالم و بود ارنجین

دعق ماه یه اون بعد که ماه یه برای خوند رو خطبه عاقد.نشرستم کنارش که

Page 119: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

949

دمش من.شدم مقاله ترجمه مشغول و باال رفتم شدم بلند.بشه خونده دائمی دعوا و جنگ سررر باهاش که من که میشررد باورش کی آخه!رادمان محرم

رو مقاله شب8سراعت تا.کنندسرت کالفه.زنش؟اوفف بشرم حاال داشرتم ای قهت در به.رادمان اتاق دم رفتم و داشتم شد،برش تموم وقتی.کردم ترجمه

از.بود شده تموم کاری ساعت چون اتاقشره تو االن میدونسرتم..کردم وارد اقات تو کسرری.داخل رفتم و کردم باز اتاقو در میومد بدم کشرریدن انتظار

دیدم ورادمان ناباروری کمال در که موندم منتظر یکم..تختش رو نشستم.نبود کالهش با داشت و بود تنش ای سررمه دشرامبر رب و اومد در حموم از که

که بودم شده خیره بهش دراومده حدقه از چشمای با.میکرد خش سررشو کمال با اومد شررعور بی.انداختم پایین سرررمو.بود شررده خیره من به اونم

.نشست کنارم پررویی

داشتی؟ کاری-رادمان

مکن خفت میخواد دلم چقدر که آخ.کردم نگاه شیطونش طوسی چشمای به :گفتم و دادم دستش به ها ورقه.نمیشه ولی

.کردم ترجمش..تر..ها مقاله اینم-

ودب فهمیده اینو که رادمانم.بودم شده دستپاچه و میلرزید دسرتم وضرو به که ودمخ اتاق به..رفتم بیرون اتاق از و شرردم بلند سررریع.میکرد اذیتم بدتر

ی ترهدخ.کشیدم عمیقی نفس و زمین رو نشستم همونجا و بستم درو رسیدم و زدم مسواک ولی بود1 نزدیکای اینکه با.طناز سرت بر خاک!لوس جنبه بی

رادمان.خوابیدم گرفتم

Page 120: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 944

یوا.رفت هوا به ام قهقه بیرون رفت اتاق از طناز اینکه از بعد بالفاصررله یشترب باید.میداد کیف خیلی کردنش اذیت.بود خجالتیم..دختر این.خدایا ایبر رفتم بعد داد انجام شرررکتو کارای یکم.کنم تمرکز مورد یه این روی هدربار زاد فرخ آقای با یکم خوردم که شامو..خجالتی آخی..نبود طناز.شام

و االب رفتم و کردیم صحبت لیال و شرایان با مشرترکمون عروسری کارای ی ختت روی نشستم.شدم بیدار در شدید خوردن تقه صدای با صبح.خوابیدم

:گفتم لب زیر بود بسته چشمام که حالی در و

من مررال اتراق دره این قسررم جردت بره..تر آروم..مرض..کوفرت ای- .بدم جریمه باید شکست.نیست

:زدم داد بلند بعد

بله؟-

:گفت عصبی حالت با که اومد طناز صدای

تو؟ بیام-

:گفتم و کشیدم دراز دوباره که میومد خوابم انقدر

..بیا..بابا بیا-

ولی.کنارم نشسته فهمیدم تخت شدن پایین و باال از بست درو و اومد طناز .ا .زد نمی حرفی

دارم مشررکلی.بهم مونده خیره باز دهن با دیدم که کردم باز چشررمامو آروم بودم هخوابید شلوار یه با دیشب!بعله دیدم که انداختم خودم به نگاه عایا؟یه

ینا گرفت خندم.هنگیده دیده امو برهنه تنه نیم نبود،االنم تنم شرررت تی و

Page 121: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

943

کردنش اذیت حس.میکرد هنگ میدید مخالف جنس به راجع هرچی دختر :گفتم بدجنسی با.کرد گل وجودم توی

دی؟ز زل چی به-

.پایین انداخت سرشو بعد و دوخت چشمام به نگاهشو سریع

:گفت.پیچوند می اشارش انگشت دور لحافمو گوشه طناز

بزنیم؟ حرف بپوشی لباس بری..میشه-

چشه؟ اینجوری مگه-

تونم نمی بپوش لباس یه برو میکشررم خجالت نیسررت؟من چش-طناز .شم چشم تو چشم باهات ایجوری

:گفتم و نشستم

خانوم؟ طناز-

بله؟-طناز

.کنی عادت باید..میگردما همینجوری خونه تو اوقات بیشتر من-

ذاشتمگ دستمو منم.زد زل چشمام تو و برگشت و.داد بیرون حرص با نفسشو زمین به دوباره نگاهشررو و گفرت اه.کردم نگراهش بر و بر و چونم زیر

یی رفتم شردم بلند گرفت خندم.دوخت و بود هینآ جلوی..برگشتم..دستشو رتش تی یه..بود من به پشتش.میکرد نگاه مون خونوادگی عکس به داشرت

بغل ردنشوگ پشت از یدفعه.پشتش رفتم پاورچین پاورچین و پوشیدم سفید چیز نه بود ترسرروندنش هدفم من بگما البته."هوا رفت جیغش که کردم

Page 122: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 944

کرد باز وشچشما وقتی.بود بسته ترس از چشماشو."باشید داشته توجه.دیگه :گفت و زد شیطون لبخند یدفعه..خورد گره نگاهم با آینه تو نگاهش

!فیزیکی برخورد-

:گفت و تخت طرف رفت طناز.عقب کشیدم سریع!نبود یادم وای ای

.بدی جریمه باید-

!جریمه؟-

.شرایط رفته؟تو یادت..آره-طناز

چقدر؟..بعد..آها-

:گفت و کرد فکر یکم

.تومن511-

:گفتم تعجب با

!هزار؟-

..هزار..آره-طناز

:گفتم حال درهمون و برداشتم قدم طرفش به

بگیرم؟ دستتو اگه-

.611-طناز

:دادم ادامه.عجیب بود کرده گل شیطونیم منم.بود شده هول

کنم؟ بغلت-

:گفت.شد نزدی در به و رفت عقب قدم یه طناز

-711.

Page 123: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

945

قرار شصورت جلوی دقیقا و نزدی بردم سرمو..در به چسبید.رفتم جلو بازم :گفتم و کردم اشاره لبش به.گرفتم

مت؟ب*و*سب.اگه و-

.داشت استرس واضح خیلی

.میلیون9-طناز

:گفتم و کردم ای خنده

؟98+کارای و-

:گفت آروم و شد خیره بهم تعجب با

هرز غذات توی یا میکنم خفت خواب تو یا میکشرتم چاقو با یا موقع اون- .زدم دارت شایدم..میریزم

.میکرد نگاهم اخم با.خنده زیر زدم پقی و شدم دور ازش

داشت؟ خنده-طناز

:گفتم خندیدن حین در

ورشرکست باید..نبود خوب مالیش وضرع.بودو من جز کسری اگه..آره..آ- .خدایا وای.میشد

می آروم و شد باز اخمهاش اونم.دادم ادامه خندیدن به و زمین روی نشستم :گفتم بهش رو و کردم قطع خندمو عسری.خندید

.وقت هیچ.افته نمی اتفاق آخر مورد دو باش مطمئن-

:گفت خندید می که درحالی

اول؟ مورد دو و-

Page 124: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 946

..ولی..بیاد پیش وقتایی یه شاید خب-

:گفتم و بشه قطع خندم خوب که کشیدم عمیق نفس یه

.خونه هم عنوان به-

.آها-طناز

:گفت و جلو اومد

وعروسرر لباس بریم گفت زد زنگ امروز لیال بگم که بودم مدهاو راسررتش- .بگیریم داماد

کی؟ حاال..اوکی-

.صبحونه بعد-طناز

.میام منم برو.باشه-

.باشه-طناز

هوهق پیرهن یه.گشتن به کردم شرو و کمد جلوی پریدم جلدی منم و رفت کفش.مشکی اسپرت کت و مشرکی جین شرلوار با درشرت چهارخونه ای مطناز.بیرون رفتم و راستم چشم جلوی دادم موهامو.بود خوب.مشکی یورن رشررلوا بود پوشرریده زانو روی تا سررنتی طر رنگ خوش طالیی مانتوی یه

بقط و. بود شده نوشته فارسی شعر روش که مشرکی شرال با مشرکی کتون گاالردوی با صبحونه خوردن از بعد.مشرکی سرانتی7 پاشرنه کفش معمول

جدا ونفرد نفر دو رسیدیم پاساژ به وقتی.لیال و شایان دنبال مرفتی طناز زرد عروس مزون یه توی هم قرارمون.باهم لیال و طناز.باهم شرایان منو.شردیم

توی جور همین.عروس لباس اونام میکردیم انتخاب دامادو لباس ما.بود

Page 125: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

947

یدفعه.میکردیم صحبت و میگشتیم داشتیم پاساژ شلوارای و کت م*س*تق :فتگ شایان

رادمان؟-

بله؟-

چیه؟ طناز درباره..درباره نظرت-شایان

.شدم خیره بهش تعجب با و وایسادم

چیه؟ منظورت-

.بدونم نظرتو میخوام.نکنیا بد برداشت-شایان

:دادم جواب مدتی از بعد.رفتم فکر توی.افتادیم راه دوباره

.میبینه ودماغش نوک فقط..لجبازه و دنده یه..مغروریه دختره..خب..خب-

باطنی؟ و خوبش؟ظاهری خصوصیات خب؟حاال-شایان

:دادم جواب.فکر توی رفتم دوباره

هب که چشماش مخصوصا.گفتم دروغ نیسرت جذاب و خوشرگل بگم اگه- با.نمیخواد اینو چرا نمیدونم ولی باشرره مهربونی دختره میتونه.دریائه رنگ

رفتار وبخ انقدر غریبه پسرای با ندیدم ولی میگیره گرم و خوبه خیلی دخترا .نمیده رو هرکی به که میاد خوشم رفتارش این از.کنه

بدی؟ انجام کارو این بتونی مطمئنی-شایان

.اینکه و میدم انجام سعیمو تمام چی؟ازدواجو؟خب-

.شدم متوجه اشتباه منظورشو کنم فکر یدفعه

شایان؟ چیه منظورت-

Page 126: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 948

:گفت و انداخت بهم نگرانی نگاه شایان

ئیبرو دل تو.شوخی و داری غرور کافی اندازه به.جذابی و خوشتیپ هم تو- ..میترسم من من..ولی

ازچی؟-

.بعدش از-شایان

:پرسیدم تردید با

بعدش؟-

:گفت و راست سمت به چرخوند سرشو یدفعه

.بیاد بهت شلوار و کت این کنم فکر-

دکب شررایانم هسررلیق بابا نه.الال او.میکرد اشرراره که سررمتی به برگشررتم انحراف وبحث میدونستم البته.ویترین جلوی رفتم!عالیه نه که بدک..نیسرت

.نشدم پیگیرش داده،منم

کنم؟ پروش برم-

اتاق یتو رفتم و گرفتم شررلوارو و کت.مغازه توی رفتیم.بریم بزن-شررایان خوش شررلوار و کت یه.کردم نگاه خودم به آینه توی پوشرریدمش وقتی.پرو

با..اشتد نگین یه وسطش که سفید پاپیون و طوسی پیرهن اب.سفید دوخت .کردم صدا شایانو.میشه عالی مشکی ورنی کفش

!پسر شدی باحال خیلی.واو-شایان

نکردی؟ انتخاب چیزی خودت.ممنون-رادمان

.بیرون بیا دربیار لباسو هم تو.کنم پروش میرم دارم.چرا-شایان

Page 127: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

941

هب دادم و بیرون اومدم.دسررتم گرفتم و درآوردم لباسررارو و بسررتم اتاقکو در بود نشده جذاب بگم.بیرون اومد پرو اتاق از شایان.کنه حساب که فروشنده

شعالی ای سرمه شلوار و کت یه واقعا.درشت مشکی چشمای با.گفتم دروغ .لیال و طناز دنبال رفتیم شایان لباس پول کردن حساب از بعد.میکرد

*****

طناز

.کردی خورد اعصابمو..دیگه کن انتخاب یکیو زطنا.اه-لیال

.کنم مقایسه بزار ببند دهنو اون دقیقه دو-

اقعاو میرفتم راه بودن جلوم مانکن با که لباس تا دو جلوی خورد اعصاب با .خورد زنگ طناز گوشی.بود سخت انتخابش

الو؟-طناز

-..

.میکنه دیوونه منو داره بیاین توروخدا-طناز

-..

.زودباشین..آره.شب ستاره مزون-طناز

-.

.خداحافظ..بدو..شایان دیگه نریز مزه-طناز

:گفت و شونم رو زد.اومد طرفم به و کرد قطع گوشیو

ذیتا میفهمی کنی انتخاب یکیو بشرری مجبور و بیاد آقاتون وقتی حاال- .منه چند کردن

Page 128: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 931

.بابا گمشو-

کاری گینن پفی دامن.بود شیری دکلته یه یکیشون کردم نگاه لباسا به دوباره یه.. بود بازوم روی تا که داشت آستین طرف یه.. بود سرفید یکیشرم..شرده سررینش روی..بود حریر روش که فرم خوش دامن.نداشررت آسررتین طرف

به ریشی لباس از.داشت بلندی دنباله و..بود شده کاری نگین کاریو منجوق هب سفیدم از..دامنش روی کاری نگین..میومد خوشم بود دکلته اینکه خاطر و رادمان.بود شررده کاری منجوق سررینش روی داشررت دنباله اینکه خاطر

.اومدن شایانم

لیال؟ شده چی-شایان

:گفت اعتراض با لیال

.یمخانوم معطل دوساعته ولی کردم انتخاب لباسمو من بپرسین ایشون از-

شونبه هی و میکردم ررسیب لباسارو داشتم ولی میدادم گوش حرفاشرون به و اولی این برای..کنم ازدواج نخوام دیگه شرراید بابا خب.میزدم سرریخون

.پیشم اومد گذاشت؟رادمان تموم سنگ نباید آخری

میخواد؟ عالفی انقدر لباس یه انتخاب-رادمان

:گفتم و عقب کشیدم.کردم نگاهش عصبانیت با

.کرد نمیشه کاریش.پسندم سخت من-

.میکنم کاری یه برات االن-رادمان

لقهح آستین طرف یه و بود سفید که لباسی و زد صدا هارو فروشنده از یکی جوری همین.بزاره جبعه توی گفت و کرد انتخاب رو نه طرف یه داشت ای

Page 129: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

939

از شدت به!میکنه؟ تکلیف تعیین من برای حقی چه به این..موندم بهتش تو ریعس همه از.شدم متنفرم ای نیهثا برای شاید..شدم کالفه و عصبی دستش

فتشری باالخره.نشرسرتم پاسراژ توی نیمکت روی و زدم بیرون مزون از تر خش درجا که رفتم غره چشم بهش که طرفم بیاد خواست لیال.شدند فرما

کنارم اومد رادمان.سررمتی یه رفتن باهم بعدم..شررایان طرف رفت و شررد .نشست

طناز؟-رادمان

.کردم بازی دستم انگشتای با و ندادم جوابشو

جان؟ خانم؟طناز طناز-رادمان

.گرفتم جبهه سریع

!نکنا صدا اینطوری منو-

:گفت و کرد نگاهم مهربون

بعدشم.بودن شده کالفه..بده حق..دیگه آدمو میکنی عصبی خب.ببخشید- های بچه دختر عین حاال.میاد بهت مطمئنم من خوشرگله خیلی لباس اون

تو همگ.خرید بقیه بعدم بخوریم ناهار بریم شررو بلند نباش عنق و وکوچول ای؟ بچه

پس!هبچ بگه بهم یکی بودم متنفر شدت به گذاشت ضعفم نقطه رو دسرت :گفتم و شدم بلند

.دلخورما دستت از هنوز ولی..باشه-

Page 130: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 934

عصرربیش حرفم این با بود معلوم..خورد حرفشررو ولی بگه چیزی یه اومد خودتو جواب کی از..طناز..ا !چه؟ اون به باشررم لخورد من آخره..کردم

منطقی و درسررت تصررمیمات.میشرریا داری خوبی دختر..میدی؟آفرین یداشونپ ولی..رفتن شرایان و لیال که سرمتی به افتادم راه!آفرررررین..بگیر

.میومد سرم پشت که رادمان سمت برگشتم.نکردم

کوشن؟ پس-

سررمتی یه به و درآورد بود ششررلوار جیب داخل که دسررتاشررو از یکی جلوی شررایان..وای ای..دیدم و کردم نگاه کردو اشرراره که سررمتی.گرفت

ای!هدیگ اونجاست طنازم حتما و میفروشن خواب لباس که ایه مغازه ویترین منو داخ ای!هیز امرتیکه.میکنه نگاه ضایع چه..ببین شایانو.برسرشون خاک .اینا دست از بکش

.میبره آبرومونو االن بگیر شایانو روب..رادمان-

داخل رفتم منم.شررایان سررمت رفت میخندید ریز که حالی در رادمان سررمتم به.میخرید داشررت بود کرده جمع رو مغازه همه طناز..اوه اوه.مغازه

:گفت و برگشت

.بخر دوتا هم تو بیا.مشترک عروس بیا-

.ندارم نیازی اینا به من..گمشو برو-

:گفت و زد شیطونی شم چ طناز

!سرش به زد رادمان دیدی؟شاید چه خدارو-

:گفت و ادد قرار سرش سپر دستاشو ولی سرش تو بزنم که باال گرفتم کیفمو

Page 131: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

933

!خوردی ای قهوه شکر.کردم غلط-

:زدم جیغ

!لیال-

.بابا باشه-لیال

شخود نوبه به خانم لیال و اومدیم بیرون مغازه از ساعت نیم از بعد باالخره توی.رادمان به زدم زنگ.دیگه خنگه.خرید مشکی خواب لباس یه من برای

انشررای.شرردیم رسررتوران وارد.بودن منتظرمون پاسرراژ باالی طبقه رسرتوران یرگ جایی به دسررتم که سررمتشررون بریم خواسررتیم.داد تکون دسررت برامون

هک ای حلقه هرلحظه..کنم آزاد دسررتمو تونسررتم نمی میکردم هرکاری..کرد رگشتمب وحشت با..دسته یه اینکه..ا .میشد تر تنگ بود شده ایجاد دستم دور

با و تهگرف دسررتمو جنتلمن نسرربت به پسررره یه دیدم که کردم نگاه دسررتم به .میکنه نگاهم داره لبخند

.کن ولم..ا -

لبخند با دوسرتاشم.بود شرده هم خیره چه..اه..میکرد نگاهم چنان هم ولی :اومد شایان نمیکنه؟صدای کاری چرا لیال.میکردن گامن آورشون چندش

برگشررتم منم..صرردا سررمت برگشررت.وقت یه نخوریش..ببخشرریرد- هنگا خیالی بی با رادمان و بودن وایسرراده سرررپا شررایان و لیال..سررمتشررون

لیال جلو من االن.سرش خیره نامزدشم من مثال شرعور بی ی پسرره.میکرد :اومد حرف به پسره بده؟باالخره جاتمن بیاد باید شایان شدم ضایع

.دیگه میشینه ما پیش خانم.نیست جا اونجا انگاری-

Page 132: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 934

دست محکم خیلی.سرمتمون اومد و شرد بلند.کرد حرکتی رادمان باالخره :گفت بعد.کرد قایم پشتش منو و بیرون کشید پسره دست از منو

..نکش زحمت شما..خودمه پیش جاش-

ادمانر از بود معلوم..گرفتن جلوشو تاشدوس که بشره بلند خواسرت پسرره مبودی دیده بهشررت رسررتوران توی که بود همونی یکیشررون چون ترسرریدن

یه.میزمون پیش برد کشررید دسررتمو رادمان.کرده تعریف ماجرارو حتما.. نمی حرکتی اصررال.جلوش گذاشررت منو و خودش کنار گذاشررت صرندلی

خودشم صندلی روی نشوند نوم و شونم سر گذاشت دسرتاشو رادمان.کردم حمایت کجا؟اینجوری رادمان خیالی بی.نشررسررتن شررایانم و لیال.کنارم

دسررت.خورد تکون صررورتم جلوی دسررتی که بودم فکر کجا؟تو کردنش .بود رادمان

بود؟ زده خشکت اونجوری شدی؟چرا چی-رادمان

:گفتم و زدم همشون به لبخندی

!پوزشون تو زدین خوب..گرم دمتون..هیچی..هیچی-

:گفت آروم و کرد اخم رادمان..کردم تعجب خودمم..کردن تعجب لحنم از

.نمیزنه حرف اینجوری که دختر..بخدا زشته-

:گفت لیال.خندیدیم آروم نفری چهار

تهدلخس عاشق دیگه گفتن..میکردن نگاتون چجوری..مردمو میدیدن ولی- !همین

.خندیدن شایان و لیال ولی.زدیم پوزخندی رادمان منو

Page 133: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

935

دادین؟ سفارش-

:گفت و صندلی روی گذاشت و درآورد کتشو رادمان

.پیتزا..آره-

.بود شده تنگ براش دلم..جون آخ-

کی؟پیتزا؟ برای-شایان

.آره-

.پیتزاست عاشق نمیدونستی؟طناز-لیال

وقتی.خوردن به کردم شرررو اشررتها با.آوردن پیتزاهارو زدیم حرف که یکم عدادوت بیشترین خوری پیتزا توی همیشه میخواستم بازم دش تموم خودم مال

هب نگاهی یه ولی..دهنش طرف برد برداشت قاچشو آخرین رادمان.میخوردم زد دلنشینی لبخند.کردم نگاهش تعجب با.طرفم گرفت قاچو و انداخت من

:گفت و

..بیا-

.ممنون نه-

.بگیرش..داری دوست میدونم..کنی تعارف من برای نمیخواد-رادمان

اونم.زدم لبخندی بهش که ریخت برام سس عالمه یه..گرفتم دستش از قاچو قشررنگ دلنشررینو لبخنداش جدیدا.دلنشررین لبخند یه دوباره جواب در

ا .نبود هرکسی برای که لبخندایی..بود **** طناز؟داشتیم؟ف ..ا

ودب اراس.کردم باز چشرمامو میکرد وارد ام شرونه به فردی که هایی تکونی با .میداد تکونم اضطراب با که

Page 134: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 936

هوم؟-

:گفت هول با سارا

..باشین زود..اومدن رادمان آقا..پاشین خانم-

.زمین بزارم صاحابو بی سر این دقیقه دو بزار.سرم فدا-

:گفت سارا که بستم چشمامو دوباره

.کنین صبر لحظه یه رادمان آقا نه..توروخدا..خانم-

:گفت مالیمت با بعد

.ها میشه دیر آرایشگاهت..جان طناز-

گاهآرایش به نیازی چه.چی؟ واسه آرایشگاه بیار فشار ذهنت به..آرایشرگاه؟ آدم آخه.شدی خنگ چقدر طناز اه..بیستو.؟44چندمه؟ امروز اصال.دارم؟

به چندمه؟خنگی امروز که میده یاری حافظش کجا میشرره پرا کره اول :کردم حس گوشم کنار رادمانو صدای یدفعه.خدا

.بشی بیدار بهتره کنم خانم؟فکر-

:گفتم دارم کش و آلود خواب صدای با

.کنه بیدارم دنیل چنده؟باید کیلو بیدار..بابا برو-

.گذاشته تاثیر روم خوندم رمان انقدر دیشب.کیه؟اه دنیل طناز!..دنیل؟

:گفت بعدم.فرستاد بیرون که شنیدم حرصیشو نفس صدای

.بدم توب*و*سکا و رویا ترتیب باید اول انگاری نه-

وحشررت با..داد دسررت بهم تهو حالت یدفعه.هوام روی کردم حس بعدم داره و گذاشته شرونش روی منو لحاف با رادمان دیدم که کردم باز چشرمامو

Page 135: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

937

ا .بیرون میبره ا رو هگذاشررت منو اینجوری گونیم من انگاری..توروخدا ببین..ا :گفتم هول و ترس با.دوشش

.دیگه صبرکن..ا ..زمین بزار..منو..شعور بی..بی رادمان هوی-

رومو..میده ادامه راهش به داره چنان هم و نیست بدهکار گوشرش نه دیدم :گفتم مانند جیغ صدایی با و سمیه و سمیرا و سارا سمت کردم

!کم .میشه بد حالم داره نه وای.بدین نجاتم-

یزخ نیم اسررتخر لبه روی و برداشررت روم از لحافو خونه تپشرر باغ برد منو یه و گردنم زیر دسرتش یه یعنی..بغلش توی گرفت جلو از منو و.نشرسررت

:دمز جیغ!..نه واااااای!استخر تو کنه ول منو میخواست وای.زانوم زیر دستش

.لحظه یه..کن صبر نه-

:گفتم هپت تته با و زدم هول لبخند یه.شد خیره بهم و وایساد

ول اینجا منو بخوای که نیسررت فکر این پوکرت..مغز اون تو..رادمران- .هوشیار کامال..بیدارم کنی؟هان؟بخدا

:گفت و کرد نگاه بهم تعجب با رادمان

گفتی؟ چی-

..هوشیارم و بیدار گفتم؟گفتم چی-

.قبلش.نه نه-رادمان

که حالی در و ردمک بهشون نگاه یه..میکردن نگاهمون و بودن وایسراده همه :گفتم میکردم تحلیلشون و تجزیه

کنی؟ ول اینجا منو بخوای که-

Page 136: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 938

:گفت کالفه و عصبی

گفتی؟ چی اول از اصال ترش قبل..نه-

:دادم جواب صادقانه خیلی

.بخوای که نیست فکر این پوکت مغز اون تو رادمان گفتم-

:گفت و کرد قطع حرفمو یدفعه

پوک؟ ؟مغزچی گفتی بهم..همین..همین-

ام خنده!پوک مغز بودم گفته بهش بعد بود نخبه اون..میگفت راست خدایی :داد ادامه.گرفتم خودمو جلوی ولی گرفت

.کردم غلط بگو-

:گفتم و کردم نگاهش تعجب با

.عمرا-

دیگه؟ نمیگی-رادمان

:گفتم خیالی بی با

.مکرد غلط بگه بهش طناز که دانه پنبه بیند خواب در رادمان-

:تمگف کردمو حلقه گردنش دور دستمو ترس از که آب تو بندازه منو خواست

.نمیشه سرت شوخی چرا بابا-

نمیگی؟-رادمان

:گفتم سرتقی با

!نوچ نوچ نوچ-

Page 137: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

931

کار باالخره شررعور بی رادمان ای!شررد خیس بدنم تمام کردم حس یدفعه :گفت و نشست سرم باالی!استخر تو انداخت منو کرد خودشو

کردی؟ فکی-

:زدم جیغ.رفت کردو بای بای بعدم

!شتر ی پسره!شتری پا یه خودت اصال-

کهاین از و بود عالی شنام خداروشکر.سرم باالی اومد حوله یه با سریع سارا کاراخدمت..اومدم باال تاییشون سه کم با.بود راحت خیالم نیارم کم نفس

صرربحگاهی ایشنم این شرردن تموم از بعد بودن شررده سرررخ خنده از که میزدم لرز باید االن شاید.پیچید دورم رو حوله سرارا.شردن متفرق مسرخره

وهعال.بود شده سرردم یکم فقط.بود قوی خیلی سررما برابر در من بدن ولی لموچندمه؟سوا امروز ببینم وایسا..بهمن؟!بهمن توی اونم.بود آفتاب براین

.آوردم زبون به

چندمه؟ امروز-

:گفت و کرد نگاهم وریدلخ با سارا

کردین؟ فراموش عروسیتونو روز شما.ام44-

امروز..اومد یادم ه تاز..ام؟عروسی؟من؟آها44..کردم نگاه بهش تعجب با :گفتم هول با.داشتم آرایشگاه قرار

.نبود حواسم اصال.وای ای-

بدو و پوشیدم ساده لباس یه.کردم خش موهامو و باال رفتم سریع بعدشرم جنسیس اب رادمان بستم که ورودیو در.برسونه منو رادمان بود قرار.پایین مرفت

Page 138: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 941

هک یکم.افتاد راه اونم..تو نشررسررتم سررریع.کرد توقف پام جلوی مشررکیش :گفت شیطنت با رادمان گذشت

گذشت؟ خوش تنی آب..ببینم-

:گفتم و کردم نگاهش غیض با

زود یا دیر..مونهمی تالفی بدون کارت نکن فکر..خندیدم خیلی..هه هه- .باش منتظر

:گفت الکی هول با رادمان

.اینا مامانم وای..خدا تورو مجازات؟نه منتظر..وای-

:گفتم و کلش پس زدم

یارمب دووم ناهار تا چجوری.بخورم نتونستم صبحونم لقمه یه.شعورررر بی- گوزیالها؟ اون دستای زیر

:گفت تعجب با مالیدو گردنشو رادمان

ال؟گوزی-

.دیگه آرایشگرا همون-

:گفت میزد موج توش خنده که صدایی با

..گیرهب ضعفتو جلوی بخور بردار..توشه شیر و کی یه کن باز داشبوردو-

به کردم شرررو و..داشررتم برشررون و کردم باز داشرربوردو سررریع و ذوق با شرررو آروم حرکاتم دیدن با رادمان!بال خندق..بودم شررکم خدای..خوردن

روی کارا همه چون گذشررت راحت من برای ماهو یه این.خندیدن هب کرد میرفت.میداد نظر..میکرد انتخاب اون همش..چاره بی..بود رادمان دوش

Page 139: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

949

منتظرم لیال آرایشررگاه توی.بودم دنبالش اردک جوجه یه عین منم.میومد یانب شرایان با بزنم زنگ شرردیم آماده وقتی گفت رادمان رسریدیم وقتی.بود داخل رفتم.کردم خداحافظی و شرردم پیاده.بود باهم هامون آتلیه.الموندنب

صندلی هی.میکردن آرایشش داشتن و بود نشسته صندلی روی لیال..آرایشگاه رایشگرهآ که برداره خیز سمتم خواست دید منو تا.کنارش نشستم و برداشتم

:گفت

.ها میشه خراب آرایشت..خانومی-

:گفت آروم بعد.من به زد زل صبانیتع با و گفت ببخشیدی لیال

نگه وقتتو زحمت به من ها شده دیر بودی؟قرارت گوری کدوم تاحاال ببینم- !زادی فرخ طناز تو گفتم وقتی اونم داشتم

:گفتم و خندیدم آروم

!داشتم مکافاتی چه نمیدونی وای-

ونچ دادم توضرریح مختصررر براش ماجرارو که کرد نگاهم کنجکاوی با لیال ویر نشستم.بشم آرایش اون دست زیر بود قرار.کرد صدام آرایشگاه سریی

آرایش و کرد درست موهامو تا دونه می خدا!شرد شررو عذاب و صرندلی هآرایشگر اجداد و آبا به چقدر شد تموم ناخونام زدن الک و مانیکور صورتمو

ستژ با و جلوم اومد آرایشگره.بودم تحمل بی اصال!دادم فحش دستیاراش و :گفت و شد خیره بهم خاصی

!شدی جیگری چه ببین خانوم طناز پاشو..پاشو-

.بعد بپوشم لباس اول دارم دوست..نه-

Page 140: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 944

:گفت و زد لبخندی آرایشگره

.بهتره اونجوری اتفاقا..راحتی هرجور-

با.ایشگاهآر بزرگ و قدی آینه جلوی رفتم.پوشیدم لباسمو دستیاراش کم با هک دادم تکون هوا تو دسررتمو.کردم هنگ دیدم یم آینه توی که کسرری دیدن

پس.اومد دردم که گرفتم ام برهنه بازوی از نیشررگونی.نباشررم خودم شررایدش و باال بود برده قشنگ خیلی مشکیمو موهای.بودم بیدار ر آورده ودب کرده ف

جالبیم مدل..صورتم روی بود ریخته کج جلوشم قسمت..شرونم روی بود لب رژ ولی..سرفید و آبی..میخورد چشرمام رنگ به شرمآرای.بود داده بهش بودم شررده نباشرره خود از تعریف.بود کرده العاده فوق صررورتمو قرمز

اومد کناری اتاق از لیال که پوشیدم سانتیمو93پاشرنه های کفش!عروسر چقدر!زد خشکم بودم شرده خیز نیم که حالت همون توی.خدا وای.بیرون

دامنشو که جور همون هم لیال!شد شایان حال هب خوشا.بود شده ملوس لیال همو اسررم باهم همزمان.بود شررده خیره بهم زیرپاش نره که بود گرفته باال

حرف صرردا ی و لحنمون از!خودتی گفتیم همزمان بازم.کردیم صرردا .هم بغل توی رفتیم بعد..خنده زیر زدیم زدنمون

.طنازی میره ویلی قیلی برات دلش آدم..ووییی-لیال

!شایان حال به خوش..لیال رفته ضعف برات دلم منم-

:رد جیغ لیال

!طناز-

میزنی؟ چرا..خب ببخشید-

Page 141: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

943

:گفت و کرد جدا منو لیال

.میبینیم رادمانم آقا-

:گفتم خیالی بی با

.مطمئنم رادمان از من-

زدی؟ زنگ بهشون.راحتی هرجور-لیال

.دیگه همن پیش احتماال.نه شایان ولی.زدم زنگ رادمان به من-

.خب آره-لیال

:کرد صدامون آرایشگره

سفیدتون گاالردوی بر سروار شراهزاده بیان!ها قصره شرهر های پری آهی- !اومد

و یمکرد جمع وسایلمونو.خندیدیم بعدم.کردیم نگاه بهم تعجب با طناز منو آرایشگاه های پله از هم دست در دست.دوشرمون روی انداختیم شرنلمونو

یه و دیوار هب بود داده تکیه شایان که دیدیمشرون آخر پاگرد توی.نپایی رفتیم با شایان.بود نشسته ها پله روی رادمان و..بود شلوارش جیب توی دسرتش با و برگشررت حالت همون در رادمان.اومدیم ما که گفت رادمان به اشرراره

نگاهشو سریع ولی.بود شرده کی به خیره نمیدونم.موند باز دهنش ما دیدن شررایان شرردن جدا وقتی.کردن بغل همو لیال و شررایان.بیرون رفت و گرفت :گفت

.خانمی شدی خوشگل چه..وای-

:گفت شایان که بزنه حرفی خواست و کرد نازک چشمی پشت لیال

Page 142: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 944

نه؟!بودی-

بازیشون عشرق به داشرتم جوری همین.زدم پوزخندی.خنده زیر زدن بعدم توراتدس سری یه فیلمبرداره.داخل اومد بردار فیلم با رادمان که میکردم نگاه این زا من بود،ولی اعصاب رو برداره فیلم شراید.بیرون رفتیم باالخره و داد

گل سررفید گاالردوی دوتا دیدن با.میخورد حرص رادمان که میکردم کیف مانراد و شایان.بودن خوشگل و رویایی واقعا..اومد لبم به لبخند شده کاری نم ولی..شایان سمت رفت لیال..کردن بازش و راننده کم در سمت رفتن ترکیب با سررفید وشررلوار کت اون توی.زدم زل رادمان به.در به بودم خیره

سررمت رفتم.. سررمتش برم که بود منتظر و بود شررده جذاب واقعا طوسرری باید دامنمو اصال!داخل بندازم دامنمو که کرد کم اون و نشرسرتم.ماشرین

ونهعاشق بازیای خل ذره یه راه توی..افتادیم راه باالخره!میکردی بحسا جدا اتاقا.لیهآت به رفتیم باالخره و دادیم انجام شعور بی فیلمبردار اون دسرتور به

عکاس وقتی.اتاق یه توی لیال و شررایان و اتاق یه توی رادمان منو..بود جدا خود رادمان هم و من مه داشت چیزا اینجور بغلو زیاد که عکسایی از اومد ویت عکسامون تا سره یا دوتا فقط..کردیم ردش اسرتثنا بدون و کردیم داری

ذاشتهگ سررشو و بود گرفته بغل منو پشرت از رادمان که یکیش.بود هم بغل کمرش دور دسررتمو من و بودیم کرده بغل همو کال یکیم.شررونم روی بود

موهامو مثال اونم و ینشسرر روی بودم گذاشررته سرررمو و بودم کرده حلقه مرشک به کمرمو منم و بود نشسته من به پشت رادمان یکیم.بود یدهب*و*س

روی مبود گذاشته دسرتامو از یکی.بودم داده لم عبارتی به و بودم داده تکیه

Page 143: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

945

با رادمانم..گرفتم لیال با عکسم چندتا یه. بود گرفته دستمو رادمان که زمین لیال منو مثال..بود آتلیه باغ توی اونم گرفتیم نفره چهار تاعکس چند..شایان

به هک یکیم.میکردن نگاهمون بودن پشتمون که شایان و رادمان و میزدیم قدم اهمب و ها چمن روی بودیم نشسته لیال منو که بود این خندیدیم روش شدت ادمانمر.میشد نزدی لیال به پاورچین پاورچین داشت شایان و میزدیم حرف

مرفتی بعدش و مختصر و کوچولو ناهار یه!بودم شرده بر روده که وای.من به هر.جایگاهمون سمت به رفتیم شد رسمی که رادمان منو عقد!باغ سمت به

تکون پاهامو و بود رفته سررر حوصررلم.نشررسررت جایگاهش توی کدوم :گفت و نزدی آورد سرشو بود نشسته کناریم مبل روی که لیال.میدادم

چته؟ ینمبب-

:گفتم و کردم نگاهش کلفگی با

.رفته سر ام حوصله-

شو بیار گیر کیف خب-لیال .بگیر کف

!لیال-

:گفت تعجب با بعد.کرد نگاه من دست کنار به و خندید آروم لیال

رادمان؟ پس..ا -

.اونجاس مراسم اول از..دوستاش پی رفته-

کجا؟-لیال

.محسن و شروین و آریا یشپ.بود رادمان که کردم اشاره سمتی به

!ها کنه بازی تورو پیشه عاشق نقش باید مثال.توروخدا نگاه-لیال

Page 144: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 946

.بابا خیال بی..اه-

دور یه مبری بیا نباشه غمت تو حاال.میکنم خیال؟درستش بی چیو چی-لیال .یمر*ق*صب

آهنگ..یدرس پیست وسط.رفتم دنبالش کالفگی با من و گرفت دستمو بعد از سال صد آهنگ این..گرفتم انرژی که شرد پخش"جونم ای"بیگی سرامی

رو ش.بودیم وسط لیال منو فقط..شم نمی خسته ازش من بگذره انتشارشم سمت رفتن شایان و رادمان.بود خوب مر*ق*ص واقعا یدنر*ق*ص به کردم

نشد تموم از بعد.شدن ما تماشای مشغول و وایسادن سرپا کنارهم و جایگاه :گفت خواننده که بشینیم بریم خواستیم زدن دست برامون ههم آهنگ

عاشقونه!جمع این عاشقای توجه قابل عاشقونه و رمانتی آهنگ یه..حاال- .پیست وسط بفرمایین بدید افتخار.میزاریم

لیال با ناچار به..نمیزاره یارو این باشررم رادمان پیش نمیخوام من حاال..اه نارضایتی رادمان ی چهره از..وسط اومدن دمانرا و شایان..وسرط وایسرادم

مشررغول دونفری و وسررط اومدن پسرررا و دختر کم کم!من مثل.میبارید کمرم دور دسرتشو اونم رادمان گردن دور انداختم دسرتمو.شردن ر*ق*ص

آهنگ ریتم با همراه..شد شرو آهنگ.کرد نزدی خودش به منو.کرد حلقه رموسرر ناخودآگاه..برقرار بیمون سررکوت و بود پایین سرررم.میکردیم حرکت

مدتی از بعد.میکرد نگاهم داشت اونم.دوختم چشم رادمان به و باال آوردم :گفت آروم لب زیر و کرد باز لب

.شدی ملوس-

Page 145: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

947

گفرت؟درسرررت رادمران..شررردم؟ ملوس من گفرت..االن!گفرت؟ چی فکرم از!نگخ داشت ربطی چه آخه.گفته سرکوچشون گربه به شنیدم؟شاید

:تمیگف که اومد خواننده صدای یدفعه.پایین انداختم سرمو و گرفت خندم

!بزنین حلقه دوماد و عروس دوتا دور دوستان خب-

منو..وا.دورمون کردن درسررت حلقه یه هم دسررت تو دسررت پسرررا و دختر وانندهخ دوباره.کردیم نگاه تعجب با بهشون و وایسادیم شایان و لیال رادمانو

:گفت

!خانم لیال و شایان آقا اول دوستان-

جلف این از وب*و*سررب و عروس داماد که کردن شرررو پسرررا و دختر شررایانو لیال بعدشررم..یدب*و*سرر رو لیال خواسررته خدا از شررایانم!بازیا

:گوشم توی پیچید خواننده مزخرف صدای دوباره!یدب*و*س

!خانوم طنزا و رادمان آقا حاال-

ونمیلی یه باید بعدش!ندارین خبر دادمون قرار از که شما.خداتورو نه.نه وای رادمان به نگاه.گذاشررتم شرررطو اون کردم غلطی عجرب!بردیم جریمره

که دش بلند پسرا صدای!عوضی شعور بی ای.میخندید داشت شیطون..کردم هم هرلحظه.بود پایین سرررم.خدایا نه!ب*و*سب عروسررو داماد میگفتن دبو محرمم بابا.شد خورد اعصابم.شرد بلند پسررا و دختر اعتراض صردای

صررادر خودم برای هم اجازه چه.نداشررت اشررکال بارو یه این حاال!دیگه عیبی داد قرار اعتبرار برای کره گرفرتریم داد قررار تروی خرب!مریرکرردم

Page 146: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 948

صررورت اومدن جلو با شررد همزمان که گرفتم باال سرررمو..پس!نرداره :گفت زیرلبش آروم رادمان.زدم پل چندبار.نداشت باهام ای فاصله.رادمان

نداره؟هوم؟ عیبی داد قرار اعتبار برای که گفتیم-

ایدب لحظه اون شاید.لبام روی گذاشت لبشو رادمان و بستم چشمامو عصبی انگاری.عادی کامال بعدشم شرد مورم مور یکم اول لحظه ولی.میکردم داغ

صرحنه اینکه برای!نداشرتم احسراسری هم واقعا خب.نداشرتم احسراسری رودسررتش من دسررت و بود گرفته کمرمو دسررتاش با بشرره تر رمانتی

رضایت یعنی که شرد بلند جیغ و دسرت صردای باالخره.بود سرکوت.بود حاال پایین انداختم سرررمو خجالت از من و شرردیم جدا هم از آروم..دادن

پس تا زمین توی میرفتم التخج از که بودن بزرگترا!بودن جوونا فقط خوبه اینا رضایت باید شردن جدا و یدنب*و*سر برای حاال.یومدم نمی باال فردا

پرت حواسرشون همه و شرد شررو ر*ق*ص دوباره کم کم.خدا ای!باشره ام به حواسش کسی.بیرون کشید جمع از منو و گرفت دسرتمو رادمان.شرد منم لبش روی نشررسررت.لوکوچو حوض یه کنار باغ پشررت برد منو.نبود

:گفت و کشید عمیق نفس یه کرد ول دستمو.نشوند

.اوفففف.کشن نمی خجالتم-

بهم مچیه؟یک که پرسید سر با.بهش بودم شرده خیره که کرد نگاه من به بعد :گفتم خنده بین.بخند کی نخند حاال..خنده زیر زدیم و موندیم خیره

اینجا؟ آوردی منو چرا-

.بخوری هوایی یه بیارمت گفتم شدی معذب دیدم-رادمان

Page 147: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

941

:گفتم و شدم جا به جا یکم

.شدید میزارن آمپاس تو آدمو.بیامرزتت خدا وای-

:گفت سریع رادمان

.من..نکنیا برداشت بد حرکت اون از-

:گفتم و کردم قطع حرفشو

.ادد قرار اعتبار برای دیگه بود جمع توی.خیال بی.میدونم..بابا میدونم-

:گفت که اومد رزیتا صدای.داد تکون تایید عالمت به سرشو

شیطون؟اینجا؟تنها؟ داماد و عروس ببینم-

چه رادمان.رفت ویلی قیلی براش دلم.ووییی.میومد سررمتمون به داشررت شررلوار و کت یه.خیال بی کی؟اه مثل..خودش مثل!داره خوشررگلی خواهر :گفت و کنارمون اومد.بود داده مدل وموهاش و بود پوشیده گلبهی

نگفتین؟-

:گفت بود شده خواهرش زیبایی محو انگار که هم رادمان

هان؟-

کجاست؟ حواستون..ا -رزیتا

:گفتیم باهم رادمان منو

!تو به-

:گفت تعجب با رزیتا

کی؟من؟-

:گفتم و دادم تکیه بهش و حوض لبه روی گذاشتم دستمو یه

Page 148: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 951

.شدی ماه خیلی..رزی آره-

:گفتم و کردم رادمان به رو بعد

میگم؟ دروغ-

:گفت بعد و کرد من به نگاه یه رادمان

!شدین ملوس هردوتاتون-

رایب که فهمیدم.رفت و زد چشرم یه من به و برگشررت که بره پاشرد بعدم جور همین.غبا داخل رفتم رزیتا با و شدم بلند بهش توجه بی.گفته اینو نقشه

وستاشد پیش هم لیال.میکرد صحبت شایان با رادمانم..امسرج بودم نشسته دمسعو.سالن آخر به افتاد نگاهم که.میرفت سر داشرت بازم حوصرلم..بود

اومدن با.میکرد نگاهم حسرررت با و سررالن ته بود نشررسررته ها کرده بغ عین .گرفتم ازش چشم پیشم اومدن که محسن و منصور و شروین

.اینجوری نبینیم خانمو عروس-شروین

دختر؟ دایی زدی غمبرک چرا-محسن

.رفته سر حوصلم..خیال بی-

.کف خب-منصور

:گفتم و کردم نگاهش تند و کردم قطع حرفشو سریع

شو بیارم گیر کف- آره؟ بگیرم کف

جور و جمع خودشو بعد ولی شد هل اول خوندم دستشو فهمید که منصور :گفت بعد و کرد

!دایی دختر بکنم غلط من..بابا نه-

Page 149: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

959

میدین؟ حقیرو سه این با ر*ق*ص افتخار حاال-شروین

ادمانر به چشم با شروین که برم باهاشون که شدم میرفتم؟بلند.شدم دل دو .میکرد نگاه بهم معمولی کامال نگاهی با داشت.کردم نگاهش.کرد اشاره

:گفت و بهش کرد رو میکنم نگاه رادمان به دارم دید که شروین

قرض ر*ق*ص برای دقیقه دو خانومشررونو عروس میدن اجازه داماد آقا- بگیریم؟

:گفت و زد شروین به لبخندی رادمان

!بفرمایین.میکنم خواهش-

تاشونودس محسن و شروین!ها میشه چیزیش یه این!گفت حرص با بفرمایینو ومدما ها پله از کمکشررون با و گرفتم رو هردو دسررت که کردن دراز برام

من و شد پخش"شدم عاشقت"زاده طالب عماد آهنگ که وسط رفتیم.پایین مخواست شد تموم که آهنگ.یدنر*ق*ص به کردم شرو نحواحسن به دوباره

اشدوست کنار بود نشسته اول ردیف رو که مهدی به خورد نگاهم که باال برم بی .بهم بود زده زل و بود کرده باری چشماشو..میکرد نگاهم مشرکوک و

ممچش.فامیالش سمت رفت و شد بلند رادمان.نشستم سررجام رفتم خیال سررمت رفت نگاهم..آخی.نشررسررته تنها که دیدم آرمانو.سررمتی به افتاد

اقعاو که لیالئه خاله دختر ژاله!ژاله سمت رفته هم دقیقا شعور بی رادمان،ای زا!افتاده ماموت اغدم از انگاری.میگیره خودشررو خیلی خیلی.متنفرم ازش

و شد بلند جاش از من دیدن با.آرمان سمت رفتم شردم بلند منم حرصرش :گفت

Page 150: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 954

اینجا؟ اومدی طناز؟چرا..ا -

:گفتم و صندلی روی نشستم

.بشین.پیشت بیام گفتم تنهایی دیدم-

:گفت بعد.کرد نگاه اطرافش و دور به و نشست آرمان

.ها میشه رادمان؟ناراحت پس-

:گفتم و زدم کنار گردنم روی از فرمو یموها

.تو پیش اومدم منم.گذرونیش خوش پی رفته اون-

:گفت تعجب با آرمان

کجاست؟ رادمان-

و گرفت سمت اون به سرشو.بود رادمان که کردم اشراره رو سرمتی دسرتم با :گفت لب زیر.برگردوند سرشو حرص با مدتی از بعد

.لیاقت بی-

یکی..بودن گرفته دورشررو دختر دوتا.اوه اوه.کردم نگاه رادمان سررمت به و.زد پوزخندی و کرد نگاه من به رادمان.شررناختم نمی رو یکی اون..ژاله

از هک دومادا و عروس از یکی!امشب بود شده شبی برگردوندعجب صورتشو اونور و اینور همش دومراد عروس یکی خوردن،اون نمی جم کرنرارهرم

:گفتم و برگشتم آرمان سمت به خیال یب منم.بودن

نیومدن؟ کجاهستن؟چرا خونواده پس-

:گفت و زد لبخندی آرمان

Page 151: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

953

رفتن باهاش همراه خواهرم آوا دانشررگاه کارای برای ماه دو بابا و مامان- .بیان نتونستن ببخشید.فرانسه

عیبی؟ چه.بابا نه-

:گفت و شد خم سمتم به آرمان

برات.میکنن نگاهت بد دارن بقیه.درک به رادمان..اتسرج برو.جان طناز- .میشه بد

:گفتم و انداختم باال ای شونه

.نمیدم اهمیتی حرفاشون به من-

.راحتی هرجور-آرمان

یزچ عروسری آخر تا دیگه.سررجام برگشررتم بعد و موندم پیشرش دیگه یکم هی هک شد کوفتمون اربرد فیلم اومدن با که شرام اون.نیوفتاد اتفاق خاصری نوم هم رفتنش محض به بکنین اونطوری نه بکنین اینطوری نه میگفرت

رفتن همه و شد تموم3ساعت جشن باالخره.کردیم جدا بشرقابامونو رادمان هی اینکه فقط..چیه کشون؟برون؟نمیدونم عروس برای ماشریناشون سرمت و!دبو گذاشرته کورس شرایان با رادمان که بماند و زدیم خیابون توی چرخی نرفت اونا..شدن جدا اینا لیال شایانو و و ما فامیالی و دادن رضرایت باالخره

بود داده گیر خانوم زهرا حاال.خودمون خونه رفتیم ماهم خودشررون خونه متسرر رفتیم و شررکسرتیم سرریع که بشرکنیم مرغ تخم خونه به ورود برای

منو دمانرا که بیفتم بود نزدی یدفعه و میزدم چرت آسانسور توی.آسانسور :گفت حرص با.کمرگرفت از

Page 152: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 954

.باش مواظب-رادمان

.لیال بدبخت.عروسی این گیریه چه.میاد خوابم بابا خب-

تو مزد سرریلی یه گفتم چی فهمیدم تازه من و کرد نگاه بهم تعجب با رادمان :گفتم و صورتم

.میگم هذیون دارم..وای-

یا 411 تقریبا واحد یه!مون خونه به رسیدیم باالخره.خندید می آروم رادمان سررمت و بود راهرو یه میشرردی وارد وقتی!متری34 اتاق تا4با!متری311 میک.داخلش نفرم چهار میز یه.داشت قرار بزرگی و شی آشپزخونه چپت

یی حموم یه و اتاقا که بود پهن راهروی یه راست سمت جلوتر وشت دستشویی مهمان اتاق و اصرلی خواب اتاق توی البته.داشرت قرار حموم و دستشو

یزیون قسررمت یه.بزرگ پذیرایی بعدشررم.بود مجزا یه.راحتی مبلمان و تلو ته!بود مر مر سنگ از که مهمونی برای بزرگ میز و سلطنتی مبالی قسرمت بی اب.میخورد بزرگ بالکن به که داشت قرار ای شریشره بزرگ در یه سرالنم اصررال..تخت روی انداختم خودمو و اصررلی خواب اتاق توی رفتم حالی

و زد اتاقو در رادمان.میومد خوابم شدت به.بکنم لباسامو نداشرتم حوصرله :گفت تعجب با.نشستم و شدم بلند سریع.تو اومد

ههمیشرر.ها میزنه آسرریب پوسررتت به آرایش!خوابیدی لباسررا این با چرا..ا - .بکشه نفس پوستتون که کنین پاک آرایشو خواب قبل میگن

:گفتم بسته چشمای با!من برای بود شده دکتر چه این حاال

Page 153: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

955

یل اندرز نصررحیتو انقدر حاال- لباسررمو خودت بیا ناراحتی..نده من تحو !بکن

:گفت که اومدم خودم به رادمان متعجب صدای با

!چی؟-

خودم دسررت کار امشررب..میگم هذیون میاد خوابم همیشرره..خدا ای توی که طرفش به و شرردم بلند تخت روی از سررریع.میدونم من..میدم

:گفتم و رفتم داشت قرار در چهارچوب

پتمو ات بخواب برو زودتر توروخدا نگیر دل به میگم هذیون دارم ببخشرید- !آب رو نریختم جلوت

:گفت و شد مانع دست با که بدم هلش خواستم

.کن صدام داشتی کاری هاگ..بغلیم اتاق توی من..فهمیدم.باشه باشه-

:گفتم و دستم روی گذاشتم سرمو..در به دادم تکیه دستمو کف

.بخیر صبح یعنی..بخیر شب.ممنون..باشه..باشه-

:گفت و خندید رادمان

.بخوابی خوب-

رنگ به ماتاق رنگ.کردم آنالیز اتاقمو و برگشتم سریع.بست درو و رفت بعدم یاسی تیسلطن تخت یه تختم.یاسی جورایی یه بود رنگ کم و رنگ پر بنفش یه هاش هگوش.بنفش و سفید لحاف و پررنگ بنفش های بالش با..بود بزرگ

هی و میشدن وصرل بهم سرتون چهارتا جا یه و باال میرفت و میخورد سرتون وسایل.افتادم ها ملکه تخت یاد..بود آویزون ازشون یاسی و سفید بزرگ پرده

Page 154: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 956

و طنتیسل آرایش میز یه.داشت سلطنتی نقشای که بزرگ ردیوا کمد یه اتاقم وسیله تادو این عاشق.بود ویولن کنارشم..اتاق گوشه پیانو یه و تحریر میز یه

ریپشت اتاقم کال.بگیرم یاد که نشرد وقت ولی داشرتم دوسرت گیتارم..بودم بعد و.اومدم بیرون ای دقیقه41 و حموم توی پریدم سریع.دیگه بود سلطنتی

.خوابیدم و گرفتم راحت خیال با

.

نشستم و کردم قطعش.شدم بیدار زنگیم ساعت صدای با91سراعت صربح رفتم و شرردم بلند.شرردم لود کم کم.کجام رفت یادم لحظه یه.تخت روی

یی سه زا بعد.گرفتم رو لیال شماره و گوشریم سرمت رفتم بعدش.دسرتشرو :داد جواب بوق چهارتا

.گلم طناز مسال-

خوبی؟..خودم لیال آبجی سالم-

.خوبم گفت میشه آره..اوخ-لیال

خوبه؟ شایان.شیطون ای-

:گفته،گفت چی بدونه اینکه بدون لیال

!درد از میترکه داره شکمم.بگیره چیزی یه برام بیرون رفت االن.آره-

.بخند کی نخند حاال.خنده زیر زدم بعد و کردم سکوت لحظه یه

.دیگه نیشتو ببند.کوفت ای-لیال

:گفتم و شدم جدی سریع

گفتی؟ چی-

Page 155: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

957

:گفت و شد هل دوباره لیال

.چیزه-

:گفتم و خندیدم

پیشت؟ بیام هستی-

.بیا.هستم..آره-لیال

.فعال پس-

.عزیزم فعال-لیال

یعسر.ردمخو کی با برداشتم شیر لیوان یه.آشپزخونه تو پریدم و کردم قطع سفید ایه نقش با زانو تا خردلی مانتوی بپوشم؟یه چی.لباسام سروقت رفتم

آرایش.فیدس استار آل کفش با پوشیدم سفید شال تنگو سفید جین شلوار با حوله با دسرتشو که حالی در رادمان که بیرون اومدم اتاق از.مشرکی مالیم

.بیرون اومد اتاقش از میکرد خش

.بخیر صبح..سالم-

.بخیر هم تو صبح-رادمان

:گفتم و در سمت رفتم

.خداحافظ-

:گفت و آشپزخونه سمت رفت

.سالمت به-

زهرا که در سمت میرفتم داشتیم..اول طبقه رفتم و آسانسور تو رفتم سرریع .جلوم اومد سینی یه با خانوم

Page 156: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 958

؟نهنمیک درد خوبه؟جداییتون حالتون..خانوم بده مرگم خدا..اوا-خانوم زهرا

:گفت و گوشم نزدی اومد که کردم نگاهش تعجب با

.شکمتون زیر مثال-

:گفتم و خندیدم.گرفتم منظورشو

داشتین؟ کاری.خانوم زهرا نه-

:گفت بود کرده تعجب که خانوم زهرا

.بیارم کاچی براتون خواستم-

.رادمان به ببر..ندارم نیازی من-

.چشم-خانوم زهرا

:گفتم که آسانسور متس میرفت داشت

خانوم؟ زهرا-

:دادم ادامه.طرفم برگشت

دارین؟ ها کاچی این از بازم-

.آشپزخونه بفرمایید.خانوم بله-خانوم زهرا

سرروار..لیال برای گرفتم کاچی کوچی قابلمه یه و آشررپزخونه توی رفتم نگه شرری برج یه جلوی.خونشررون سررمت به رفتم و شرردم گاالردوم

.لیال به دمز زنگ.داشتم

جونم؟رسیدی؟-لیال

ارمبی ماشررینمو من بده اجازه بگو نگهبانت این به لیال..برجم جلوی..آره- .بندازن خش عروسکم روی میترسم..تو

Page 157: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

951

..پایین میام آوردی؟االن رو گاالردو..جونم ای-لیال

:گفتم سریع

.میشه بد حالت..نیایا..ا -

.میام ناال..شده تنگ ماشینت واسه دلم نه-لیال

ویر انگشررتام با و موندم منتظر.کرد قطع بزنم حرفی من بزاره اینکه بدون و میقع نفس یه.ماشین توی نشست و اومد لیال باالخره.گرفتم ضرب فرمون :گفت یدفعه و کشید

.عزیزم..ووییی-

.کشید دست ماشین بدنه به بعد

.سالم-

:گفت و طرفم برگشت لیال

خرراطره مراشررین این برا چقردر یرادتره..سررالم.بربخشرریرد..وای ای- ..عزیزم..گذاشتن کورس..پسرا داشتیم؟سرکارگذاشتن

بزاره گوب نگهبانه این به االن تو.بیرون باهاش میریم روز یه.بابا خب خیله- .تو برم من

.گفتم-لیال

ننگهبا که نگهبان سمت زد راهنما و ماشین بوق رو گذاشت دسرتشرو بعدم داخرل بردم مراشرریرنو نراز برا و آروم.براال رفرت در و زد ودر ریرمروت

ینهمچ خب..میکرد نگاه ماشررینم به هیجان و تعجب با نگهبان..پارکینگ رآسرانسو سرمت به و شردیم پیاده ماشرین از.دنبالشره خیلیا نگاه ماشرینی

Page 158: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 961

صدای دیدم که خونه سمت رفتیم.اوف اوف اوف.کرد توقف48طبقه.رفتیم .میاد خونشون از ردخت چندتا

خونتونه؟ لیال؟کسی-

.فامیل دخترای تموم.آره-لیال

:گفتم ذوق با

میگی؟ راست-

.هستا هم ژاله-لیال

:گفتم و شد گرفته حالم سریه

میگی؟ راست-

:گفت و کرد جمع لبهاشو لیال

.اوهوم-

:گفت و کرد نگاه بهم تعجب با کرد باز درو ترنم که زد در بعدم

.سالم-

:گفتم و زدم لبخندی

میومدم؟ کردی؟نباید تعجب چرا.سالم-

:گفت و بقیه پیش برد و کشید دستمو ترنم

.اومدی خودت تو ولی.تو پیش بیایم لیال بعد گفتیم آخه-

:گفت و خودش پیش نشوند منو ترنج

پایین؟ بیای تخت از داشتی حال اصال-

.میکردن فکرایی چه اینا..گرفت خندم

Page 159: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

969

.بود خوب حالم خب-

:گفت و کرد اشاره شکمش به تمنا

نمیکنه؟ در شکمت یعنی-

.نه-

.میکرد اوخ و آخ داشت اومدیم لیال ولی.جالب چه-ترنم

.ترنم کله پس زد یکی و شد سرخ خجالت از لیال

:گفت حیایی بی و پررویی با باشه زده حرفی اینکه برای ژاله

.باشه دشاته دردی بخواد که نبوده چیزی اصال شایدم-

هرابط از همه که اونجایی چه؟از تو به بگه نیست یکی آخه..گرفت حرصم :گفتم پرده بودن بودن خبر با ژاله منو خصمانه

.دراد چشات تا.بود-

:گفتم زیرلب بعد

.انداخته ترشی ی دختره-

هوا دود کلش از و میکرد نگراه بهم بردجور چون شررنریرد کرنرم فرکرر همون در و آشپزخونه سرمت رفتم شردم بلند و زدم بهش پوزخندی.تمیرف :گفتم بود لیال مخاطبم که حال

.آورده خانوم زهرا..لیال آوردم تو برای رو کاچی این-

.اپن روی گذاشتم رو قابلمه..آشپزخونه تو اومد لیال

.نکنه درد دستش-لیال

:گفت زیرگوشم و نزدی اومد

Page 160: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 964

..پرش تو زدی خوب که فعال..مگل آجی نخور حرص-

هم یشپ بعدازظهر نزدیکای تا.پذیرایی سمت به رفتیم باهم و زدم لبخندی که ردنمیک اذیت رو لیال منو وقتام بعضی.خندیدیم می گفتیمو می و بودیم

بدبخت..کردن رفتن عزم همه که بود5سرراعت.میزدیمشررون میخورد ترا اومد رزیتا خونه رسرریدم وقتی.شررهبا زنش با اولی روز نتونسررت..شررایان

!گل داداش زن بر سالم-رزیتا.پیشم

:گفتم میرفتم آسانسور سمت به که درحالی و زدم لبخندی

.میره سر حوصلم ما خونه بیابریم!گرامی شوهر برخواهر سالم-

:گفت و آسانسور تو اومد باهام

ست؟ چکاره اینجا رادمان سرمیره؟پس حوصلت چرا..ا -

.شرکته االن اون..رزی خیال بی-

:گفت تعجب با رزیتا

چهارم؟ یا سوم طبقه-

زمرک..خونس از بیرون شرررکته االن ولی..کارمیکنه سرروم طبقه تو رادمان- .شهر

.آها-رزیتا

.تخت روی نشست.خونه داخل رفتیم

کنیم؟ بازی بیارم ورق-

.هستم آره-رزیتا

Page 161: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

963

کشلوار با مشرکی باز یقه کامال ندیب تاپ یه جاش و کردم عوض لباسرمو آدیداس یراحت شلوار یه رزیتا.تخت رو پریدم ورقها با و پوشیدم زانو تا سفید

روی تا و دبو بلوند که موهاشم.کوتاه آستین زرد پیرهن با بود پوشیده مشکی رادمان چشررمای رنگ چشررماش..بود بسررتره سرررش بالای شررونش

یه..شدیم مشغول.بود دیگه چیز یه رادمان چشمای جذابیت ولی.طوسی.بود رادمان و شررد باز در یدفعه که کردیم بازی گرفتیمو جورواجور فال عالمه کامال.بود اومده پایین یکم پیرهنم یقه و بودم شررده خم من.داخل اومد

رومو بود مونده خیره که نگاهش.میکردم نگاهش داشتم و بودم شده خش انرادم منو.میکرد نگاهمون شرریطنت با که دوخت زیتار به و گرفت سررریع

:گفتیم باهم

!کوفت-

:گفت و داد قورت خندشو رزیتا

!بابا نزنین خب-

.سالم-رادمان

.ونبیر رفت و برداشت کمد از لباسشو رادمان.کردیم سالم بهم رزیتا منو

بازی به شرررو دوباره!کوفت گفتم زیرلب که زد بهم چشررمکی رزیترا هوهق برامون که آخر دفعه.میکرد پذیرایی رزیتا از رادمان بدبخت..کردیم :گفت بود آورده

طناز؟ یا کنم پذیرایی باید طناز؟من یا خونم خانوم من ببینم-

..کن پذیرایی بار یه حاال.بابا خب-

Page 162: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 964

از تارزی منو..اتاق از بیرون رفت و کرد نازک چشمی پشت دخترا مثل رادمان یکم.رفت رزیتا8ساعت.بود شده بامزه خدایی..دیدیمخن غش غش حرکتش

خیلی بعدشررم.شررام برای پایین رفتیم رادمان با91 سرراعت و خوندم کتاب .باال برگشتیم عادی

*****

سیک.کنیم همکاری باهم تونستیم اینجا تا خب و میگذره عروسی از ماهه یه و لمب رو انداختم ورمان کتاب خورد زنگ گوشرریم. نمیده گیر کسرری کار به

بود لیال.غروبه6اوه اوه.بود؟ چند سرراعت.بود عسررلی روی که زدم چنگش .برداشتم

.معرفت بی خانم لیال..سالم-

!خون رمان دوست بر سالم-لیال

!بده گیر من خوندن رمان به تو حاال-

!میخونی میخونیو میخونیو اتاقت تو چپیدی همش..خب-لیال

کردی؟ فقرا فقیر یاد داشتی کاری حاال.دارم دوست چون-

:گفت هاش خنده میون و خنده زیر زد پقی لیال

تو؟ماشینت فقرا؟اونم و فقیر.بگنجه من مخیله تو بگو چیزی یه..آخه..آخه- به411از قیمتشررون خونت وسررایل همه.متر311..411خونت.گاالردو

.عاشق شوهر..دلباز و دست بابای.باال

:گفتم و زدم جیغ

!کن حذف آخرو مورد-

Page 163: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

965

فقرا و فقیر به تیپت که گفتم بهرحال.کردی پاره گوشمو پرده..بابا خب-لیال .نمیخوره

یمیگ.نذاشررتی تو بیایم ها جمله این از خواسررتیم بار یه حاال..بابا خب- کنم؟ قطع یا داشتی چیکار

فاصرر بریم یخوایمم فامیل دخترای با فردا برای ما.میگم..بابا میگم-لیال میای؟!سیتی

:گفتم تعجب با و خندیدم

صفاسیتی؟داشتیم؟ توهم گذشته عروسیت از ماه یه لیال؟فقط-

با روز یه..میگردم شررایران برا هفتره یره..دیگره همینره.برابرا بیخی-لیال .ایه منصفانه معامله..دوستام

زور هب منصررفانه،انگاری معامله شررایانو با هفته یه میگه همچین حاال- !پوسیدی دیواری چهار اون تو میکنی تحملش داری دادن شوهرت

کارش بعد هفته هرروز.میره براش جونم..شوهرمم عاشرق من.نخیرم-لیال تخود جنسررای هم با گفته روزم یه.میکنیم کیف کلی بیرون میبره منو

.کن حسودی تو حاال!باش

حاال ولی داشتم اشقوع شوهر یه آرزوی منم..بود شرده حسرودیم آره خب و کردم جور و جمع خودمو خب ولی .بود شررده کشرریده روز این به زندگیم

:گفتم

.کنم؟عمرا حسودی عاشقونه خودت قول به بازیای جلف این من؟به-

میای؟ حاال.راحتی هرجور-لیال

Page 164: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 966

.که بمونم اینجا ابد تا نمیتونستم..کردم فکر یکم

.میام آره-

نداری؟ کاری..میدم بهت بعدیو رایخب..باشه-لیال

.عزیزم نه-

.خداحافظ..قربانت-لیال

.خداحافظ-

خودش من زندگی اصال..نداشتم خوندن رمان حال دیگه..کردم قطع گوشیو توی مبر شدم بلند.شرده ثبت تابم لپ خاطرات دفتر توی االنشرم تا.رمانه

ازهم رادمان منو اصال.ودب سکوت در غرق خونه.بخورم چیزی یه آشپزخونه هک درحالی و برداشتم خیار یه یخچال از.نبود مهمم برامون..نداشرتیم خبر

خیز منی سرجام و بودم ننشسته هنوز.رفتم راحتی کاناپه سرمت به میخوردم صدا الدنب میزد؟به داشت گیتار؟اینجا؟کی..شرنیدم گیتار صردای که بودمییشو در.میومد بالکن از صدا.بود بخش آرامش صرداش چقدر..رفتم کشو بود؟آره رادمان.کرد خوندن به شرو صدایی یه که کردم باز صردا بی و آروم

هالعاد فوق صداش بگم میتونم جرات به.میخوند قشرنگ چقدر.بود رادمان رپ پاپو رادمان بکن فکرشررو..اوه.بشرره خواننده رادمان میشررد چی!بود

با.بود من به پشررتش..شرردم تر نزدی بهش و ندیدمخ ریز فکرم از.بخونه یکنمم پاک پاهامو رد نیفتم؟دارم.نشستم بالکن سکوی روی فاصله کمی

کنی وا سرت از بغضتو این که

کن درک منو کالفم من از من

Page 165: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

967

کنی پیدا حسی من به نمیخوام

..کنی پیدا حسی من به نمیخوام

میبرم خودم از دارم خودمم

شده عادت که یببین نمیخوام

..میخورم زمین دائم و نیستی تو

سکوت این ی آوازه به کن نگاه

کنم مردم حرف رو تو نمیخوام

منی اشتباه زیباترین تو

کنم گم خودم با رو تو نباید

سکوت این ی آوازه به کن نگاه

کنم مردم حرف رو تو نمیخوام

منی اشتباه زیباترین تو

کنم گم خودم با رو تو نباید

..کنم گم خودم با رو تو نباید

من خواب از که کردم گریه چقد

شی بیدار لحظه یه قد فقط

دیگه نباید تو خستمو خودم

شی گرفتار خستگیام این به

ام تو خوب حس کدوم شبیه

نیست درد جز چیزی من سراپای

Page 166: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 968

کنی پیدا حسی من به نمیخوام

..نیست درد این به حواسم خودمم

سکوت این ی آوازه هب کن نگاه

کنم مردم حرف تورو نمیخوام

منی اشتباه زیباترین تو

.کنم گم خودم با تورو نباید

.نباید

اب ب شبیه صرداش میکنم دقت که حاال.میخوند بغض با چه.فکر تو رفتم برگشت سریع باشه دیده جن که انگاری.بخونه بغض با اگه البته..جهانبخشه

و دادم هل عقب به خودمو و شدم شروکه من کرد اینکارو یعسرر انقد.طرفم بغل نوم کمر از رادمان بازم که پایین طبقه شررش از بیفتم بود نزدی بعله تو بار یه.میده نجات کمر از بده نجات میخواد داره عرادت کال این.کرد

تو.اجاین بارم یه..آسرانسور توی بار یه.خونه های پله تو بار یه..آزمایشرگاه :میگفت که شنیدم رادمانو صدای که بود بسته چشمام و بودم فکرا همین

طناز؟خوبی؟-

روی و پایین آورد سررکو از آروم منو که دادم تکون آره عالمت به سرررمو نکرده باز کامل چشررمامو هنوز.نشرروند بود نشررسررته اونجا که صررندلیی

میکردم باز چشممو اون هی میبستم بعد میکردم باز چشرمم این هی..بودم :گفت خندیدو و جلوم زد زانو رادمان.میبستم بعد

.داد نجاتت بازم ناجیت.شد رفع خطر..نترس-

Page 167: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

961

:گفتم و زدم لبخندی

.طناز ناجی..ممنون-

:گفت و شد توهم اخمهاش

میکردی؟ چیکار اینجا ببینم-

:گفتم پته تته با و شدم هل یدفعه

.ن و اینجا اومدم بعد شنیدم گیتار صدای که هال توی بودم اومده خب-

:گفت و کرد قطع حرفمو

اونجا؟ نشستی-

.دادم تکون آره عالمت به سرمو.کرد اشاره بودم نشسته که جایی به و

:گفت و زد مهربونی لبخند

میشینه؟ لبه روی میره عاقل آدم مگه.خوب دختر آخه-

:گفتم کردمو توهم هامو اخم

دیگه؟ پوکم کله من اینکه منظورت االن-

:گفت و خندید بازم رادمان

.خامه مغزت هنوز.جورایی یه آره-

:گفتم و زدم بهش غره چشم یه

..ایششششش-

بود؟ میخوندم؟خوب میزدمو چجوری حاال-رادمان

:گفتم ذوق با

!بود باحال خیلی..آره-

Page 168: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 971

:گفتم و گرفتم پس حرفمو سریع.خندید آروم بعدم شد گرد چشماش

..کردم زیاد داغشو پیاز.نداره ورت هوا البته-

.بشنو بچه از راستو حرف.آره-رادمان

!نیستم بچه من-زدم جیغ

.آی.شدم کر!رفت کردی پاره گوشمو پرده.ا -رادمان

کر رو ویار گفتم میداد فشار گوششو و میپیچید خودش به همچین..ترسیدم .بدم دیه باید حاال کردم

؟شدی چی-

شرردی شررنوه؟بدبخت نمی وای.میکرد ناله و آه داشررت همچنان اون ولی من خب!که نمیکنی گوش..پایین بیار جیغتو ولوم این گفتم صرردبار!طناز

زمین روی که شدم خم طرفش به و کردم جمع فکرامو.هستم جوری همین .طرفم برگشت دادم تکون شونشو.بود نشسته

خوبی؟-

صرورتمو میگی؟کر؟دوباره دروغ..داد تکون گیمی چی عالمت به سررشرو :گفتم و کردم نزدی بهش

شدی؟ کر-

.کردم اشاره گوشام به و

زیر زد و کشررید دمراغمو یردفعره کره میکرد نگراهم گیج جوری همین !زدم جیغ بازم و دماغم رو گذاشتم دستمو.خنده

.دیگه بسه!شدم کر..اه-رادمان

Page 169: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

979

:تمگف و زدم موذیانه لبخند یه

.بودی شده کر که شما..ا -

:گفتم و گرفتم جبهه سریع بعد

.افتاد فرم از میکشی؟دماغم دماغمو چرا-

.دادم باال طرف به سبابم انگشت با رو دماغمو و

.دیگه میکنی عمل میری دوباره فوقش خب-رادمان

.نیست عملی دماغم دوباره؟عمل؟منکه-

.عر عر منم-رادمان

.اینجوریه خدادای من دماغ..بپرس همه از برو..نمیگم ودر..ا -

".بودم برده ارث به مامان از.نبود عملی دماغم واقعاهم"

دروغ؟.اهههه-رادمان

رادمان؟.تو جون به-

بله؟-رادمان

میدی؟ یاد گیتار بهم..چیزه.بهم-

داری؟ دوست-رادمان

.بگیرم یاد نتونستم دش ویولن و پیانو صرف وقتم انقد ولی..خیلی-

:گفت و کرد جور و جمع خودشو رادمان

ازای؟ در گیتار-

:گفتم و کردم فکر

.نمیدونم-

Page 170: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 974

..امیدم یاد بهت شرط اون به فقط ولی.میگم بهت میکنم فکر حاال-رادمان

.که کارا اون از.ولی.باشه-

:گف و کرد قطع حرفمو

.نیستم عوضیی آدم من..بکن غلطتو-

.زدم دیلبخن

.باشه-

.برداشتم گیتارشو و شدم بلند

االن؟ از-رادمان

.بهتر زودتر هرچه-

دادم مو تکیه و زمین روی جلوش نشستم منم.صندلی روی نشرست رادمان تمودسرر یه و کرد نزدی بهم خودشرو اونم و بغلم گرفتم گیتارو.صرندلی به

روی شسر.ایینیپ قسمت روی دستمو یه گیتار باالیی قسمت روی گذاشت !باحالی صحنه چه.بود شونم

.یبگیر یاد داری دوست خودت ولی.میزنم دست بهت اگه ببخشید-رادمان

.نداره عیبی-

.بده تکون تارها روی راستتو دست حاال-رادمان

بلند رینگش رینگ صرردای که دادم تکون گیتار تارای روی انگشررتامو :ادمید آموزش بهم جوری همین.شد

.اون رو بزار دستتو-

.دار برش نه-

Page 171: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

973

..سومی رو بکش انگشتتو-

..اولی حاال-

که دمبو گیتار یادگرفتن غرق جوری همین.بود العاده فوق یادگیریم قدرت :گفتم و کشیدم گیتار از دست..کردم گرسنگی احساس

رادمان؟-

بله؟-رادمان

نیست؟ گشنت-

شررقیقش به سرربابش انگشررت با و گرفت خودش به ای بامزه حالت رادمان :گفت بعد آورد می فشار

.چرا فکرمیکنم که االن-

.بیارن غذا برامون بگم برم-

بیاد؟ خدمتکار و آشپز برامون نبود قرار مگه-رادمان

نمیدونم ولی.میکنن آشپزی نفرم سره همون..تان سره همون من خدمتکار- .باال نمیفرستتشون ددی چرا

ددی؟-رادمان

..میگم بابامو..دیگه آره-

بگم؟.آسونه خیلی من شرط.آها-رادمان

.بگو-

بزنیم؟اوکی؟ باهم جمع تو بار یه گرفتی یاد گیتار خوب هروقت-رادمان

:گفتم تعجب با

Page 172: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 974

همین؟ فقط-

من اگه!ای ساده شرط چه.اتاقش تو رفت شد بلند دادو تکون سرری رادمان !یکن تمیز هفته یه رو خونه میگفتم بودم

از بعد.االب بیارن شاممونو گفتم و زدم زنگ سارا به و برداشتم تلفنو گوشری و نهآشپزخو توی گذاشتنش.باال اومدن غذا از بزرگ سینی یه با سراعت نیم

.مخوابید گرفتم و کردم جمع فردا برای وسایلمو شام خوردن از بعد.رفتن

دارن گفت و زد زنگ6:31ساعت لیال.شدم بیدار خواب از سریع6سراعت صرربحونه سررریع.روز4 برای.رامسررر بریم میخوایم گفت.دنبرالم میران

کیمش ساتن روسری و شلوار با سفید دوخت خوش کتی مانتوی یه..خوردم کفش یه..کفش..نه..تکمیل و رژقرمز مشررکی، و سررفید آرایش.کردم سرررم

بودم گذاشته توش راحتیمو لباس که مشکیمو کولی کیف!سرانتی91 سرفید ولی..فرس میریم لیال با گفتم رادمان به دیشب.بیرون زدم خونه از و برداشتم

و داد ونتک سرشو فقط اونم!که باشه داشته منو آمار نیست قرار..کجا نگفتم نسورآسا از!والله.بودم تر سرنگین گفتم نمی بهش اصرال.اتاقش توی رفت

اشچشم دید منو تا!بیرون مداو اتاقش از بابا بدم شرانس از که.بیرون اومدم .اومد طرفم به و شد متعجب

.بابایی بخیر صبح.سالم-

سالمتی؟ به کجا..دخترم بخیر صبحت-بابا

روز یه کو؟خب پس شرروهرت نمیگه آخه!واقعیت بگم؟خب چی حاال..اه !شوهر بدون

Page 173: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

975

.رامسر میرم اینا لیال با دارم راستش-

:گفت و داد باال ابروشو یه

رت؟شوه بدون-

گفتم؟ دیدی..بیا

.بهم داده اجازه..خب-

:گفت زهراخانوم بگه چیزی خواست بابا تا

.منتظرتونن در دم خانوم لیال..خانوم طناز-

.میام االن بگو-

:گفتم و یدمب*و*س رو بابا گونه

.بابایی خداحافظ-

:گفت و زد لبخندی بابا

.باش خودت مراقب-

.حتما.چشم-

جلو.دیدم پام جلوی رو لیال مشررکی آئودی که رونبی زدم خونه از سررریع .اومدن خانومم ژاله!بعله دیدم که نشستم

.سالم-

.گلم برآبجی سالم-لیال

هم اما.دادم دست باهاش و عقب برگشتم.بود هم ژاله بزرگه خواهر ژینوس .بود من سن

Page 174: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 976

رفته وحید با بیام عروسرریت نتونسررتم جون؟ببخشررید طناز خوبی-ژینوس .اناداک بودیم

.نداره عیبی.عزیزم نه-

رت کوچی ازم سررال یه.نه یا میکنه سررالم ببینم کردم ژاله به بد نگاه یه :گفت زور به و کرد نازک چشمی پشت.بود

.سالم-

!علی -

و وسژین با عالمه یه راه توی.افتادیم راه.نشستم سرجام درسرت برگشرتم و باالخر.میزد حرف و یدادم زحمت خودش به ژاله وقتاییم یه..زدم حرف لیال یالل منو.شدیم قرم*س*ت.بود لیال مال ویال.رامسر رسیدیم ساعت چند بعد

نوسژی منو.بودن راه تو ها بچه بقیه.اتاق یه توی ژاله ژینوسررو.اتاق یه توی ونوآیف.اومد در صدا به ویال زنگ که میزدیم حرف داشتیم و بودیم نشرسرته

ورج همین ترنم،ترنج،تمنا،مهسا،.بودن اومده دخترا.حیاط توی رفتم و زدم :میزد حرف کسی با که شنیدم رو ژاله صدای که بودم چوب دنبال

ادوت..عمارت یه..داره ماشرین دوتا.دیگه هسرت کی میکنه فکر دختره این- حالیش ادبی کامران بزار.افتاده فیل دماغ از!هست کی میکنه فکر دیگه شرکت !چی یعنی بودن پولدار میکنم

.شنیدم مقابلشو طرف صدای باالخره

کیه؟ کامران-

.میاد دیگه ماه یه.نامزدم-ژاله

Page 175: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

977

مقابلش طرف که هرطوری اون.نزنی حرف اینجوری طناز درباره بهتره- .میکنه برخورد باهاش میزنه حرف باهاش

اونی؟ طرف مرضیه؟توئم..ا -ژاله

هم اصررال میگن بد پشررتش که هسررتم کسرری طرف مسررلما خب-مرضریه که های باجذبه مهربونو و شوخ دختر طناز.نیست درست دربارش قضراوتت

.میاد خوشم ویژگیش این از منم.میبرن حساب ازش همه

که یدهند منو مرضیه که میدونستم مسلما و.کیلو کیلو میشرد آب دلم تو قند کنار رفتم.رفت و گفت ایشی ژاله.برام کنه شیرینی خود بخواد بعضیا قول به

.مرضیه

!پرشا تو زدی-

:گفت و زد لبخندی مرضیه

گوش؟ فال..بد دختر..ا -

:گفتم و دادم نشون خطاکار های بچه مثل خودمو

.دیگه فضولیم ما..خانم ببخشید-

ردهک قضاوت بد.میگفت بد گلم آبجی درباره داشت آخه.شیطون-مرضریه .بود

حرفی؟ کم انقدر چرا.بزنی حرف تو دیدم بار یه من ولی.خوشملم ممنون-

:میگفت که اومد ساغر صدای.پایین انداخت سرشو خجالت با مرضیه

یگهد شده چی نمیدونم.میرفت باال راستو دیوار زمانی یه خانوم مرضیه این- !دیوار به برسه چه بزاره پا سنگ یه روی نمیاد حوصلش

Page 176: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 978

ی؟ از- ک

.میشه سالی چهار یا سه تقریبا-ساغر

:گفت که کردم نگاه مرضیه به تعجب با

.میرم من ببخشید-

.شد دور ازمون سریع بعدم

:گفت گوشم دم ساغر

.شده گیرم گوشه خجالتیو-

چی؟ واسه آخه-

.میدونه داداشش باشه هرچی ولی.والله نمیدونم-ساغر

واقعا؟-

.همن جی تو جی .بابا آره-ساغر

چی ممیکشید مرضیه زبون زیر از باید اومدیم،ولی بیرون بحث اون از دیگه همه.ودب بقیه از زیادتر من توی درصدش البته..بود ذاتم تو فضرولی..شرده

کردن درست مشغول ساغر و ترنم.کردیم روشرن آتیش و نشرسرتیم هم دور .کنارم نشست و آورد گیتارشو ترنج.شدن آتیشی زمینی سیب

.میدی گیتارتو لحظه یه ترنج..ا -

:گفت و زد لبخندی ترنج

.بیا-

:گفت بود نشسته کنارم که فتم،لیالگر ازش گیتارو

تو؟ بلدی گیتار مگه-

Page 177: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

971

:گفتم میرفتم ور گیتار سیمای با که درحالی و زدم لبخندی

.میده یاد بهم رادمان.آره-

.آی آی آی-لیال

:گفت ترنج.گرفت خندم خودمم.زد بهم چشمکی و

نمی ریتاگ یادگیری هزینه دیگه..شوهرا این از بده خدا تا..والله دیگه خوبه- .دی

:گفتم و خندیدم

هک میخواد کاریو یه ازم ازاش در گفت اونم.میگیرم یاد ازش گیتار من.چرا- .بدم انجام

کاری؟ چه-ترنج

.بزنم جمع توی باهاش گرفتم یاد وقتی اینکه-

:گفت کشیدو راحتی نفسی لیال

.کارا اون از کردم فکر.اوفف-

:گفتم و کلش پس زدم یکی

.خیارشور نشو منحرف-

گرفتی؟ یاد کجا از هارو تیکه این-لیال

خیارشور،گوجه،باد.میپبرونه هارو تیکه این همش دختره.میخونم رمان یه- .شروینو و آرمان رادمانو شایانو اینا!ها بچه..ا -مریم

:گفت مهسا بقیشو

.نمیشناسم اینو..ا ..محسنو و مسعود منصورو-

Page 178: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 981

.مهدی.منه داداش اون-مرضیه

.پیشم بیاد کردم اشاره لیال به.میکردن چیکار اینجا اینا.خدا یا

چیه؟-لیال

.میومدن سمتمون به داشتن که کردم اشاره پسرا به

کجاییم؟ ما داشتن خبر میکنن؟مگه غلطی چه اینجا اینا-

.والله نمیدونم-لیال

هیچ..کرده تعجب دیدنم از رادمان بود معلوم.بهمون رسرریردن براالخره .ببینیم اینجا همو نداشتیم انتظار کدوممون

:گفت و زد دست شایان

!طناز بودی عالی همیشه مثل-

.بود هم تو رادمان اخمهای ولی زدن دست سرش پشت هم بقیه

شما؟اینجا؟ ببینم-

جمع پسرررارو منم..بیاد میخواسررت کجا لیال فهمیدم قایمکی من-شررایان .اومدم کردم

یلش لبخند یه هم لیال که.کرد نگاه لیال به عشق با بعدم ختراد همه.داد تحو :گفتن باهم

!عق-

آخه..نشدن ناراحت لیال شایانو و داشتن شروخی باهم فامیل های بچه همه :کشید جیغ لیال.بودیم باخبر هم اخالق از همه

.میبینیم شمارم.دخترا میرسه شمام نوبت!نفهما-

Page 179: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

989

.خندیدن همه

.بشیم مختلط و بشیم وارد نتوندختر جمع به میشه حاال-شروین

سرررجررام رفتم حرص برا منم و کردن اعالم موافقتشررونو دخرترا هرمره :گفت حرصی صدای با.نشست من پیش اومد رادمانم..نشستم

..آخه-

:گفت و داد بیرون حرص با نفسشو

!ه؟ر*ق*صب عربی باید تو مثل دختری..باز فضای اینجا..آخه-

کسی.بود باهم زدن حرف گرم سرشون مهشد؟ه اینجوری چرا این..اوه اوه :گفتم تعجب با.شد نمی ما متوجه

چشه؟ مگه-

میکنن؟ نگاهت دارن پسر اینهمه نمیگی.نیست چش بگو تو-رادمان

.نکنیم دخالت هم مسائل تو بود قرار..رادمان خیال بی..اوففف-

:باشه،گفت آروم داشت سعی ولی میزد موج توش خشم که صدای با رادمان

قیهب که کنیم رفتار طوری نبود قرار ولی.نکنیم دخالت که دادیم قول..آره- .غیرتم بی من کنن فکر

میکنه؟ فکرو این کی-

کنیم وانمود جوری نباید مگه!هرکی اصال!محسن..مسرعود.مهدی-رادمان همیم؟ عاشق که

!حرفتو فهمم نمی-

.نخور جم کنارم از رامسریم توی که زمانی تا خواهشا پس-رادمان

Page 180: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 984

شرریرین برام توبیخراش این..غیرتش این چرا دونم نرمی.نرزدم حررفری :گفت شروین.بود

.پس..بزنیم عشقوالنه آهنگ میخوایم.جنتلمن اند لیدی-

:گفتن همه

!سکوت-

شررایان و زدن گیتار به کرد شرررو شررروین.بودیم سرراکت رادمان منو تیپ به.میخورد نگاهش با مانوراد داشررت که افتاد ژاله به نگاهم.میخوند جین وارشل.باال بود داده آرنج تا آستینشو که سرفید پیرهن.کردم نگاه رادمان چشم جلوی معمول طبق موهاشم..مشرکی دوخت خوش جلیقه با.سرفید

دلم مخصروصا..بود شرده کش دختر تیپش نگم دروغ.بود ریخته راسرتش اب دخترا میزاره میزنه تیپ این حاال..ودب شده مرموز آدمای این شبیه.موهاش

رکننفک نمیخوام میگه میگیره ایراد ازم مر*ق*صمی عربی من.بخورنش نگاه نکهای بخاطر.غیرتم بی من میکنن فکر هام بعضرری االن خب.غیرتم بی من

لحظه یه رادمان.رادمان شررونه رو گذاشررتم سرررمو..دربیارم رو ژاله حرص :گفتم حرص با..کرد هنگا بهم..جاخورد

.غیرتم بی کنن فکر نمیخوام-

شررده آهنگ غرق همه.گرفت دسررتمو و لبش رو نشررسررت محو لبخند یه نگفتم خوبه حاال.میکرد نگاهم حرص با که ژاله به افتاد نگراهم..بودیم

پهن تور رادمات میکرد،برای ام خفه االن وگرنره!هرا سرروریمره شرروهر .رادمان به داد گیتارو شروین.زدیم تدس همه شد تموم که آهنگ!میکرد

Page 181: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

983

.بزنه یکی..بخونه یکی-شروین

:گفت آروم گوشمو کنار آورد سرشو رادمان

.کنی اجرا شرطتو باید حاال-

:گفت بلند صدای با بعد

.بخونه اون..میزنم من..کردم تمرین طناز با من-رادمان

هی وقتاییم هی..گرفت خندم..زد بهم چشررمکی که کردم نگاهش تعجب با .میگیره اش خنده آدم میزنه سر ازش رفتارایی

هت ته اینا شروین.باشه شاد کوچولو یه آهنگش اتون، عمه جون تورو-مهسرا ..دراومده اشکام.کن نگاه.خوندن غمگین

:گفتم آروم رادمان به من و خندیدیم..کرد اشاره چشماش به و

چطوره؟ پاشایی مرتضی..مهمون-

.خوبه آره-رادمان

:خوندم منم..زدن به کرد شرو بعدم

بالست عاشق دل این چقدر که وای-

دعواست همیشه من با دل میون

نده راه خونت تو غمو میگم دل به

خداست حبیب مهمون جونم میگه

دیوونه دل این به گفت میشه چی

بهونه میگیره باز میگم هیچ

:زدن دست و گفتن همه و کردم سکوت

Page 182: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 984

دیوونه دل این به فتگ میشه چی-

بهونه میگیره باز میگم هرچی

نداشت پنهون ی غصه دلم کاشکی-من

نداشت ایوون و حیاط دل ی خونه

لبانم روی خنده کشید پرمی

نداشت بارون قطره یه چشام ابر

دیوونه دل این به گفت میشه چی

بهونه میگیره باز میگم چی هر

دیوونه دل این به گفت میشه چی -زدن دست با همه

بهونه میگیره باز میگم چی هر

بیداره من چشمای و خوابه دل-من

نداره خبر من های ناله از

شه ها خرابه خونه این ترسم می

دوباره بده آب به گلی دست

دخترا مال جیغش البته..زدن جیغ و دسررت همره آهنرگ اتمرام از بعرد ما کناری ویالی..پسرا ویالی..کردن رفتن عزم همه94سراعت باالخره.بود مجزا ویال یه توی کدوم هر پسرررا و دخترا طرف دو هر راحتی برای.بود

سمت چرخوند و گرفت دستمو رادمان که ویال سرمت میرفتم داشرتم.بودن روسررریمو که میکردم نگاهش داشررتم تعجب برا جوری همین.خودش

:گفتم و زدم لبخندی.سرم روی گذاشت

Page 183: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

985

میکرد؟ چیکار تو دست این.ممنون-

:گفت و زد لبخندی هم مانراد

.افتاد یادم االن.تو به بدمش داد ترنم-

:گفت گوشم دم که بودم ش تو!کرد بغلم یدفعه

.میکنه نگاهت بد داره مسعود.باش خودت مراقب-

رادمان از کارا این آخه میگم.کرد بغل منو بود مسررعود بخاطر پس..آها با بعدشم.میخوره حرص داره مسرعود..بعله دیدم که شردم جدا ازش!بعیده نکنه؟ ایجاد مشکلی رادمان برای.رفت و برگردوند روشو غیض

.ها میشه چیزیش یه مسعود این..باش مراقب توهم..رادمان-

:گفت و زد لبخندی رادمان

.نیست که پنبه هیکل این..نباش نگران-

:گفت و کشید دستمو اومد ترنم

.ربخی شب.دیگه میبینیش فردا..رادمان اه-

و درآورد جیبش از راسرتشرو دسرت اونم که.دادم تکون دسرت رادمان برای از عدب و شقیقش روی گذاشت.گذاشت هم کنارم وسطشو و سبابه انگشت

لپ توی امروزو اتفاقای.چیزی چاکرم؟همچین یعنی.کرد دورش شرقیقش بیخو روز..کشیدم دراز تختم روی و کردم عوض لباس سریع.نوشرتم تابم خوابم انقدر.میاد خوشم هست بهم حواسش و مواظبمه رادمان اینکه از.بود

خواب از نراخودآگاه.برد خوابم و کنم فکر نتونسررتم دیگره کره میومرد یه اتاق کوچولوئه یخچال از و شدم بلند.میسوخت خشکی از گلومم.پریدم

Page 184: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 986

توی رفتم سررفید شررلوارک و تاپ همون با و برداشررتم معدنی آب بطری قدقی..گلوم تو پرید آب دیدم که چیزی با که میخوردم آب داشررتم.الکنب

اصل در یعنی.میکرد هوار و داد داشت و بود ساحل لب که فردی روی شدم چی واسه مرضیه.سرت مرضریه دیدم کردم دقت که یکم.میکرد جیغ و جیغ وت!بود سرراکتی دختر که مرضرریه.میده؟ آزارش میکنه؟چی جیغ جیغ داره

یزیچ ولی.کردم نگاه بود مرضرریه که ای نقطه به دوباره که بودم فکرا همین چطوری نمیدونم.بیرون رفتم ویال از بعدش و اتاق از بدو!خدا یا..ندیدم

:زدم داد!نبود مرضیه که بود این مهم..ساحل لب رسیدم

!مرضیه-

:گفتم داد و جیغ با دوباره..نداد جوابی کسی ولی

!؟کجایی؟مرضیه-

اینور جوری همین.هیچی.کردم نگاه میزد موج شب سیاهی توی که دریا به اهو توی و میزد موهام به باد..آب نزدی رفتم..میگشررتم دنبالش اونور و

بازوهامو دسررتام با.سرررده چه.ووییی.خورد پاهام به آب..میداد تکونشررون دراز چیز یه ولی.دیدم آب روی رنگی قرمز جسررم یه یدفعه که.دادم مالش

که یکم.میکرد آسون تاریکی توی دیدنشرو که بود دنبالش سرفید شرال مثل توی فتمر بدو فکر این با.بود گذاشته سفید شال هم مرضریه دیدم کردم فکر رسیدم باالخره.بود مرضیه مهم..نداشتم شردنم خیس به توجه اصرال..آب

شده سرنگینم بودن دهشر خیس لباسراش همه چون.بیهوش بیهوش..بهش ساحل به برسم بود مونده که یکم.ساحل لب میکشیدمش داشتم زور به.بود

Page 185: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

987

کاپشن یه و مشکی آدیداس شلوار یه با که شرد ظاهر جلومون مهدی قامت لررب بردیم رو مرضرریره هم کمر برا.میومرد کرمرکمون بره مشررکری

:دادم تکونش و خوابوندمش..ساحل

.شو بیدار مرضیه..مرضیه-

:گفت و داد فشار سینشو قفسه مهدی

پاشو..خودسر احمق ی دختره..مرضیه آبجی..آبجی- .لعنتی د

هردو..نبود کارساز بهش زدم سیلی دوتا..کرد نمی حرکتی هیچ مرضیه ولی یدد می منو داشت مهدی وضعیت اون با اینکه از.شنها روی نشستیم خسته

تشکر.من به داد و درآورد شوکاپشن باشره فهمیده که انگاری..شردم معذب شررده خیس بدنم همه..مرضرریه سررر باال رفتیم دوباره.پوشرریدمش و کردم

باره سه و کنه؟دوباره خش اینارو داره حال کی وای.موهام مخصوصا.بود بآ باالخره که دادم فشار سینش قفسه به زدم سریلی دادم تکون رو مرضریه

مهدی.بشینه کردم کم .کرد باز چشماشو هباالخر و کرد سرفه یکم.آورد باال :گفت و کنارش اومد

بشه؟ چی میکنی؟که اینکارارو چی برای گلم؟آخه آبجی خوبی-

مهدی.بود پر اش از چشرماش و بود کرده بغض..نزد حرفی هیچ مرضریه :داد ادامه

مهم نقدرا پسر اون.نمیره فرو گوشت تو..نیستن ما وصله اونا گفتم صدبار- .بدی دست از میخوای جونتو بخاطرش که نیست

Page 186: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 988

هب منو اونم..کردم بغلش.رفت هوا هقش هق و ترکید مرضریه بغض باالخره :گفت و شد بلند مهدی.فشرد خودش

تا.بکنه اینکارا از وقتا بعضی داره عادت من خواهر این..خانوم طناز مرسی- شررما اگه نمیدونم.تلفمخ های روش به البته..کرده اینکارو برار3 االنم

لی چه باید نبودین .میریختم سرم تو گ

:گفتم و گرفت ام خنده

.بده نجات خطر در رو آدمی جون که کسیه هر حرفیه؟وظیفه چه این-

:گفتم مرضیه به رو بعد

.شدیم کشیده آب موش هردومون که بریم پاشو حاال-

که یدمد رادمانو آخر لحظه که میرفتیم داشتیم شد بلند و زد لبخندی مرضیه دسررتش پیپم یه و میکرد نگاه بهمون خودشررون ویالی بالکن از داشررت

سرریگار تفریحی چه؟خودمم من به میکشررید؟اصررال سرریگار رادمان!بود :گفتم و مهدی سمت کردم رومو .بار یه ماه سه فوقش ولی میکشیدم

بیداره؟ رادمانم-

هک میکشیدیم قلیون میکردیمو زبا شرروین و شرایان با داشرتیم..آره-مهدی .شنیدیم تورو و مرضیه جیغ و جیغ صدای

:گفتم و بهش دادم و درآوردم رو مهدی کاپشن.خندیدم

..بخیر شب..اجازه با..اینطور که-

تو رفت که کردم نگاه رادمان سررمت به دیگره برار یره.داد جوابمو اونم و کردیم عوض نولباسررامو.رفتیم ویال سررمت به ماهم..رفت مهدی.ویال

Page 187: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

981

بینمون سکوت.بودیم گرفته دورمون پتو یه کدوم هر.شومینه جلوی نشستیم مرضرریه باالخره که بودیم زده زل شررومینه آتیش به دو هر.بود فرما حکم

:گفت و شکست سکوتو

.ممنون-

:گفتم آروم خودش مثل منم

.میکنم خواهش-

.زدم زل بهش منم..دوخت من به و گرفت آتیش از نگاهشو مرضیه

طناز؟-مرضیه

جونم؟-

کنی؟ فراموش امشبو ماجرای میشه..میشه-مرضیه

:گفتم خنده با و کردم بغلش

.عزیرررزم میشه که معلومه-

خودم هب بیشتر.کرد کردن گریه صدا بی به شرو و شونم رو گذاشت سررشو یمفضول داشت میکرد؟هرلحظه اذیتش اینقدر که بود چی دردش.فشردمش

:گفتم و کردم جدا خودم از رو مرضیه!میشد بیشتر

گلم؟ آبجی شده چی بگی بهم نمیخوای-

:گفت میکرد آرومی هق هق که حالی در مرضیه

.شم راحت تا بگم دلم تو هرچی میخوام.شدم خسته دیگه..چرا-

.میشنوم بگو-

Page 188: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 911

ودسررتم و شرد جا جابه یکم..کشرید باال دماغشررو دید مشرتاقمو نگاه وقتی .فشردم دستشو گرمی به.گرفت

بگم؟ کجا از-مرضیه

.زندگیت اول از-

:گفت بود پایین سرش که حالی در مرضیه

پولدارای از یکی.پولداریم.چطوریه خونوادم وضررع میدونی خودت خب- چینهم تو شاید من.داره ایران توی بزرگی ماشین نمایشگاهای بابام..تهران

حدود و حد ولی شرردم بزرگopen خیلی بعضرریا قول به که ای خونواده ماجرای.دارم دوست خیلی خدارو و میکنم رعایت حجابمو.میدونم خودمو رساغ قول به.میخوندم گرافی رشته.شد شرو دانشگاهم دوران از اصرلی

به سر کالس توی.میگه راست آره.بودم شریطون و شرر خیلی ها موقعه اون ستمدو..بودن عاصی دستم از همه.پسرا تا گرفته دختر از..اشتممیذ همه سر

توی اومد جدید فرد یه گذشررت دانشررگاه از که چندماهی یه.داشررتن اخمو همیشرره..بشررم نزدی بهش نداشررتم جرات که کسرری..کالسررمون

ر آرسرن".بود مسیحی یه اون..کردم ش بهش شرنیدم اسرمشرو وقتی از"می نزدی بهش که میکردم استفاده راهی هر از.سمشبشرنا شردم کنجکاو.بود

.که بدیم انجام رو ای پروژه میخواستیم گروه یه با من شانس از.بشم

:گفتم و کردم قطع حرفشو

!بود جزءش آرسنم-

:گفت و زد لبخندی مرضیه

Page 189: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

919

.داشت غرورشو همچنان ولی کرد باز صحبتو سر من با کم کم.آره-

:گفتم و دادم بیرون حرص با نفسمو

!پسرا غرور بازم-

:داد ادامه و زد تلخی لبخند مرضیه

تگف بهم باالخره و میخندید باهام.میکرد حمایت ازم که رسید جاهایی به- دبع به اون از و میکرده زندگی فرانسه توی سالگی6تا.خودشه تو انقدر چرا

و مدرسرره های بچه چقدر میگفت وقتی.نمیدونی.طناز.ایران بود اومده نمیگفت و میکردن تحقیرش مسرریحیه یه اون اینکه خاطر به خونوادهاشررون

مند عالقه بهش کم کم.بود شررکسررته دلش اون.میسرروختم..سرره..نج..اون اجازدو به تصمیم که رسریدیم جایی به کرد ابراز عالقشرو من به اونم.شردم

.ولی.گرفتیم

:گفتم دادمو تکیه مبل به و کردم قطع حرفشو بازم

ندادن؟ اجازه خونوادهاتون که-

مبغش منم.بود پر اش از چشماش..داد تکون آره عالمت به سرشو مرضیه :گفتم ناله با و گرفت

.خدااا ای-

:داد ادامه مرضیه

یه حتی..شدیم نمی جدا هم از ما ولی.بودن مخالف شدت به ها خونواده- نآرس و رادمان.کردم فرار آرسن با که نبود شوهر زور به منو میخواسرتن بار

هردو.نشررد بازم ولی.کرد کم بهمون خیلی رادمان و بودن دوسررت باهم

Page 190: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 914

حالل شرریرتو میگفرت مرامرانم.کنن طرد رو مرا میخواسررتن خرونرواده فشررار تحت آرسررنم.میکرد سررسررت منو همینا..میکنم عاقت..نمیکنم

کانادا آرمینا،خواهرش درس طرخا به آرسررن خواهر و مامان.بود خونوادش میترسرریدم..کرانادا بره گفتره مرادرش کره داد خبر آرسررن روز یره.بودن

کنه انعق مامانشو اینکه بخاطر گفت اونم.برنگرده دیگه و بره میترسریدم..بره رفتنی؟ چه ولی..رفت..کردم قبول..نباشم نگران من و میره

.برنگشت دیگه و-

.میچکیدن اشه گونه روی اشکاش مرضیه

خاموش میزدم زنگ هرچی.شد ماه سه..شد دوماه..برنگشت..آره-مرضریه آخه!ونبم منتظرم که داد پیام یه فقط ماه چهار سه بعد.رفت گذاشتو منو.بود

.انتظاری؟ چه دیگه.میگذره زمان اون از که ساله چهار کی؟االن تا

زیر.فشررردمش می ودمخ به و کردم بغلش.میریختن محابا بی اشررکاش :کردم زمزمه گوشش

..ببخش منو.میشی آروم..عزیزم کن گریه-

هک یکم.تلخی عشق چه..نافرنجامی عشق چه..میکرد گریه همچنان مرضیه روی شد بلند میداد خوابیدنش از خبر که منظمش نفسای صدای گذشرت چهره به.خوابیدم روبرویش کرانراپه روی خودمم.خوابونردمش کرانراپره

طمتوس لبای..بلند های مژه با.مشکی کشیده چشمای.شدم خیره معصومش این.بود جذاب خیلی چشررماش.ای قهوه موهای.قلمی دماغ.فرم خوش و

ولینا.کردم باز چشممو ها بچه صدای و سر با صبح.کشیده عذابی چه دختر

Page 191: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

913

زدم لبخند بهش..همیکن نگاهم داره و نشسته که دیدم روبروم رو مرضیه نفریل بهم گرمی لبخند که .کنارم نشست و داد تحو

.سرشونا رو گذاشتن اینجارو خانومی؟اینا پاشی نمیخوای-مرضیه

یی سمت به رفتم و شدم بلند که دادن باالیی بلند سالم اومدم وقتی.دستشو یادز تعدادمون اینکه خاطر به.دادن جوابمو ای بامزه طرز به صدا یه همشون

دبع.خوردیم شوخی و خنده کلی با رو صربحونه.نشرسرتیم زمین روی بود پهن رو سفره دوباره و شرد ناهار موقع باالخره.بود طرف یه هرکی صربحونه

یبلند صدای با بعد و سمتش رفت مهسا.شرد زده آیفون صردای که کردیم :گفت

.گرامی انخواهر میان دارن برادرا کنین جور و جمع خودتونو پاشین-

و تاپ همه.کردیم عوض تر پوشرریده لباس یه با لباسررامونو و خندیدیم همه سررفید سرراپورت با طالیی تونی یره.آخره بودیم پوشرریرده شررلوارک

.طرفشون به رفتم.اومدن پسرا.بستم کش با موهامم.پوشیدم

!گرامی برادران به سالم-

..پسر..دختر.ها نمیشه حالیم خواهر برادر من-مجسن

:گفت و مبل رو کرد پرت خودشو شایان.خندیدیم همه

.نیست دسترس در شایان ثانوی اطال تا-

ورزشرری سررت اسررتثنا بدون همه دیدم کردم دقت تیپاشررون به که یکم و بود ادد تکیه مبل پشتی به که رادمان به افتاد نگاهم.شرلوار با گرمکن!زدن

Page 192: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 914

بقط هم موهاشو و..بود پوشیده سفید شیورز ست یه.بود بسته چشرماشرو .چشمش جلوی معمول

ناقالها؟ بودین کجا-لیال

یله-شروین !ها االغ طو

صحبت اینجوری داداشش زن با که آدم.خرد بی..ادب بی.شرعور بی-لیال .نمیکنه

نه؟ یا بودین کجا میگین..بیخیال بابا..اه-

!ورزش-رادمان

.بابا ایول..طرفیم ورزشکار پسر اکیپ یه با االن ما پس..اوه اوه-مریم

.من دست بده آب یه یکی نمیشه زحمت اگه.میگما-منصور

یرونب بود اومده آشپزخونه از آب پارچ و لیوان سرینی یه با اتفاقا که ژینوس .منصور سمت رفت

.گشنگی از مردیم بیار پالستیکارو اون برو..شروین-مسعود

:گفت که کردیم اهنگ شروین به تعجب با

.گرفتیم همه برای..منو نخورین بابا-

بود اغذ ظرفای محتواش که پالستیکایی با محسرن شرروینو که..خندیدیم رادمان.کردیم خوردن به شرو و چیدیم سفره روی رو همه.ویال توی اومدن

مشه.داشتم آلرژی ژاله این به اصال!ژاله رادمانم کنار و بود نشسته من کنار تو شرردن تلپ همه ناهار بعد.اه اه!بده اونو بده اینو میگفت رادمران بره

و سرراحل لرب رفتم منم.سرراحرل لرب بیرون رفتن بعضرریرا فقط.ویال

Page 193: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

915

My Heart""نام به تایتانی آهنگ و گذاشتم گوشم توی هنذفری.نشستم

Will Go Onخوبی حس میخورد موهام به که بادی.حس توی بودم رفته همانا من برگشتن..برم که شردم بلند موندم اونجا که یکم.میکرد القا همب رو

قدم خانوم ژاله با رادمان آقا!همانا آورد جوش به خونمو که ای صحنه دیدن و نوایسرراد..ریخت بهم کلی به اعصررابم.میگرفتن قلوه و میدادن دل..میزدن

بودم شررده مزقر عصرربانیت از که من به ژاله نگاه لحظه یه..هم روبروی ما.دیگه آره من؟اه میکنه؟شرروهر همچین من شرروهر با حقی چه به..افتاد

دهخن یه ژاله دیدم که میکردم قانع جوابا این با خودمو.دیگه همینه نقشرمون این از چشررمام!!!بغلش توی گرفت رادمانو حرکت یه توی و کرد شرریطانی

اما.منبین رو صحنه اون هک برگشتم.بود زده خشرکش رادمانم.نمیشرد گردتر تو دیدم اودم که خودم به..همانا. سررفت چیز یه به خوردن.همانا برگشررتنم

رادمان یعنی.شرردیم جدا هم از زمان هم مهدی منو!بدتر د !!!مهدیم بغل سرم پشرت از رادمان صردای.بخوره حرص من عین ببینه بزار دیده؟اصرال

:اومد

راحته؟ جات-

کار عصرربی؟مگه چی واسرره ببینم وایسررا!بود رصرریح و عصرربی صررداش زدم زل پررویی با.کرد کارو همین پیش دقیقه چند کردم؟خودشم اشرتباهی

:گفتم و چشماش تو

من نیسررت؟کرار جرم میکردی؟اون چیکرار خودت..کردم نمی کراری- .برس دادنت قلوه و دل به جرمه؟برو

Page 194: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 916

که رفت من به ای غره چشررم ژاله.کردم اشرراره ژاله سرررتاپای به دسررت با و هرآن.میخورد حرص داشررت وضررو به رادمان.دادم پوزخند با جوابشررو

شتمبرگ.شدم دور رادمان از و شد کشیده دستم یدفعه.بشه منفجر بود ممکن کشرریدم دسررتش از دسررتمو..میکشرره خودش با منو داره مهدی دیردم .ند قصدی من..ببخشید-مهدی.کردم اخم بهش..سمتم برگشت.بیرون

:گفتم و کردم قطع حرفشو

.میدادما حرصش اینجا؟داشتم آوردی منو چرا.میدونم خودم-

:گفت و زد لبخندی مهدی

.نداره آشنا دوستو براش بشه عصبانی..نمیشناسی رادمانو تو-

:گفتم نفرت با

کیه؟ کرده فکر!ایکبیری-

.تو شوهر-مهدی

.نیست من شوهر اون-

هنگا بهم تعجب با مهدی.گرفتم دهنمو جلوی..گفتم چی میدمفه یدفعه .میکرد

طناز؟ نیست شوهرت چی یعنی-مهدی

.چیزه-

:گفت تحکم با مهدی

.بری در نکن سعی-

:گفتم و بیرون دادم حرص با نفسمو

Page 195: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

917

کنم؟ اعتماد بهت میتونم اصال.بگم برات بشین-

.میخورم قسم خونوادمن که کسم عزیزترین جون به-مهدی

همه و سنگی روی نشستم..کنم اعتماد بهش تونستم که شد چی دونم نمی به..فکر تو رفت.شررد تموم حرفم اینکه از بعد.دادم توضرریح براش رو چی

:گفت مدتی از بعد..بود شده خیره ای نقطه

نشین؟ هم وابسته معلوم کجا از..کردین اشتباهی کار-

:گفتم و پریدم جام از سریع

.بستیم داد قرار ما!الهمح-

:گفت شدو بلند و خندید مهدی

یی..نداره دم شاخو چه میشی؟عشق عصبانی چرا حاال..باشه- وت میاد یهو .بفهمی خودت اینکه از قبل..قلبت

.نمیذارم من ولی-

از سررخت رادمان چون..بکنی کارو همین میکنم پیشررنهاد بهت-مهدی تهالب..میکنه اعتراف زور به بشه کسی عاشرق هم اگه.میاد خوشرش دختری .نکرده اینکارو تاحاال

!زکی گفته مغرور به..اوه اوه-

بدیم؟ حرصش میای.بیخیال اینارو حاال-مهدی

:گفتم ذوق با

!هستم وای-

Page 196: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 918

دسررتامو بعد ولی کشرریدم خجالت اولش..گرفت طرفم به بازوشررو مهدی ژاله با رادمان ونروبرم که..زدن قدم به کردیم شرررو ..کردم حلقه دورش .میخندیدن و میگفتن داشتن و بودن نشسته

.اومده خوشش ژاله چیه از رادمان موندم من..ایکبیری..اه اه-

!که خوشگله-مهدی

!ببینی زیباییشو پرونده بری باید البته..خوشگله..بله-

عمله؟ اینا همه دروغ؟یعنی-مهدی

سالته؟ چند..مهدی.بابا آره-

.46-مهدی

.بزرگتری رادمان از دوسال پس..ا -

.آره-مهدی

.برادرته عین حتما-

.داریم دعوا باهم وقتا بیشتر.برادر گفت نمیشه-مهدی

:گفتم و خندیدم

.شود چه!جنگی خروس دوتا-

مهدی به نگاه غیض با که افتاد رادمان به نگاهمون که خنردیدیم دو هر سمت رفت حرص با و زد پوزخندی شرد من نگاه متوجه وقتی ولی..میکرد

.خنده زیر زدیم هردو رفتنشون بعداز.دنبالش جوجه عینه هم ژاله.ویال

.میخوره حرص باحال چه.خدا وای-

.نکن بازی شیر دم با گفتن قدیم از ولی-مهدی

Page 197: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

911

..کوچولو پیشی..گربست هنوز این بابا-

حبتص شایان با داشت ما هب تفاوت بی رادمان.ویال توی رفتیم و خندیدیم :گفت گوشم دم لیال.میزدیم حرف و بودیم نشسته دخترا با.میکرد

میکنی؟ نگاه ژاله به میرغضب عین..چیه-

باور!میکنه بغل رادمانو من جلوی راست راسرت رفته..بادمجون ی دختره- میکنی؟

:گفت کردو شیطونی ی خنده لیال

حسودی؟..آی..آی-

درازی دست چرا منه شوهر رادمان میدونه اونکه.یگهد میگیره حرصم خب- من؟ حریم به میکنه

:گفت و کرد ای خنده لیال

تو؟ حریم جزء شده رادمان تاحاال کی از..وای-

:گفتم حرص با

.شناسنامم تو رفت نحسش اسمه وقتی از-

:گفت و شد جدی لیال

.سوریه رادمان تو ازدواج میدونه ژاله-

:زدم جیغ تقریبا

!میدونه؟-

رفتگ منو دست داد بیرون حرص با نفسشو لیال!ما سمت برگشت سرا همه .حیاط وت های نیمکت رو نشستیم.ویال بیرون برد منو و گفت ببخشیدی و

Page 198: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 411

:گفتم عصبانیت با

.میشنوم دفاعتو-

:گفت و کشید عمیقی نفس لیال

اتاق توی مبودی رفته شایان منو.ما خونه اومد ژاله عروسی بعد شرب چند- نتونبی میترسرره گفت شررایان و اومد پیش شررما بحث یدفعه که کاری برای

خم زانو..حرفاست این از بیشتر اش اراده طناز گفتم من..بیاد پیش وابستگی اومدیم بیرون که اتاق از.خودش سرری میره هرکی سررال یه این بعد..نمیکنه شرردیم مجبور ولی..کردیم دعواش.وایسرراده فالگوش در پشررت ژاله دیدیم .سوریه ازدواجتون اینکه فقط..بگیم بهش

ته از و موهام تو کردم دسرتامو.لیال به بودم زده زل جوری همین لحظه چند .زدم جیغ دل

.آروم-لیال

و نیش چقدر حاال وای.لیال نمیشرد این از بدتر.نمیشرد این از بدتر دیگه- .بکش منو خدا ای.ژاله این کنه بارم کنایه

.بود شایان منو تقصیر..ببخش منو.نشده چیزی که حاال-لیال

سرربهمیچ رادمان به ژاله اینکه از..بگم؟بگم میتونسررتم چی.نگفتم چیزی اومد ترنم و شد باز ویال در.عمرا.نمیشه حسرودیم من میشره؟نه حسرودیم

.بیرون

!رستوران بریم میخوایم بشید اماده بیاین بچه-ترنم

.میایم االن-لیال

Page 199: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

419

ایسادمو که شد بلند لیال.افتاد یادم چیزی یدفعه.شدم بلند.داخل رفت ترنم :پرسیدم تردید با و گفتم ریز چشمامو.روبروش

نداره؟ نامزد..ژاله مگه ببینم-

:گفت و شد درشت چشماش لیال

گفته؟ بهت اینو نامزد؟کی-

.کامرانه اسمش میگفت..شنیدم منم میکرد صحبت مرضیه با داشت-

اهشکوت موهای توی دسرتی کالفگی با و بیرون داد حرص با نفسرشرو لیال :گفت و بود سرشونش تا که کشید

بوده کرده خواسررتگاری ازش بار یه.پسرررعمشرره کامران اون.گفته دروغ- !نه ای بیاد اصال نیست معلوم..ست روسیه که االنم..قبل سال5.اوووو..اونم

:گفتم و شدم خیره مینز از ای نقطه به

!شد زیاد خطر احتمال-

چی؟-لیال

خودش سررمت به رادمانو داره.نیاد کامران داره امکان میدونه چون ژاله- .میکشونه

یداپ گرایش هرکسرری سررمت به راحتی همین به رادمان نکنم فکر ولی-لیال .کنه

.تو بریم..خیال بی اینارو حاال-

خواهری؟ میبخشی منو-لیال

:گفتم زدمو لبخندی و شد برطرف ناراحتیم که کرد نگاهم مظلوم نهمچی

Page 200: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 414

کدوممون هر به و جلومون اومد آرمان.داخل رفتیم لیال با.بریم..عزیزم آره- داص سرو بی و آروم انقدر..کردم نگاه آرمان به تعجب با.داد شربت لیوان یه

!اینجاست اونم نفهمیدم اصال بود

میکنی؟ نگاه چیه-آرمان

!اینجایی توئم نفهمیدم رمان؟اصالآ-

:گفت و گرفت مظلومی حالت آرمان

.کرد نمی احساس حضورمو کی هیچ..بودم طور همین همیشه-

:گفت لیال.خندیدیم

اینجاست؟ آرمانم نفهمیدی واقعا-

.دیدمش ساحل لب اول شب همون فقط.والله به نه-

.بشید تقسیم باید بیاین.بیرونا بریم میخوایم ها بچه-تمنا

.مبال روی نشستیم رفتیم

خب؟.نفریم49ما-شایان

:گفتیم همه

خب؟-

کی.میمونه اضافی نفر یه.تا41میشه چهارتا پنج.داریم ماشرین تا5-شرایان میاد؟ تنهایی

.میام من-رادمان

:گفت رادمان..بگه چیزی خواست شایان تا

!طناز با البته-

Page 201: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

413

بمیری ای.میزد شرریطونی بخندل داشررت که کردم نگاه بهش تعجب برا .برام داره ای نقشه چه ببین..که شدم بدبخت!هی

انجام رو نهایی بندی تقسیم حیاط تو..شین اماده برین ها بچه.اوکی-شایان .میدیم

ای روزهفی آبی مانتوی یه.کردم عوض لباسمو و اتاق سمت رفتم حالی بی با شال.یدسف جین تنگ شلوار.میشد شکلو کمر از و بود تنگ باالش که ساتن آرایش.رنگ خوش آبی سانتی91پاشنه کفش با.روشن آبی های رگه با سفید روی ریختم کج موهامو یکم.کالباسرری مالیم رژ برا البتره..کردم مالیم

تکاپو توی همه.اومدم بیرون اتاق از و برداشتم سفیدمو دستی کیف..صورتم یول.بودن شده ماشیناشون سوار همه.حیاط توی رفتیم جمعی دسرته.بودن

نگاهم غیض با و ماشررینش کاپوت به بود داده تکیره خیرال بی رادمران که موندم من.رفتن همه!آمین الهی.میسررپرم خودت به خودمو خدایا.میکرد

کیهت جدیدش آئودی ماشین کاپوت به که رادمان و بودم نشسته نیمکت روی ادمد به خودت..هشتم امام یا.اومد سمتم به سرعت با که شدم بلند.بود داده

ارکپ ماشررینش که پارکینگی سررمت برد و گرفت شرردت به بازومو.برسررمیش دسررتای توی بازوم.بود سررقف بی پارکینگ یه..بود دخور داشررت قو

:گفتم و مالیدم بازومو.بیرون کشیدم دستمو.میشد

!وحشی چته..ا -

چی؟ها؟ تو.حشیمو من ا -رادمان

میگی؟ چی-

Page 202: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 414

چی میگی میبری منو آبروی دسررتی دسررتی نه؟داری فهمی نمی-رادمان رافک این از.آزادی کردی ازدواج.اومده شناسنامم تو اسمت نکن میگی؟فکر

فتسرکو نمیخوام.بکنی کاریو همچین نمیزارم من.نیسرت خبرا این از!نکن چته؟- همی؟نمیخومیف!ست*ه*ز*ر*ه..زنت بگن که..بخورم

:گفت و شد تر غلیظ رادمان اخم

.وگرنه کن کوتاه زبونتو گفتم؟نگفتم چی بهت-

:گفتم و کردم قطع حرفشو

داری؟ کار چی..حاال خب-

.بشین من ماشین تو بیابرو-رادمان

.بشینم لیال پیش میخوام..نمیخوام-

:گفت و جلو آورد صورتشو رادمان

نرفت؟ گوشت تو!؟نبر منو آبروی نگفتم مگه-

هترس!هب*و*سب منو دوباره باید که ترسیدم می ازش.کشریدم عقب خودمو .نیست خودم دست دیگه

.قهریم باهم کنن فکر خب-

:گفت و زد پوزخندی رادمان

چرا؟ نمیگن-

:گفتم و انداختم باال ای شونه

!باور ابلهان..کنن دعوا شوهر زنو-

Page 203: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

415

یزیچ بقیه.ماشینش سمت رفت حرص با رادمانم.ماشین توی نشستم بعدم روشن ماشرینو و اومد شرایان..سرگیه اخالقم االن میدونسرتن چون نگفتن

درسرررت!ببینم وایسررا..ترنمو تمنرائو آرمرانو کره دیردم زد دور وقتی.کرد بخاطر.الدنگ رادمان!احمق ی رادمانه؟دختره ماشین توی میبینم؟ژاله؟اونم

اب صحبت مشغول و برگردوندم رومو غیض با.کرده اینکارو من دادن حرص بحص.خوابیدن همه سرریع همین بخاطر.تهران برمیگشرتیم فردا.شردم بقیه

دست اونم البته..بودم دلخور کلی به ازش.نکردم حساب آدم رادمانو اصال گرفته گرم مهدی با منم!میخندید میگفت ژاله برا.نرداشررت من از کمی حرف باهاش اصررال ولی.بودم رادمان ماشررین توی مبرگشررت راه توی.بودم لباسامو..اتاقم تو رفتم سریع که بودم خسته انقدر خونه رسیدیم وقتیم.نزدم

ودخ.برد خوابم کم کم و.سلطنتیم تخت روی انداختم خودمو و کردم عوض بز نعی همیشه که رادمان.میزنه ضربه در به کسی دیدم که شدم بیدار خود به کیه؟ این پس.تو میاد میندازه رشوس

.بفرمایید-

اومدن چوب تخته چندتا با کارگر دوتا سرررش پشررت و داخل اومد سررارا .داخل

.بود پوشیده لباسم.کردم جور و جمع خودمو

.خانم طناز سالم-سارا

.پیشش رفتم و دادم تکون سالم معنی به سرمو

سارا؟ کین اینا-

Page 204: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 416

.عکساتونه عکاسی؟اینا رفتین پیش هفته ستنی یادتون مگه-سارا

:گفتم و زدم لبخندی

میگی؟ راست..ا -

با کسع که یکیشون.میکردن نصب عکسامو بزرگ تابلوهای داشرتن کارگرا و تمداش دستم گلمو دسته و بودم کشیده دراز شکم روی.بود عروسیم لباس شررده معلوم کلی به پاهام سررفیدی که بودم آورده باال کمی پاهامو از یکی

چهار.بود،بود خریده برام طناز که خوابی لباس همون با..دیگشون یکی.بود هب مظلومی حالت با و چونم زیر بودم گذاشررته دسررتامو و بود نشررسررته زانو

خودشون به مواج حالت که بودم کرده خیس موهامم.بودم شده خیره دوربین که کلتهد مشکی مجلسی لباس یه با ور یکی.بودن ریخته دورم و بودن گرفته

زده کمر به دسررتامو از یکی.سرریاه مرموز آرایش.داشررت بلندی دنبراله ودمشب گرفته دستم یکی اون با که بود کج حالت به تاجی سرم روی..بودم

گلبهی نپیره یه با..رویایی کامال یکیم.بودم زده زل دوربین به بدجنسی با ور موهای.پفردار و بلنرد دامنی برا دکلتره ریخته شررونم روی که شررده ف

و بود صرق شبیه تقریبا که باغ یه توی.آرنج تا سفید ها دسرتکش.بودمشرون یلمف یاد.بودم شده خیره راستم سمت به و بودم کرده قالب هم به دستامو من

همونی عکسم یه.بود لیال پیشنهاد عکسه این!گرفت خندم و افتادم سیندرال به سارا دایص با.داشتم دوستش خیلی..بودم انداختم سفید پالتوی با هک بود

:اومدم خودم

.سمیرا و سمیه منو.هستیم شما خدمت در امروز از ما.خانم-سارا

Page 205: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

417

:گفتم ذوق با و سمتشون برگشتم

کردن تمیز حوصله هم..میرفت سر حوصلم هم داشت دیگه!مرسری وای- .نداشتم اینجارو

انرادم منو رفتارای از مطمئنا باشن اینجا اینا اگه.زدن لبخندی شون هرسره قطف البته.بگم چیو همه بهشررون بهتره پس..داره ایراد چیزی یه که میفهمن .یکمشو

عروسیمون عکس بزرگ تابلوی به نگاهم..تخت جلوی مبل روی نشرسرتم وسرم منم و بود کرده حلقه کمرم دور دستشو رادمان که عکسی همون.افتاد

ایینپ به و بودم کرده حلقه گردنش دور دستمو و سرینش روی بودم گذاشرته لبم به لبخندی ناخودآگاه.یدب*و*س می سرمو روی اونم.بودم شرده خیره :گفتم و کردم اخم سریع ولی اومد

.بگم بهتون چیزیو یه میخوام-

:گفتم و کشیدم عمیق نفس یه.جلوم وایسادن شون سه هر

.دادیم انجام سوری ازدواج..رادمان منو.منو-

:گفتن تعجب با نفری سه

!چی؟-

.جلوم زدن زانو و

.بشم خالص بابا حرفای و خواستگارا دست از اینکه برای-

نبود؟ راهی هیچ یعنی-سارا

Page 206: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 418

بدونین عادیه غیر رفتارامون رادمان منو که دیدین اگه هم حاال.نبود نره- .ست مسئله همین بخاطر

.نمیگیم هیچی کس هیچ به ما.خانم چشم-سمیرا

.میدیم شرف قول-سمیه

.ممنونم همتون از.ممنونم-

.خانوما باشین خودتون مراقب ولی-سمیرا

:گفتم و خندیدم

.چشم-

:گفتن شون سه هر

.بال بی-

:گفتم و مبل پشتی به دادم تکیه

.گشنگی از رممیمی دارم که کنین درست برام چیزی یه برین خب-

ازب میخوندمو که رمانی ولی درآوردم گوشیمو.بیرون رفتن اتاق از و خندیدن رسف از هفته یه..شدم غافل اطرافم دنیای از و خوندن به کردم شرو و کردم

نمی زیاد کال..بودم نزده حرف رادمان با اصررال.بود گرذشررتره رامسررر د وار.همین"خداحافظ..مسررال:"بود این روز توی حرفمون همه.دیدمش

ردمیک فکرشو کی!عید هوای و حال بودو سردی سوز و بودیم شده اسفندماه ششررکت از بعد و اومدم پایین بابا شررکت های پله باشرم؟از اینجا االن من

تا رس این به.کیفم تو انداختم کنمو ترجمه بود قرار که ای مقاله.شدم خارج دهانم و بینی دور تر محکم گردنمو شررال.تمانداخ نگاهی خیابون سررر اون

Page 207: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

411

پاسرراژتوجهمو یه اما ماشرینم سرمت به رفتم و کردم جمع خودمو..پیچیدم عید نزدیکای که االنم و بودم نکرده خریرد بود وقرت خیلی.کرد جلرب

با زانو تا سررفید مانتوی یه..کرد جلب نظرمو مغازه اولین و داخل رفتم.بود های هرگ با سررفید شررال با تفنگی لوله مشررکی جین رشررلوا.طالیی کمربند یه رجلوت کمی..داشت کم کیف کفشو یه فقط اومدم بیرون مغازه از.طالیی

کیف با سفید سانتی7 پاشنه کفش یه و شدم داخل..کرد جلب نظرمو مغازه که میکردم نگاه خریدام به داشتم.بیرون اومدم و خریدم ورنی مشکی دستی

.که کردم بلند سرمو.خورد گوشم به آشنایی صدای

که ای مغازه ویترین به اون و بودم زده زل اون به من!رادمانه اینکه!هیععععع یشترب که آبی چشمای و بلوند موهای با دختر یه یدفعه.داشت شب لباسای

:گفت خاصی ی لهجه با و بیرون اومد میزد سفیدی به

.بیا لحظه یه.رادمان-

لهجش.داشررت لهجه دختره..مغازه داخل رفت و داد تکون یسررر رادمان وصرداش دیگه بار یه بید..نفهمیدم آوردم فشرار مغزم به بود؟هرچی کجایی

ذاشتهگ دستشو دختره..شدم نزدی بودن که ای مغازه ویترین یه یکم.بشنوم وزخندیپ.کرد تاییدش لبخند با رادمانم!باز خیلی مشکی لباس یه روی بود که ای مغازه توی رفتم..اومدن بیرون مغازه از یدفعه.شدم دور مغازه از و مزد

رد وقتی..بشررنوم رو دختره صرردای که گذاشررتم باز درشررو عمد از و بودم من واقعا..زدم زل مغازه آینه توی خودم به!فرانسروی یه..شردم موفق..شردن

رنگ..دریا رنگ به آبی چشمای.شب رنگ به مشکی داشتم؟موهای کم چی

Page 208: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 491

دسفی پوست.ای قلوه و فرم خوش و خون رنگ به لبایی.بود خاص چشرمام سررفید میگفت بهم همیشرره..بود من از مامان توصرریف این.برف رنگ به

ای کوچه از داشتم..شدم خارج مغازه از و اومدم بیرون خیال و فکر از!برفی دایص..دمکر فعال شاخکامو صدایی که میشدم رد میشد وصل خیابون به که

یه.کردم قایم کوچه گوشه خودمو و کوچه سمت برگشتم سریع..دختره همون چیزی دختره.رادمان و دختره همون.قیمت گرون مشکی بلند شاسی ماشین

آقا..بفرما.خوشگالش خنده اون از.خندید رادمان که گفت رادمان گوش دم رهدخت یدفعه.منه یبرا تخمش و اخم اونوقت..دیگرانه برای خوشانش خوش دهنم جلوی دستمو.یدب*و*سر لباشرو و رادمان گردن دور انداخت دسرت جین جیب تو دستاش و..بود وایساده حرکت بی رادمان.نزنم جیغ که گرفتم و کرد براز عقبو در و شرررد جردا رادمران از دختره!حرکرت بی.بود آبیش

من ولی.شرد رد کنارم از و زد دور ماشررین.داشرت راننده انگاری.نشرسرت و خوشررگل..ببینم رو دختره صررورت تونسررتم..بودم کرده قایم خودمو دلم.ماشینم سمت رفتم بدو.خیابون سمت به میومد داشرت رادمان!جذاب

طناز دیدی.فرمون رو گذاشررتم سرررمو و ماشررین داخل نشررسررتم.بود گرفته که اینم.داره فرق نرادما بگو هی مرداست؟حاال همه مثل اینم خانوم؟دیدی تررعررهرردی مررن برره اون کررار؟ولرری خ*ی*ا*ن*ت..کررارهخ*ی*ا*ن*ترر

بهم یمهد بغل تو میوفتم وقتی میشه؟چرا غیرتی برام چرا پس..پس..نداره نوای باید.کنه رفتار باهام طوری این نداره حق اون.کن ولش اه..میگه.میگه تورمو غرش صدای.روندم خونه تا گاز تخته و کردم روشن ماشینو.بگم بهش

Page 209: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

499

سرسام سرعت با که کنن نگاه ماشینم به و برگردن خیلی میشد باعث ماشین ینوماش.بود ریخته بهم کلی به اعصابم.بگیرن فاصرله ازش و.میروند آوری کنارم صررندلی از خریدامو و کردم پارک مخصرروصررش پرارکینگ توی

این آخه.اوخی.داد صدا حکمیم!تق که..کوبیدم پام با ماشینو در..برداشتم سمت درمیاری؟به سرش حرصتو که کرده یگ*ن*ا*ه چه بدبخت ماشین

یسر همیشرگیم اخم و غرور با.رفتن کنار و دادن سرالم نگهبانا رفتم خونه بعث ارزیت صدای که آسانسور سمت میرفتم داشتم..رفتم داخل و دادم تکون

:گفتم لبخند با و برگشتم.وایسم سرجام شد

.معرفت بی رزی!به-

:گفت کردو ای بامزه اخم رزیتا

بیرون و خونتی داخل سررت هفته یه که شررمایی این که اوال!اسررتپ..ا -.. دمتدی بار دو فقط هفته یه این تو.خونت تو چپیدی معروف قول به..نمیای

.تنگیده برات دلم

شایدم.میکرد فرق انرادم با درجه981رزیتا اصرال.کرد بغلم و اومد بعدم و :گفتم و کردم جداش خودم از..میکردم فکر اینجوری من

.عزیزم ببخشید-

:گفت و زد لبخندی رزیتا

نمیخوای؟ مهمون..بیخی-

.نه که چرا-

.اونجام دیگه ساعت نیم تا من..باشه-رزیتا

Page 210: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 494

.باش-

وت رفتم بدو.خونه داخل اومرد رادمران چون.مونرد نیمره نصررفره حرفم آشررپزخونه تو سررمیه و سررمیرا و سررارا.خونه تو پریدم بعدشررم..آسررانسررور

با امولباس.اتاقم تو رفتم و دادم جوابشونو سرسری که کردن که سرالم..بودن عوض بود بازوم روی تا آستیناش که ستش پیرهن با زانو تا سفید شلوارک یه

و سالن توی دماوم.انداختم راسرتم شرونه روی و بسرتم شرل موهامو.کردم اصررد به در زنگ که.دسررتم گرفتم کتاب یه و مبل روی کردم پرت خودمو رو میرفت راهرو سررمت به که قدماش صرردای.کرد باز درو سررمیه.دراومد روزه دچن نفرتام این.نبودم ایی کینه آدم.بود اومده بدم ازش کال ولی.شنیدم

رومروب ولی ازم فاصررله با.نره بین از ممکنه ولی.میرفت بین از بعدش.بود :گفت و وایساد

!علی -

نفهمیده هاشررو کلمه از کدوم هیچ ولی بود کتاب توی سرررم که جور همون :گفتم بودم

.سالم-

:گفتم که اتاقش سمت میرفت داشت

.یا..کن رفتار عادی لطفا.اینجا میاد داره رزیتا-

ختمدو بود وایساده من به پشت هرا وسط که بهش و گرفتم کتاب از نگاهمو :گفتم خاصی نفرت با و

!نیا بیرون اتاقت از اصال یا-

Page 211: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

493

لیو..شد خن دلم یکم..آخیش..اتاقش تو رفت و زد پوزخندی و برگشت :زدم داد.نشده خن جیگرم کامل هنوز

!سارا-

.اومد بیرون آشپزخونه از سارا

خانوم؟ بله-سارا

.میز روی بچین ینیشیر و میوه.داریم مهمون-

.چشم-سارا

خندون و شاد رزیتا.کرد باز درو سرمیرا که دراومد صردا به در زنگ.رفت و هک نشستم.مبل روی من کنار پرید و داد دست نفرشون سره با و داخل اومد :گفت

.باشه هم تو اخماش گلم آبجی نبینم-

:گفتم و زدم لبخندی

میزنی؟خبریه؟ شنگول رزی-

اراس.شرد فعال شراخکام.خبریه واقعا دیگه نه.پایین انداخت سررشرو رزیتا لیوان یه.رفتن و چیدن میز روی و آوردن شربت سمیه و..شیرینی سمیرا.میوه

:گفتم و برداشتم شربت

خبریه؟ رزی؟نگفتی-

نییع که کرد بسررته و باز آروم پلکاشررو و زد خجالت روی از لبخندی رزیتا :گفتم باشه آروم صدام میکردم سعی که حالیدر ذوق با..آره

کیه؟ طرف دروغ؟حاال-

Page 212: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 494

:کرد من من رزیتا

.پسرعمت..محسن..مح.راستش-

:میگفت و پشتم میزد رزیتا..گلوم تو پرید شربت

طناز؟ شدی چی وای-

زد یگهد یکی..رفت نمی پایین ولی اومد باال نفسام که پشتم زد محکم یکی :فگتم و کشیدم راحتی نفس و ادمفرست بیرون بازدممو که

.سنگینه دستت چه..رزی وای-

گرفت؟ دردت..ببخشید-رزیتا

:گفتم حرفش به توجه بیدون

گفت؟ بهت کی حاال-

:گفت و زد لبخندی رزیتا

خوشررش من از دیده منو که روزی اولین از گفت..اینجا اومرد امروز- .ستمخوا مهلت هفته یه منم..کرد خواستگاری ازم.اومده

چیه؟ دربارش نظرت خب-

میکنی؟ فکر چی تو.خوبیه پسر که من نظر به-رزیتا

:گفتم و دادم تکیه مبل پشتی به

وستشد تو اگه.خوبیه آدم گفت میشه.مهربون و شوخ.کارییه پسره..محسن- .حله که داری

:گفت سریع رزیتا

.هست دیگم چیز یه..نه-

Page 213: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

495

:گفت که کردم نگاهش منتظر

کنی؟ صحبت رادمان با..میشه.طناز-

:گفتم و گرفتم جبهه سریع

.رزی نخواه من از اینو..نه-

:گفت دمغ ای قیافه با رزیتا

..خواهش..حساسه من رو رادمان.بهشی کس ترین نزدی االن که چرا؟تو-

:تمگف ناچار به ولی.غیرممکن چیز رادمان؟یه من؟به اونم!کس ترین نزدی

.میکنم صحبت هاشبا..باشه-

:گفت و یدب*و*س گونمو و پرید رزیتا

.میکنم جبران..مرسی.طنازی داری فدایی-

:گفتم و رفتم براش ای غره چشم

خواستم؟ جبران ازت من-

.آبجی قربون-رزیتا

کار گفت نیومد شرام برای رادمان.کرد صردامون شررام برای سرارا.خندیدیم ینکها با..پایین رفت رزیتا چیزا این و میوه خوردن بعد خوردیم که شامو.داره

یرو که شد چی دونم نمی.کردم ترجمه رو مقاله و نشستم ولی بودم خسته ببینم اوایس.سرجام نشستم.بودم تخت روی شدم بیدار وقتی.برد خوابم میز

خواب لباس همون و شدم بلند.گرممه چقدر.بود برده خوابم میز روی منکه اتاقمم توی یخچال توی.بود تشنم.پوشیدم بودو خریده برام لیال که مشکی

کی.دش نمی پیدا آبی اصال.بود آبمیوه و نوشابه دلسرترو اقسرام و انوا فقط

Page 214: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 496

رو دمکشی دراز و شدم خیالش بی.بکشونه آشپزخونه تا خودشو داره حوصله در و آشپزخونه توی فتمر حرص با و شدم بلند.نمیبره خوابم!نه ولی..تخت

دست هی تو بطری دسرتمو یه تو لیوان.ریختم آب لیوان یه کردم باز یخچالو رمس پشت از ای مردونه صدای که یخچال تو بزارم رو بطری خواستم.دیگم :میگفت که شد بلند

.یخچال تو نزار رو بطری-

که رگشتمب!دافتا دستم از لیوان و کشیدم کیه؟جیغ دیگه این!فیل حضررت یا گاهن پام زیر های خورده شیشه به داشت تعجب با.شعور بی ای.رادمانه دیدم

:گفتم عصبانیت با ها شیشه به توجه بدون.میکرد

میشی؟ ظاهر جن عین داری عادت تو-

:گفت و زد پوزخندی رادمان

مشکلیه؟-

ینوا میشی بدبخت خودت.تو دست رو میفتم کنم سرکته من.مشرکله بله- میخوای؟

:شبیه گفت چیزی زیرلب

.دستم رو بیفتی باشی پیشم میخوام..آره-

دقیقا؟یکی بود چی حرف این از منظورش.میومد در حدقه از داشت چشمام :گفتم و زدم نشنیدن به خودمو.کنه روشن منو

گفتی؟ چیزی-

:گفت کردو اخم.کرد بلند سرشو سریع رادمان

Page 215: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

497

.من بده دستتو.نه-

.میام خودم-

دست با.گرفتم دستشو ناچار به.نمیشره.نه دیدم که بردارم قدمی خواسرتم- زمین روی گذاشررتم وقتی..کرد دور اونجا از منو و گرفت کمرمو دیگش بش تارکی توی که زدم زل چشماش به و کردم بلند سررمو.بغلش تو افتادم :گفتم و شدم جدا ازش.داشت جذابی و خاص نمای واقعا طوسیش رنگ

.ممنون-

فهکال و انداخت پام سرتا به نگاهی.برگشت آخر لحظه.اتاقش سرمت رفت ای.مکرد نگاه پام سرتا به.وا.اتاقش توی رفت و کشرید موهاش توی دسرتی

نپیچیدی خودت دور پتو یه.پرت حواس این با طناز کنن سرررت بر خاک لباس با آدم.بودی مسئول خودت میومد سرت بالیی یه حاال.بیرون اومدی باهم قراری همچین که ما ولی باشه محرمم مرد؟شاید یه جلوی میاد خواب

مآب.میکرد جمعشررون میومد که صرربح سررارا..اتاقم تو رفتم بدو.نذاشررتیم مبود خسته انقدر.سرجام گذاشرت منو کی نفهمیدم آخر ولی.شرد کفتمون

.خوابیدم زود

اعتنایی.میاد باال صورتم سمت به شکمم روی از داره چیزی دمکر احساس که کردم باز وحشررت با چشررمامو.صررورتم به رسررید که جایی تا نکردم رکتح صورتم روی رفتن راه حالت به وسطشو و سبابه انگشت رزیتا..دیدم و زد لبخندی رزیتا.زدم پس دسررتشررو کردمو اخم.میخنده صرردا بی و میده

:گفت

Page 216: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 498

خوابیدی؟ داداش؟خوب زن وریچط-

.بزارین شما اگه-

:گفت اعتراض با رزیتا

.ها ظهره94ساعت.بابا ای-

اومدی؟ کی تو-

.االن همین-رزیتا

یی رفتم و شردم بلند که حالی در و زدم صورتم به سرد آب مشتی..دسرتشو توی رفتم.نبود اتاق تو رزیتا.بیرون اومدم میکردم خش حوله با صرورتمو

با هک زدم لبخندی بهش.میخوره میوه داره و مبل روی نشسته دیدم که سالن .آورد هوهق برام سارا.میز پشت نشستم.آشپزخونه تو رفتم.داد جوابمو لبخند

سارا؟-

خانوم؟ بله-سارا

:گفتم نشنوه رزیتا که طوری آروم

گذاشت؟ سرجام منو کی دیشب-

فاصله هآشپزخون تا سالن.بشنوه حرفمو رزیتا ارهند امکان میدونستم اینکه با :گفت کردو من من یکم..کرد نگاهم سارا.داشت زیادی

یتونستیمنم که ما.کنیم بیدارتون ترسیدیم ولی..خوابیدید میز روی دیدیم ما- اقتونوات در داشررتیم که جور همین.بفتین ترسرریدیم می..کنیم بلند شررمارو

دیدن شمارو وقتی.بردارن چیزیو که اتاقتون توی ومدنا رادمان آقا میبسرتیم .تخت روی گذاشتنتون کردن بغلتون

Page 217: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

491

اشدمپ کنان جیغ جیغ.لباسم روی ریخت قهوه خوردو لیز دستم تو قوه لیوان :گفتم و

.سوختم..مامانی وای-

.کنم پاکتون کنین صبر.خانوم وای-سارا

منو.هخون توی اومد رادمان که اتاقم برم برگردم میخواستم..زدم پس دستشو هب دونفری و اومد هم رزیتا.خنده زیر زد پقی بعد و کرد تعجب اول دید که

:گفتم و شدم عصبانی.خندیدن بدبخت من حال

!چتونه؟-

:گفت میکرد جمع شو خنده که حالی در رادمان

شدی؟ ای قهوه چرا-

ادهد تکیه دیوار به.فهمیدم ای قهوه از منظورشو!حیا بی ادب بی ی پسره ای هک ای قهوه و سرش باال رفتم.بود زانوهاش روی دستاش و بود شده خم.بود

باال تگرف سرشو سریع!سرش رو ریختم یدفعه بودو مونده باقی لیوانم توی پقی که بودم من حاال!!بود شده باحال چه وای.کرد نگاه خودش وضرع به و

خون میزدی کارد.خندید می ما کل کل این به مه رزیترا.خنرده زیر زدم :گفتم خندیدم می که حالی در.یومد نمی در رادمان

شدی؟ ای قهوه..سرت رو نشسته ای بچه کدوم..ببینم-

میکردم جمع مو خنده که حالی در.بود شده قرمز حرص از صرورتش دیگه :گفتم

.عزیزم نخور حرص حاال-

Page 218: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 441

رفت و داد تکون تاسف نشانه به سری کالفگی با که.گفتم تمسخر با عزیزم لباسررمو ات اتاقم تو رفتم من و خندیدیم بازم رزیتا منو رفت وقتی.اتاقش تو

باالی و کردم شونه موهامو..سفید شلوارک با ای سررمه تاپ یه.کنم عوض النس توی رادمان و رزیتا.سالن توی رفتم.ای سرمه صندل یه با.بستم سررم

ارزیت برای رادمان با زدن حرف وقت حاال.میزدن حرف باهم و.بودن ستهنش کرده عجبت بدبخت.دستم تو گرفتم دستشو.رادمان کنار نشرستم رفتم.بود مشغول و بود جلوش میوه دستی پیش یه که کردم رزیتا به اشاره ابرو با..بود

کمرم ردو نداختا دستشو و گرفت موضوعو سریع.بود پرتقال کندن پوست زیتار برای ولی میومد بدم ریختن عشوه از اینکه با.چسبوند خودش به منو و

:گفتم ناز با.میکردم اینکارو باید

رادمانی؟-

:گفت بود گرفته خندش که رادمان

جونم؟-

.کنم صحبت باهات موضو یه ی درباره میخوام-

موضوعی؟ چه-رادمان

:گفتم سریع.تمنداش رفتن حاشیه حوصله اصال

.اومده خواستگار رزیتا برای-

.اومد اج نفسش که.داد بهش آب لیوان یه سارا..گلوش تو پرید پرتقال رزیتا

:گفت بعد.میکرد نگاه رزیتا منو به متعجب چشمای با رادمان

هست؟ کی حاال-

Page 219: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

449

.پسرعمم..محسن-

رجاشس دوباره و برداشت پرتقال یه با دستی پیش یه ریلکس خیلی رادمان :گفت و نشست

سننه؟ منو..باشه خب-

.کردیم نگاهش تعجب با رزیتا منو

.نمیکنی قبول رو هرکسی و حساسی روش تو گفت رزیتا آخه-

خودشو زندگی اختیار..شده بزرگ دیگه رزیتا ولی..حسراسرم..آره-رادمان .خوبیه پسر محسنم.داره

:گفت خوشحالی با رزیتا

.مرسی یداداش وای-

:گفت ای بامزه لحن با و کرد رزیتا برای ای بامزه اخم رادمان

درصد91 میخوای.چیزیه خوب خجالتم.ورپریده..سرفید چشرم.حیا بی- بدم؟ بهت خجالت

سرررشررو موهای روی رادمان که انداخت پایین خجالت با سرررشررو رزیتا :گفت و یدب*و*س

.بیان بگو-

نشده؟نه عوض جاشرون!اخموهسرت؟ رادمان ونهم این.موند وا دهنم من ف یکی زحمت بی فقط!ندارم حرفی دیگه من..شرخصیتس دو.همونه بابا دش بلند ش گرده که کشید پرتقال پوست روی چاقورو رادمان.کنه جمع منو

به من وای.بکشم نفس تونم نمی کردم احساس.پاشرید من صرورت روی و

Page 220: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 444

ینم باال نفسررم.کردن سرررفه به کردم رو شرر.دارم حسرراسرریت پرتقال گرده :گفت نگرانی با رادمان.میکردن نگاه بهم ترس با رادمان و رزیتا.یومد

شدی؟ طناز؟چی-

ستر با.اومد بیرون آشپزخونه از بدو سرارا.بزنم حرف تونسرتم نمی اصرال :گفت

.بزنن اسپره باید.دارن آسم خانم-

کجاست؟ اسپرت-رزیتا

:بگم تونستم زور به

.میزم .روی-

رزیتا گذشت که یکم.میکرد نگاهم ترس با رادمان..بودم شده کبود کنم فکر جا حالم گذشررت که یکم.زدمش سررریع..دسررتم داد رو اسررپره و اومد بدو

دستام از یکی.کشیدم عمیق نفس یه و.مبل پشتی به دادم تکیه محکم.اومد روی رو دستی گرمی..پام روی یکی اون..ودب پیشونیم روی قائم صورت به

نگاهم مهربونی با رادمان دیدم که کردم باز چشررم..کردم احسرراس دسررتم :گفتم آروم..میکنه

یدفعه؟ شد چی.کردی لب به جون مارو که تو-

:گفتم آروم و کردم اشاره پرتقال به دستم با

.پرتقال گرده-

:گفتم رزیتا به رو..کرد دور ازم پرتقالو دستی پیش رزیتا

میدی؟ جواب بهش کی حاال-

Page 221: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

443

:گفت و زد خجالت روی از لبخندی رزیتا

.دیگه ی هفته همون-

:گفتم زاری با

.ندارم لباس من وای-

:گفت رادمان و خندیدن رزیتا و رادمان

.لباسه پر کمدت که تو.میشه خالصه لباس توی دخترا دنیای کل-

:گفتم و کردم اخم

!میزنی تیپ یه روز هر تو اینکه نه-

:گفت کردو نازک چشمی پشت دخترونه لحن با رادمان

!حسرررود-

:گفت رزیتا و خندیدیم رزیتا منو

.عید لباس هم..بخریم مجلس لباس هم بزاریم روزو یه-

:گفت دفعه یه رادمان

.زود میشه؟چقدر عید داره.ا -

:گفتم کنایه با

.گذرد زود باشد خوش..بعله-

:گفت کردو اخم رادمان

بود؟ کنایه االن این-

:گفتم و زدم پوزخندی

Page 222: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 444

فردا من..داره بسررتگی فکرت طرز به..کن برداشررت میخواد دلت هرجور- رزی؟ باشه..خرید میام

.پایین برم دیگه من.باشه-رزیتا

و تگرف دسررتمو مچ رادمان که اتاقم تو برم بشررم بلند خواسررتم.رفت رزیتا :گفت سرجامو وندتمنش دوباره

نگفتی؟-

!داره بستگی فکرت طرز به گفتم-

رو گوشرری.خورد زنگ بود میز روی که گوشرریش که بزنه حرفی خواسررت حهصف به منم.بده جواب بود دل دو انگاری کرد نگاه صفحش به و برداشت

یست همون حتما!لیزا..لی:خوندم طرفو اسم.داشرتم دید پوزخندی.فرانسو منمیدون.شدم مقاله ترجمه مشغول و اتاقم تو رفتم و شدم بلند جام از و زدم

شک.کشیدم کار از دست گردنم و کمر شدن خش با که بود گذشته چقدر موا قهوه از یکم.بیاره برام قهوه یه خواستم سمیه از و دادم خودم به قوسی و

میز.نشستم نسال توی میز پشت.کرد صدام ناهار برای سارا که بودم خورده زا چقدر.چوبی هاش پایه و بود مرمر یکمش که صندالیی با.مرمر سرنگی اتاقش از پی و شری رادمان که کشریدم غذا یکم!میاد بدم خوردن تنهایی

که یادکلن بوی.بیرون رفت.ندادم جوابشو که گفت خداحافظی.بیرون اومد نگاه رادمان رفتن به خرتمسرر و نفرت با من..میومرد اینجرام ترا بود زده

منو غم ااین داشتم زندگی چه ببین!ناراحتی با سمیرا و سمیه و سارا..میکردم دو زور به.بود شررده کوره اشررتهام دیگه!طناز سرررت تو خاک ای..میخوردن

Page 223: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

445

کردم ترجمه شب1ساعت تا بکوب.مقاله سمت رفتم دوباره و خوردم لقمه گفت که زدم اتاقشرو در.بابا به بدم رو لهمقا که اول طبقه رفتم.شرد تموم که .تو برم

مویدب*و*س گونشرو و پیشرش رفتم!کار مشرغول و میز پشرت معمول طبق :گفتم

زرگب شرکتت چقدر میدی؟ببین سرختی خودت به انقدر چرا..گلم بابای- .دیگه بسه!شده

:گفت و برداشتو عینکشو و زد خستگی روی از لبخندی بابا

.بود مراقبش باید شده بزرگ که االن دقیقا-

:گفتم و زدم لبخندی

.مقاله اینم..بفرمایین-

:گفت و زد ورقش و داشت برش بابا.میز روی گذاشتم رو مقاله و

..گلم دختر مرسی-

.بدم انجام میتونم گلم بابای برای که کاریه کمترین اینا.خواهش-

:گفت و کنار گذاشت رو مقاله بابا

بزنی؟ سر یه کارخونت به نمیخوای-

:گفتم و مبل روی نشستم بیحالی با

نمیکنه؟ اداره اونجارو شروین مگه.ندارم کتاب و حساب حوصله اصال-

.بهتره بزنی سر بار یه گفتم ولی..چرا-بابا

.میرم شد وقت اگه..باشه-

Page 224: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 446

.خب بسیار-بابا

:گفتم و شدم بلند

.اجازه با.بزنم هرضوان مامان به سر یه برم من بابا-

.عزیزم برو-بابا

همدیگه طفق.کردم برخورد رادمان با سینه به سینه که اومدم بیرون بابا اتاق از هماز چقدر بفهمونیم هم به میخواسررتیم نگاه با انگاری.میکردیم نگاه رو

!نبود ولی.رضوانه مامان اتاق سمت رفتم و شدم جدا ازش!میاد بدمون

.وننآشپزخ تو-

باب یا..کشرریدم بنفش جیغ یه و هوا پریردم متر سرره زنی صرردای برا پشررتم خندون و مهربون قیافه با خانوم زهرا دیدم کره برگشررتم!الحوائج :گفتم کردمو بسته بازو حرص با چشمامو.وایساده

.پاچم تو افتاد قلبم!دادنه؟ خبر طرز چه این!خانوم زهرا وای-

:گفت و خندید خانوم زهرا

.آشپزخونن توی جون رضوانه.خانوم ببخشید-

:گفتم تعجب با

شدین؟ صمیمی انقدر شده چی!جون؟ رضوانه-

:گفت و خندید بازم خانوم زهرا

.جون رضوانه بگیم بهشون گفتن خانوما به خودشون-

جون؟ رضوانه این کجان حاال.آها-

.آشپزخونه-خانوم زهرا

Page 225: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

447

رو رضوانه مامان.شلوغه چقدر اوووفف.خونه بزرگ آشپزخونه سمت رفتم لویج گرفتم دسررتامو پشررت از.بود من به پشررتش.کردم پیدا جمعیت بین

:گفت بعد.دستام رو گذاشت هاشو دست و وایساد حرکت بی.چشماش

خانوم؟ زهرا-

خندمو جلوی منم.خندیدن می آروم داشتن بودن اونجا که خدمتکار چندتا :گفت رضوانه امانم.بودم گرفته

یی؟اخم رزی.نرمه دستاش اینکه- :گفت که کردم تو

.گلمه عروس!آها-

:تمگف کردمو بغلش.طرفم برگشت که برداشتم چشمش جلوی از دستامو

بودم؟ حدستون آخرین من-

:گفت خندیدو رضوانه مامان

اینورا؟ از شده چی.عزیزم بود سخت تشخیصت خب-

:گفتم و شدم جدا ازش

این؟ آشپزخونه تو چرا شما مامان-

اینجا ممیا..میشینم اتاق تو بند یه میره سر ام حوصله من..بابا-رضوانه مامان .میکنم کم بقیه به

.ولی-

:گفت کردو قطع حرفمو

.شم فدات کنندست سرگرم برام اینکار-

:گفتم و خندیدم

Page 226: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 448

.میلتونه هرجور-

.گرفت دستمو و جلوم اومد که شدم دور رضوانه مامان از یکم..اومد رادمان

:گفت آروم رادمان

.میریم باهم-

بعد و زد حرف باهاش یکم رادمان.رضرروانه مامان پیش رفتیم دوباره ناچار از شد هبست آسانسور در و زد رو شش طبقه دکمه وقتی.آسانسور سمت رفتیم

:گفت سرد لحنی با رادمان.شدم جدا رادمان

.بگم چیزیو یه بهت میخواستم-

:داد ادامه..نزدم حرف

.لیزا درباره-

و اتاقم توی رفتم رادمان حرفهای به توجه بدون من و شد باز آسرانسرور در دبو شرده زیاد لیزا درباره کنجکاویم حس خب ولی!سرننه؟ منو.بسرتم درو

مسررتنمیخوا اما.بده توضرریح برام بخوام رادمان از برم بود مونده کم.شرردید پایین و االب با.کشیدم دراز تختم روی و کردم قفل اتاقو در.بکنه فکری دربارم

در اینا سررارا چون.دره پشررت رادمان که فهمیردم در دسررتگیره اومردن دیگه.نمیزنه صرردا اسررممو که داره غرور انقدر.زد در به تقه چندتا.میزدن

.خوابیدم و زدم مسواک..نبود گشنم.رفته که فهمیدم.نیومد صدایی

زنگ سرراعتو چرا من.شرردم بیدار زنگی سرراعرت صرردای برا صرربحیی رفتم و شردم بلند.خرید و رزیتا..گذاشرتم؟آها و تدس به آبی و دستشو

تاقما میرفتم داشتم.خوردم مختصر صبحونه یه و بیرون اومدم.زدم صرورتم

Page 227: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

441

که رفت بهم شررتناکوح ی غره چشررم یه.اومد بیرون اتاقش از رادمان که و تاقما تو رفتم بدو بشرره نزدی بهم بزارم اینکه بدون.کردم رنگین خودمو هی با.سفید جین شلوار.دوخت خوش ای سرمه مانتوی یه.کردم قفل درشرو شآرای یه.ای سرمه کیف با.سرفید باز جلو کفش یه.ای سررمه سرفید شرال جین یه.بیرون اومد اتراقش از هم نرادمرا.بیرون اومردم اتراق از..مالیم

کفش با.بود پوشرریده ای سرررمه مخملی کت و..مشرکی پیرهن با..مشرکی به رادمان.آسررانسررور توی رفتیم باهم.بود داده باال موهاشررم.مشررکی ورنی

:گفت اعتراض با اومدو حرف

میکنی؟ قفل روم درو چرا ببینم-

.دارم دوست-

.میکنی فکر اشتباه داری وت.نشد دلیل این-رادمان

:گفتم و طرفش برگشتم

که مبین نمی نیازی پس!ندارم سررنمی هیچ تو با من.منش ایران آقای ببین- .کنی باز شخصیتو مسائل برام

با و اومد بیرون اتاقش از رزیتا..شد تموم ما بحث آسرانسور در شردن باز با .خیابونا تو افتادیم راه رادمان آئودی

بریم؟ پاساژ کدوم نظرت به.طناز-ارزیت

رو لیزا و رادمان که همونی..شرررکت کنار پاسرراژ همون..آها.کردم فکر یکم .دیدم اونجا

.ما شرکت کنار پاساژ بریم-

Page 228: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 431

:گفت و داد نشون العمل عکس سریع رادمان

اونجا؟ چرا-رادمان

.میاد خوشم وسایلش و لباسا از-

یادهپ همه و کرد پارک پاسرراژ پارکینگ توی.ترف سررمت اون به و نزد حرفی چندتا از رزیتا.داخل رفتیم و کردم حلقه رادمان بازوی دور دسررتمو.شرردیم

لیزا که کنم خرید ای مغازه همون از میخواستم من اما.کرد خرید فروشرگاه مونده شرربم لباس ولی بودم خریرده چیزا این و مرانتو البتره.کرد خریرد

.مغازه همون به یمرسید.بود

نیست؟ قشنگ لباسه این ببین بیا رزی.وایسین-

.داشتن اونجا هنوزم بودو کرده انتخاب لیزا که لباسی همون شانسم از

.کن پرو برو..خوشگله.آره-رزیتا

هم تو حسررابی اخمهاش که دیدم رادمانو که مغازه توی میرفتیم داشررتیم االح.بپوشم میخوام دخترشو دوست ثلم لباس یه شرد ناراحت..آخی..بود

لتهدک.ساتن مشکی لباس یه.کردم پروش و رفتم.درآد چشرات تا میخرمش توی ادمیفت بند یه و داشت دستام مچ روی تا مشکی توری های آستین و بود

یه.میخورد بند ضربدری و بود باز کمرش پشرت از ولی.شرصرتم انگشرت هم رزیتا.بود اومده خوشم.زانوم روی تا ردمیخو لباس راست طرف از چاک که ای لحظه.زد نمی حرف و بود توهم اخمهاش رادمان ولی..کرد قبول

یل لباسو میخواستم :فتگ گوشم زیر و گرفت دستمو مچ رادمان بدم تحو

.نیست خوب اصال.بزار اینو-

Page 229: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

439

:گفتم تخسی با

.دارم دوستش خیلی.نخیر-

.بازه خیلی پشتش ولی-رادمان

سننه؟ تورو اصال-

یعنی..ا ..بیرون رفت مغرازه از و کرد ول دسررتمو مچ حرص برا رادمران اخم من برای ولی..میزد لبخنرد کرد انتخراب لبراسررو لیزا چری؟وقرتی

شرراپ کافی یه به و اومدیم بیرون مغازه از.خریدم لباسررو..ایش.میکنره ازم سر اب رزیتا.بود پایین سرش دمانرا.نشستیم نفره چهار میز یه روی.رفتیم

.انداختم باال شونه چشه؟منم که پرسید

میکردیم پچ پچ باهم رزیتا منو جور همین.دادیم سرفارش قهوه نفر سره هر .که

!رادمان-

داص دنبال چشم با نفر سه هر و آورد باال سرشو رادمان!بود؟ کی صدای این رویروب و رادمان کنار صندلی روی اومد بدو.هلیزائ اینکه..اه اه.که میگشتیم

:گفت ش لهجه همون با.نشست من

.ببینمت اینجا نداشتم انتظار-

:گفت بود خورده جا حسابی که رادمان

میکنی؟ چیکار اینجا تو-

بودم هاومد تو با پاساژو همین چون.بخرم لباس اومدم.داشتیم پارتی یه-لیزا .دمبو بلد جارو همین فقط

Page 230: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 434

!آب رو ریخت رادمان پته.زدم پوزخند

:گفت کردو اخم رادمان

.طور این که-

:گفت رادمان به رو!هست ماییم فهمید و افتاد ما به لیزا نگاه تازه

جون؟ رادمان نمیکنی معرفی-

:گفت کردو رزیتا به نگاهی رادمان!جون رادمان..ایش

.رزیتا..خواهرم-

دمانرا.داد دست لیزا به سردی با نیومده خوشرش یزال از بود معلوم که رزیتا :گفت تامل کمی با و کرد من به رو

.همسرم.طناز-

:گفت و کرد نگاه من به تعجب با لیزا

.کردی ازدواج نمیدونستم-

:گفتم و دادم دست لیزا به نفرت با

.میکنه قایم چیو همه همیشه رادمان-

زالی و رزی بود؟به کی..گرفت دردم بازم ولی زد آروم.شررد لگد پام دفعه یه اب که افتاد رادمان به نگاهم..میکردن نگاه هم به داشررتن ولی..کردم نگاه

:فتمگ ناز با و لیزا سمت به کردم رومو.بدبخت.آخی.میکرد نگاه بهم حرص

شما؟ و-

:گفت و زد زورکی لبخند لیزا

.رادمان دوست.هستم لیزا-

Page 231: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

433

.افتاد باال رزیتا یابرو تای یه

:گفتم آروم لب زیر و زدم پوزخندی منم

!میکردی اضافه آخرش دختر یه-

ینه؟ا غیر مگه..وا.میکرد نگاهم وحشتناکی اخم با که افتاد رادمان به نگاهم

جان؟ لیزا سالته چند-

.44-لیزا

.همسنیم پس-

:گفت و کرد نازک چشمی پشت لیزا

.ظاهرا بله-

هستین؟ فرانسوی-

:گفت عشوه با بازم

.بله-

ن خ جیگرم میکردم کاری یه باید!بود گرفته حرصم دسرتش از بدجور آخ ..شه

جان؟ لیزا دادین سفارش چیزی شما-

.اسپرسو قهوه یه بله-لیزا

میز سرمت به و گرفتم دسرتم رو سرینی.بگیرم سرفارشرامونو خودم که رفتم و شرد لندب.برو گفتم زیرلب.بگیره فاصرله میز از کردم اشراره رزیتا به.رفتمیی سرمت به رفت هک میز به رسیدم می داشتم.زدم مرموزی لبخند.دسرتشو البته.میز وت رفتم سکندری و دادم گیر کناری میز صندلی پایه به راستمو پای

Page 232: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 434

و سر روی بود ریخته ها قهوه.هاشونو قیافه آخ آخ..ولی.داشرتم نگه خودمو خندمو جلوی!باز دسرتاشونم.بود مونده باز دهناشرون.لیزا رادمانو صرورت

:گفتم هل لحن یه با.طرفشون به رفتم و گرفتم

.توروخدا شدین؟ببخشید چی..عزیزم رادمان وای.جون لیزا وای-

:گفت حرص با و برداشت دستما یه لیزا

.جون طناز نداره عیبی نه-

قهوه با زدن ضرردحال توی من تخصررص اصررال.اومد حال جیگرم آخیش بلند چکید می خون ازش که چشمایی با.کارمنه میدونست که رادمان!ستیی سرمت به رفت و شرد ندهخ که صدایی با پیشمو اومد بدو رزیتا.دستشو :گفت میزد موج توش

یومد؟ نمی در خونش میزدی کارد رادمان کردی کار چی وای-

:تمگف زدمو پیروزی سر از لبخند

بود؟ شده ای قهوه دیدی نه-

:گفت و کمرم تو زد دستش با آروم رزیتا

.اینو قیافه وای.شیطون ای-

و زد ای مسررخره لبخند لیزا که زد بهش حرفایی یه و لیزا سررمت به رفت ویی سمت به رفت :دادم جواب..بود رادمان.خورد زنگ گوشیم.دستشو

بله؟-

.طناز میکنم زتری ریز بیارم گیرت من-رادمان

گلم؟ داشتی کار حاال.نداری جراتشو-

Page 233: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

435

ییچ بیا.گلم گلم هی بابا برو-رادمان جلوتو کمی ماشینو بگیر ازم ماشینو سو .بریم شم سوار بیار

اضاعتر صدای با که اومد تلفن پشت از لیزا صدای بدم جواب خواستم تا :میگفت آمیز

چشونه؟ اینا..رادمان-

:گفتم سریه

یی تو بود؟لیزائه؟لیزا کی ینا- توی وت میکنه؟نکنه غلطی چه مردونه دستشویی .تو.عالم خاک ای؟وای زنونه دستشو

:گفت کردو قطع حرفمو رادمان

.بیا زودباش-

یی سرمت رفتم بدو.کرد قطع زود و وایسا..وایسرادم درش جلوی.دسرتشرو رو یزال صرردای که داخل رفتم.دیگه برم میتونم منم پس رفت که لیزا ببینم

هم لیزا.میشست صورتشو دستو داشت رادمان.بود من به پشتشون..شرنیدم داییص با ناخودآگاه که هب*و*سب رادمانو گونه میخواست.بود گرفته بازوشو

:گفتم بلند تقریبا

میکنی؟ غلطی چه داری-

که جایی ات.عقب رفت اونم..طرفش رفتم.سمتم برگشت ترس با یدفعه لیزا :گفتم تهدید با گلوشو زیر گرفتم گوشیمو.دیوار به خورد

منو تو!تو میدونمو من بخوره رادمان به دستات دیگه بار یه فقط.دیگه بار یه- !مفهومه؟.نمیمونی زنده بگیرم تصمیمم.نشناختی هنوز

Page 234: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 436

نازک دختره.بسررت چشررماشررو ترس با لیزا که گفتم داد با رو"مفهومه" :گفتم و سرش نزدی بردم سرمو!ینارنج

نشنیدم؟-

:گفت لرزون صدایی با لیزا

.آره..آ-

یی در سمت دادم هلش و شدم دور ازش :گفتم و دستشو

!هررری-

و بود ادهوایس سینه به دست اشتیاق با که رادمان به التماس از پر نگاه یه لیزا :گفتم سریع.میکرد،انداخت نگاه مارو دعوای

.میره چپ داره چشمات..باش اظبمو.هوی-

یی از بدو و کرد نگاهم ترس با دوباره لیزا رتبم مانتومو.بیرون زد دسررتشررو همب سرشو پشتم از رادمان..شیرآب سمت رفتم و کردم مرتب مانتومو.کردم

:گفت کردو نزدی

.ای جذبه عجب-

:گفتم حال همون در

تت؟ب*و*سب بزاری میخواستی واقعا-

:گفت عصبانیت با رادمان

؟کنی دکش بیای زدم زنگ بهت من پیش اومد اینکه بخاطر نفهمیدی.نه-

نمیتونستی؟ خودت مگه-

.نه-رادمان

Page 235: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

437

:گفتم و برگشتم

داری؟ دوستش خیلی-

.نه-رادمان

کنی؟ دکش نتونستی چرا پس-

.مربوطه خودم به-رادمان

یی توی اومد مرد یه بخندل.میبارید روش و سر از تعجب ما دیدن با و دستشو مرفتی باهم و رزیتا سرمت رفتیم.اومدیم بیرون اونجا از و زدیم ای مسرخره

شررام خوردن از بعد.خونه سررمت به رفتیم و شرردیم ماشررین سرروار.بیرون .خوابیدم بالفاصله

رادمان

آماده حال در.کنن عقد عید سوم بود قرار.بود رزیتا خواستگاری روز امروز نکتو شلوار با.مخملی ای قهوه کت با.روشن ای قهوه پیرهن یه.بودم شردن

طناز همزمان که بیرون زدم اتاق از و گرفتم ادکلن دوش یه.سوخته ای قهوه بار هی..یانه کنم تحملش بتونم نمیدونم اصررال..اوففف.اومد بیرون اتاق از

:گفتم و لوشج رفتم.داره اخالقی تضاد اصال!بد بار یه خوبه

بریم؟-

.وایسا-طناز

:گفت و گشت دستیشو کوچی کیف.کرد فکر یکم

.بریم آره-

Page 236: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 438

هب شرو آسانسور داخل..آسانسور سرمت به رفتیم و اومدیم بیرون خونه از شال.وشنر آبی شال و سفید ورزشی شلوار با سفید تونی یه.کردم آنالیزش

:اومدم خودم به صداش با.بود هماهنگ چشماش با

شد؟ تموم کردنت آنالیز-

از!زدی زل دختره به ساعته دو رادمان سرت بر خاک..گرفتم ازش رومو سریع چندتا به داشررت بابافرزاد.گرفت بازومو طناز و شرردیم خارج آسررانسررور

یدند با.بغلش توی پرید طناز و طرفش به رفتیم.میداد دسررتور خدمتکار میمیص بابام با نکردم وقت زیاد من.نشست لبم رو لبخندی صرمیمیتشون

بهم چشم.بود شرکتش کارای سرگرم اونم.خوندم می درس همش من.بشم گاهمن نگرانی با و وایسراده روبروم طناز دیدم یدفعه.بود خاک زیر بابام زدم

.میکنه

خوبی؟-طناز

چی واسرره داشررت؟حالمو معنی چه حرفش این.کردم تعجب حرفش از :گفت کشیدو راستم گونه روی دستشو طناز یدفعه!یپرسه؟م

چیه؟ واسه گریت-

چشمام از اش قطه چند.کشریدم دسرت گونم به و اومدم خودم به سرریع :گفت زدو مهربونی لبخند طناز.بود شده جاری

میره؟ داره رزیتا اینکه برای-

Page 237: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

431

امواشک و مکرد بهش پشرتمو.طرفمون اومد رزیتا یدفعه.زدم بهش لبخندی چیزی متوجه خداروشررکر.برگشررتم و کشرریدم عمیق نفس یه.کردم پاک .فرزاد بابا سمت رفتم.نشد

جان؟ پدر-

.طرفم برگشت فرزاد بابا

جان؟ بابا جانم-فرزاد بابا

و.دارین خونوادم و من از که حمایتی بخاطر.کنم تشررکر ازتون خواسررتم- .امشب مجلس

:گفت و گرفت اموه شونه فرزاد بابا

عوضش در منم..کردی خوشبخت دخترمو.دامادمی تو.پسر نزن حرفو این- .راضیم هم کامال.میکنم اینکارارو دارم

حس!میکنم خوشرربخرت طنرازو دارم مرن.زدم پروزخرنردی دلرم تروی یعنی.بود ناشناس شماره.خورد زنگ گوشیم.داد دسرت بهم خ*ی*ا*ن*ت

وشررهگ یه رفتم و گرفتم فاصررله فرزاد بابا از!بود کشررور از خارج از انگاری .خلوت

بله؟-

خوبی؟ داداش سالم-

شما؟ ببخشید-

نشناختی؟.رفت یادت منو ندیدی منو ماه یه ببین.نگاه توروخدا-

!دیگه کیی بگو بزن زر خب..گرفته سوالیش بی اینم حاال..اه

Page 238: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 441

.نیاوردم جا به ببخشید-

!آریام بابا-

یی؟ببخشید..ا - .بود وجق عجق ناشناسو شماره تو

.دیگه اینجاست شماره..خب آره-آریا

چطوره؟ شرکت اوضا -

خوبن؟ خانم طناز.بپرسم احوالتو حالو فقط خواستم.خوبه-آریا

.خوبه اونم.ممنون-

.خداحافظ.ایران برمیگردم عید تا.میبینمت.داداش باشه-آریا

.خداحافظ.دیدار امید به-

چیه؟ کردم اشاره همونجا از..زد صدام طناز که کردم قطع رو گوشی

:گفت آروم طناز

.اومدن اینا محسن بدو-

نزدی مبه خودشو اونم.گرفتم دستشو و طناز کنار رفتم و کردم مرتب کتمو نمی دیگه خنگم ولی..داشررتم خاصرری حس یه نزدیکی اینهمه از.کرد

باهم گرم و اومد طناز عمه شرروهر همه از اول.اومدن مونامه باالخره.فهمم و داد فاصله من از یکم طنازو اش عمه.اش عمه بعدشم.کردیم احوالپرسی

اب که درحالی.نموند دور من تیز گوشررای از که گفت چیزایی یه گوشرش دم :دادم گوش حرفاشون به میکردم پرسی احوال منصور

نداری؟ ه؟مشکلیخوب زندگیت جان طناز-عمه

.خوبه زندگیم خدا لطف به جان عمه نه-طناز

Page 239: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

449

به ردک کاری همچین نمیکنه؟اگه که داره؟اذیتت دوستت رادمان ببینم-عمه .بگوها بابات

:گفت اعتراض با طناز

!عمه-

.باشی خودم عروس داشتم دوست خیلی ولی.عزیزم باشه-عمه

.کنین فراموش بحثارو ینا لطفا.کردم ازدواج من دیگه ولی-طناز

دست باهام خصمانه مسعود.رفت رزیتا طرف به و شد دور اش عمه از بعدم رفتن محسن و رزیتا.شد انجام اولیه حرفای.نشرسرت گوشره یه رفت و داد

مبل روی تنها منم.بود نشررسررته دورتر من از مبل یه طناز.صررحبت برای :میگفت که شنیدم طنازو صدای.دونفره

.ای کنه چقدر تو مسعود..اه-

.بدم تشخصی نمیتونستم.میومد کم خیلی مسعود صدای

.یبد انجام میتونی چیکار ببینم.بکن میخواد دلت هرغلطی اصال-طناز

.بابا گمشو-طناز

.من دل ور نشست اومد و شد بلند بعدم

میگفت؟ چی-

:گفت کشیدو عمیق نفس یه و کرد مرتب شالشو طناز

کی؟مسعود؟-

.من عمه نه-

:گفت رفتو برام ای غره چشم طناز

Page 240: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 444

اغتوند میکنم کاری میگفت میکردم ردش که منم..باشیم باهم بیا میگفت- !پرتا چرتو این از و بمونه هم دل به

:گفتم و زدم پوزخندی

!بکنه؟ غلطی چه میخواد سرش خیره-

.اومدن رونبی اتاق از محسن و رزیتا که بده جواب خواست طناز

رزی؟ چیه خب؟نظرت-مامان

:گفت و آورد پایین خجالت با سرشو رزیتا

.ندارم مشکلی من-

:گفت مامان به رو خانم عمه.زدیم دست همه

.بندازیم نشون دخترت دست بدی اجازه اگه.جان رضوانه-

.دادم جوابشو لبخند با که انداخت من به نگاهی رضوانه مامان

.بفرمایید.نه چراکه-مامان

و شدیم بلند طناز منو.زدیم دسرت همه بازم و.انداختن حلقه رزیتا دسرت سریع.کردن رفتن عزم همه و گذاشرتیم رو مدارا قرار.گفتیم تبری بهشرون

طناز .کشیدم دراز تخت روی و.اتاقم تو رفتم

خسررته رانقد خودم خواسررتگاری واسرره چرا.افتادم کول کتو از.آخ آخیزیون!نشدم؟ ونا کانال این هی و دادم لم کاناپه روی.کردم روشن اتاقمو تلو اوه.میکرد پخش فیلم که کردم پیردا کرانرال یره براالخره.میکردم کرانرال

از یکی وقتام بعضرری.میکردم نگاه داشررتم هیجان با جور همین!98+.اوه کارای داشت.میزاشتم ازب انگشتامو بین ولی.صورتم روی میذاشتم دستامو

Page 241: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

443

دتش به در که بود انداخته گل لپام من مطمئنا و میداد نشون سری بر خاک :گفتم عصبانیت با و برگشتم.پایین شدم پرت کاناپه از هل با من و.شد باز

پدر آخه گذاشتن خوشگلی برای درو این میگه.چیزی..اهونی یه اهنی یه- .همگ.درو صلواتی؟نمیبینی

دهنم از هرچی و بودم کرده باز دهنمو و بودم بسررته چشررمامو جور همین صرردایی چرا..ا دیدم که میگفتم بود کرده باز درو که کسرری به درمیومد

به و دره دستگیره روی دستش هنوز رادمان دیدم که کردم باز نمیاد؟چشمامویزیون ازگ وناشدند با پایینشم لب!گالبی اندازه چشرماش و شرده خیره تلو

یزیون سررمرت برگشررتم.گرفتره رو فیلمه داره هنوز.وای ای دیدم که تلو لپاش و افتاد من به رادمان نگاه که کردم خاموشررش کنترل با سررریع!میده

:گفتم که بیرون میرفت اتاق از داشت.شد ارغوانی

کجا؟..ا -

من میشره آب خجالت از داره بدبخت!نمیدونسررتم خودم داشرتم رو چقدر !کجا؟..ا یگمم

:گفت آرومی صدای با.بود پایین سرش ولی..برگشت رادمان

.تس جلسه روز آخرین برای شرکت فردا.بردارم شلوارمو و کت میخواستم-

.بردار بیا خب-

:گفت و وایسادم سرش پشت.مشترکمون لباس کمد سمت رفت

جلسه؟ آخرین چی واسه-

کرد؟ شکلی این چرا این.وا!طرفم برگشت بلندی هیعععع با یدفعه

Page 242: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 444

!شدی؟ اینطوری چرا-

:گفت و کمد سمت برگشت رادمان

دلیل به شرکت روز7 مدت برای بعدش اینکه واسه جلسره آخرین.هیچی- زاد؟ فرخ خانم آندرستند!تعطیله عید تعطیالت

.طرفم برگشت شلوار و مت دست یه با و

.اوکی-

:گفتم کردمو نگاه شلوارش و کت به

بپوشی؟ میخوای اینو-

:گفت انداختو لباس به نگاهی رادمان

عایا؟ داره مشکلی..آره-

نداری سلیقه.میشه خز داره اینکه هم.پوشریدی خیلی اینو اینکه هم خب- !که

شلوار و کت یه و آویزش روی گذاشرتم و گرفتم ازش شرلوارو و کت بعدم .دستش دادم ای سرمه کراوات و سفید پیرهن با ای سرمه

.میاد بهت بیشتر رنگ این بیا-

:گفت زدو لبخندی رادمان

نای بال ای.ها نداره حرف لباس کردن ست توی ت سلیقه تو من برعکس- بودی؟ کرده قایم کجا هنراتو

.جیبم تو-

Page 243: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

445

سمت به که درحالی رادمان.خنده زیر زدیم باهم بعد و زد زل بهم تعجب با :گفت میرفت در

.بخیر شب.کمکت از ممنون بهرحال-

!خوش شبت-

ارمکن رادمان اینکه از.داشتم خوبی حس یه.کشیدم دراز تختم روی و رفتم مغروره و اخمو که رادمان اون با خیلی مهربونه و شرروخ اینجوری اینکه.بود

.رفتم خواب به فکرا همین با.بهتره

کارخونم برم امروز واستمخ می.شدم بیدار خواب از گوشیم زنگ صدای با وادم دومی.بهداشتی آرایشی اولی.داشرتم کارخونه چهارتا کال.بزنم سرر یه

دکوراسرریون و مبلمان چهارمی و ماشررین بدنه و قطعات سررومی..غذایی برام اونجارو شروین که بهداشتی آرایشی کارخونه برم میخواستم االنم.خونه

یی رفتم و شردم بلند.میکرد مدیریت وشخ کتی مانتوی یه و اومدم.دستشو فکی و..مشکی روسری.مشرکی تفنگی لوله جین شرلوار با.سرفید دوخت اتاق از کردمو خوشمل آرایش..پوشریدم سرفیدمم سرانتی91کفش..سرفید تک همون با رادمان که خوردم مو صبحونه و میز پشت نشستم.اومدم بیرون

ملکا دوش یه و سرامسونت کیف با بودم کرده انتخاب براش که شرلواری و چشررم بهم تعجب با و میز پشررت نشررسررت و بیرون اومد اتاقش از ادکلن

:گفتم میخوردم چاییمو از قلپ یه که درحالی.دوخت

چیه؟-

:گفت و دستش گرفت رو قهوه فنجون رادمان

Page 244: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 446

میری؟ کجا.بپرسم میشه نداره اشکال اگه-

:گفتم..کرد گل خباثتم

ه؟دار بهت ربطی-

:گفت و شد هل رادمان

.خواستم می..فقط..نه-

:گفتم و کردم قطع حرفشو

.قرار یه سر میرم-

:گفت دوختو چشم بهم شده گرده چشمای با رادمان

اونا؟ از یا قرار؟کاری کدوم-

یناما سارا.گرفتم خودمو جلوی ولی.گرفت خندم گفت بهت با اینو همچین دیگه.یدنمیخند و آشپزخونه بیرون بودن رفته.نممیک اذیتش دارم بودن فهمیده :گفتم کردمو نگاه ساعتم به هل با.بود اومده دستشون اخالقم

.دادم قول بهش ناهار برای.میشه دیرم داره.وای ای-

:گفتم و رادمان سمت کردم رومو

!برسون منو نمیشه دیرت اگه-

:گفت کردو نگاهم تعجب با

!منی؟ با-

.دیگه توئم با.یمنم در سپ نه-

:گفت کردو اخمی رادمان

.دیگه میرسی کنه صبر دقیقه دو بگو پسر آقا اون به-

Page 245: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

447

یه اضطراب با و شدم بلند.بود شرده باورش!میترکیدم خنده از داشرتم دیگه :گفتم رادمانو به کردم رو بعد.اونجا میام دارم که شروین به دادم اس ام اس

میبری؟ منو حاال.تادمفرس پیام براش-

:گفت کردو مرتب کتشو و شد بلند

کردی؟ ازدواج میدونه-

.نه-

:گفت تعجب با

کنی؟ ازدواج باهاش میخوای چطور بعدش پس!نه؟-

.شد دیرم دیگه بدو اه-

و آسانسور آینه سمت به کردم رومو..اومد رادمانم.آسانسور سمت رفتم بدو جور یه آینه توی از که خورد رادمان به نگاهم که کردم مرتب روسررریمو تلخ لبخند یه جوابش که زدم بهش لبخنردی.بود زده زل بهم خراصرری

اهمب و اومدیم بیرون آسانسور از.بیخی!شده؟ اینطوری امروز چرا این.وا!بود آدرسیو یه بهش.داشتم نظرش زیر راه طول توی.شدیم رادمان ماشین سروار

نظر به پکر و کالفه.بود رسررتوران یه کنرارش آخره.کرارخونم کنرار دادم روی زد محکم رسید که رستوران به.آورد می فشرار گاز روی مدام.میرسرید

من بختبد ی کله شیشه بجای و شریشه توی برم کله با بود نزدی که ترمز :گفتم برگشتمو آخر ی لحظه.کردم باز ماشینو در آروم!بشه تیکه هزار

رادمان؟-

Page 246: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 448

تونمب که کردم خم سرمو و بسرتم درو و شردم پیاده.کرد نگاه بهم و برگشرت پشت و.ماشین در روی بود گذاشته دستشو آرنج رادمان.ببینم ماشینو شیشه

موکرد اشاره کارخونم به.بود دوخته چشم بهم منتظر و.لبش روی دسرتشرو :گفتم

.نبود کار در قرار.داشتم کار اینجا من-

بعد.نهببی رو کارخونه که کشید گردن بهت با رادمان..زدم شیطون لبخند هی و یدناپد دیدم جلوی از سرعت به گرفتو گازشو و کرد روشرن ماشرینو اخم با

همچین چرا این.بودم مونرده بهرت توی خودم جوری همون من.شرررد سررمت به اسرتوار قدمهایی با و وایسرادم صرراف آروم..ها داره کرد؟مشرکل

موسر.داد سالم بهم و کرد باز درو من دیدن با نگهبان.کردم حرکت کارخونه رفط به همیشگیم غرور با.گفتم سالم زیرلب و دادم تکون سالم عالمت به

و گشتنبرمی کفشام پاشنه صدای با همه ساختمون توی.رفتم کارخونه دفتر دادممی تکون سر ونهمش برای.میکردن سالم و میشدن بلند دیدن می منو تا لیصند روی شروین دیدم که کردم باز درو.رفتم عامل مدیر دفتر سمت به و

ویر گذاشته کتشم و میز روی انداخته پاش روی پاشو و نشسته عامل مدیر و..کردم اخم و گرفتم خودمو جلوی ولی.گرفت خندم حالتش از.صورتش

لویج نتونستم دیگه.زمین دخور!شاالپ که.زدم محکمی ی تقه دفتر در به خندم صرردای با بدون نزدی بهم که نفری چند خندیدم و بگیرم مو خنده

رو.کردم اخم کردمو جمع خندمو سریع ولی من سمت برگردوندن روشرونو :گفتم منشی به

Page 247: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

441

!قهوه دوتا-

ماسرراژ کمرشررو و بود شررده بلند شررروین.بسررتم درو اتاقو داخل رفتم و نارک صندلی روی نشست اوخ و آخ با شروین..صندلیم شتپ نشستم.میداد

:میزد غر زیرلب و

آرومتر یکم میشرره اوفف دسررتت خب.شرره سرراقط دنیا از بود هرکی الهی- آزار؟ مردم شعور بی میزدی

باال و گرفت سرشو ترس با که کردم ای سرفه ت .نبود من به توجهش اصال :میگفت زیرلب و

.لم.اصمد الله..احد و والله قل.الله بسم-

:گفتم و کردم قطع حرفشو

!میکنی؟ داری چیکار..ا -

:گفت و گزید سبابشو و شصت انگشت بین شروین

!اینه؟ میگن که جهنم حوری.خدایا-

:زدم جیغ

!شروین-

:گفت سقفو به کرد روشو شروین

یضش اینو دستت قربون- .بفرست بهشتیا اون از.کن تعو

میک.خندید می باهام اونم.خنده زیر زدم.عجیب بود گرفته مخند حرفاش از :گفتم شدیم بر روده که

خودت؟ واسه میگفتی چی چی-

Page 248: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 451

:گفت شدو جا به جا سرجاش یکم شروین

راست یه بود غیرتو کسی اگه آخه؟بخدا بود زدن در طرز چه این.کمرم..آخ- !بایگانی

.بود بامزه.میومد خوشم واقعا شروین بودن شوخ اگه

نخوندی؟ پیاممو مگه-

بر؟ مبنی-شروین

.اینجا میام اینکه بر-

.نداشتم ازت پیامی من.نه-شروین

.انداخت بهش نگاهی و برداشت گوشیشو

.نکردم نگاه ولی.داشتم.اوا-شروین

بودی؟ کجا مگه-

:گفت و کرد باز پیامو شروین

.جا همین-

:گفتم مشکوک حالت با

اونوقت؟ میکردی چیکار-

.میترکوندیم الو دخترم دوست با-شروین

!کارا؟ این شروینو.پرید باال ابروهام

:گفت و داد تکیه صندلی به و داد سر میز روی گوشیشو شروین

نمیاد؟ بهم چیه-

:گفتم گذاشتمو چونم زیر دستمو

Page 249: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

459

.نداری اینکارارو عرضه میبینم فکرمیکنم هرچی.خب آره-

:گفت میکرد مرتب میزو جلوی های ورقه که الیدرح

خم تو که اونجور.زدن مخ توی نیستم عددی من شما برابر در.بعله که اون- .زدی رادمانو

:گفتم سریع

گفتی؟ چی-

:گفت کردو نگاه بهم و شد هل شروین

.اینکه و.بردی رادمانم دل.میکنی دلربایی شما که اونجور-

:گفتم موپرید حرفش وسط

دیگه؟ کنی اصال جملتو مثال خواستی االن-

:گفتم.خندید شروین

.بدی بهم شرکت کارکرد درباره اطالعاتی یه که اومدم من.بگذریم-

:گفت داری کش صدای با شروین

!چشررررم-

.خورد در به ای تقه

.بفرمایید-شروین

میز روی رو قهوه های فنجون و شررد داخل بود مسررنی پیرمرد که آبدارچی :گفت گذاشتو

ندارین؟ امری من با-

.بفرمایید نه-شروین

Page 250: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 454

:گفتم که میرفت داشت آبدارچی

.وایسین-

:گفت و برگشت ترس با آبدارچیه

خانوم؟ بله-

درسته؟ بود صفر مشت اسمتون-

.محمدی صفر.خانم بله-آبدارچی

:گفتم و زدم لبخندی

محوطه؟ تو کنی جمع شرکتو نایکارک تموم میشه.محمدی صفر مشت-

:گفت زدو ای پدرانه لبخند آبدارچی

.خانوم چشم-

دستشو یه و جلوم گذاشت حسرابرسری های برگه سرری یه شرروین.رفت و :تگف و.من صندلی باالی روی گذاشت دستشو یه و.میز لبه روی گذاشت

میکنی؟ جمع کارکنارو چی واسه-

:گفتم میکردم نگاه دقت با ها ورقه با که درحالی

.تعطیالت موضو برای-

همه.رفتیم محوطه سررمت به شررروین با.کردم نگاه هارو ورقه کره یکم شررروین.سررکو روی رفتم.میومد پچشررون پچ صرردای!جمعیتی چه.بودن

:گفت و دستش گرفت میکروفونو

Please remain silentLadies and Gentleman -(خررانررم (کنید سکوت لطفا..آقایون..ها

Page 251: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

453

داد میکروفونو.شروین این دست از امان.شدن سراکت بعد و خندیدن همه :گفتم کردمو ای سرفه ت .من دست

شما اگه.کارید مشرغول اینجا در سررسرختانه که ممنونم همتون از.سرالم- روز دو از بیشتر قبل سرالهای من.رسرید نمی جایی به کارخونه این نبودین

ما شرکت.بود الزم خب ولی بود گیری سرخت میدونم.اشرتمنمیذ تعطیلی یرانا های کارخونه بهترین از یکی میبینین حاال اما.میکرد رشد تازه داشت سررال امیدوارم.میکنم تعطیل کاری روز8تا شرمارو من دلیل همین به.شرده .باشه براتون برکتی پراز و خوب

میگفتن بعضرریا.شررد دبلنر هورا و جیغ و زدن دسررت صرردای کم کمیقتش این از خالصه.داریم دوستون زاد فرخ خانوم میگفتن بعضیا.ممنون و

:گفتم کردمو شروین روبه.تشکرها و ها

.تعطیلی االن از توهم-

:گفت زدو لبخندی شروین

.طناز مرسی.تعطیلی روز8.اوخیش-

زنیمب سر دیگه یشرکتا بریم بیای من با میکشی زحمت یه حاال..خواهش- بدیم؟ بهشون خبرو این و

.بریم.صدرصد-شروین

اموش.زدیم سر دیگه کارخونه سه به و شدیم شرروین مشرکی بوگاتی سروار رادمان شدم که خونه وارد.رفت خودش و خونه رسروند منو و خوردیم باهم

.میخورد شام داشت

Page 252: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 454

:گفت سارا

بکشم؟ شام.خانم-

:گفتم و آوردم باال نه عالمت به دستمو

.خوردم نه-

من مگه.اومد بودمم وایساده من که جایی تا زد رادمان که پوزخندی صدای من ارکن واقعا میذاشتم؟نکنه قرار پسرری یه با واقعا بود خب!کردم؟ چیکار سفید اهکوت آستین پیرهن یه.اتاقم سمت به رفتم!سخته؟ براش انقدر موندن

یلمف داشت رادمان.بیرون اومدم اتاق از.ای سرمه زانو تا شلوارک با پوشیدم اتاقش وت رفت و شد بلند رادمان که نشستم نفره یه کاناپه یه روی.میکرد نگاه

رمرفتا انقدر یعنی.برخورد بهم..شدم ناراحت خیلی کارش از!!!بست درو و از رانقد چرا من حاال.بست حلقه چشمام تو اشر .گرفت بود؟بغضرم بد

امپ جلوی سمیه و سمیرا و سارا!ناراحتم؟ میکنه محلی کم بهم رادمان اینکه :گفت ناباروری با سارا.زدن زانو

میکنین؟ گریه!خانوم؟-

اب کردمو پاکش سررریع.چکید گونم از اشرر قطره یه که کردم نگاه بهش :گفتم بغض با و لرزون صدایی

.نه-

میکنن؟ محلی کم نبهتو رادمان آقا اینکه برای-سمیه

.ندارم نیاز کسی گذاشتن محل به من-

.چرا رادمان آقا محبت برای ولی-سمیرا

Page 253: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

455

چیه؟ منظورت-

.ندارین ایشونو محلی بی تحمل شما-سمیرا

چی؟ یعنی این خب-

.دارین دوستش یعنی.بابا ای-سارا

و عصبی دهخن یه.خنده زیر زدم یدفعه.شدم خیره بهشون بهت با لحظه چند اخم کردمو قطع خندمو.زدن زل بهم جدیت با شون هرسه دیدم ولی.مسخره :گفتم کردمو

.نداره امکان-

.داره امکان ولی-سمیه

.نه میگم-

..آره-سمیرا

..نمیشه-

.میشه-سارا

.ندارم حرفی دیگه من-

.خندیدن شون هرسه

هک شدین مند عالقه بهش گها.سرسری نه.فکرکنین بهش خب خانوم-سرارا .بکنین خودتون عاشق اونو

بهم همه دارم عادت من.باشه عشق اصال یا.باشه واقعی عشرقم.فکرنکنم- .بیزارم محلی بی از.کنن توجه

Page 254: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 456

میکنه محلی بی بهتون کسی ببینین اگه شما.جاست همین نکته خب-سارا تصحب رادمان آقا با که ینینا دنبال شرما ولی.نمیزارینش سرگم محل دیگه .داره فرق این.کنین

چیه؟ سارا؟رشتت-

.خونواده مشاوره-سارا

.همینه پس-

.فکرکنین خوب.میگیم بازم خانوم بهرحال-سمیه

.بره دستتون از نزارین دارین دوستش اگه-سمیرا

:گفتم و دادم تکیه مبل پشتی به

.سرما تو انداختین فکرو این شما.بابا ای-

.داشتین نیاز شدن روشن یه به شما-سارا

مشاور؟ خانوم شده ناراحت دستم از چرا این نفهمیدم من حاال-

:گفت و خندید سارا

.کردین بازی غیرتش با شما-

ها؟؟؟؟؟؟-

:گفت و خندید دوباره سارا

اینکه بعد.شدن حساس شوهرتون عنوان به ایشون دارین قرار گفتین وقتی- .کردین مسخرشون فهمیدن گفتین دروغ فهمیدن

.خب.آها-

Page 255: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

457

شورش زیادی دیگه.میگفت راسرت سرارا..بزنم نداشرتم حرفی واقعا دیگه .داشتم ش رادمان به ام عالقه از بازم ولی!بودم کرده

.فکرمیکنم بهش.ممنون راهنماییتون از..باشه-

که رفتم و دادم وابشررونوج.گفتن بخیر شررب و زدن لبخندی شررون سرره هر و اسمیر و سارا حرفا سرمت فکرم همش..نبرد خوابم صربح تا ولی.بخوابم بودم؟من؟باورم شررده عاشررق واقعا یعنی.میشررد کشرریده رادمان و سررمیه قوی حسرم انقدرم ولی حسرم بی رادمان به نسربت گفت شره نمی.نمیشره ..برد خوابم خرهباال صبح4 ساعت.بود ازظهر بعد4 ساعت عید.نیست

:گفتم آلودی خواب با.شدم بیدار خواب از شدیدی های تکون با صبح

.کن اومده؟ولم زلزه مگه..دیگه نده تکون..اه..چیه-

.ندادین انجام کاری هنوز شما عیده دیگه ساعت یه.خانم-سارا

خوب که کردم بسررته بازو چندبار پلکامو.نشررسررتم سرریخ سرررجام سررریع :گفتم دادمو بدنم به قوسی کشو.ببینم

.داره هم عواقبو این موندن بیدار صبح4تا-

موندین؟ بیدار چی واسه4تا-سارا

.میکردم فکر حرفاتون به-

نتیجه؟ و-سارا

.نیستم عاشقشم ولی.نیستم حس بی بهش اینکه-

.بخورین صبحونه بیاین.نمیشه ای یدفعه چی همه..آره خب-سارا

Page 256: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 458

یی طرف به و شدم ندبل جام از ومدما و زدم آب صورتم سرو به.رفتم دستشو یرونب اتاقش از هنوزم رادمان.خوردم صبحونمو و آشپزخونه توی رفتم.بیرون

زد پسررم میزاره؟اگه غرور این مگه ولی.دربیارم دلش از باید.بود نیومده یه شررامل که عیدم لباسررای و بیرون اومدم.ربعه دوش یه.خدا نه چی؟وای

یه.مپوشید هم آبی صندلی یه .روشن ابی رنگ به زانوم رو تا ای حلقه پیرهن بیرون اتاق از!تکمیل و پودر یکم.آبی سررایه..چشررم خط.قرمز رژ.ریمل رفتم.میچیدن شیرینی آشپزخونه توی اینا سارا.نبود سالن توی کسی.اومدم

بمیری ای!نشررنیدم جوابی.زدم در معطلی بدون و رادمان اتاق سررمرت و شررد باز در که برگردم خواسررتم!میکنم؟ غلطی چه اینجا من اصررال.هی

من نمیزاره داره چی اتاقش توی انگار حراال.وایسرراد در جلوی رادمران .نیست که قارون گنج.ببینم

.سالم-

:گفتم کردمو اخمی.داد تکون سری رادمان

سالمه؟نه..سالم جواب.ندادن یاد بهت وندیخ درس فرانسه سال اینهمه- !دادن؟ تکون سر

.خودته مشکل نمیخوای..بخواه میخوای.جوریم همین من-رادمان

.دارم حرف تو؟باهات بیام بزاری میشه-

.ندارم حرفی من ولی-رادمان

بزس اتاقش ترکیب.اتاقش تو رفتم و زدم کنارش.پسرر این ضردحاله آخر.اه ویر نشستم..اومد خوشم اش سلیقه از..بود رنگ پر سربز و ای سرتهپ مغز

Page 257: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

451

هاش وزان روی گذاشت دستاشو آرنج.کنارم نشست اونم.اتاقش گوشه کاناپه دهز زل زمین به و بود داده قرار چونش زیر و بود کرده قالب هم به دستاشو و

داده االب آرنج تا آسررتیناشررو که طوسرری پیرهن.کردم آنالیزش نکاه یه تو.بود چشم جلوی معمول طبق موهاشم.سفید جلیقه با.طوسی جین شرلوار.بود

.راستش

.راستش-

.طرفم به برگشت سرش

.دیروز قالبی قرار موضو .درباره میخواستم-

:گفت کردو قطع حرفمو

رامب شخصیتو مسائل که بینم نمی الزم پس.ندارم سرنمی هیچ باهات من- .یکن باز

هسررتی مارمولکی عجب.میکشرره رخم به خودمو حرفای داره..کردم اخم :گفتم و کردم جور و جمع خودمو!تو

حرف دیروزم قرار دربراره نمیخواسررتم من.میگی راسرررت کره الربتره- زا میدونم.کردم ات مسخره اینکه خاطر به کنم خواهی عذر میخواستم.بزنم

.شدی ناراحت دستم

فهمیدی؟ دتمخو پس-رادمان

.آره-

جور همین.شد خیره بهم و برگشرت.شرد بلند جاش از و نزد حرفی رادمان .شد زده اتاق در که بودیم زده زل بهم

Page 258: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 461

بفرمایید؟-رادمان

:گفت و داخل اومد سمیرا

یل به دقیقه91 فقط..ببخشید- .بفرمایید.مونده سال تحو

:فتگ گرفتو جلومو سمیرا که برم مشد بلند منم.بیرون رفت اتاق از رادمان

ناراحته؟ دستتون از بازم-

نم درخواست به.بیرون رفتم و.انداختم باال نمیدونم عالمت به هامو شون میهس و سارا و سمیرا.رادمان کنار نشستم.بودیم گذاشته زمین روی رو سفره

یزیونت به منم.میخوند و بود برداشررته قرآنو رادمان.روبرمون هم چشررم لو دسررتاشررون با موزون حرکات هی که افتاد اینا سررارا به چشررمم.بودم دوخته سمیه.کردن اشاره دستاشون چیه؟به پرسیدم سرم دادن تکون با!میدادن نشون

اشررراره رادمران منو بره و میرداد نوازش و بود گرفتره رو سرررارا دسرررت ای غره مچشرر.سرریاه سررال صررد.بگیرم رادمانو دسررت چی؟؟؟؟من!میکرد

فقط.کنه خیر به منو عاقبت خواستم خدا از.بستم چشمامو و رفتم براشرون هب کردن شرو اینا سارا توپ شنیدن صردای با که کردم باز چشرمامو!همین

توی رفتن اینا سررارا.بودیم مونده سرراکت رادمان منو فقط.یب*و*سرررو تشودس تردید با.کرد زدرا سمتم دسرتشو رادمان.موندیم دوتا ما و آشرپزخونه

:گفت که کردم نگاه رادمان به.فشردم و گرفتم

وله؟قب.باشیم مهربون باهم خونه هم و دوست دوتا شبیه بیا بعد به این از-

یچ داشتم؟خدایا قبول خونه هم عنوان به رادمانو من واقعا یعنی.کردم فکر .میشه بد خیلی که نه کارکنم؟بگم

Page 259: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

469

.قبول-

:گفت گوشم دم.کشید درآغوش منو و زد لبخندی

.خونه هم مبارک عیدت-

صدای با.نبود خبری ها خوردی اعصراب اون از دیگه حداقل.زدم لبخندی مخصوصا.بود انداخته گل هامون صورت..شدیم جدا هم زا اینا سارا سرفه

:گفت و کرد نگاهم شیطون سارا.اتاق تو رفت و شد بلند.رادمان

موم؟ت-

:گفتم کردمو اخمی

.گفتیم تبری سالو همدیگه به دوست دوتا عنوان تموم؟به چیو چی-

.فرررررس!شد خالی بادشون کردم احساس چرا نمیدونم

یناا سارا به.کنارم نشست.بود پایین سررش ولی..اومد بیرون اتاق از رادمان .تمگرف دستش از بتعج با.گرفت جعبه یه من سمت.داد تراول دوتا نفری

!منه؟ مال-

.مه عمه مال نه-رادمان

:گفتم کردمو ای بامزه اخم

.بگیر آتو هرچی از هم تو-

.بیاین هم شما پایین میریم ما-سارا

چهار گل ات سه.بود برلیان دستبند یه..آخی..کردم باز رو جعبه.رفتن اینا سارا ستبندد از بند هر روی و.بودن شده تزیین بنفش های نگین با که داشت برگ

Page 260: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 464

متسرر گرفتمش.بود کننده خیره خیلی ها نگین.بود شررده کار نگین یه هم :گفتم و رادمان

.کن دستم-

.بود ناز چقدر آخی.بستش برام.جلو بردم دستمو.گرفت دستم از

..قشنگه نازو خیلی..رادمان مرسی..وای-

.پایین رفتیم باهم و شدیم بلند.زد لبخندی فقط جواب در رادمان

یب*و*سرررو براهم.ترنم سررراغرو و لیال طرف رفتم.بودن همره اوه اوه یدمد برگشتم..کشید دسرتمو یکی که.میزدیم حرف باهم جور همین.کردیم

.نداشتم سراغ ازش که خندون شادو قیافه یه با.ست مرضیه

.مبارک عیدت..جان مرضیه سالم-

:گفت حال همون در و کرد یب*و*سرو هامبا مرضیه

طناز؟.گلم مبارک توهم عید-

:گفتم و شدم جدا ازش

جانم؟-

!خوب خبر یه-مرضیه

.گلم بگو-

.میکنم ازدواج دارم-مرضیه

:گفت ردوب افکارم به پی دید قیافمو وقتی!نبود؟ آرسن منتظر مگه!کردم کپ

!برگشته آرسن-

Page 261: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

463

ذوق و خوشرحالی با!شرد نمی باورم خودم که شردم خوشرحال انقدر یعنی :گفتم کردمو بغلش

.باشه مبارک.عزیرررررزم-

:گفت و فشرد خودش به منو

.مرسی-

:گفتم کردمو جداش خودم ازم.اومد یادم چیزی یدفعه

مسیحیه؟ آرسن نگفتی مگه ولی-

شوپا و نشست کنارم خودشم..مبل روی نشوند برد کشرید دسرتمو مرضریه :گفت انداختو شپا روی

.گفتم..چرا-

خب؟-

:گفت کردو ای خنده مرضیه

!شده کاشفا این مثل قیافت وای-

تدرش چشمام!میشه چجوری ام قیافه میشم فضول وقتی میدونستم خودمم خیره هکرد فعال فضولیمو که چیزی به بعدشم.میمونه باز یکم دهنمم..میشه :گفتم کردمو ای خنده.میشم

.دیگه بگو-

اینترنت توی بودمو اتاقم توی.شررد شرررو دیشررب از ماجرا.ببین-مرضرریه های شرماره به منم..بود ناشررناس شرماره.خورد زنگ گوشریم که میگشرتم پیام یه بعدش..زد زنگ خیلی..شرردم خیال بی پس.نمیدم جواب ناشررناس

Page 262: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 464

وقتی..شدم کنجکاو منم.بردار میکنم خواهش:بود نوشته پیام توی.اومد برام :گفتم.برداشتم بالفاصله زد زنگ دوباره

بفرمایید؟-

:گفت صدا.درمیاوردم بال داشتم.اومد وقتی ولی.اومد تاخیر کمی با صدا

مرضیه؟-

:گفتم لرزون صدایی با بود گرفته گلومو بغض.نمیشه باورت!بود آرسن خود

خودتی؟ آرسن-

.خودمم..عزیزم آره-آرسن

بزنی؟ زنگ زودتر نمیتونستی.سال زدنه؟چهار زنگ قتو االن..نامرد-

.داشتم نیاز زمان به من-آرسن

خب؟-

.کنم خودم مال تورو که برمیگردم..ایران برمیگردم دارم-آرسن

.نرفته که یادت..آرسن ولی-

:گفت کردو قطع حرفمو

کردی؟ ازدواج تو.ببینم وایسا-

:گفتم ولی!میکرد بیداد صداش توی ترس

.نه-

:گفت کشیدو راحتی نفس

.میکنم خواستگاری بابات از دوباره تورو.ایران میام-

.دینامون.آرسن ولی-

Page 263: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

465

!شدم مسلمون من-آرسن

:گفتم و باال پریدم و کشیدم جیغ

!میگی؟ راست-

:گفت کردو ای خنده آرسن

.بله-

:گفتم ناراحتی با و تخت رو نشستم یدفعه

من؟ بخاطر-

تحقیق خیلی چهارسال این تو.کنم فکر داشرتم وقت سرال4من.هن-آرسرن سرروریه.رفتم هم مکه و کربال من مرضریه.رفتم مسرجد.خوندم قرآن..کردم .میریم باهم ایشالله مشهدم.رفتم

.نمیشه باورم آرسن وای-

میخونی؟ نماز تو ببینم-آرسن

و ت..میخونم بله.نکنا تعیین تکلیف من واسه.مسلمون تازه..هوی هوی- .توک

:گفت و خندید آرسن

.میبینمت..عشقم باشه-

میای؟ کی-

.گرفتم بلیط فردا واسه-آرسن

.میبینمت.باشه-

.دیدار امید به-

Page 264: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 466

مهدیم..کردم صررحبت مهدی با رفتم بعدش.خوشررحالم خیلی طناز وای مخالفتی مپدرم مادرو..گفت مادرم و پدر به رفت.شررد خوشررحال خیلی .ندارن

:گفتم کردمو بغل رو مرضیه خوشحالی با

.مرضیه عالیه خیلی وای.حله چی همه پس-

میکنین؟ بغل همدیگرو هی شما شده چی-

و کردم زدرا طرفش به دستامو.بود ساغر صاحبش که صدا طرف به برگشتیم :گفتم

.بغلم بیا.حسود-

:گفت و جلوش گرفت دستاشو ساغر

.شدم دپرس که دادی فشار خودت به منو انقدر تبری واسه.ممنون نه-

:گفتم رفتمو ای غره چشم

.بخواد دلتم-

دور انداخت دسررتشررو و..نشررسررت من کنار مبل دسررته روی اومد سرراغر هم رزیترا و سرررارینرا مریمو مهسرررا ترنجو و تمنرا ترنمو و لیال.گردنم .زمین روی روبرمون نشستن.اومدن

میکنه؟ ازدواج داره کی-رساغ

همه.زمین روی شررد پرت مبل از یدفعه سرراغر.مرضرریه به کردم اشرراره .خندیدیم

:گفت بهت با ساغر

Page 265: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

467

دروغ؟-

چیه؟ دروغم..بابا برو-مرضیه

آرسنه؟ همون-ساغر

.آره-مرضیه

:گفت کردو بغل رو مرضیه مهربونی با ساغر

.شبختیهخو حقت حاال..کشیدی زجر چقدر..عزیزم وای-

.مرضیه کنار مبل دسته روی نشست بعدم

.میکنه ازدواج دیگم نفر یه-

:گفتم کردمو رزیتا به اشاره که کردن نگاه بهم سوال با همه

!محسن آقا.ایشونو-

محسنم.بود نشسته شروین شایانو رادمانو کنار که محسن طرف برگشتن همه :گفت و ما طرف برگشت

کرد؟ صدا منو کسی-

.ببینم برگرد.نگیر خودت به انقدر-

زدن دست رزیتا برای همه.پسرا طرف به سمت کرد روشو و خندید محسن .گفتن تبری بهش و

.میشه مزدوج داره ساغرم آجی اینجوریه-سارینا

:گفتیم باهم و کردیم نگاه تعجب با ساغر طرف به همه

!ساغر؟-

:گفت و پایین شد پرت مبل دسته از یدفعه ساغر

Page 266: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 468

.االن همین میخواستم.نگیرین جبهه خدا تورو..چیزه-

:گفت رفتو ای غره چشم.میکردیم نگاه بهش طلبکارانه همه

منو؟ نخورین-

میشناسیمش؟ کیه؟ما.ساغر دیگه بگو..اه-مهسا

!بعله که شما.اوووو-ساغر

راهنمایی؟-مریم

.خودتونه فامیل-ساغر

منصوره؟-مریم

..تره کوچی من از که اون..بگیر گاز بونتوز..ا -ساغر

:گفت تمنا.خندیدیم

مسعوده؟-

:گفتم یدفعه.رفت تمنا به ای بامزه ی غره چشم ساغر

شروینه؟-

:گفت کردو نگاه بهم تعجب با ساغر

..آفرین..آفرین-

:گفتم تعجب با

!شروینه؟-

عایا؟ میشناسی بخوره من به که دیگه مجرد پسر شما-ساغر

کردو البق بهم دستاشو و شد بلند ترنم.گفتیم تبری بهش و خندیدیم همه :گفت شرمندگی حالت با و پایین انداخت سرشو

Page 267: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

461

.کنم اعتراف باید منم پس-

حرف خواست و باال آورد سرشو.کردیم نگاه بهش جانم؟؟؟؟؟ترنم؟منتظر :گفت زدو چشمکی یدفعه.نتونست که بزنه

!آرمان-

:گفت نشستو هل با ترنم.بود مونده باز متر هی دهانمون همه

.بدم طالقش برم میخواین اگه-

.گفتیم تبری بهش بازم

سال بخت؟امسال خونه میرن دارن سال همین توی همه شده چی..میگما- چی؟ تو تمنا.ها بوده براشون یومنی خوش

:گفت میکند پوست میوه که حالی در تمنا

.میکنم حال محردی زندگی اب دارم.عمرا که من-

ترنج؟ چی تو-مرضیه

.بکش خط منو دور کی؟من؟شوهر؟لطفا-ترنج

سارینا؟ چی تو-ساغر

.بخونم درس میخوام من.اه اه-سارینا

:گفتم مریمو و مهسا به کردم رو.گرفت مون خنده سارینا لحن از همه

دوتا؟ شما-

.نیست معلوم من-مهسا

:گفت که ردیمک نگاه بهش تعجب با

.میدم خبر بهتون شد..نیست معلوم بابا-

Page 268: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 471

زنای این عین میشررم!وجه هیچ به ندارم داری شرروهر حوصررله منم-مریم نم با.ریخته درهم آشپزخونه یه ذهنم توی.ازدواج میگن تا اصال!روسرتایی

ارهد نداشرتمم شروور اون..پشرتم به بسرتم بچه یه و میکنم آشرپزی دارم کهیزیون .اه اه.میبینه تلو

..کردیم نگاه بهش غیض با ترنم و مرضیه و لیال ساغرو منو

بود؟ چی منظورت االن-لیال

شوخی روی از حرفارو این ی همه مریم..میکردیم شوخی باهاش داشرتیم .میزد

.میرم دیگه من-مریم

باهم همه91ساعت تا.خنده زیر زدیم ماهم و.شرد دور ازمون سررعت به و وقتی.ونبزرگم میز پشت و پذیرایی سالن توی رفتیم شام واسه.میزدیم حرف

:گفت گرفتو راستمو دست مچ لیال.بکشم غذا خواستم

بودمش؟ داده؟ندیده بهت کی اینو-

:گفتم آروم زیرلب زدمو شیطونی لبخند

.رادمان-

دییع ترا کوچی به بزرگترا..شرام بعد.خندید ریز و زد برق چشرماش لیال .ومونجل گرفت پاکت یه پیشش رفتیم..کرد صدا رادمانو منو بابا.میدادن

.عسلتون ماه برای.موناکو مقصد به بلیط دوتا این-بابا

.گرفتم پاکتو تعجب با

شرکت؟ کارای..بابا ولی-رادمان

Page 269: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

479

:گفت و زد مهربونی لبخند بابا

..برگردین برینو.نباشین اونش نگران-

شب آخر تا!بود؟ چی واسه عسلمون ماه ما آخه..کردیم نگاه بهم رادمان منو وازپر تاریخ.کشرریدم دراز تخت روی و اتاقم توی رفتم.بودیم فکر توی نکنه..رفتممی اگه.میرفتم سفر این به نباید.رزیتا عقد بعد.بود فروردین4برای خوام نمی.رمدا داد قرار باهاش من.سخته خیلی نه بشم؟وای عاشقش واقعا

*****.برد خوابم که کردم فکر مسئله همین به انقدر.بره بین از غرورم

رادمان

.ها میشه دیرمون!طناز دیگه بدو-

:گفت پوشید می پالتوشو که حالی در طناز

.بریم.دیگه خب خیله-

گاالردوی سوار.شدیم خارج ازش و رفتیم درش طرف به آرایشگاه راهروی از جواب.خورد زنگ طناز گوشی.کردیم حرکت تاالر طرف به و شردیم زطنا :داد

بله؟-

-..

:گفت و گوشش سمت برد بعد.کرد دور گوشش از گوشیو طناز

میکنی؟ جیغ جیغ ها غرغرو پیرزن این چرا حاال-

-..

.دیگه اومدیم.لیال.اه-طناز

Page 270: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 474

.زد زل جلو به سینه به دست.کرد قطع بعدم

کرده؟ غرغر شده؟لیال چی-

:گفت دادو بیرون حرص با نفسشو طناز

.نیومدین شما اومدن داماد و عروس..کردین دیر چرا میگه-

االنم..آرایشگاه میری99 ساعت بعدش.خوابی91ساعت تا شما وقتی خب- .دیگه دیره خب تاالر میری داری3ساعت که

:گفت و طرفم برگشت اعتراض با طناز

!دمان؟را..ا -

:گفتم ناخودآگاه

جانم؟-

:گفت و سرجاش برگشت!کرد کپ بدبخت

.هیچی-

دیورو در.شدیم پیاده ماشرین از.نشرد بدل و رد بیمون حرفی تاالر تا دیگه پالتوشررو طناز کره اتراق یره توی رفتیم..کردیم براز تراالرو سرراختمون

تو دمخو به.لیدما خودش به دوباره یکم و..آرایش میز پشت نشست.دربیاره پیونپا و.سررفید پیرهن با مشررکی شررلوار و کت یه.کردم نگاه اتاق قدی آینه

ملوس خیلی.مشررکی لباس اون.طناز ولی.باال بودم داده موهامم..مشررکیر بودو گذاشته باز دورش موهاشو.بود شده لمد چرا نمیدونم ولی.بود کرده ف

نتخابا برداشتو لیزا که لباسی هم دقیقا.مردم بین بره اینجوری نمیخواست

Page 271: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

473

بلند.نازط به بودم؟ولی چیکارش مگه..بگم چیزی لیزا به نمیتونستم من.کرد .طرفم اومد.کشید موهاش توی دستی و شد

بریم؟-طناز

.بریم-

:گفت که بازوم دور ببره دستشو خواست

.لحظه یه-

ورد انداخت و بیرون کشید ازش حریر مشکی شال یه و کیفش طرف رفت بازمو و زدم لبخندی.اومد خوشم کارش این از.شدن پوشیده که.هاش شونه

و یالل نفرات اولین.سررالن توی رفتیم باهم و گرفت بازومو.طرفش گرفتم :تگف پیچوندو طنازو گوش شوخی به لیال.طرفمون اومدن که بودن شایان

.ورپریده خترهد بودی قبرستونی کدوم االن تا-

وریج.خودم طرف کشیدم طناز.خندیدیم می کاراشون به داشتیم شایان منو :گفتم و بغلم تو افتاد که

..داره گ*ن*ا*ه..گوششو نکش..لیال..ا -

:گفت خندیدو لیال

.نمیده جواب که گوشیشم.کشت منو این-

.طرفمون اومدن ساغرم شروینو که جلوتر رفتیم باهم

.خانوم نیای دیگه میخواستی.آورد عبر بوی آمدو باد..به به-ساغر

.ساغر باش نداشته طناز به کاری..ا -شروین

:گفت شدو نزدی شروین به تهدید حالت با ساغر

Page 272: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 474

چلچراغ میکنی؟بعله؟چشررمم اونو طرفداری حراال خرب؟کره خرب- .باالتر بندازم کالهمو.بشه

حنل با کرد اشاره من به چشم با و دگزی لبشرو و رفت عقب قدم یه شرروین :گفت ای بامزه

..الله حی اال ال.ها داره شوور سرم خیره.بعیده شما از.ساغر زشته-

:گفتم.خندیدیم.دستش پشت زد و

شما نه.ندزدن ازم خانومو عروسر این که باالتر بندازم کالهمو باید من- .خانوم ساغر

کرده بازی خوب نقشمو خواستم فقط.اشتمند خاصری قصرد حرف این از طناز هک بفهمونم بقیه به میخواستم جوراییم یه نیسرتم که خنگ ولی.باشرم

.زد بهم لبخندی طناز.اومدن آرمانم ترنمو.منه مال فعال

.کنین رعایت لطفا..نشسته خونواده اینجا.حاال خب-شروین

.خورد نگز طناز گوشی.خندیدیم حرفش به دوباره

جان؟ مرضیه جانم-طناز

-..

:گفت ذوق با

!میگی؟ دروغ-

-..

.اومدم.باشه باشه-طناز

:گفت بهمون رو کردو قطع طناز

Page 273: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

475

باشهن معذب آرسن اینکه بخاطر.تاالرن در پشت آرسن با گفت.بود مرضیه- .داخل بیایم اونا با پیششون بریم که گفت

.بریم پس-شایان

یمرفت هم دست به دست.آرمان ترنمو.شروین ساغرو.شایان و لیال.ازطن منو و.دش وارد مشرکی جنسریس یه که بودیم تاالر حیاط توی.اسرتقبالشرون به

و جذابی پسر.آرسن هم راننده در از و شرد پیاده راننده کم در از مرضریه بینی..میزون لبهای.روشن ای قهوه موهای.مشکی چشمای.بود خوشرتیپی

به و تگرف رو مرضیه دست.مشکی پیرهن با سفید شلوار و کت یه با.مردونه بهترین از یکی.کشرریدیم آغوش در همو..طرفم اومد آرسررن.اومد طرفمون

.بود دوستام

مسلمون؟ بچه چطوری-

چی؟ خودت پس.مسلمون میگی تو که اینجور-آرسن

.مسلمونم قدیم من ولی.مسلمونی تازه تو-

:گفت و خندید آرسن

.پسر بود شده تنگ برات دلم-

.طور همین منم-

.طرفمون اومدن مرضیه و طناز

.میگم تبری هم اسالمو به ورودت.آرسن آقا اومدی خوش خیلی-طناز

.میکرد زیاد شمارو تعریف مرضیه.خانوم طناز ممنون خیلی-آرسن

.داره لطف مرضیه-طناز

Page 274: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 476

.یگهد تو بریم بیاین.میکنین پاره تیکه تعارف چقدر..بابا خب-همرضی

تسررد به دسرت عقدش مجلسرری لباس اون با رزیتا که تو بریم خواسرتیم .بیرون اومدن محسن

:گفت زدو خفیفی جیغ رزیتا

آره؟ باهم میشن جمع تنها تنها حاال-

.طرفمون اومد رزیتا.گفت تبری بهش و طرفش رفت طناز

.شناسم نمی ایشونو.ببخشید-زیتار

.کرد اشاره آرسن به و

تدوس.دیگه نمیشرناسی؟آرسنم منو.رزیتا آبجی نکنه درد دسرتت-آرسرن میکردی؟ اذیت رادمانو منو همیشه.رادمان

:گفت کردو فکر یکم رزیتا

میدونی.نیاد یادم تورو دارم حق خب.کردی تغییر چقدر..آرسرن..وای ای- ندیدمت؟ الهچندس

.ببخش شما-آرسن

.بخونه رو خطبه میخواد عاقد..تو بریم بیان دیگه خب-رزیتا

نگاه مون دوسررتی این به تحسررین با بزرگا همه.داخل رفتیم همه دوباره که رفتن ساغر و لیال و طناز.جایگاهشون سر رفتن محسرن و رزیتا.میکردن

توی رمانآ شروینو شایانو منو.یسابیدم قندو طناز.بگیرن سررشرونو باال پرده زیر نگرفت و رزیتا از پرسش بار سره بعد باالخره.بودیم نشرسرته اول ردیف اینجور و ر*ق*ص.گفتم تبری بهشون و شدم بلند.داد رو بله رزیتا لفظی

Page 275: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

477

دبلن.طرفمون اومد فرزاد بابا.بود نشررسررته من کنار طناز.شررد شرررو چیزا .شدیم

.بشینین-فرزاد بابا

.روبرومون اونم و نشستم

این؟ آماده.برینا باید فردا.خب-فرزاد بابا

دلشرروره و نگرانی نامعلوم چیز یه برای هردومون..کردیم نگاه بهم طناز منو :گفتم کردمو نگاه فرزاد بابا به.داشتیم

.ایم آماده آره-

وشررهگ یه برد و کشررید دسررتمو طناز.رفت بعد و موند دیگه یکم فرزاد بابا :گفت سالنو خلوت

بریم؟ باید حتما-

نریم؟-

بریم؟ باید چرا-طناز

سفر؟ این به برم دارم دوست من میکنی فکر تو طناز-

.نریم خب-طناز

کنه؟ ش بابا اگه-

ورتشوص و چونش زیر گرفتم دستمو.پایین انداخت سرشو و نزد حرفی طناز :گفتم و چشماش تو زدم زل.باال آوردم

هستی؟ چی نگران-

:گفتم و دزدید ازم نگاهشو

Page 276: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 478

.هیچی-

میکنه؟ نگرانت این.نشم نزدی بهت میخورم قسم-

.نبودم اینجا االن نداشتم اعتماد بهت اگه.نه-طناز

:گفتم و زدم لبخندی

نیست؟ مشکلی پس-

ازش.ختمری فرو دورن از که بود نگاهش توی چی نمیدونم.زد زل چشمام به :گفتم و گرفتم دستشو.شدم جدا

یم؟ر*ق*صب دور یه-

:گفت زدو شیطونی لبخند طناز

.بریم-

شایان اب..ساغر و لیال ر*ق*ص بین.یدیمر*ق*ص و پیست توی رفتیم باهم کسی اهنگ سنگینی شام بعد.شام برای رفتیم.شدن اضافه بهمون شرروینم و

اخم.میکنه نگاه طناز به داره مهدی دیدم که کردم بلند سرمو.کردم حس رو وسرش طناز.چسبوندمش خودم به و کمرم حلقه طناز کمر دور دستمو کردمو

دسررتم کف روی اونم.مهدی:نوشررتم دسررتش کف روی.چرخوند طرفم به .طرفمون اومد ساغر.دستش توی گرفت دستمو بعدم.باشه:نوشت

نفره؟ ود ر*ق*ص برای نمیاین.ها بچه-ساغر

.میایم چرا-طناز

دستمو یه.بودن گذاشته تایتانیکو کالم بی آهنگ.وسرط رفتیم و شردیم بلند تشودس یه اونم.گرفتم دستشو یه دیگه دسرت یه با.طناز کمر روی گذاشرتم

Page 277: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

471

من به پشت و زچرخید طنا.گذشت آهنگ از که یکم.شرونم روی گذاشرت طناز.کردم نزدی بهش خودمو و ردمک بغل کمرشررو پشررت از.گرفت قرار

ورد کرد حلقه دستشو و برگشت آهنگ آخرای.ام سرینه به داد تکیه سررشرو و رفتیم آهنگ اتمام از بعد.کردم حلقره کمرش دور دسررتمو منم.گردنم

:گفت کشیدو گردنش زیر دستی طناز.نشستیم

.درآوردیم رو ژاله چشم..بود قشنگی هماهنگی..ممنون-

ژاله؟-

:گفت کردو بهم نگاهی طناز

.میزدی قدم ساحل لب کنارش رامسر توی که همون..بله-

:گفتم کردمو اخم

!طناز-

:گفت و برگشت

داره؟ عیبی.میکنم توبیخت منم..کردی توبیخ منو چیه؟تو-

.نوشیدم ازش جرعه جرعه و برداشتم شربت لیوان یه

کنی؟ بس میشه-

بودین هرفت لیزا با که روزی میاد یادت.بگم دیگم چیز یه میخوام تازه نه-طناز باهاش خوب چه.بودم اونجا خریدین؟من لباسررو این.شرررکت کنار پاسرراژ .میکردی معاقشه

ربارمد حاال!باشه؟ دیده یدوب*و*س منو لیزا که اونجایی نکنه.کردم نگاه تیز دیگه فتمگ لیزا به اون عدب.بیفته اتفاق اون که نمیخواسررتم من.نکنه بد فکر

Page 278: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 481

تونستمن بودم ش تو بارم یه همون.نگیره دستمو حتی دیگه.نشه نزدی بهم :گفتم ام شده قفل بهم دندونای الی از.بدم انجام کاری

!کن بس-

..اه.کنی بس باید میشه خودت نوبت تا..آره-طناز

طناز.رفت و شد بلند بعدم

کوتاه باید میرسرره خودشررون نوبت تا..نهمین مردا همه..دیگره همینره کی اشقع بگو خنگو منه.نشستم سکو یه روی و تاالر حیاط توی رفتم.بیای

میدادم تکون پاهامو جوری بود؟همین قحط آدم..طناز برسرت خاک!شردم پسررر یه دیدم که برگشررتم ترس با.گرفت قرار شررونم روی دسررتی که

.میکنه نگاهم شهیز نگاه با داره م*س*ت ولی..خوشگل

میخوای؟ چی-

بیرونو دمکشی دستش از دستمو..پرروئه چه..ا .کرد بلند کشیدو دستمو پسره :گفتم

..زیادی غلط..هوی-

:گفت کشدارش و م*س*ت صدای با پسره

میشی؟ ناراحت چرا.بابا باشه-

.بابا گمشو برو-

:گفت و گرفت دستمو که برم اومدم

میگیری؟ چقدر-

Page 279: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

489

وت آخه..خرابم دختر من کرده فکر..عوضی احمق..کردم نگاه بهش نهناباورا دستم.بود قوی بدجور ولی بود م*س*ت اینکه با.دیگه کیه مهمونی؟این این

:گفتم تنفر با.میشکست داشت

!کن ولم ن؟عوضی*ی*ش*ا*ل خودت مثل همه کردی فکر.کن ولم-

حلقه چشررمام تو اشرر .گوشررم زیر خوابوند سرریلی یه!هیچ نکرد که ولم آهنگ صدای.بخوام کم بزنم جیغ من نیست اینجا کیم هیچ حاال.بست

سرریلی یه.کنم نگاهش واینمیسررادم دوغ عین که من ولی.بود کننرده کر :زدم جیغ و.گوشش زیر خوابوندم

!عوضی الشخور-

:گفت پسره

..خوشگلم میایم کنار باهم..میکنم رامت.میاد خوشم سرکش دخترای از-

شررردت بررا برارون.مراشررینی یره طرف برد و کشرریرد دسررتمو برعردم بخاطر.کشرریدم جیغ بار چندمین برای.کن کمکم خودت..خدایا.میبارید

اعتنا اون اما.زمین میخوردم بود بلند پاشنه کفشام منم و میرفت راه تند اینکه :زدم جیغ.خدا وای.بشکنه پاهات ای.کرد نمی

!.روخداتو!کم -

طناز شرردی عفت بی..شرردم بدبخت وای.ماشررینش تو انداخت منو پسررره رفت!هست ریلکسم چه موندم من.فرمون پشرت نشرسرت خودشرم.رفت

یب اشکام..قفله دیدم که شم پیاده کنم باز درو خواستم..ورودی در سرمت ولی..میزدم جیغ.میزدم ضربه شیشه به..میاوردم فشرار در به.میریختن مهابا

Page 280: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 484

به.نماشی جلوی پرید یکی که.بشره باز ورودی در بود منتظر.انگار نه انگار تونسررتم نمی بودن گرفته دیدمو جلوی که اشررکایی و ماشررین نور خاطر

ادهپی و کرد پوفی پسررره.میزدم ضررجه میکردمو گریه فقط.بدم تشررخیص عجیب ینماش عجب.شد نمی کنم باز ماشرینو در میخواسرتم هرچی.شرد

نگاه طرفش به ترس با.شد شرکسرته راننده طرف شریشره یدفعه!بود غریبی بارون اثر بر موهاش و بود شررده خیره من به ترس با که بود رادمان.کردم

باز درا و زد رو ای دکمه یه.چشماش جلوی بودن ریخته و بودن شده خیس قطف.کنه فکر چی دربارم نبود مهم برام.کرد باز درو و من طرف اومد بدو.شد گریه.بغلش تو انداختم خودمو.امنیت به.داشررتم نیاز امن جرای یره بره

:میکرد زمزمه گوشم دم و میداد فشار خودش به منو اونم.میکردم

شررد تموم..نترس دیگه.عزیزم نکن گریه..شررد تموم چی همه.شررد تموم- .نکن گریه..خانومی

بغلم بازم.دوشرم روی انداخت و آورد در کتشررو.میکردم گریه فقط من ولی دورمون جمعیتی متوجه تازه و شدم جدا ازش شردم آروم که مدتی بعد.کرد

دهش خیس یا داشتن چتر یا همشرون.میکردن نگاه بهمون مهربونی با.شردم :گفت گوشم زیر کردو بغلم ساغر.جلو اومدن ترنم و ساغر.بودن

.دیگه نترس.برم نتقربو الهی..عزیزم-

و.اومد آهنگ صرردای یدفعه.فشرررد خودش به منو رادمان.میلرزیدم هنوزم وجالب صرحنه ولی.دیوانن اینا!!!وسررط ریختن بارون توی پسررا و دختر همه

کامال کهاین بعد و شدیم اضافه بهشون رادمانم منو.بود شده قشنگی رمانتیکو

Page 281: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

483

خونه رفتن و شرردن ماشرریناشررون سرروار همه شرردیم کشرریده آب موش حلقه هام شررونه دور دسررتشررو رادمان.میلرزیدم آسررانسررور توی.هاشررون

تمنداش اینو حوصله اصال االن..دارم نیاز امنیت به میدونست انگاری..کرد بهم دندونام که جوری..میلرزیدم شرردت بره..بزنم پس دسررتشررو کره

ویت رفتم.کردن تعجب ونوضعم سرو دیدن با سمیرا و سمیه و سارا.میخورد معج سفرمون برای وسایل لباسرو سرری یه و گرفتم دوش اینکه بعد و اتاقم .برد خوابم زود و کشیدم دراز تختم روی کردم

رادمان..وا!شرردم روبرو پسررر یه خوشرگل ی چهره با اما کردم باز چشرمامو زده لز لبخند با بهم و کنارم تخت روی بود میکنه؟نشررسررته کار چی اینجا

:گفتم و کردم جمع خودمو یکم!بود

میکنی؟ نگاه من خوابیدن به کاری میکنی؟بی کار چی اینجا تو.تو-

:گفت و خندید

بیاد؟ خوشش زن یه خروپف از دیدی رو مردی کدوم-

:گفتم و کردم اشاره خودم به ام اشاره انگشت با تعجب با

من؟-

:گفت و داد تکون سرشو

.میومد منم اتاق ات خروپفت صدای.آره-

:گفتم و نشستم

من؟ حریم توی گذاشتی پاتو چرا بگی میشه حاال.بعیده من از-

:گفت کردو اشاره من به

Page 282: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 484

!تو؟ حریم-

:گفتم کردمو مرتب موهامو

.بله-

:گفت و انداخت باال ای شونه

ونازم اومدن فامیل پسرای و دخترا همه بگم بهت بیام خواسرتم.خیال بی- .کنن فظیخداحا

:گفتم و کردم نگاه بهش تعجب با

ندارم؟ خبر بمیرم قراره مگه!خداحافظی؟-

:گفت و پیشونیم تو زد یکی

موناکو؟ بریم نباید مگه..خنگول ای-

اطمینان خودم به من.شررد بلند نهادم از آه و افتاد یرادم سررفرمون ترازهلی چه میشرردم عاشررقش میگرفت گاز مغزمو خر اگه..نداشررتم سرررم تو گ آخه؟ میریختم

:گفت و شونم رو زد رادمان

نزدی بهت خودت اجازه بدون دادم قول بهت که من.نکش آه انقدر حاال- .نمیشم

:گفتم کردمو شیطون خودش عین نگاهمو منم.میکنه اذیتم داره حیا بی

.بدم اجازه تا باش-

Page 283: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

485

یی رفتم شردم بلند بعدم احوال ههم با.. .ونبیر رفتم و اومدم بیرون.دستشو فتمر صبحونه خوردن از بعد.کردم حرکت آشپزخونه سمت به و کردم پرسی

:گفت ساغر مدتی از بعد.نشستم دخترا پیش و

بود؟ کی دیشبی پسره اون بدونی طناز؟نمیخوای-

یدمد کردم بازشون اینکه بعد.بستم چشرمامو ناخودآگاه دیشرب یادآوری با :گفت شایان.کننمی نگاه بهم دارن همه

.بود شده اجیر اون-

پرسرشررگرانه نگاه کی؟با طرف شرده؟از اجیر.بیرون زد تعجب از چشرمام :گفت رادمان که کردم نگاه بهشون

.مسعود-

ولی..همیار سرم بالیی یه گفت.ریخت خودشو زهر باالخره..گرفتم گاز لبمو که بودم دوخته مچش زمین به جوری همین.گذشت خیر به که خداروشرکر

:گفت گوشم کنار لیال

.بیایا بچه یه با اونجا نری-

:گفتم اعتراض با

!لیال-

.باشه حواست که میگم بهت دارم!کوفت لیالئو-لیال

:گغتم ترنم به رو.برگردوندم ازش رومو و رفتم براش ای غره چشم

بخوریم؟ شیرینی باید کی پس-

:گفت و افتاد چال هاش گونه روی که زد گرمی لبخند ترنم

Page 284: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 486

.میگیریم نامزدیمونو جشن ماهم بیاین شما اینکه بعد-

.باشه مبارک-

:گفتم و رادمان به کردم رومو

رادمان؟-

:گفت و سمتم برگشت

جونم؟-

طعهق توی اینو باید اصررال.کنه بازی نقش بود بلد خوب.بود گرفته خندم !میکردن دفن هنرمندان

داریم؟ پرواز کی-

:گفت کردو نگاه ساعتش به رادمان

.دیگه ساعت4-

لداخ اومد مرضریه که پرداختم باهاشرون بحث به و دخترا سرمت برگشرتم به رفتیم.اومد آرسررن سرررش پشررت.بودمش نردیرده دخترا بین.خونره

.کردیم یب*و*سرو باهاشون.استقبالشون

بودین؟ کجا االن تا-

شالو و زد لبخندی.آرسن به افتاد گاهشن که دربیاره شالشو خواست مرضیه درکش من ولی.میکردیم نگاهش تعجب با همه.کرد مرتب سرررش روی

شرالشو زنش که نداشرت دوسرت و بود مسرلمون تازه آرسرن خب.میکردم فیدس تونی یه زیرش..درآورد مانتوشرو مرضریه.نداره ربطی ما به..دربیاره

Page 285: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

487

قهحل شونم دور دستشو پشت از و من کنار مبل روی نشرست.بود پوشریده :گفت کردو

.بودیم عروسی وسایل درگیر االن تا.مردم وای-

.شدی ها میت عین بگو پس-ساغر

:گفت بستو چشماشو و چسبوند مبل پشتی به سرشو مرضیه

.پسنده سخت خیلی.دیگه آرسنه تقصیر-

:گفت ای یدفعه بعد

.فرودگاه میاد راست یه.اینجا بیاد ونهت نمی گفت داداشم.طناز راستی-

:گفتم و زدم لبخندی

.حرفیه چه این-

ماشینای سوار همه.شدیم فرودگاه به رفتن آماده کم کم.ناهار خوردن از بعد با فرودگاه توی.شرردیم لیال و شررایان ماشررین سرروار ماهم.شرردن خودشرون

خداحافظی شون همه از.شدم بر روده خنده از شروین ساغرو های شوخی نمی رو یکی اون.و مهدی.اومردن سررمتمون بره بردو نفر دو کره کردیم

:گفت کردو یب*و*سرو رادمان با مهدی.بهمون رسیدن.شناختم

.بیام تونستم زور به االنم..بودم جلسه سر.توروخدا ببخشید-

.نداره مهدی؟عیبی بیای کردیم مجبورت مگه-رادمان

:گفت و جلو اومد پسره اون

.سالم-

.شریکام از یکی.حامده دوستم ایشون.ببخشید-مهدی

Page 286: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 488

حامد به خوبی حس.کردیم خوشرربختی اظهار و دادیم دسررت باهاش زده زل بهم که افتاده حامد به نگاهم.بود مهردی از تر مرموز.نرداشررتم

ورودی سمت به رادمان همراه و کردم جمع چندش حالت به صرورتمو.بود ذشتگ که یکم.گذاشتم هدفون و بستم چشمامو.شدیم هواپیما سوار.رفتیم

حرف کسرری با داره رادمان شرردم متوجه که برداشررتم هدفونو.شرردم خسرته رادمان یعنی.سررت دختره یه رادمان کنار دیدم که کشرریدم گردن یکم.میزنه ایم وهعش چه.میکردم نصفش بود کنارم اگه.بود نشسته دختره اون منو وسط

دلیصن روی من و بود نشسته ردیف اول دختره.بگیرم ازت حالی یه.میریزه مشغول هنوز اونها ولی.دادم قهوه درخواست و کردم صدا مهماندارو.سروم

یه لیوان و شدم خم.اومد سمتم به دار چرخ میز با مهماندار.بودن صرحبت قهوه همه و کردم کج دسررتمو قصررد از یول.برداشررتم رو قهوه مصرررف بار

خیلی من اما..شررد بلند جاش از کنان جیغ جیغ.دختره پای روی ریخت توی گرذاشررتم هردفون و کردم پراک دسررتمو دسررتمرال برا ریرلرکس

نداشررته چشررم مردم مال به باشرری تو تا..شررد خن دلم..آخیش.گوشررم پلی آهنگو چون میشنیدم گوشم کنار رادمانو آروم های خنده صدای.باشری باز چشررمامو.کردم پلی آهنگو و زدم شرریطنت سررر از لبخندی.بودم نکرده دیدم کردم که دقت.میشرره بسررته و باز هی دهنش داره رادمان دیدم که کردم .برداشتم هدفونو.کردم قطع آهنگو..میزنه حرف داره

.رسیدیم..شو پیاده میگم بهت دارم ساعته کری؟دو-رادمان

.شدم سیخ رجامس

Page 287: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

481

.زود چقدر!رسیدیم؟-

:گفت برمیداشت پشتیشو کوله که حالی در رادمان

با که نمیخوای بریم بیا حاال.بود زود بله بودی خواب همش که شما برای- ایران؟ برگردی هواپیما همین

عجررب.بیرون رفتم همراهش و بررداشررترم پشررتریرمرو کرولره سررریرعیل چمدونامونو!آفتابی چه.ناروای وضررع..اوالال.بیرون رفتیم و یمگرفت تحو

اسفت نشانه به سری.نیسرت باز لباسرام انقدر دیگه من!پوشریدن لباسرایی دیگه.شیکه که هتل البی.رفتیم هتل سمت به و گرفتیم تاکسی یه.دادم تکون

متس به رفت و گرفت اتاقو به مربوط کارت رادمان!باشره چی باید خودش شماره و میزد قدم راهرو توی!!!41طبقه رفتیم و شردیم ارشسرو.آسرانسرور

دسررتگاه یه که لوالش روی کارتو و وایسرراد اتاق یه جلوی.میخوند اتاقارو یه.رویاییه چقدر.بگیره منو یکی وای.داخل رفتیم!491اتاق.کشید بود روش

ناپهاک دسرت یه با.ای پسرته مغز سربز دکوراسریون رنگ به نقلی آشرپزخونه یه.بود دریا به رو که بزرگ قدی پنچره یه!بودن رنگ یه کدوم هر که.راحتی

یزیون اتاق یه کره اینجرا!وای ای.و.دونفره میز یره.اینچ51دی ای ال تلویی.سفید و مشکی دونفره تخت یه.اتاق توی رفتم.داره میز.ومحم و دستشو

بازش و پنجره سررمت رفت و کرد پرت اتاق گوشره شرو کوله رادمان.آرایش اهواپیم توی اینکه با.کردم آویزون لباس چوب روی و درآوردم مانتومو.کرد

ونستمت نمی.داشتم نیاز خواب یه به.بود گرفته درد گردنم ولی بودم خوابیده .طرفم برگشت که کردم ای سرفه.بخوابم تخت یه روی رادمان با

Page 288: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 411

.میاد خوابیم..من.چیزه-

:گفت و بست رو پنجره رادمان

بخونم؟ الالیی برات بیام میخوای..بخواب خب-

:گفتم کردمو نگاهش غیض با

مشکل ناال.بخونین الالیی دختراتون دوست برای برین..نیست نیاز.نخیر- .تخته یه اینجا که اینه من

:گفت کردو نگاه تخت به رادمان

باشه؟ دوتا میخواستی-

باشه؟ نباید-

:گفت و تخت رو نشست رادمان

خوابیم؟ها؟ نمی باهم طناز منو بگم بابات به که نداشتی انتظار-

:گفتم زیرلب و روبروش تخت طرف اون روی نشستم

.حیا بی-

:گفتم عادی صدای با بعد

.کن اجاره دیگه اتاق یه برو.بخوابم تو با تونم نمی من خب-

:گفت و اتاق توی اناپهک روی انداخت و درآورد کتشو رادمان

.نمیدم هدر چیزایی همچین برای پولمو من.نکن رو فکری همچین اصال-

.من ولی-

خوابید و کرد خبیثی ی خنده.کشرریدم عقب خودمو.سررمتم میاد داره دیدم وروپت و من به کرد پشرتشو!طناز کنن منحرفت سرر تو خاک ای.تخت روی

Page 289: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

419

روی.نداره بهم کاری میگه اینکه.میاد خوابم خب..اه.خودش روی کشررید تخت روی و برداشررتم کمد تو از پتو یه ناچار به.میگیره درد کمرم که کاناپه .خوابیدم رادمان به پشت

صورتمو.جلومه رادمان صورت دیدم که کردم باز چشمامو و خوردم قلت یه صورتش به و دمکشی دراز سرجام دوباره.آخی.خوابه دیدم که کشریدم عقب هیز چقدر تازگیا طناز سرررت تو خاک.بود شررده ناز چقدر.شرردم خیره

یه و کردم باز رو پنجره.رفتم بیرون اتاق از و شدم بلند جام از سرریع.شردی رویایی چیزش همه واقعا.ها شاهزاده شرهر.کارلو مون.کشریدم عمیق نفس

ذاغ درخواست و البی به زدم گزن بود فرانسوی گفتاریشون زبان چون.بود نگز لیال و ترنم و ساغر به تا برداشرتم گوشریمو و مبل روی نشرسرتم.کردم :برداشت بوق دوتا از بعد!لیال اولین.بزنم

الو؟طناز؟-لیال

خوبی؟ خانوم لیال سالم-

رسیدین؟ سالمت به.عزیزم مرسی-لیال

.راهیم تو هنوز!پ ن پ-

.بزاریا درجریان منو شد ریخب هر.دیوونه ای-لیال

مثال؟-

.ببینم نیای..باشیا خودت مراقب-لیال

:زدم جیغ و کردم قطع حرفشو

!لیال-

Page 290: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 414

.عزیزم بگذره خوش.کردم غلط..بابا خب-لیال

نداری؟ کاری فعال..مرسی-

.قربونت نه-لیال

.شایان به برسون سالم-

.طور همین هم تو.میرسونم تو بزرگی-لیال

.فعال-

.برداشت بوق تا4 از بعد.زدم زنگ ترنم به و کردم قطع گوشیو

!گلم سالم-ترنم

:گفتم تعجب با

خوبی؟.ترنم سالم-

.شارژم شارژ.عزیزم آره-ترنم

:گفتم کردمو شیطون صدامو

کرده؟ شارژت خب؟کی خب-

:گفت برداشت نه گذاشت نه بدبخت

!آرمان-

:گفت که ترنم صدای با.شد سکوت بینمون یدفعه

!هیعععع-

.خنده زیر زدم

ل منحرفتو ذهن اون.کوفت ای-ترنم اینا و خنده از منظورم!ایشالله بگیرن گ !خوب خبرای!بود

Page 291: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

413

:گفتم میزد موج توش خنده که صدایی با ولی..کردم قطع خندمو

خبری؟ خب؟چه-

.همیفت راه زود کارا داره.دیگه ازدواجمون خبرای بابا-ترنم

.عزیزم سالمتی به خب-

آقاتون؟ با میگذره خوش-ترنم

.یننکن گله ازم بعد رسیدم بگم زدم زنگ.نزن حرفو این دیگه ترنم؟تو..ا -

.میکندم کلتو زدی نمی زنگ اگه.بعله-ترنم

:گفتم و خندیدم

نداری؟ کاری-

.فعال.عزیزم نه-ترنم

.داد جواب بوق اولین با.گرفتم ساغرو شماره و کردم قطع

بفرمایید؟.گرفتید تماس ساغر با شما-ساغر

.کنم صحبت خودشون با میخواستم-

:گفت کردو ها منشی عین لحنشو ساغر

.بگیرین تماس بعد.خانوم دارن جلسه فعال-

.بزن حرف آدم عین!ورپریده دختره گمشو برو بیا-

:گفت و خندید ساغر

موتوری؟ چطور-

خوبه؟ خوبی؟شروین تو..خوبم مرسی.هدیوون-

.من-ساغر

Page 292: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 414

:گفت اعتراضی و شوخ لحن با و کرد قطع حرفشو یدفعه

و سر چه!سرریع تند زود.بریا در نکن داری؟سرعی کار چی شرروین به تو- داری؟ باهاش سری

:گفتم و انداختم پام روی پامو

سننه؟ منو نداری اعتماد خونوادت خودتو به تو-

.میکشما وسط خونوادتو میکشی؟پای وسط رو خونواده پای-ساغر

!بکشی وسط پاشونو تا باش-

:گفت و خندید ساغر

.اینا ترنم عقد بعد هفته یه افتاد نامزدیمون.خوبن همه..عزیزم مرسی-

.گلم سالمتی به ایشالله-

چطوره؟ اونجا..مرسی-ساغر

:گفتم و جینم جیب توی انداختم دستامو از یکی و پنجره لب رفتم

.بودم اومده بابا با اونم بار یه فقط من.باحاله خیلی!توپ-

!شوورت با بارم این-ساغر

.شعور بی-

.اته عمه-ساغر

!خودتی!نکشا وسط منو عمه پای هوی-

.خالته-ساغر

.شروینه.عموته.داییته-

.رادمانه-ساغر

Page 293: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

415

:گفتم و شد بسته دهنم

.گفتی راست..آخ-

:گفتم.خنده زیر زدیم عدمب

نداری؟ کاری.عزیزم خب-

.برس حالت و عشق به برو.عزیزم نه-ساغر

.فعال-

میگرفتم رو مرضیه ی شماره که حالی در.اومد در صدا به در زنگ.کردم قطع دم رو گوشرری.تو بیارشررون کردم اشرراره.بودن آورده غذاهارو.کردم باز درو

ازهت که پول یکم بود مبل روی که دسررتیم کیف توی از.گذاشررتم گوشررم دیگه.دادنمی جواب مرضیه.پیشخدمته به دادم و برداشتم بودم کرده تبدیلش

:رسید گوشم به شادش صدای که بودم شده ناامید

!خودم آجی به سالم-مرضیه

خوبه؟ خوبی؟آرسن!خودم جون مرضیه سالم-

!محمد.نه آرسن-مرضیه

:مگفت تعجب با

!چی؟-

:گفت و خندید مرضیه

.محمد گذاشته اسمشو-

:گفتم و زدم لبخندی

میگذره؟ خوش..باشه مبارک..آها-

Page 294: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 416

خوبه؟ چی؟موناکو تو..آره که من به-مرضیه

:گفتم میکشیدم سرک غذاها توی که درحالی

!عالیه..آره-

کجاست؟ رادمان-مرضیه

:گفتم کردمو نگاه اتاق در به

!خوابه-

ریعس.بود تنش لباسا همون هنوز.بیرون اومد رادمان و شد باز اقات در یدفعه :گفتم

!بیداره االن-

:گفت و خندید مرضیه

.برسون سالم-

:گفتم رادمان به رو و گرفتم رو گوشی جلوی

.میرسونه سالم مرضیه-

.باشه سالمت-رادمان

:گفتم و گوشم دم گذاشتم رو گوشی

.میرسونه سالم-

.بگذره خوش بهتون ایشالله..باشه المتس-مرضیه

.مردم گشنگی از که بخورم غذا برم نداری؟من کاری فعال.عزیزم مرسی-

:گفت و خندید مرضیه

.خداحافظ..برو!شکمو ای-

Page 295: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

417

..بای-

اومد رادمانم.میز پشررت نشررسررتم و چیدم میز روی غذاهارو و کردم قطع :گفت و نشست

.یهمرض..ترنم..ساغر..لیال-

:گفت و باال آورد سرشو..کردم نگاهش تعجب با

کیه؟ بزنی زنگ بهش بخوای که بعدی نفر-

ه؟بهشنید حرفامو یعنی..منی؟وای کارای فضول تو بگو آخه..گرفت غیضم رادمان.بود جواب بهترین براش سررکوت.خوردم غذامو و نزدم حرفی!درک یرونب آماده و حاضر دقیقه چند از بعد.اتاق تو رفت و شد بلند خورد که یکم جین.ودب داده باال آرنج تا آسررتینشرو که سرفید پیرهن یه!تیپشرو.اوالال.اومد

چشررم جلوی بود انداخته موهاشرم.مشرکی کالج.مشرکی جلیقه با سرفید می من مال شررد می چی..رفت ضررعف براش دلم نگم دروغ.راسررتش

بهم طوسرریش رنگ خوش چشررمای با.اش آینده زن حال به شررد؟خوش :گفت و اندخت نگاهی

بشی؟ آماده نمیخوای-

.شدم بلند و گرفتم ازش نگاهمو

کجا؟-

.سواری قایق..ساحل لب بریم-رادمان

:گفتم و زدم هم به دستامو ذوق با

.قایقم عاشق من!جون آخ-

Page 296: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 418

:گفت خندیدو رادمان

.دبستانیا بچه شبیه..نگاه توروخدا-

:فتمگ و سمتش برگشتم

گفتی؟ چی-

نشنیدی؟.دبستانیایی بچه شبیه گفتم-رادمان

ترس با.بود شده عوض جاهامون!دیوار به چسربید.وایسرادم جلوش و رفتم :گفت دادو قورت دهنی آب الکی

.دارما شوور داری؟من چیکارم-

مدسررت از.برگردوند منو و گرفت دسررتمو که اتاق سررمت به رفتم و خندیدم کردی؟ چیکار- .دستم داد و نوشت چیزهایی یه توش و دکشی گوشیمو

.آدرسه یه دیدم و کردم نگاهش..کرد اشاره گوشی به

چیه؟ این-

واین بری بیرون ماه یه این توی بخوای احیانا اگه.اینجاسررت آدرس-رادمان .نشی گم که باش داشته

.ممنون-

قسمت هک سفید ای حلقه ینآست بلوز با سفید جین شرلوار یه.اتاق تو رفتم محکم موهامو.سفید سانتی91پاشنه ورنی کفش.پوشیدم بود طالیی باالش

افیک اندازه به هام مژه.مشکی سایه.قرمز رژ..خوشمل آرایش.بستم سرم باالییشرت یه با!تموم و چشرم خط یه..بود بلند رنگ هب بود لباسام برای که سرو

گذاشته شینما برامون بابا.پایین رفتیم رادمان با.بیرون اومدم و پوشیدم سفید

Page 297: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

411

نگاه اهر توی.افتادیم راه دریا سمت به و شدیم سوار.مشکی جنسیس یه..بود هب و زد لبخندی.بودم انداخته رو دسررتبنده همون که افتاد دسررتم به رادمان

:گفتم.شد خیره جاده

میشناسی؟ اینجارو-

.اینجا میومدم دوستامون با.ست فرانسه نزدی اینجا.آره-رادمان

سمت هب میرفتیم داشتیم.ساحل به رسیدم.نشد بدل و رد بیمون حرفی دیگه عده یه دیدم کردم نگاه ورمو و دور که یکم.گرفت دستمو رادمان که سراحل

:گفت و گوشم کنار آورد سرشو رادمان.میکنن نگاه بهم دارن پسر

بزنی؟ نبود رت قرمز این از رژ-

:گفتم کردمو نگاهش تعجب با

.میزدم قرمز همیشه که من-

.کن پاکش کن لطف حاال-رادمان

.نوچ-

:گفت حرصی صدای با رادمان

!کن پاکش.نیار باال منو سگ روی اون!طناز-

.میگیره حرصم.میدی دستور بهم داری-طناز

:گفت و جلوم وایساد رادمان

.کن پاک یکم رژتو ونا..خانومی..عزیزم-

:گفتم.کنه خرم میخواست مثال.خندیدم

.میکنی خرم داری..نه-

Page 298: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 311

کنی؟ نمی پاک-رادمان

!نه نه نه-

نگفتم؟..داره عواقبی چه کنی لج من با گفتم بهت-رادمان

و داد قرار لبام رو لباشررو آن ی در دیدم که کردم نگاهش منگی حالت با اومده در حدقه از چشمای با ماست عینهو منم.یدنمب*و*س به کرد شرو

یرونب جیبی کاغذی دستمال بسته یه جیبش از شد جدا ازم!بود زده خشکم با.من به داد یکیم..کرد پاک بود شررده رژی که خوشرردو لب یکی با آورد

:گفت که کردم نگاهش تعجب

.شد مالی رژ لبت دور-

ببین..کردم پاک لبمو و رفتمگ دسررتمالو غیض با.خندید شرریطنت با بعد و قایق یه رادمان.شررعووووور بی!میکنه اسررتفاده هایی راه چه از احمق پسررره میدونم فقط..بگیرم یاد نتونستم آخر اسمشو.خوشگال موتوری این از گرفت

وارسرر رادمان منو فقط.دارنه قایق راننده برای کوچولو اتاق یه که اینایی از و میکرد بازی موهام با باد.میکردم نگاه دریا به و قایق بهل بودم نشسته.شدیم

یاد.میکرد القا بهم رو خوبی حس که میخورد صررورتم به خنکی نسرریم چرا؟..داشتم خوبی حسیه..گذاشتم لبم روی دستمو.افتادم رادمان هب*و*س

میخندی؟ شدی دیوونه-

گاهمن پوزخند با و دبو نشرسته کنارم و بود کرده خاموش قایقو که رادمان به به.زدم زل دریا به و برگردوندم ازش رومو کردمو اخم و کردم نگاه میکرد

Page 299: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

319

یضغ با.خندید آروم و کرد نگاه بود دستم توی و بود رژی هنوز که دستمالی :گفتم و کردم نگاهش

بهم نمیلیو سه االن تا!مونی نمی زنده بشی نزدی بهم دیگه بار یه!کوفت- !بدهکاری

:گفت شیطون صدای با کردو نزدی بهم خودشو ادمانر

کنی؟ چیکار میخوای شم نزدی دوباره اگه مثال-

.مدرمیار چشماتو ناخونام با.سرت تو میزنم کیف همین با.میکنم خفت-

:گفت کردو اطرافمون به نگاهی رادمان

قدرمچ چیه؟هر نظرت!کنما سره یه کارتو میتونم نیست اینجا کسی که االن- .بزن جیغ میخوای

.شدم بلند سرجام از و کردم نگاه ترس با

.کنی نمی کاری همچین تو-

حس دفعه یه.میومد جلو اون میرفتم عقب من.اومد طرفم به و شررد بلند مبغل کمر از سریع رادمان که آب توی یموفتادم داشرتم ندارم راهی که کردم سررریع و کرد گل شرریطنتم حس که میکردیم نگاه بهم جوری همین.کرد

گرفته بغل کمر از رادمانو و بودم شده خم من..شرد عوض برگشرتم،جامون منم ودب نزدی ولی..نیفته که بود گرفته بازوموهامو تعجب با رادمان..بودم

شرریطونی لبخند..شررکسررت دسررتم.خدایا وای!داره این که هیکلی..بیفتم هی با.بود شررده دیدنی تعجب زا قیافش دیگه که زدم بهش چشررمکی..زدم

کی ندنخ و قایق کف نشستم!آب تو افتاد که کردم ول کمرشو سرریع حرکت

Page 300: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 314

آب روی کسرری دیدم و شرردم بلند خندیدم خوب که مدتی از بعد.بخند کجاست؟.نیست رادمان.صبر صاحب یا..وای!نیست

رادمان؟-

دبل رونی قایق که کنم؟من کار چی اینجا تنها من خدایا..نشررنیدم جوابی :گفتم لرزون صدایی با و شدم خم قایق نرده روی.نیستم

.باال بیا..نکن رادمان؟اذیت-

غلطی چه من بیاد رادمان سررر بالیی اگه.کردم غلط خدایا!سررکوت بازم جمع اشرر چشررمام توی.کنم نمی اذیتش دیگه.گردون برش بکنم؟خدایا

مواجه ادمانر آب ار خیس قیافه با که شتمبرگ.بود گرفته گلمو بغض.بود شده هشررد شررکه.کردم بغلش کنه فکری چه یا خیسرره اینکه به توجه بی.شرردم

اب.کرد حلقه کمرم دور دسررتاشررو بعد ولی.بود مونده باز دسررتاش چون.بود :گفتم لرزون صدای

..نمی.خوبی؟ببخشید-

:گفت کردو قطع حرفمو

نمم کردی اذیت منو گفتم.کنم ناراحتت تمخواسرر نمی من.ببخش منو تو- ..عزیزم ببخشید.کنم اذیتت

:گفتم و شدم جدا ازش

نیست؟ سردت-

:گفت و خندید رادمان

.شدی خیس چی؟توهم تو-

Page 301: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

313

خراب سررفرمون نخوردیم سرررما هردومون تا بریم بنداز راه قایقو میگم- .نشده

خودم به.شررهگو یه نشررسررتم..کرد روشررنش و قایق فرمون سررمت رفت از بعد.هتل رفتیم!رادمان حال به وای میکردم یخ داشررتم من.میلرزیردم

یض خواب زا تشنگی احساس با.بخوابیم که رفتیم شام خوردن و لباس تعو ویت آب یکم تختم کنار عسلی روی پارچ از و کردم دراز دستمو.شدم بیدار که مبخواب خواستم.یدمکش سر الجرعه و نشستم..ریختم خودم برای لیوان

کرده عرق چرا این..کردم نزدی بهش صررورتمو.افتاد رادمان به چشررمم ذاشتمگ دست انگار که پیشونیش رو گذشاتم بود؟دستمو گرم هوا بود؟مگه

خودش کنم؟به کار چی حاال.داغه چقدر.کشیدم دستمو سریع.گدازه روی که نم..میکردم فکر بودمو ستهنش جور همین.روش کشریدم پتورو.میلرزید

چی.کنم کاری تونستم نمی هم الکی.شناختم نمی هم اینجارو..نبودم دکتر دراه اون.سرراغر.آها!طناز کردی کار چی مردم پسررر با خدا؟ببین کنم کار

روز ناال اونجا.گرفتم شو شرماره و برداشرتم تلفنو سرریع.میخونه پزشرکی .اشتبرد بوق دوتا از بعد.بود

جان؟ طناز جونم-ساغر

:گفتم مضطربی صدای با

ساغر؟-

نگرانی؟ شده؟چرا چی-ساغر

Page 302: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 314

پزشررکی داری تو گفتم.داغره خیلیم.داره ترب رادمران.چیزه سررراغرر- کنی؟ کمکم میتونی.میخونی

میشه؟ خوب بخوره سرما رادمان مگه حاال.وای-ساغر

کنم؟ کار چی حاال-

.نک باز رو پنجره برو-ساغر

.دادم انجام گفتو که کاری

کنی؟ پاشورش میتونی ببین-ساغر

:گفتم تعجب با

!چی؟ چی-

نکردی؟ حاال تا-ساغر

.نشنیدم اسمشم اصال-

اهاشپ روی.توش میزاری بیمارو پای..میکنی آب پر تشررتو یه ببین-سرراغر .سرد تقریبا آب.میریزی آب

.میزنم زنگ بهت باشه-

کنار رادمانو پتوی و تخت روی آوردم.کردم آب تشررتو فتمر و کردم قطع :میکردم غر غر زیرلب.زدم

سک هیچ پای به دسررتم تاحاال من.میکنه وادار کارهایی چه به آدمو ببین- .نخورده

میک.ریختم آب پاها روی.زدم باال شلوارشو پاچه و گذاشتم آب تو پاهاشو .ساغر به زدم زنگ دادم انجام اینکارو که

Page 303: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

315

کنم؟ کار چی االن-

.پیشونیش روی بزار خیس دستمال-ساغر

ها؟-

نیستی؟ بلند اینم-ساغر

.دیدم فیلما تو.چرا چرا..آها-

.پیشونیش روی گذاشتم و کردم خیس رو کوچولو حوله یه جا همون

خب؟-

.بزن بدنش به آب بعد.کن صبر یکم-ساغر

:گفتم اومد در رادمان لهنا که بلند تقریبا صدایی با

!کنم؟ کار چی-

آب حوله با بدنشررو روی دربیار پیرهنشررو..کردی کر گوشررمو.اوه-سرراغر سختیه؟ کاره..بزن

:گفتم خجالت با

.آخه-

:دادم ادامه.کردیم عروسی سوری رادمان منو نداشت خبر که اون

.میکنم کاریش یه باشه-

.بده خبر بهم رو نتیجه..باشه-ساغر

..فعال.ممنون-

..فعال-ساغر

Page 304: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 316

تمنشس خیس حوله یه با ناچار به!کنم؟ کار چی دیگه.کردم قطع رو گوشری اینکه بدون.. کردم باز پیرهنشررو های دکمه و اونور کردم رومو..رادمان کنار

با.گرفت دستمو یدفعه.کشریدم اش ورزیده بدن روی رو حوله کنم نگاهش :تگف میومد چاه ته از که صدایی با.ودب بسته چشماش..برگشتم ترس

میکنی؟ کار چی-

:گفتم کردمو نزدی گوشش به سرمو

.میدم توضیح بعدا.بده حالت فعال-

هچ.بده صبر من به خدا!بده وضعش چقدر.افتاد کنارش و شد شل دسرتش مینه کارم صبح تا!شدم پرسرتارم حاال..کردم بودم نکرده تاحاال که کارایی

شتب.آخیش.پیشونیش روی گذاشتم دستمو.بود صربح4سراعت.بود شرده مودسررت یه.کشریدم دراز راسررتم پهلوی به.کشریدم دراز کنارش.پایین اومده

خواب از داشررتم.شرردم بیدار6سرراعت.برد خوابم و سرررم زیر گذاشررتم مودخ به چقدر!بودم بلد اینو.میکردم درست سروپ براش باید ولی.میمردم

رستد خوشمزه سوپ یه و آشپزخونه توی رفتم.میکنم افتخار بلدم سوپ که رخ و زدم لبخندی شاهکارم به..کشریدم بو و برداشرتم رو قابلمه سرر.کردم و ختت روی نشستم.اتاق طرف به رفتم و ریختم بشقاب تو یکم!شدم ذوق

.کرد باز آروم چشماشو.دادم تکون رادمانو.جلوم گذاشتم رو سینی

.بخور سوپ بیا-

Page 305: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

317

استمخو.پاش رو گذاشتم رو سینی.داد تکیه سرش پشت به و نشرست آروم هب چشرماشرو که درحالی.نشرسرتم دوباره.گرفت دسرتمو که برم بشرم بلند

:گفت آروم صدایی با بود گذاشته باز سختی

.بدی توضیح چیزیو یه باید-

چیو؟-

ردی؟ک باز پیرهنمو دیشب؟چرا-رادمان

.کنم خن بدنتو سواالست؟خواستم این وقت االن-

.بزنی دست بهم نیاد خوشم من شاید-رادمان

:گفتم کردمو جمع چندش حالت به لبامو

.ای پوشیده خیلی االن اینکه نه-

وپشس خوردن به شرو کردو نگاه بود نشسته برهنه تنه نیم با که خودش به با هک رادمان.رفت سر حوصلم.بیرون رفتم اقات از.شد بسته دهنش..آخ.شد وشرر فرهنگی و گردشررگری مناطق بروشررور.بیرون بیاد تونه نمی حالش این

لوارش یه.بشرم آماده که اتاق توی رفتم.کردم انتخاب اقیانوسرو موزه و دیدم میز پشررت نشررسررتم..ریختم دورم موهامو.ای سرررمه تاپ با سررفید برمودا مواجه آینه توی رادمان نگراه برا کره بزنم قرمز رژلرب مخواسررت.آرایش

ایه کتونی!تموم و چشم خط یه..زدم کالباسی رژلب یه و زدم لبخندی.شدم زدم خونه از سررفید زنجیری کوچولو کیف یه با و پوشرریدم مو ای سرررمه

انرادم با باید!باحالیه جای عجب.کردم پیدا رو موزه باال تا هزار با.بیرون ورج همین.باحاله چقدر..اااااه.ها کشتی از مونده باقی های تیکه.بیام جااین

Page 306: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 318

ی!!!8..افتاد ساعت به چشمم که میگشتم داشرتم بعضی شد؟هنوز هشت ک ردس چه هوا ووییی.بیرون زدم موزه از و شدم خیال بی.بودم ندیده قسمتاشو

سررمت افتادم هرا.پوشرریدم می تر پوشرریده لباس یه کاش ای.بود شررده رچیه.بود خاموش گوشیم!نه وای.ببینم آدرسو که درآوردم گوشیمو.خیابون

بایدن که آخر تا.بودم وایساده همونجا.لعنتی.اه!نشد کنم روشنش کردم سعی رت گیج من و میگذشررت قدر چه هر.ها خیابون توی افتادم راه.بمونم اینجا

زیر بزنم بود نزدی دیگه!بودم شررده گم کلمه واقعی معنای به.شرردم می کنارم از زن کنم؟یه کار چی!99سرراعت وای.کردم نگاه سرراعت به.گریه

پلیس ادراه ورا این بگره بهم خواسررتم ازش فرانسرروی بره.گرذشرررت اداره اینم خب.سررمت همون به رفتم.دیگه خیابون دوتا کجاسررت؟گفت

رنبگی برام تماس یه میگم خانوم؟خب طناز میکنی کار چی حاال..پلیس خیلی.بزنن زنگ رادمان شررماره به کردم درخواسررت ازشررون و رفتم.دیگه

تگف و کنارم اومد پلیسه یه.بود شده جمع چشمام تو اش ..بودم ترسریده به پام اب و میشکوندم انگشرتامو قلنج جور همین.بیاد رادمان تا بمونم منتظر و مشکی جین شلوار یه با رادمان و شد باز ارهاد در.بودم گرفته ضررب زمین

من دیدن با.داخل اومد خرابش حال اون با.مشکی پالتو یه با مشکی پیرهن ردک اشاره و گفت چیزایی یه.پیشخوان سمت رفت و رفت بهم ای غره چشم

و بود ادهوایس اداره حیاط توی.بیرون رفتم ترس گوشم؟با زیر نزنه.بیرون برم پشتش.میزد لگد سنگ یه به پاش با.بود کرده شلوارش جیب توی اشودسرت

شماشچ.طرفم برگشت سریع.کردم ای سرفه ت و سمتش رفتم.بود من به

Page 307: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

311

بررا.دادم قورت دهنمو آب.کردم رنگین خودمو کنم فکر.بود افتراده خرون .عقب رفتم قدم یه دادش صدای

تا زدم؟میدونی زنگ چندبار یدونینمیدی؟م جواب گوشرریتو چرا-رادمان کردهن سریو برات هتلو آدرس میگشرتم؟مگه دنبالت خیابونا تو داشرتم االن

!بده جواب د !شدی؟ الل بودم؟چرا

تمش دستاشو و میکشید نفس تند تند.شدن جاری هام گونه روی هام اش غلط.گوشم تو نزنه که بود داشته نگه خودشو جلوی خیلی مطمئنا.بود کرده نزدی هشب قدم یه.بگم حقیقتو برم نزده تا حاال.میشکنم دستشو!بزنه کرده :گفتم بود لرزون که صدایی با و شدم

تمتونس تا.تا گشرتم خیلی.بود شرده تموم شرارژش.بود خاموش.گوشریم- ..من.کنم پیدا اینجارو

یهیچ و یدکش می موهام روی دستشو.بغلش توی گرفت منو و نزدی اومد ادهد آرامش بهم آغوشش.بودم شده ساکت..کردم نیم گریه دیگه.گفت نمی متس برد گرفت دستمو.دوشم رو انداخت درآورد پالتوشو.شد جدا ازم..بود

:گفتم و کردم نگاهش.ماشین

خوبی؟-

در اونم.کردم باز رو راننده کم طرف در.داد تکون سررری و زد لبخندی قفس روی گذاشت دستشو یدفعه که بشینه خواست.کرد باز خودشو طرف

:گفتم طرفشو رفتم سریع.بست چشماشو و.ماشین

خوبه؟ رادمان؟حالت-

Page 308: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 391

:گفتم و راننده کم در سمت دادم هلش.بست درد با چشماشو.نزد حرفی

.میکنم رانندگی خودم من برو-

اشوچشم و صندلی به ددا تکیه سرشو.شدم سوار.نشست حرفی هیچ بدون :گفتم کردمو روشن ماشینو.بست

طرفه؟ کدوم داروخونه اینجا-

:گفت کردو خیابون به نگاهی رادمان

.برو قیمم*س*ت همینو-

یه دکترش از.داروخونه سررمت به کردم حرکت.بسررت چشررماشررو بعدم ویت نشستم.داد قرص یه شربتو دوتا.خواستم سرماخوردگی برای داروهایی

یه با.تتخ روی نشست..اتاق تو بره کردم کم .هتل سمت به رفتیم.ماشین :فتمگ میبستم شربتارو سر که درحالی..دادم بهش شربتارو قرصو آب لیوان

.بشی اینطوری تو شدم باعث من.ببخشید-

.وخوابیدم کردم عوض لباسامو بودم خسته خودمم.کشید دراز و نزد حرفی

*****

مانراد

اینطوری اون خاطر به گفت بهم!کوه یه اندازه شررده سررم میکردم احسراس یرد بود؟وقتی حسی چه این.میکرد مراقبت ازم وقتی میبردم لذت ولی.شدم زدن زنگ بهم وقتی.گشتم دنبالش شهرو همه.میزد شور خیلی دلم بود کرده

دیدمش که ولشا..اونجا رفتم معطلی هیچ بدون!دادن بهم دنیارو انگاری مذوب..دریایی نگاه اون..حیاط توی ولی..بودم عصرربانی دسررتش از خیلی

Page 309: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

399

درچق بود نگرانم اینکه..داد آرامش بهم چقدر.کردم بغلش اختیار بی.کرد هرهچ به و برگشررتم.داشررتم حسرری همچین بود بار اولین..برام بود قشررنگ

دونم نمی.کردم اهنگ نبود غرور اون از اثری هیچ خواب توی که معصومش ..برد خوابم که بودم شده خیره بهش مدت چه

وایسرراده باالسرررم لبخند با طناز..کردم باز چشررمامو دسررتی های تکون با هب راستمو دست..میزد چشمم به آفتاب نور.بود سنگین چشرمام هنوزم.بود

:گفتم آروم و گذاشتم چشمام روی قائم صورت

.زیاده نورش-

تمودس.سمتم اومد دوباره..کشید رو پرده رفت و شد بلند تخت روی از طناز :گفت برداشتو چشمم جلوی از

.بخور صبحونتو پاشو.نیار در من برای بازی لوس انقدر حاال-

آروم.ها.تخت روی افتادم روز دو ببین توروخدا..باشم سرنگین باهات بایدم :گفتم آروم.سوپ بازم.جلوم گذاشت رو سینی.نشستم

.خورم نمی-

:گفت کردو هم تو اخمهاشو

میکنی؟ لجبازی ای بچه مگه-

.خوردم سوپ انقدر شدم خسته بابا-

امچشم تو و دهنم سمت آورد.کرد پرش سوپ از و برد بشقاب توی رو قاشق :گفت بعد.زد زل

میخوای؟ اینو.لباست روی میریزه..وگرنه..بخورش-

Page 310: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 394

:گفت و لبم به زد قاشقو.مکرد نگاهش اخم با

.نکشیدما کسیو ناز تاحاال من.دیگه بخور.شد دهنیم بیا-

پر برام قاشررق قاشررق.کردم باز دهنمو که بود نگاهش توی چی دونم نمی موقعیت این توی طناز دیدن.مامانا عین بود شده.دهنم توی مذاشت.میکرد لذتی یه طناز دسررت از خوردن.شررد خالی بشررقاب.بود جالب برام خیلی خاک.بده غذا بهم اون بازم میخواست دلم ولی..چیه دونستم نمی که داشت

:گفتم!سالته44سرت خیره رادمان سرت بر

.ها گشنمه هنوز من-

:گفت لحن همون با.میکرد نگاهم تعجب با

!بازم؟-

بهم بود نشرسته جوری همین.کردم نگاهش.آورد سروپ دوباره برام و رفت .میکرد نگاه

.شدم سیر.خورم نمی نه-

:گفت اعتراض با

تو میریزم زور به یا میخوریش یا.نمیندازم دور اینو من!داری؟ مرض مگه- !حلقت

.بهتره دوم راه میتونی اگه-

ر قراشررقرو حررص و عصرربرانریرت برا سررمررت آورد و کرد سرروپ پر خودم رو بقیه و گرفتم دسررتش از آورد که قاشررقو دومین..خوردمش.دهنم

:گفتم حال همون در.خوردم

Page 311: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

393

.بیرون میریم.شو آماده برو-

:گفت تعجب با طناز

حالت؟ این با-

..برو.میشم خوب.بمونم اینجا تونم نمی که آخر چمه؟تا مگه-

هی.کشید موهاش توی دستی و کرد باز موهاشرو.آینه سرمت رفت شرد بلند مقول زیر نباید..نداره امکان!نه.بود؟نکنه حسی چه این..شدم محوش لحظه

تهگرف ضرررب زمین به پام با و میشررکوندم انگشررتامو قلنج جور بزنمهمین یه اب مشکی پیرهن و مشکی جین شلوار یه با رادمان و شد باز اداره در.بودم بهم ای غره چشم من دیدن با.داخل اومد خرابش حال اون با.مشرکی پالتو زیر نزنه.بیرون برم کرد اشاره و گفت چیزایی یه.پیشخوان سمت رفت و رفت

جیب ویت دستاشو و بود وایساده اداره حیاط توی.بیرون رفتم ترس گوشم؟با فتمر.بود من به پشررتش.میزد لگد سررنگ یه به پاش با.بود کرده شررلوارش

فتادها خون چشماش.طرفم برگشرت سرریع.کردم ای سررفه ت و سرمتش یه دادش صدای با.دادم قورت دهنمو آب.کردم رنگین خودمو کنم فکر.بود . عقب رفتم قدم

ناال تا زدم؟میدونی زنگ چندبار نمیدی؟میدونی جواب گوشیتو چرا-ادمان دهنکر سرریو برات هتلو آدرس میگشررتم؟مگه دنبالت خیابونا تو داشررتم

!بده جواب د !شدی؟ الل بودم؟چرا

تمش دستاشو و میکشید نفس تند تند.شدن جاری هام گونه روی هام اش غلط.گوشم تو نزنه که بود داشته نگه خودشو جلوی خیلی مطمئنا.بود کرده

Page 312: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 394

نزدی هشب قدم یه.بگم حقیقتو برم نزده تا حاال.میشکنم دستشو!بزنه کرده :گفتم بود لرزون که صدایی با و شدم

تمتونس تا.تا گشرتم خیلی.بود شرده تموم رژششرا.بود خاموش.گوشریم- ..من.کنم پیدا اینجارو

یهیچ و کشید می موهام روی دستشو.بغلش توی گرفت منو و نزدی اومد ادهد آرامش بهم آغوشش.بودم شده ساکت..کردم نیم گریه دیگه.گفت نمی متس برد رفتگ دستمو.دوشم رو انداخت درآورد پالتوشو.شد جدا ازم..بود

:گفتم و کردم نگاهش.ماشین

خوبی؟-

در اونم.کردم باز رو راننده کم طرف در.داد تکون سررری و زد لبخندی قفس روی گذاشت دستشو یدفعه که بشینه خواست.کرد باز خودشو طرف

:گفتم طرفشو رفتم سریع.بست چشماشو و.ماشین

خوبه؟ رادمان؟حالت-

:گفتم و راننده کم در سمت دادم هلش.بست درد با چشماشو.نزد حرفی

.میکنم رانندگی خودم من برو-

اشوچشم و صندلی به داد تکیه سرشو.شدم سوار.نشست حرفی هیچ بدون :گفتم کردمو روشن ماشینو.بست

طرفه؟ کدوم داروخونه اینجا-

:گفت کردو خیابون به نگاهی رادمان

.برو قیمم*س*ت همینو-

Page 313: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

395

یه دکترش از.داروخونه سررمت به کردم حرکت.بسررت چشررماشررو عدمب ویت نشستم.داد قرص یه شربتو دوتا.خواستم سرماخوردگی برای داروهایی

یه با.تتخ روی نشست..اتاق تو بره کردم کم .هتل سمت به رفتیم.ماشین :فتمگ میبستم شربتارو سر که درحالی..دادم بهش شربتارو قرصو آب لیوان

.بشی اینطوری تو شدم باعث من.ببخشید-

.وخوابیدم کردم عوض لباسامو بودم خسته خودمم.کشید دراز و نزد حرفی

*****

رادمان

اینطوری اون خاطر به گفت بهم!کوه یه اندازه شررده سررم میکردم احسراس رید بود؟وقتی حسی چه این.میکرد مراقبت ازم وقتی میبردم لذت ولی.شدم زدن زنگ بهم وقتی.گشتم دنبالش شهرو همه.میزد شور خیلی دلم بود کرده

دیدمش که اولش..اونجا رفتم معطلی هیچ بدون!دادن بهم دنیارو انگاری مذوب..دریایی نگاه اون..حیاط توی ولی..بودم عصرربانی دسررتش از خیلی

درچق بود منگران اینکه..داد آرامش بهم چقدر.کردم بغلش اختیار بی.کرد هرهچ به و برگشررتم.داشررتم حسرری همچین بود بار اولین..برام بود قشررنگ

دونم نمی.کردم نگاه نبود غرور اون از اثری هیچ خواب توی که معصومش ..برد خوابم که بودم شده خیره بهش مدت چه

وایسرراده باالسرررم لبخند با طناز..کردم باز چشررمامو دسررتی های تکون با هب راستمو دست..میزد چشمم به آفتاب نور.بود سنگین چشرمام زمهنو.بود

:گفتم آروم و گذاشتم چشمام روی قائم صورت

Page 314: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 396

.زیاده نورش-

تمودس.سمتم اومد دوباره..کشید رو پرده رفت و شد بلند تخت روی از طناز :گفت برداشتو چشمم جلوی از

.بخور ونتوصبح پاشو.نیار در من برای بازی لوس انقدر حاال-

آروم.ها.تخت روی افتادم روز دو ببین توروخدا..باشم سرنگین باهات بایدم :گفتم آروم.سوپ بازم.جلوم گذاشت رو سینی.نشستم

.خورم نمی-

:گفت کردو هم تو اخمهاشو

میکنی؟ لجبازی ای بچه مگه-

.خوردم سوپ انقدر شدم خسته بابا-

امچشم تو و دهنم سمت آورد.کرد پرش سوپ از و برد بشقاب توی رو قاشق :گفت بعد.زد زل

میخوای؟ اینو.لباست روی میریزه..وگرنه..بخورش-

:گفت و لبم به زد قاشقو.کردم نگاهش اخم با

.نکشیدما کسیو ناز تاحاال من.دیگه بخور.شد دهنیم بیا-

پر برام قاشررق ققاشرر.کردم باز دهنمو که بود نگاهش توی چی دونم نمی موقعیت این توی طناز دیدن.مامانا عین بود شده.دهنم توی مذاشت.میکرد لذتی یه طناز دسررت از خوردن.شررد خالی بشررقاب.بود جالب برام خیلی خاک.بده غذا بهم اون بازم میخواست دلم ولی..چیه دونستم نمی که داشت

:گفتم!سالته44سرت خیره رادمان سرت بر

Page 315: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

397

.ها گشنمه هنوز من-

:گفت لحن همون با.میکرد نگاهم تعجب با

!بازم؟-

بهم بود نشرسته جوری همین.کردم نگاهش.آورد سروپ دوباره برام و رفت .میکرد نگاه

.شدم سیر.خورم نمی نه-

:گفت اعتراض با

تو میریزم زور به یا میخوریش یا.نمیندازم دور اینو من!داری؟ مرض مگه- !لقتح

.بهتره دوم راه میتونی اگه-

ر قراشررقرو حررص و عصرربرانریرت برا سررمررت آورد و کرد سرروپ پر خودم رو بقیه و گرفتم دسررتش از آورد که قاشررقو دومین..خوردمش.دهنم

:گفتم حال همون در.خوردم

.بیرون میریم.شو آماده برو-

:گفت تعجب با طناز

حالت؟ این با-

..برو.میشم خوب.بمونم اینجا تونم نمی که آخر چمه؟تا مگه-

هی.کشید موهاش توی دستی و کرد باز موهاشرو.آینه سرمت رفت شرد بلند مقول زیر نباید..نداره امکان!نه.بود؟نکنه حسی چه این..شدم محوش لحظه

طناز.بزنم

Page 316: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 398

ارهد مشکل..وا.دزدید ازم نگاهشو دفعه یه.برخورد رادمان به آینه توی نگاهم برداشررتم مشررکی جین شررلوار با.جیگری بلند آسررتین یه کمد توی از.ها

گاهمن!تموم.قرمز سفید کتونی.مالیم آرایش یه.کردم گیس موهامو.پوشیدم صبر من به خدایا.بیرون بیاد میخواست بعد بود سرپا زور به.افتاد رادمان به

جین رشلوا با.اسپرت یجیگر کت با سفید پیرهن یه اونم!این دسرت از بده یه و عسلی سمت برد دستشو.باال داد موهاشو..مشکی کالج.پوشید مشکی رینگی ی حلقه شرردم متوجه شردم که دقیق..کرد دسررتش برداشررت چیزیو

خجالت..نبود دسررتم ام حلقه..کردم نگاه چپم دسررت بره.ازدواجمونره ردمک دست.بودن دستم ازدواجمون ی حلقه ولی داشتم دوستش من..کشیدم

باهم.بود براق خوشررگل نگین تا سرره روش.آوردم در امو حلقه کیفمو توی انرادم.میگرفتیم عکس میرسرریدیم چی هر به.سررلطنتی های کاخ رفتیم

ستد میخواست دلم.میزدیم قدم هم کنار داشتیم.دریا لب بریم داد پیشنهاد سح نگاهشررو سررنگینی.رفتمگ دسررتشررو کردمو دراز دسررتمو.بگیرم رادمانو خواست ازش و کرد صردا مردیو رادمان یدفعه.بود پایین سررم ولی.میکردم همون در.زد بهم چشررمکی که کردم نگاهش تعجب با.بگیره عکس ازمون

عکس کنم فکر..گرفت عکس ازمون مرده میزدیم قدم داشررتیم که حال صدای.ها شن روی نشستم.ها پرنده این و دریا وجود با.باشه شرده باحالی

ادهوایسرر جلوم دوربین با رادمان.برگردوندم صرورتمو.شرنیدم دوربینو چی :گفت برداشتو چشمش جلوی از دوربینو.بود

خوری؟ نمی چیزی-

Page 317: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

391

.دادم تکون مثبت عالمت به سرمو

.میام االن-رادمان

رفتم شدم بلند.مدنیو رادمان ولی گذشرت دقیقه91.رفت و داد بهم دوربینو جلوشررم که هایی مغازه این از.کردم پیداش شراپ کافی یه جلوی..دنبالش

یه.شدست قهوه دوتا و بود پیشخون جلوی رادمان.بود پیشخونم یه.داشت میز وممعل.گرفتم ازشون عکس یه درآوردمو دوربینمو سریع.روبروش هم دختره

رهدخت از سریع.میزد ضربه زمین روی پاش با همش..ست کالفه رادمان بود رمکنا اومد رادمان.نشستم و بود که جایی سرمت رفتم بدو.کرد خداحافظی رو قهوه اینکره از بعرد..زدم بهش لبخنردی.داد بهم رو قهوه.نشررسرررت

یی در از..هتل رفتیم شدیم بلند.خوردیم جلوتر رادمان..تو رفتیم البی کشو زوم دختره عکس روی و برداشررتم کیفم از ربینودو.مریرفرت راه مرن از

خنده صرردای.میام من بره گفتم.کرد صرردام رادمان.بود آشررنا چقدر..کردم تو دختره همین دیردم برگشررتم.اومرد سرررم پشرررت از دخرتر چرنردترا

فکر..طناز کن فکر.شدم قایم مبل یه پشت رفتم بدو.چقدرآشناست!عکسه از حالی یه من ای!میکرد ور ور رادمان با که اپیماهو توی دختره اون آها..کن با!داره؟ کار چی من شرروهر با..سررفید چشررم ورپریده دختره!هی بگیرم تو

فتمر بدو..شد بسته درش اینکه بعد.آسرانسور سرمت رفت..بود دوسرتاش و بد..96..95..94..93..99.94..91.وایسرادم جلوش..آسرانسررور سرمت

برق.شررد خاموش برقا یدفعه.صرربر صرراحب یا.براال هرا پلره از رفتم بقهط.اومد برق یدفعه.باال رفتم اون با کردم روشن گوشیمو چراغ..رفت؟اه

Page 318: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 341

طبقه توی!وایسرراد41طبقه.میره داره آسررانسررور دیدم کردم نگاه چندمم؟یه نفس دیگه..41طبقه رفتم بدو.امم98طبقه دیدم کردم دقت که مائن؟یکم

واردی گوشه از قایمکی.شنیدم کشریدنشرونو کارت صردای.دبو نمونده برام اب و گجت کارگاه عین.تو رفتن کردن باز واحدو یه در که کردم نگاهشررون

در جلوی رفتم پام پنجره روی صررورتی پلنرگ مثرل آهسررتره قردمرای :گفتم زیرلب زدمو کمرم به دستمامو!441..واحد

.منه چند نشروغ ببین کنم درست برات آشی یه ببین حاال-

مرفت.میگیرم حالتو اینکه بهرحال اه.گفتم درسررت..کردم شرر لحظه یه برراز درو راحتی لبراس برا رادمران..زدم درو.خودمون واحرد در جرلروی

.مبل روی کردم ولو خودمو.تو رفتم زدم کنارش.کرد

چته؟پنچری؟-رادمان

.بگیرم نفرو یه حاله میخوام-

کی؟-رادمان

دادی؟ سفارش چیزی.بماند-

..بده سفارش برو..نه-رادمن

:گفتم زیرلب و تلفن سمت رفتم شدم بلند

.گذشته خوش بهش چه..پرور تن تنبل-

امش خوردن از بعد.بست درو و اتاق توی رفت..شنیدم ریزشو خنده صدای اون..رنمت به زدم زنگ!یافتم آها..میکردم فکر و مبل روی بودم نشسته بند یه تونسررتم نمی فعال.گرفتم آدرس یه ازش..میشررناخت خوب رو نراکومو

Page 319: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

349

زمزمه شنیدن صدای که..اتاق در پشت رفتم..فردا برای میذاشرتم باید..برم .آهنگ یه..شنیدم رادمانو

سکوت این ی آوازه به کن نگاه

کنم مردم حرف تورو خوام نمی

منی اشتباه زیباترین تو

کنم گم خودم با تورو نباید

.ایدنب

مدتی بعد و شد قطع صرداش که زدم اتاقو داشرت؟در معنی چه شرعر این :گفت

.تو بیا-

روی منشستن با.بود دستاش بین سرش و بود نشرسرته تخت رو.داخل رفتم .برگشت سمتم به و باال آورد سرشو تخت

میکردی؟ زمزمه داشتی چی-

:گفت ای خسته لحن با رادمان

شنیدی؟-

.بودم نشنیده رادمان از لحنو این تاحاال..کردم تعجب

نگفتی؟.آره-

.دلم حرف-رادمان

:گفت که میکردم نگاهش داشتم جور همین

زدی؟ زل بهم چرا-

Page 320: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 344

:گفتم گرفتمو ازش نگاهمو

.هیچی-

طاق.خوابیدم راستم پهلوی به و کشیدم دراز کنارش.تخت روی کشید دراز یلیخ.زدم زل بهش بازم.بود گذاشته سرش زیر دسرتاشرو و بود خوابیده باز

رو و طرفم برگشررت.خیال بی دلم؟اه حرف.بود کرده درگیر ذهنمو حرفش تو چشم.زد زل بهم و سررش زیر گذاشرت دسرتشرو من عین و خوابید بهم

روشررو و گرفت اش خنده!بهش بودم زده زل پرو پرو منم..بودیم هم چشررم و کردم بهش پشررتمو.میکردم نگراهش المنگو عینهو من امرا.بررگردونرد

ای هسرم پالتوی یه..بود سرد هوا.شدم بیدار رادمان از زودتر صبح.خوابیدم به.بیرون زدم خونه از و پوشریدم مشرکی کاله یه با..مشررکی جین شرلوار با

کارمو ونهبت امیدوارم.کردم نگاه تابلوش به.بود داده بهم ترنم که رفتم آدرسی ممن..میخوام چی پرسید ازم و جلوم اومد فروشنده مرد.داخل رفتم.بندازه راه

:گفتم

-souris؟

یزم روی و برگشت جعبه یه با.اتاق یه داخل رفت و داد تکون سررشو مرده رفتمگ فاصله پیشخون از یکم.کرد باز سرشو آروم.گذاشت روبروم پیشخون

ممیخوا که کاری یادآوری با ولی.کردم نگاه جعبه توی موش به چندش با و :گفتم مرده به رو و زدم خبیثی لبخند بکنم

Je le veu(میخوام همینو( -

Page 321: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

343

میز روی رو جعبه.رفتم پسررت اداره یه سررمت به و کردم حسرراب پولشررو :گفتم و گذاشتم پیشخونش

-Envoyez-le à moi(بفرستین برام اینو.)

زا االن آخ.دادم رادمانو اسم که استخو فرستنده اسم ازم.گفتم هتلو آدرس از سابیدم می بهم شرادی از دسرتامو کف که حالی در.میشره متنفر رادمان

هدیگ ساعت چند تا.همین بخاطر بود ویژه پسرت.اومدم بیرون پسرت اداره مبود قهوه خوردن درحال.دادم قهوه درخواست و هتل البی توی رفتم.میرفت

بعدم.لهت پیشخدمت به داد رو ای بسته یه و شد البی ردوا پستچی دیدم که تمگذاش رو قهوه.آسانسور سمت به رفت و گرفت تماسی پیشخدمت.رفت به.ورآسانس توی رفتیم پیشخدمت با.آسرانسور سرمت رفتم بدو و میز روی خوشم کارام ازاین انقدر.زدم مرموزی لبخند و کردم نگاه چشمی زیر جعبه

دمتهپیشخ که بیرون کردم پرت خودمو من و شد باز آسانسور در.نگو که میاد درو و رفتم خودمون واحد سمت به و زدم ای مسرخره لبخنده..کرد تعجب

و زد درو پیشخدمته.بود دختره اون واحد که راست سمت به کردم رومو.زدم برم تمخواس و زدم خبیثی لبخند.تو رفت و گرفت رو جعبه.اومد بیرون دختره

زدم نارشک.میکرد نگاهم پرسشگرانه.برخوردم رادمان با سینه به سینه که تو نگاهم ش با.روبروم نشرست رادمان.مبل روی انداختم خودمو.تو رفتم و

:گفت کردو

بیرون؟ زدی خونه از صبح بودی؟چرا کجا االن تا-

Page 322: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 344

یول.بودم پسررم دوسرت خونه بگم میگه منی؟شریطونه فضرول تو مگه آخه سرم از کالهمو.بود تر مهم موضو یه االن.نداشتم کل کل حوصرله.بیخی

:گذاشتم بینیم جلوی مو اشاره انگشت و برداشتم

!هیررررس-

:میشمردم انگشتام با.میکرد نگاه من به تعجب با

-9..4..3!

صررداشررو میتونسررتیم بود باز پنجره چون!شررد بلند دختره جیغ صرردایی :گفت گذاشتو قلبش رو دستشو رادمان.مبشنو

!فیل حضرت یا-

در سررمت به میزدم گاز خنده از زمینو که جور همین و.خنرده زیر زدم راهرو توی کنون جیغ جیغ دختره..وایسررادم در جلوی و کردم باز درو.رفتم

ایرانی هب و میداد تکون هوا توی دستاشو و میکرد پایین باال پاهاشو هی و بود :یگفتم

!کم !موش-

نگاه بهش باز دهنی و تعجب با دختره وضررع دیدن با.بیرون اومد رادمان انگشررتای.بودن اومده بیرون اتاقاشرون از همه.اومدن هتل حراسرت.میکرد اذیت گوشامو جیغاش جیغ که گوشم سروراخ روی بودم گذاشرته مو اشراره

که یمدید مدتی بعد.رهدخت سمت رفتن و گرفتن رو موشره پیشرخدمتا.نکنه برای دوم نقشه حاال.شد سپری موفقیت به اول نقشه خب.ما سرمت اومدن

داخل فتمر پیروزمندانه لبخند با و کردم قفل سینم روی دستامو!رادمان تنبیه

Page 323: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

345

اومد رادمان مدتی بعد.گذاشررتم پام روی پامو و مبل رو نشررسررتم.اتاق از نبیرو رفت و برداشت پالتوشو رفت و انداخت من به غیضی نگاه.داخل

انرادم گردن چیز همه.کردم که کاری از پریدم پایین باال و شرردم بلند.اتاق تدسرر و جیغ داشرتم.آخیش.گرفتم انتقام هردو از..ترسرید هم دختره.افتاد

منو و سررمتم اومد.داخل اومد عصرربی رادمان و شررد باز اتاق در که میزدم بین از..میکردم نگاهش پررویی با و ریلکس خیلی من اما..واردی به چسبوند :گفت اش شده قفل بهم دندونای

بود؟ تو کار-

:گفتم و زدم پل بار چند

کار؟ کدوم-

!من اسم به نازنین به موش؟فرستادنش اون-رادمان

..میشناسه خانومو پس.به به

منه؟ کاره میکنی فکر چرا-

:زد داد بلند صدای با

ها؟!باشه؟ میتونه کی کار پس-

:گفتم حرص با و بستم چشمامو

!باال نبر من برای صداتو-

به تدس.مبل روی نشستم و سینش روی زدم آوردم دوربینو و اتاق توی رفتم بعد و مبل روی نشست.انداختم راستم پای روی چپمو پای و نشستم سرینه

Page 324: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 346

چهارتا چشماش و درسی خودش عکس به عکسا کردن اونور و اینور کلی از :گفت زیرلب.شد

.این-

:گفتم و سرش باال رفتم و شدم بلند

روتو اونام ی همه.داریم آشنا نهایت بی موناکو توی ما.رادمان ببین!این آره- میدید خانوم نازنین بود؟آها چی اسرمش.دختره این با تورو اگه.میشرناسرن

!شد می بد من برای

جایی تا.عقب میرفت اون و میشدم خم صورتش روی هی و میگفتم اینارو الی از.گرفت قرار صررورتم روبروی صررورتش و خورد مبل پشررتی به که

:گفتم ام شده قفل دندونای

ریبزا قرار دخترات دوست با خواستی هروقت.دادمون قرار پایان تا االن از- تریدخ با تورو نباید کس هیچ..میکنم تاکید!کس هیچ.میکنی کنسررلش

!فهمیدی؟.ببینه

هک میکردم اسررتفاده وقتی لحنو این.بود کرده کپ حرفام لحنو از بدبخت جور همین.بشونم کرسی روی حرفمو بخوام باشرمو محکم و جدی خیلی

شوندن منو و گرفت بود زانوهام روی که دستامو یدفعه که میکردیم نگاه بهم کردم جور و جمع خودمو.مبل روی شرردم پرت کامل معنی به.خودش کنار

:گفت که

.بود نامزدم.نازنین-

Page 325: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

347

هشنگا توی که غمی با.بودم نشرنیده نامزد؟تاحاال.کردم نگاهش تعجب با هک واری سرزنش لحن با و دوخت روبرو به نگاهشرو یدفعه.کرد نگاهم بود

:گفت بود خودش مخاطبش

.نباید..رادمان میگفتی نباید-

یه میاد بدم انقدر..اه!بسررت محکم درو و اتاق توی رفت دوشرر بلند بعدم فضررولیش بحران توی آدمو اصررال میکنن ولش راه وسررط بعد میگن چیزیو و دبو وایسرراده پنجره کنار.اتاق توی رفتم و شرردم بلند!خدا امون به میزارن

سرفه.تخت لب نشستم و دادم تکون تاسف نشانه به سری.میکشید سریگار :گفتم.سمتم برگشت که کردم ای

.بشنوم میخوام-

حنل با حال درهمون.رفتم طرفش به و شرردم بلند.باال پرید ابروش تای یه :گفتم فضولم

ای میگفتی نباید یا توهم بعدش.شده فعال شراخکام االن من..چیزه..آخه- .بگو آخرش تا گفتی که حاال

:گفت زدو لبخندی

بشنوی؟ داری دوست مطمئنی-

:گفت کشیدو آهی.دادم تکون آره عالمت به سرمو

سالم41 وقتی.بودن پیشم رزیتا مامانو سالگیم97تا مرد بابام وقتی که گفتم- مشماس.بود ایرانی یه اونم..شدم دانشگاه توی همکالسیام از یکی عاشق بود

زندگی نداشررت ای بچه که عموش پیش و نداشررت خونواده.بود نازنین

Page 326: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 348

هی تو.فرانسرره بود اومده درس برای اونم..بودن ایران اینا عموش ولی.میکرد هی بعد.ولی.داشتیم رو خوشی روزای بگم باید.کردیم نامزد زدن بهم چشرم خونه یه توی رو نازنین داد خبر بهم دوسررتم بهراد.شررب یه توی..سررال

معج توی رو نازنین وقتی ولی..نکردم باور ندیدم تا.کرده پیدا ا*ش* *ف سن اون توی..شدم خرد.شکستم کلمه واقعی معنای به دیدم مرد مشرت یه

منم.نمیکنه اینکارو دیگه گفت نازنین.کردم تجربه چیزیو همچین من.کم ها خونه اون تو دوباره که دوم دفعه اما..کردم قبول داشررتم دوسررتش چون

به تعلقم که میخواستم ور دختری من.کنم تحمل نتونستم دیگه کردم پیداش .باشن زده دست بهش دیگه مرد صدتا اینکه نه.باشه خودم

مدتی بعد..گرفت دستاش با صرورتشو جلوی.نزد حرفی رسرید که اینجا به :گفت برداشتو دستاشو

مختلفی دخترای با چهارسررال توی.بود سررخت خیلی.شرردم جدا ازش- کرد سررعی نازنین.نداشررت ودلخواهم جذابیت کی هیچ اما بودم دوسررت

دوست آخرین..نبودم پیش چهارسرال خام رادمان اون من اما پیشرم برگرده توی تو طفل به که کنم دک اونو نتونستم هنوز.میشناسیش که.بود لیزا دخترم

.نگرفت سراغمو دیگه شاپ کافی اون

میکنه؟ چیکار اینجا لیال خب؟حاال-

اومد نبودی وقتی صرربح امروز ولی.کرده داپی منو چطور دونم نمی-رادمان چیزو همه جراحی عمل یه با.شده عوض گفت کردو پشیمونی اظهار و اینجا

Page 327: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

341

ضربه اتفاق اون از من.خواستم نمی اونو دیگه من که فایده چه اما.کرده حل .بد خیلی..دیدم بدی

تسم دمشبرگردون.نکنه گریه که میده فشار هم روی لباشو کردم احسراس غمو دیدن از.بود شده جمع خوشگلش طوسی چشمای توی اش ..خودم

ببین.بود شررده جمع منم چشررمای تو اشرر .شرردم ناراحت ناراحتیش بهم جور همین.پره دلش انقدر که کرده کار چی باهاش نازنین.توروخدا

نشسی روی سرمو کردمو حلقه کمرش دور دستامو..کردم بغلش.میکرد نگاه من.عشررقم عشرقم؟آره.کنه اذیت منو عشرق نداره حق کی هیچ.چسربوندم

خوشحال خوشرحالیش از..ندارم ناراحتیشرو دردو تحمل..رادمانم عاشرق جداش خودم از.میکشیدم کمرش روی وار نوازش صورت به دستمو.میشم :گفتم تعجب با.شده روان اش گونه روی اش چندتا دیدم که کردم

!دختر؟ یه تو؟بخاطر ونما!گریه؟-

:گفت و داد تکون بار تاسف سرشو

.احساساتم کنترل این با برسرم خاک-

:گفتم ولی بود سخت برام حرف این اینکه با..خندیدم

داری؟ دوستش هنوزم-

:فتگ که بزنه حرفی بودم منتظر و بودم دوخته چشم دهنش به.کرد نگاه بهم

.آره-

:مگفت کردمو نگاهش تعجب با

!آره؟-

Page 328: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 331

:گفت و پیشونیم روی زد دستش با آروم

اشم؟ب داشته دوستش میتونم کرده،من اون که کارایی و وضع با نظرت به-

:گفتم کردمو نگاهش منگوال عین

نه؟ یا داری دوستش االن.کردی گیجم-

.نه-رادمان

:گفتم تعجب با

!نه؟-

:گفت تختو رو نشست رفت شدو جدا من از رادمان

.ندارم بهش حسی هیچ من.نه که معلومه خب!اورانگوتان حد در یوک آی-

.آها-

:گفتم یدفعه

شد؟ چی موشه ماجرا-

:گفت کردو نگاه بهم غیض با

.گیوتین ال میذاشتن گردنمو وگرنه بود نازنین آوردی شانس-

:گفتم و خندیدم

.خب ببخشید-

:گفتم گرفتمو ایم بینی سمت به لباسمو

.بگیرم دوش یه برم.گرفتم موش بوی میکنم ساساح..اه-

لباس داشتم.گرفتم ای دقیقه ده دوش یه.حموم توی رفتم و برداشتم حوله یه و تمداش برش.دیدم حموم سکوی روی کوچی جعبه یه که میپوشیدم زیرمو

Page 329: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

339

یغج توانم تمام با و شدم مورم مور جعبه توی سوس دیدن با..کردم بازش ونتک هوا توی دستامو و بودم بسته چشرمامو.بیرون زدم حموم از و کشریدم

تعجب با که دیدم رادمانو جیغام بین..میکردم پایین باال پاهامو میردادمو یه افتادم!شپلق کردو گیر جایی به پام.بود نشرسته تخت روی میکردو نگاهم نماو..چشممه جلو رادمان گودزیالی صرورت دیدم کردم باز چشرم.جایی

خاک.روش افتادم دیدم کردم که دقت.بود داده فشرار هم روی چشرمامشرو ازب چشماشو.شده حلقه کمرم دور دستاش دیدم بشم جدا خواستم..برسررم

عفت بی.میسررپرم خودت به خودمو خدایا.شررد خیره چشررمام به و کرد رست با چشمامو.کرد نزدی سرمو و گردنم پشت گذاشت دستشو یه!نشم؟ دهیب*و*س پیشونیمو رادمان.شد داغ پیشرونیم که بودم داده فشرار هم روی

انداختم خودمو شرردمو جدا ازش.گرفتم گر وای.داشررت لذتی چه.بود :گفتم کشیدمو گردنم روی دستمو.کنارش

.گرمه چقدر وای-

دش بلند رادمان.تنمه زیر لباس فقط!واااااااااااای.کردم نگاه خودم به لحظه یه دادمو تکون صررورتش جلوی دسررتامو!شررد چهارتا چشرماش من دیدن با و

:گفتم

.کن درویش چشماتو..هوی-

لحن با درو سررمت رفت شررد بلند رادمان.خودم رو کشرریدم پتورو.خندید :گفت شیطون

.ندیدم که من..کن قایم..آره-

Page 330: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 334

:زدم جیغ

!رادمان-

ویت انداختم لباسررمو یقه.شرریدمپو شررلوارمو.بسررت درو و بیرون رفت بدو :گفتم سریع شد باز نیمه تا در که گردنم

.نپوشیدم هنوز..تو نیا-

رایب تشکر بخاطر فقط.پیشرونیت روی هب*و*سر اون فقط..چیزه-رادمان ..نکن بد برداشت.بود حرفام به دادن گوش

:گفتم زدمو لبخندی

.نکردم برداشتی-

.ممنون-رادمان

یه.یرونب فرستادم محکم رو بود شده حبس سینم توی که نفسی.بست درو و جوری همین هسررتی؟همیشرره کی دیگه تو تشررکر؟بابا برای هب*و*سرر

رادمان.کشرریدم بنفش جیغ یه و دیوار کنار سرروسر به خورد چشرمم!باش :گفت و اتاق توی کرد پرت خودشو

کمان؟ رنگین نو از میکشی جیغ راه به راه هی چته؟چرا-

جعبه.دادم نشررونش رو سرروسررکه و گرفت ام خنده ترس حالت همون توی اهناخودآگ که سوسکه روی کوبید برداشت آرایش میز روی کاغذی دستمال

:گفتم

.اوپس-

شد؟ راحت خیالت-رادمان

Page 331: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

333

میشه؟ پیدا سوس توش که هتلیه چه این..ببینم-

.نداره امکان..تمیزه نظر هر از اینجا-رادمان

.پس-

رادمان به رو و بیرون اومدم و برداشررتم رو جعبه اون.حموم توی رفتم بدو :گفتم

گذاشتی؟ تو اینو پس-

باشم؟ داشته دخترونه جعبه میخوره من به-رادمان

ندارم مرض که منم..دخترونسررت..میگه راسررت..کردم دقت جعبه به یکم .ببینم وایسا.نیومده اینجا دختری دیگه.بترسونم خودمو

!رادمان-

!چیه؟-

اینجا؟ اومده کی دیگه..نازنین از غیر به-

بعد کرد نگاه سقف به تفکر حالت به و گذاشت چونش زیر دسرتشو رادمان :گفت

.نازنین فقط-

.شه ورپریده خود کار-

رادمانم کردن صدا به.نازنین واحد سمت رفتم و زدم بیرون واحدمون از بدو ایقیدق از بعد.زدم زنگو.بود پشتم رادمان رسیدم که در جلوی.نکردم توجهی

کرد من به نگاه یه اول.میکردم نگاهش حرص با.عوضیشه خوده.شد باز در :گفتم.رادمان به متعجب نگاه یه بعد

Page 332: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 334

ببخشید؟-

.شد خیره صورتم به

؟491واحد بودید اومده امروز شما-

:گفت کردو رادمان به نگاهی نازنین

.بله-

:گفتم زدمو کمرم به دستامو از یکی

چرا؟ اونوقت-

:گفت کردو توهم اخمهاشو نازنین

داره؟ ربطی شما به-

:گفتم طلبکارانه

!داره ربط که بله-

:گفت زدو کمرش به دستشو خودم عین هم نازنین

ربط؟ دلیل و-

.میکنم زندگی واحد اون تو منم چون-

.کردم اشاره خودمون واحد به اشاره انگشت با و

:گفت کردو نگاه رادمان به تعجب با نازنین

دخترته؟ دوست-

:تمگف دادمو نشون بهش رو حلقه گرفتمو نازنین صورت جلوی چپمو دست

.زنشم..نخیر-

Page 333: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

335

شونن بهش رادمانم چپ دست.کنه تعجب تونست نمی این از بیشرتر دیگه :گفتم دادمو

شد؟ باورت-

:گفت کردو جور و جمع خودشو ولی بود خورده جا اینکه با

رادمان؟ واحد توی رفتی روز اون که هستی همونی تو پس-

و.همونم من بله بعدشررم.منش ایران آقای نه رادمان..نشررو دخترخاله اوال- رفتی؟ اتاقمم توی من واحد اومدی وقتی بپرسم اومدم حاال

چطور؟ آره-نازنین

:گفتم و راهرو واردی به چسبوندمش بیرون آوردمش گرفتم یقشو

خب؟-

چته؟..ا -نازنین

:گفت گرفتو شونمو رادمان

.طناز نکن-

.میکرده غلطی چه اتاقم تو ببینم میخوام.رادمان کن صبر-

:گفتم دادمو نشون بهش رو جعبه

توئه؟ مال این-

.کرد نگاه جعبه به ترس با

کری؟ مگه-

:گفت بستو چشماشو نازنین

.منه مال آره-

Page 334: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 336

کردی؟ اینکارو چی واسه-

اومدم که بعدشررم.شررد رادمان واحد وارد دختر یه دیدم اینکه برای-نازنین .کنم اذیتت خواستم.دیدم دخترونه لباسای اونجا

:گفتم واحدشو سمت کردم پرتش

!کوفت ای-

:گفتم پاشو جلو انداختم رو جعبه بعدم

نکرامو با حسررابت..شرریبا رادمان ور و دور دیگه بار یه فقط.دیگه بار یه- و مومح تو میکنی جاسازی چیزا این و سروس باشره بارتم آخرین.کاتبینه

.چندش..اه اه.اتاقا

یدفعه.میاد داره رادمان دیدم که داخل میرفتم داشتم.واحدمون سرمت رفتم و واحد توی رفتم.کرد نگاه نازنین به شونش از رادمان.گرفت دستشو نازنین .میشنیدم واضح صداشونو..آوردم بیرون در جایگاه از کلمو

.نازنین کن ولم-رادمان

:گفت دلخوری با نازنین

.کردی ازدواج نگفتی زنته؟تو وافعا-

!نبپل ورم درو دیگه..فهمیدی که میگفتم؟حاال باید-رادمان

رادمان.بود گرفته رادمانو دسررت همچنان نازنین ولی..بیاد خواسررت رادمان .بیرون کشید نازنین دست از دستشو شدت با و رگشتب

تونیممی ما..باشی داشته دوست دخترو اون تو..تو..کنم نمی باور من-نازنین .باشیم باهم دوباره

Page 335: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

337

:گفت زدو زل بهش سینه به دست رادمان

وجه یچه به.دارم دوست بیشتر جونم از طنازو من.میکنی اشتباه بگم باید- !تره پاک خیلی تو از اون.بدم دستش زا نیستم حاضر

ومدا رادمان.نکنم گمون!بودن؟ واقعی حرفاش یعنی.باال رفت قلبم ضربان سفارش و تو اومد رادمان.مبل روی نشرسرتم و داخل رفتم که واحد سرمت

.خورد زنگ رادمان گوشی.فشردم می و بودم کرده قفل بهم دستامو.داد ناهار

روین؟ش جونم-رادمان

-..

دروغ؟-رادمان

-..

.بینم می..اوکی-رادمان

-.

.ببرین تا باش-رادمان

-.

.فعال..هه.هه-رادمان

:گفت من به رو کردو قطع گوشیو

.نیک پیدا رو ایران سه شبکه کن سعی تو..بخرم تنقالت یکم میرم من-

:گفتم تعجب با

چی؟ واسه-

:گفت پوشیدش یم که حالی در برداشتو پالتوشو

Page 336: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 338

تو.هدیگ میگم بهت نکنی؟میام سوال تو بخوام ازت چیزی یه بار یه من شد- .کن پیداش

یزیون روبروی نشرستم رفتم شردم بلند دقیقه41 یه.بیرون رفت رادمان.تلو میخواد کاره بی.تبلیغه همش اینکه.کنم پیدا رو سه شبکه تونستم که گذشت

اسررتقالل.نبود یادم.چی؟اههههه واسرره..ورزش برنرامره..ببینره؟ا تبلیغ و تمرف بدو.شد زده واحد طرفیه؟در کدوم رادمان یعنی.دارن بازی پرسپولیس

نقالتت از پر پالسرتی یه با.شرریطون و خندون قیافه با رادمان..کردم بازش :گفتم طرفش میرفتم که حالی در.ها کاناپه سمت رفت.داخل اومد

ندادیم؟ سفارش ناهار ما مگهخبره؟ چه-

وبشررقاب توی هارو تخمه.دیس توی ریخت هارو پف و ها چیپس ت ت :گفت

..بیرون میریم شام..بخوریم همینارو.کردم کنسل ناهارو-

.اوکی-

بازی..برداشت رو تخمه اونم..برداشتم چیپس بشقاب یه.کنارش نشرسرتمیزیون به که حالی در.شد شرو :گفتم بودیم شده خیره تلو

آبی؟ یا قرمزی-

:گفت حالت همون در رادمانم

.آبیه عشقم-

:گفتم کردمو نگاه بهش چندش حالت با

.قرمزم گرم رنگ عاشق من ولی-

Page 337: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

331

.یانه داری باختو طاقت دونم نمی.متاسفم برات.نوچ نوچ نوچ-رادمان

.ببریمتون تایی6بزار.باش خیال همین به..هه هه-

یلش شرریطرانی لبخنرد یره منم.کرد نگراه بهم غریض برا توی.دادم تحو جیغ و پریدم پایین و باال خوشررحالی با!زد گل یه پرسررپولیس46دقیقره :گفت ومبل روی کرد پرتم گرفت دستمو که بود عصبی انقدر رادمان.کشیدم

!نکن سروصدا انقدر بشین..اه-

:گفتم درآوردمو زبون براش

.ندهمو دیگه تا5 حاال-

توی.میخورد حرصرری چره بردبخرت.کرد نگراه رو برازی و نزد حررفی به.زد داد خوشررحالی با و شررد بلند رادمان.زد گل یه اسررتقالل63دقیقه

یزیون :گفتم کردمو اشاره تلو

.شد اعالم آفساید.بابا بشین-

یزیون به تعجب با :گفت کردو نگاه تلو

.نداره امکان-

:گفتم گوشش دم.مبل روی کرد پرت شوخود حرص با بعدم

.میشه تر کثیف..کثیفت خون.عزیزم نخور حرص-

ویر زدم پام پاشنه با محکم و رفت هوا جیغم که گرفت رونم از ویشگون یه ترس با.پیچید خونه توی مجری..گل گل داد صرردای لحظه همین در.پاش

یزیون طرف برگشتیم گلی یچه بازی آخر تا دیگه.استقالل بازم..اه..که..تلو

Page 338: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 341

مومت بازی.بودم نشسته مبل روی سرینه به دسرت ها کرده بغ عین.نشرد زده :گفت طرفمو برگشت رادمان.شد

.ماسید که دیگه گل تا5-

:زدم جیغ

.کردین خطا الکی.کردین بازی دقل!نیست قبول-

ببرمت؟ خودم میخوای.بگو هی تو حاال-رادمان

چی؟-

یزیونی زیر یه :گفت کردو اشاره تلو

.کنیم بازی فوتبالشو بیا..بازیش هم هست استیشن پلی هم اینجا-

:گفتم کردمو نگاهش شیطون

!ها شروطه و ها شرطه به اما.قبوله-

.میذارما سخت شرط من-رادمان

.ولی!قبول باشه هرچی-

:گفتم کردمو نگاهش یکم

.سری بر خاک موارد نه-

:گفت خندیدو رادمان

.زمین روی بشین بیا حاال.شرطی خانم چشم-

یزیون روبروی نشستیم هردو .زمین روی تلو

.بشوری ظرفارو دوهفته مدت به.برگشتیم اینکه بعد اینکه من شرط-

.میگم بازی بعد شرطمو من.قبول-رادمان

Page 339: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

349

.نباش مطمئن خودت به انقدر-

تا4.کردیم شرو رو بازی و داد دستم هارو تهدسر از یکی.بینیم می-رادمان نفع به تا4..سومو بازی.بردم رو بازی دوتا هر.زدم بهش بازی دوتا توی گل روبروی خورده شررکسررت صررورتی با.باختم هم سررومو بازی و.باختم اون

:گفت زدو بهم دستاشو رادمان.طرفم کرد روشو اونم..نشستم رادمان

!شرط حاال-

عجبت با!کرد اشاره لبم به اشاره انگشت با که دادم قورت ترس با دهنمو آب :گفتم کردمو اشاره لبم به

!لبم؟-

.لبت باالی.منحرف بابا نه-رادمان

:گفتم لبمو باالی گذاشتم دستمو

خب؟-

:گفت کردو نگاهم شیطون رادمان

!آتشین سبیل-

:زدم جیغ

!نه-

..باشن زن جر..نیست قبول.آره-رادمان

.خدا تورو-

!نداره ببخشش اصال-رادمان

:گفتم بستمو چشمامو گرفتمو جلوش صورتمو ناراحتی با

Page 340: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 344

!زوباش پس-

اما..کشید مخالف طرف به و لبم وسط.باال گذاشت شصتشو های انگشت شصورت دیدم که کردم باز چشمامو تعجب با.کرد توقف رسید که وسرطش

کرده تعجب کارش از خودشررم انگاری!ندممو هنگ تو من بازم.جلو اومد ینزم به تعجب با خودمم..بودن شده قفل صورتم دوطرف دستاش چون بود

قلبم..تخت روی نشستم.اتاق تو رفتم بدو شدمو جدا ازش..بودم شده خیره جین شررلوار با قرمز پالتوی یه سررریع!!!میزد داشررت شررکمم توی انگاری تمنشس..قرمز دست کیف یه..وشیدمپ مشرکی زانو تا های بوت با..مشرکی

رژ..چشم خط.قرمز و مشکی سایه.گذاشتم کج موهامو.آرایشم میز پشرت شیدمک سریع.خوردم رادمان سرینه به سرینه که کردم باز اتاقو در.قرمز تقریبا

کاناپه رو نشررسررتم.بود کالفه انگاری اونم.کشرریدم می خجالت ازش.کنار شکیم کالج.مشکی جین شلوار با کاربنی آب پیرهن یه با.دقایقی از بعد.ها

زا یدفعه.کرد شونه چشمشو جلو موهای.گرفت قرار آینه جلوی.بیرون اومد :گفتم پرید دهنم

.میومد بهت بیشتر ایه سرمه پیرهن اون-

این تو ازش که سردی لحن با پریدو باال ابروهاش.کرد نگاهم قدی آینه تو از :گفت داشتم سراغ کم مدت

خواستم؟ نظر تو از من-

امباه داشت ها بچه عین که بود پیش دقیقه دو رادمان این!چهارتا شد چشام چی اسمش.سریاله این هو نشده؟عین عوض جاهاشون.میکرد؟بعیده بازی

Page 341: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

343

اینجوری چرا این!شررد خارج خونه از و برداشررت پالتوشررو.بیخی بود؟اه ویجل به من رسیدن با همزمان.بیرون رفتم بدو ونمنم جا شرد؟بخاطراینکه

وت رفتیم.کنارمون اومد خارجی پسر یه.گرفتن قرار رادمان کنار و آسرانسرور :گفتم زیرلب.میکرد آنالیز منو پسره همش آسانسور توی.آسانسور

.شدم تموم-

این.اخدای!!!گوشیش توی برد سرشو خیال بی.طرفم برگردوند سرشو رادمان ندت قدمایی با.بیرون رفتم همه از زودتر شد باز که آسانسور ه؟درب*و*سکا

رمزت پام جلوی و آورد بیرون پارکینگ از ماشررینشررو رادمان.هتل بیرن رفتم نمی تحرک.ماشین توی نشستم حرص با!بود گوشیش توی سرش بازم.کرد :گفتم و طرفش برگشتم.کرد

!رادمان-

:گفت زدو زل صورتم تو و االب آورد سرشو

ها؟-

حنل با و بستم عصبانیت از چشمامو!ادب بی شعور بی!درد و ها!کوفت و ها :گفتم عصبی

راه جیبت تو بزار المصبو گوشی بدی؟ها؟اون کشرتن به منو که نمیخوای- !بیفت

یه هب رسیدیم باالخره.انداخت راه ماشینو و داشبورد روی کرد پرت رو گوشی زودتر و پایین پریدم ماشین از که بودم عصبانی دسرتش از انقدر..نرسرتورا

چهار میز یه روی نشررسررتم.بود پر نفره دو میزای همه.رسررتوران داخل رفتم

Page 342: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 344

الاص.پوشروندم صرورتمو دسرتام با و میز روی گذاشرتم دسرتامو آرنج.نفره خش و سرد بگو آخه..قوز باال قوز شده رادمانم این.نیومده من به خوشی !چیه؟ برای بودنت

بشینیم؟ اینجا ما میشه تنهایین اگه-

به یول.بودن جذاب چقدر..بگیره منو یکی مامان.پسر دوتا.کردم بلند سرمو دوباره پسررره همون.گرفتم ازشررون غیض با رومو.رسرریدن نمی رادمان پای

:گفت

رضاست؟ عالمت سکوت-

.ینجاا نکردم جمع رو همه تا گمشین رینب!عصبانیته عالمت بار این..نخیر-

:گفت نزدیکو اومد پسره

کشررور توی..تنها و کوچولو؟ت دختر بکنی غلطی چه میخوای مثال- غریب؟

.زنم نمی بلوف الکی که من-

:گفت پسره کی اون

نیست؟ دختره این..رو عکسه آرمین؟اون-

که این.اااههها.برگشرتم بود داده نشرون آرمین دوسرت که عکسری طرف به توی..قبرل سرررال4.گرفتم خودم عکسررو این چون منم کره مطمئنم!منم هنوزم مآبی چشمای.بود باال به تنم نیم از عکس.بودم وایساده قله باالی.کوه

.میزد آتیش رو همه

!کیه؟ این-آرمین

Page 343: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

345

.گمشو برو ببین-

.نیستیم بشو گم کردیم پیدا شمارو وقتی.دیگه نه-آرمین

:زدم جیغ تقریبا

!گمشو میگم-

ردم دوتاشونم.بود گارسون اونا از دوتا.اومدن نفر چند یدفعه.کرد کپ آرمینه ینا.جوون خیلی یکیشونم..بود مسن خیلی یکیشرون.شرلواری و کت های

گذاشررته گوری کدوم رادمان این نیسررت معلوم حاال.برام بود آشررنا جوونه رادمان.بهمون رسرریدن چهارتا اون.داخل اومد..زادسررت حالل.آها.رفته

بودیم کرده درست کوچی جمعیت یه ما چون.کرد اطراف و دور به نگاهی :گفت مسنه مرد اون.اومد سمتمون به و کرد پیدامون سریع

خانوم؟ اومده پیش مشکلی چه-

.شدن مزاحم آقایون این-

:گفت هپرسشگران و بهت با جوونه پسر یدفعه

:گفتم طرفشو برگشتم تعجب با!طناز؟-

..عکسه اون..شناسید؟آها می منو شما-

یدمپر و.کشیدم بلند هیعععع یه.شدم خیره پسرره مشرکی چشرمای تو یکم :گفت کردو بغل منو اونم..بغلش

.نمیشه خودتی؟باورم طناز-

.طاهایی..داداشی وای-

Page 344: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 346

چقدر.شدم جدا طاها از.بود هکرد تعجب که دیدم رادمانو چشرم گوشره از .بود کرده عوضش غربت..گلم داداش.بود شده عوض

تو؟اینجا؟..داداشی-

میکنی؟ چیکار اینجا تو-طاها

:گفت و جلو اومد رادمان

هستن؟ کی طناز؟ایشون-

:گفتم کردمو اشاره میزمون به.کرد نگاه رادمان به تعجب با طاها

.میدم توضیح تونهردو به بشینید بیاید حاال-

توی طاهارو دسررت..طاها کنار منم..نشررسررتن هم روبروی طاها و رادمان بابا شرربیه خیلی طاها.کردن بیرون پسرررارو گارسررونا اون.گرفتم دسررتم

میذاشررتی طاهارو منو اگه البته..بودم مامان شرربیه من که طور همون.بود هم شرربیه صررورتمون حاالت همه.برادریم خواهرو میشررد معلوم کنارهم

.داشت فرق چشمامون رنگ فقط..بود

!میدی کشش چقدر..بچگیاتیا این هنوزم.گلم طناز دیگه بگو خب-طاها

:گفتم و خندیدم

رادمان؟-

:گفتم کردمو اشاره طاها به سر با.طرفم برگشت رادمان

.بزرگتره ازم سال4 داداشمه..زاد فرخ طاها ایشون-

:گفت پته تته با.نلبعکی زهاندا شد چشاش رادمان

داشتی؟ داداش تو-

Page 345: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

347

.ماجرایی یه بخاطر.آره-

ودب غمگین اونم نگاهم که طاها به ناراحتی با رسرریدم که حرفم اینجای به .کردم

:دادم ادامه

یعنی.کنه ازدواج دوستش دختر با که کرد مجبور طاهارو بابا..پیش سال4- ارب یه فقط.زد غیبش روز یه و نکرد قبول هم اطاه.بود تجاری ازدواج یه این .خوبه حالش که گفت زدو زنگ بهم

:گفتم و طاها بازوی به زدم یکی

.بزنه بهم زنگ یه میومد زورش معرفت بی-

:گفت یدوب*و*س سرمو موهای روی طاها

.شدی خوشگل چقدر تو..نازم آبجی ببخشید..برم قربونت-

.دیدمش اینجا که امروز تا.میگفتم داشتم.نکن لوسم انقدر!طاها-

:گفتم زدمو دید رستورانو بدیدا ندید عین

طاها؟-

جونم؟-طاها

خودته؟ مال!همررررش.همش.اینجا-

:گفت خندیدو طاها

شدی؟ ذوق خر دیدی چیزی یه تو بازم-

:گفتم کردمو نگاهش تند

.نداری کالم عفت که هنوزم-

Page 346: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 348

:گفت خندیدو طاها.دادم کونت تاسف نشانه به سرمو و

.اصلیه شعبه اینجام.منه ماله دیگه شبعه تا5 هم..اینجا هم-

:گفتم چسبوندمو بهش خودم

.طاها خوشحالم خیلی..وای-

:گفتم و زدم پوزخندی..بود باال ابروش تای یه.افتاد رادمان به نگاهم

!ایشون و-

.کردم اشاره رادمان به و

.هستن بنده همسر پیش اهم سه از ایشون-

.بود درآورده شاخ تعجب از دیگه طاها

.مسعود ماجرای بعد کردم نمی فکر من-طاها

:گفتم سریع

میدونستی؟ مسعودو ماجرای تو-

.میرسید برام خبرا..آره-طاها

کی؟ از-

.نیست مهم حاال-طاها

:گفتم اعتراض با

!طاها-

ناچاری با نیستم کن ول بدونم یا وامبخ چیزیو یه من دونسرت می که طاها :گفت

.تمنا-

Page 347: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

341

تمنا؟!بود شده تعجب توی تعجب امشب دیگه

.چی؟نکنه واسه تمنا-

:گفتم ذوق با و گرفتم بازوشو

داری؟ دوست تمنارو-

:گفت تاسف نشانه با و طرفم کرد روشو طاها

.میشی غیرتی االن گفتم..باش مارو خواهر-

ویر رو تمنا.دیگه کنین ازدواج..ایران برگرد دیوونه خب.داری دوسش پس- .میزننا هوا

..اومدم دیگه دوماه شاید..شلوغه سرم حاال-طاها

..میشه خوشحال دیدنت از..بابا-

:گفت کردو نگاهم نگرانی با طاها

.نیستم مطمئن-

طاها.دوختم چشررم زمین به همین بخاطر..میدونسررتم رو بابا اخالق منم :گفت

دادین؟ سفارش چیزی-

!نه-

هب تونستم نمی.داد سفارش غذا یه کدوم هر برای و کرد صدا گارسونو طاها واقعی ازدواجمون رادمران منو کره گفتم می برایرد..برگرم دروغ طراهرا :گفتم.بودن نیاورده غذارو هنوز.میکرد درک مطمئنا..نیست

طاها؟-

Page 348: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 351

جونم؟-طاها

داداشی؟..طاها-

:گفت خندیدو طاها

آره؟ کاشتی گندی یه ها موقعه اینجور-

:گفتم و شدم جا جابه

.اجباری کار یه نه که گند-

.بود زده زل طاها منو به سینه به دست..کردم نگاه رادمان به و

شده فعال شراخکاش طاها ولی..آوردن غذاهارو که کنم باز دهن خواسرتم :گفت رفتن گارسونا اینکه بعد بالفاصله.بود

بگو؟ خب-

جز هک نداشتم ای چاره منم..بده دوستش پسر به منو میخواست بابا.چیزه- .اینکه جز..اینکه

:گفت حرفمو وسط پرید رادمان

.طناز-

.میکنه درک طاها-

:دادم ادامه

.کنم سوری ازدواج رادمان با اینکه جز-

:گفت خوردو دلسترشو یکم.پرید طاها گلوی تو غذا

کردی؟ سوری ازدواج رادمان کردی؟با کار چی تو-

..بشیم جدا هم از بعدش که گذاشتیم داد قرار سالم یه..خب آره-

Page 349: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

359

:گفت اومد جا نفس که طاها

ارفر که بود من از بهتر.کردی خالی شونه تجاری ازدواج از نحوی به هم تو- !ببینم وایسا..کردم

:گفت کردو هموننگا شیطون طاها..کردیم نگاه بهش تعجب با رادمان منو

.دوتا شما بین-

:داد ادامه و داد نشون دوتارو ما دست با و

.چیزی..اتفاقی-

:گفتیم سریع رادمان منو

!اصال نه-

:گفت خندیدو طاها

.بخورین شدین؟غذاتونو سرخ انقدر چرا حاال-

.بود من عکس که تابلو همون جلوی رفتیم غذا اتمام از بعد

طناز؟ ای فرشته یه تو میدونستی-طاها

.میکنی لوسم داری بازم..طاها-

.بزنم کی به حرفامو دونستم نمی من..نبودی تو اگه.میگم راست-طاها

:گفت رادمانو به کرد رو

.کنا مراقبت خوب من خواهری از..خوشتیپه آقا-

:گفت زدو لبخندی رادمان

.حتما-

:گفت و عکسه به کرد رو طاها

Page 350: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 354

.دارم ازت که عکسیه تنها..دارم دوست عکسو این چقدر نمیدونی-

:گفتم درآوردمو گوشیمو سریع

.شمارت-

چی؟-طاها

.بگو شمارتو-

.بیفته گوشیش رو شمارم که زدم بهش ت یه.گفت شمارشو طاها

.برمیگردیم بعد هفته ما.ایران بیای باید حتما-

گردشررگری تفریحی جاهای ههم..باش ما با رو هفته یه این..طاها-رادمان .بده نشونمون رو

:گفتم زدمو بهم دستامو

.کن قبول!میگه راست-

دیگه؟ هتلین..میام..میزنم زنگ بهت فردا پس..باشه-طاها

.آره-

طاها و رادمان.گذشررت هم هفته یه اون.بیرون بریم باهم..اونجا میام-طاها ومن که بود رسرریده جایی به..فاب رفیق دوتا عین..شرردن جور عجیب باهم

ماه سرره..اومدم می در خجالتشررون از منم البته..میکردن مسررخره دوتایی انرم بودمو داده لم کاناپه روی.گرفتن عروسرریاشررونو همه.ایران برگشررتیم رب روده خنده از میوفتم ایران برگشررتیم که روزی اون یاد وقتی..میخوندم

بودن وایسرراده گل دسررته با که ها بچه سررمت اومدیم رادمان با.میشررم :گفت شروین.شروین بغل انداخت خودشو رادمان.منتظرمون

Page 351: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

353

رادمان؟ چته.وا-

:گفت شوخی به رادمان

.میدی وطنمو بوی..دهنو ببند-

:گفت خندیدو شروین

میدم؟ وطنتو بوی من فقط وسط این-

:گفت شدو جدا شروین از رادمان

.هستن تو بعد ها خیلی وگرنه ودیب کس نزدیکترین تو چون!نخیر-

روینش طرف برگشت یدفعه!بود ساغر که شروین بعدی نفر به کرد رو بعدم :گفت و

.میدی وطنمو بوی خودت.میگیرم پس حرفمو-

.خنده زیر زدیم همه فرودگاه شلوغی اون تو

:گفت یدفعه.بود زده زل خیابونا به رادمان.بودیم ماشین توی

.شده چنج چقدر تهران!گاد مای اوه-

و سرراغر منو.بودیم شررروین ماشررین تو البته.بهش زدیم زل تعجب با همه .رادمان شروینو

اینهمه!شدی؟ اینجوری بعد خاجر رفتی ماهه یه تازه تو!احمق آخه-شروین نشدی؟ اینجوری چرا بودی فرانسه سال

شررده تنگ ایران یبرا خیلی دلش انگاری رادمان.خندیدیم همه دوبراره رونیایپ مزه با دوباره رسرریدیم وقتیم.میکرد نگاه خیابونارو ذوق با چون.بود

یو تی کنترل.ها میشه بامزه خیلی بخواد رادمانم این..شدیم بر روده رادمان

Page 352: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 354

یه که کردم کانال اون و کانال این..کردم روشررن رو وی تی و برداشررتم رو اما بگیرم یاد داشررتم دوسررت خیلی!شررپزیآ..کرد جلب نظرمو ای برنامه

:گفت مجریه.بود برنامه آخرای.نداشتم حوصلشو

.باشین ما منتظر ساعت همین و روز همین دیگه ی هفته-

اقنرد چرا اینا.میرسرریم برنامه آخر باز که سرراعت همین!احمق آخه خوین ویر اهاط اسم که.کرد لرزش به شرو بود دسرتم کنار که گوشریم.آیکو :دادم جواب سریع و زدم چنگش گربه عین..افتاد گوشیم

گلم؟ داداش جونم-

!شدی مهربون چقدر تو وای-طاها

خوبی؟..ها باشه مهربون باهاتون آدم دقیقه دو ذارن نمی.بفرما-

چطوره؟ خوبی؟رادمان تو..عزیزم مرسی-طاها

.خوبند نهاآ.خوبیم ما..خوبید شما..خوبی تو..خوبم منم..خوبه اون-

زبونتو گوشرری پشررت همین از که ننداز راه برام ادبیاتو دوباره!ااااااااه-طاها .میکنم

:گفتم خندیدمو

زدی؟ زنگ شده چی..بابا خب خیله-

.ایران میام دارم-طاها

روی افتاد بود پام روی که میوه دسررتی پیش که باال پریدم فنر عین جام از دمپری کاناپه روی از.کنه تمیز اینجارو کردم ارهاش که اومد بدو سرارا..زمین :گفتم و اونور

Page 353: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

355

میای؟ کی!سالمتی به خب-

خونت؟ به زدی خسارت-طاها

..دیگه بگو..بیخی-

کنه؟ ردم بابا اگه..میترسم خیلی ولی..دیگه روز دو-طاها

دونش یه یکی پسر برای دلش انقدر بابا مطمئنم.بیا تو.عزیزم نمیشه چیزی- .گه نمی هیچی که شده تنگ

.میبینمت پس.اوکی-طاها

.گلم داداش فعال-

..نازم آجی بای-طاها

بازم ماه سه این.داخل اومد رادمان و شرد باز خونه در که کردم قطع گوشریو هب خیال بی.خداحافظ و سالم حد در حرفامون بازم.تکراری زندگی بود شده دیگه زرو دو برای و زدم زنگ فامیل همه به..ردممیک فکری یه باید.رفتم اتاقم

.کردم دعوتشون

****

قسررمت و میخورد کمرش روی کمربند یه و.بود زانو تا که حریر پیرهن به آبیمو صررندالی.کشرریدم دسررت روشررن آبی رنگ به میشررد کلوش دامنش

باید.دبیا بهم بلوند موهای کنم فکر.بودم کشرریده بابلیس موهامو.پوشرریدم و تک با رادمان.اومدم بیرون اتاق از.برداشررتم دسررتیمو کیف.کنم طالییش اهمیرت بهم بود وقرت خیلی ولی..بود شرررده نظیر بی آجری شررلروار

Page 354: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 356

رفتم و بیرون اومدم خونه از خیال بی.بودنمون باهم ماهای آخرین.نمیدادیم .جلو اومدن ترنم و ساغر.بودن همه.اول طبقه

!کرده چه ببین..به به-ساغر

خانوم؟ میدن من به ر*ق*ص افتخار-ترنم

.شدین خوشگل خودتونم!درنیارین بازی لوس-

اشمموه..بود پوشیده مشکی جین با خفاشری آسرتین قرمز پیرهن یه سراغر دهپوشرری بندی آسررتین ای سرررمه پیرهن یه ترنمم.بود بسررته سرررش باالی

همراه.زانو باالی تا مشکی دامن یه.اومد مه لیال.بود باز دورش موهاشم.بود جدارمو موهاشو.ربع سه آستین کاربنی آبی پیرهن یه..مشرکی سراپورت با

نوخودشو بودم گفته فقط..چیه ماجرا نمیدونست کی هیچ..بود داده حالت .کنن خوشگل

.گوشه یه رفتم..بود طاها.خورد زنگ گوشیم

کجایی؟ الو-

.ودیور در جلوی-طاها

:گفتم کردمو کنترل ذوقمو زور به

بیارم؟ رو میگی؟تمنا راست-

.میشه اگه-طاها

..باش منتظر..اوکی-

با.ربع هس آستین.زانو روی تا بود پوشیده سفید پیرهن یه..تمنا سرمت رفتم .بود نشسته صندلی روی تنها.سانتی7سفید صندل

Page 355: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

357

.جان تمنا-

.مطرف اومد و زد لبخندی تمنا

.دارم کارت بریم بیا-

کجا؟-تمنا

..میگم بریم بیا-

ای ادهج اصال.دوییدن به کردم شرو .اومدیم بیرون خونه از و گرفتم دستشو به.بزرگ آهنی در به رسرریدیم.دویید می دنبالم هم تمنا!خودش برای بود

ونورا و اینور یکم.شدیم جاده وارد و شد باز در.کنه بازش کردم اشاره نگهبان شتمبرگ.دادم تکون دست براش.دیدم مشکیش کوپه توی طاهارو که گشرتم

.جلو بردمش و بستم دستام با رو تمنا چشمای

.میترسما من.طناز-تمنا

..نمیشه هیچی..عزیزم نترس-

پیرهن یه.بود شررده دخترکش داداشررم المصررب.کرد باز ماشررینو در طاها قرار طاها روبروی تمنارو.ای قهوه پالتوی با.مشررکی جین شررلوار.مشررکی

دیدن با طاها..کردم باز تمنارو چشررمای یدفعه و زدم طاها به لبخندی.دادم بر خاک..رفت ضررعف داداشررم برای دلم که زد عشررقی از پر لبخند تمنا

:کرد زمزمه.بود هنگ تو کامال تمنا.ها چیزیه خوب خجالتم..سرشون

.طاها-

و تمبرگش لحظه یه که خونه جاده داخل میرفتم داشتم.گرفتم فاصله شروناز گریره تمنراهم.بود گرفتره ترمنرارو دسررترای طراهرا.کرردم نرگراهشررون

Page 356: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 358

یقهدق ده یه.داخل رفتم بدو.شدم رحم دل چه تازگی.قربونشون..آخی.میکرد :گفت بابا به رو و داخل اومد نگهبانا از یکی که بود گذشته

.ببینه شمارو میخواد نفر یه..بانقر-

.گرفت قرار من کنار و داخل اومد بدو تمنا

شد؟ چی-

.کنه بیرون طاهارو نکنه..میترسم وای-تمنا

.عزیزم نترس-

بلند مبل روی از مغرورانه خیلی بابا.دارم استرس خودمم میدونستم اینکه با رهپنج کنار رفتیم..نبود شده مشکوک همه انگاری..حیاط توی رفت و شرد منو.حیاط به بودیم دوخته چشررم فضرروال عین همه..حیاط به رو قدی های دموندی توی طاها قامت یدفعه.فشردیم می و بودیم گرفته همو دستای تمنا :گفتن هم با همه .بود دور کمی اما..گرفت قرار

خبر راماج از رضرروانه مامان و رزیتا و مهدی و آرسررن و مرضرریه .طاها- قرار طاها روبروی بابا.میکردن نگراهمون گیج همین بخراطر..نرداشررتن

بابا و میگفت چیزایی یه طاها.سنگین خیلی..بود سنگینی سرکوت..گرفت ونج نوش جانانه سرریلی یه و رفت باال بابا دسررت یدفعه.بود کرده سرکوت

ای جیغ ای همه.کشیدم خفیفی جیغ و گذاشتم دهنم روی دسرتمو.کرد طاها طاها.داداشم.شد ریش دلم وای.شرد شررو گریش طاها.کشریدیم هیععع

طاها صورت روی از طاهارو دستای بابا.گرفت صرورتش جلوی دسرتاشرو اباب که.زدن حرف به کرد شرو دوباره طاها.زد حرفایی یه.برداشرت محکم

Page 357: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

351

بدو همه.ای حنهص چه..کردن گریه به کردن شررو هردو.کرد بغلش یدفعه برگشررتن بابا و طاها..زدیم دسررت هممون ناخودآگاه.حیراط توی رفتیم

ماهم..میزدن لبخند بود اشکی چشماشون که حالی در هردوشرون.طرفمون آغوش در طاهارو.سمتشون رفتم و کردم پاک گونمو رو اشرکای.طور همین

:گفتم و کشیدم

.داداشی اومدی خوش-

جمع طاها دور همه.تو رفتیم همه کم کم.نزد حرفی کردو مبغل محکم طاها عشقشونو ماجرای شب همون طاها و تمنا.میکردن صحبت باهاش و شردن

.شد یلدا شب برای عروسیشون قرار و گفتن همه برای

****

زا بعد باالخره.میارم نازنینم موهای سر بالیی چه دارم.میشم دیوونه دارم اه عوض موهامو مدل هی..بردارم سرم از دسرت که دادم ایترضر دوسراعت

زیر.وشلوار کت یه.پوشیدم لباسمو و رفتم.بود شده خورد اعصرابم.میکردم پچ سمت روی.بود طالیی اش یقه که بودم پوشریده گلبهی پیرهن یه کت دکه از یکی.مشکی جین تنگ شلوار یه.بود شده زده سفید گل یه سینم روی راسررتم شررونه روی بودمو کرده دار موج موهامو.بسررتم سررفیدمو کت های

مشکیمو سانتی91 کفش.برداشتم دستیمو مشکی ورنی کیف.بودم گذاشرته ارشلو و کت یه.بود نشرسته مبل روی رادمان.بیرون اومدم اتاق از.پوشریدم

و داد یرونب نفسشو حرص با دیدنم با.سفید پاپیون و مشکی پیرهن با سرفید .اومد طرفم به

Page 358: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 361

..بخورم حرف باید من همش.میومدی دیرتر یکم میذاشتی-رادمان

:گفتم کردمو اخم

آماده قدقی اینکه خصلتام از یکی دخترمو یه من.میگیری پاچه چته؟دوباره- اوکی؟..شم

هب میدادم جواب که حالی در.خورد زنگ گوشیم که بده بهم جوابی خواست :رفتم ورآسانس سمت

جانم؟-

.ها داداشته عروسی کجایی؟ناسالمتی پس..کوفت-لیال

باغ؟ اومدن داماد عروسو مگه-

.میرسن زود ولی..ان آتلیه نه-لیال

.میزنی غر نرسیدن که هنوز دهنتو ببند پس خب-

کمال.میشدم عصبی زود جدیدا..کردم قطع بده بهم جوابی بزارم اینکه بدون سمت به و اومدم بیرون آسانسور از!کرد اثر من در باشه ینمهمنش که رادمان

ویت رفتیم.اومد بیرون آسانسور از رادمان دقیقه چند از بعد.رفتم ورودی در :گفت رادمان که گاالردوم مخصوص پارکینگ سمت رفتم..پارکینگ

کجا؟-

.دیگه بشیم ماشین سوار بریم خب.شجا آقا خونه-

صدا و شرد روشرن چراغاش پارکینگ ته ماشرین یه و زد رو ریموتی رادمان نمده المصب..قرمزه خوشگل کادیالک یه دیدم که سمتش برگشرتم.خورد

.کشیدم بدنش به دستی و نزدیکش رفتم.کرد کف

Page 359: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

369

خریدی؟ خودت اینو-

ابی نشو ذوق خر حاال..خریدم اینو فروختم رو آئودی جنسیسو..آره-رادمان .شو سوار

پای ونچ بود فایده بی که زدم الستیکش به ضربه یه کردمو نگاهش غیض با فتمر کنان لی لی..بودم داشته نگه باال پامو یه که حالی در.شرد پنچر خودم

این ماه6 این تو!شررد سرروار و زد پوزخندی رادمان..راننده کم در سررمت رمبیا صورتشو دکوراسیون بزنم میگفت شیطونه.بود اعصاب رو پوزخنداش

یه ایمانم من ولی..پایین ..صورتش حیفه..خورم نمی شیطونو گول قو

****

رادمان

:گفتم طناز به حرص با

!کمربندو اون ببند-

یمرفت.پیچیدم اصلی خیابون داخل و زدم پوزخندی که کرد نگاهم حرص با یه ااون اصرار به و کردیم پرسی احوال باهاشرون..بودن اینا طاها که ای آتلیه

شررونش رو سرررم و بودم کرده بغل طنازو کمر پشررت از من.انداختیم عکس از.ردمیک نگاه من به شونش روی از بودو گذاشته دستام رو دستاشو اونم.بود ماه6نای اتفاقای با..شررم وابسررته طناز به نباید من..شرردم متنفر عکسررا این

این حق..جهو هیچ به.کنه پیشرفت نباید ولی.نیستم حس بی بهش فهمیدم شررب امشررب..میزنه پسررم مطمئنم.نیسررت من مال طناز..ندارم کارو

که بود پیش روز چند همین انگاری.گذشررت سررال ی زود چقدر..یلدائه

Page 360: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 364

هب رسیدیم باالخره..اوفففف..حاال و داد سوری ازدواج پیشرنهاد بهم طناز کرده رپ رنگی های ریزه سنگ با رو جاده کف.رفتیم باغ ته به ماشین با..باغ

زنا.ترف لیال و ساغر تنمو سمت به توجه بی طناز.شدم پیاده ماشین از.بودن اومدن مثال..میشررن غرافل چیز همره از بهم میرسررن ترا دیگره همینن

منات و آخه؟طاها برسین کجا به میخواین مثال..کنین غیبت حاال..عروسری سررمت به دوماد عروسررو..کرد دود اسررفند براشررون تمنا مادر.اومردن

طنازم..کردن ر*ق*ص به شرررو همه مدتی از بعد..رفتن جایگاهشررون مومت کارو باید امشب.بودم فکر توی و بودم نشرسرته گوشره یه من اما.رفت .سمتم اومد شروین.همیشه برای.کنم

فکرن؟ تو رادمان آقا شده چی-شروین

لم- س .شروین ک

چی؟ واسه..ا -شروین

من موندم؟صدرصد عشق و غرور بین بگم؟بگم چی چی؟بهش واسه..هه غرورم بگه نه بهم اون و بگم طناز به اگه..بگذرم غرورم از تونسررتم نمی

.گیوتین الی میزارم گردنمو وقت اسر در.میشه خورد خورد

کجایی؟!رادمان هوی-شروین

..ندارم حوصله.شروین بیخیال.هیچی-

.طرفمون اومد ساغر

شروین؟-رساغ

جونم؟-شروین

Page 361: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

363

:گفت خندیدو شیطون ساغر

تانگو؟ بریم-

:گفت کردو ر*ق*ص پیست به نگاهی شروین

.خانومم بریم-

برهرم کره عشرررقری خراطرر بره شرررایرد.شرررد حسرررودیرم برهشرررون :تگف باشم؟ساغر راست رو خودم با تونم نمی چرا..لعنتی..چرا؟اه.داشتن

.تنهاست.*ق*صرب طناز با برو تنهایی؟بیا رادمان؟چرا-

پسرا و ادختر ی دونفره ر*ق*ص به و بود نشسته ترنم پیش که طناز سمت به باهاش ر*ق*ص آخرین شررایرد.نبود فکریم برد.کردم نگراه میکرد نگراه :گفتم زدمو لبخندی..سمتش رفتم و شدم بلند.باشه

خانوم؟ شاهزاده میدین ور*ق*ص افتخار-

بجز ماه6 این تو.داشت حق بدبخت.کرد پامتا سر به نگاهی تعجب با طناز کردم اشاره چشم با و کردم دراز سمتش دستمو.بود ندیده چیزی من از اخم دستمو.ستپی توی رفتیم.شد بلند گرفتو دستمو و زد گرمی لبخند اونم.بیاد عجیبی کشش دختر این.چسربوندمش خودم به کردمو حلقه طناز کمر دور

وظریفش سفیدو دستای.میکرد خاکستر رو چیزی هر شماشچ اون..داشت پایین سرررش.کردیم ر*ق*ص به شرررو هماهنگ و کرد حلقه گردنم دور رشوس.کنم نگاهش خوب میخواستم..میکردم نگاه اون به فقط من ولی..بود

ونهعاشق که افتاد تمنا و طاها به چشمش..کرد نگاه اطرافشو و دور و باال آورد که نپایی بندازه سرشو دوباره خواست..زد تلخی لبخند.یدنر*ق*صمی باهم

Page 362: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 364

سرشو دوباره!غم؟..بود عجیبی غم چشماش توی.شد چشم تو چشم من با انگاری..بودیم مونده حرکت بی ما ولی..شررد تموم آهنگ.پایین انداخت

گردنشو که موهاش روی راستمو دست..دربیایم هم آغوش از خواستیم نمی نرم پیشررونیشررو کردمو خم یکم سرررشررو و گرذاشررتم بود پوشررونرده

بهم آرامش انگاری..بستم چشمامو منم..بست چشماشو اونم.یدمب*و*س حقشررو من!نباید..میشرردم نبراید..بودم؟نره عراشررقش من.کردن تزریق

فاصله مراسم از و شدم جدا ازش.نداشتم موندنو اونجا طاقت دیگه.نداشتم دکمه.دممیز لگد سنگا به پام با و بودم وایساده باغ یتو عمارت جلوی.گرفتم صمیمموت.کشیدم عمیقی نفس و گذاشتم کمرم روی دستامو و کردم باز کتمو

کنار.دمکر پیدا طنازو جمعیتو سررمت به رفتم.میکردم تمومش باید..گرفتم :گفتم سردی با..کنارشون رفتم..بود نشسته ترنم و لیال

نگاه بود قبرش سررنگ روی که بابا عکس به میای؟ ظهلح یه..جان طناز- اشررکام.کشرریدم عکسررش روی دسررتی.بود خوابیده آروم مامان کنار..کردم

مهدی رادمانو و طاها.میکردن گریه همه.روز چهل این توی بود شده خش تمونشرک که فهمیدم بعدا.نبینه اشرکاشونو کسری که بودن زده دودی عین

اریانگ زدم نمی حرفی.کرده سکته همین بخاطر بابا و دهش ورشکست کال یه.شررم بلند کردن کمکم و گرفتن زیربغلمو ترنم و سرراغر.بودم شررده الل

هامومو ترنم.توالت میز روی بودم نشسته.میشرد برگزار خونه توی مراسرمم هی.نبود مهم لباس برام موقعیت اون تو اصال.میریخت اش و میکرد شرونه جوراب با..زانو روی تا بودم پوشیده دوخت خوش و شری مشرکی پیرهن

Page 363: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

365

سرم باالی موهامو ترنم.مشکی سانتی91پاشنه کفشای با.مشرکی شرلواری موصررورت جلوی مشررکیش تور و بود کاله شرربیه که بزرگ گیره یه و بسررت

لیصند هب منو اما،انگاری کنه بلندم که گرفت بازومو زیر.زد سرم به میگرفت شستمن..گرفت تماسی گوشری با ترنم.بودم زده زل آینه به..بودن چسربونده

وزان جلوم اونام و اتاق داخل اومدن مرضیه و ساغر و لیال بعد دقایقی و جلوم .زدن

.پایین بریم بیا!برم قربونت-ترنم

:گفت گرفتو دستمو ساغر..نزدم حرفی کردمو نگاهی ترنم به

!خسیس ها شده تنگ صدات برای ؟دلمونبزنی حرف باما نمیخوای-

نگاهشررون تفاوت بی من اما بخندونن منو که کردن الکی ی خنده بقیه .میکردم

:گفت کشیدو لپمو مرضیه

.بخونیم قرآن فرزاد عمو برای بریم بیا!گلی لپ-

هام گونه روی صدا بی اشکام منم.دوختن چشرم بهش همه زد حرفو این تا :گفت کردو پاک شکاموا سریع لیال..چکیدن

.میکنما گریه جا همین میشینم..مرواریدارو این نریز-

:گفت زدو تلخی لبخند که کردم بهش مهربونی نگاه

.منتظرتن همه پایین بریم شو بلند..شو بلند-

اهمنگ.نشرسرتم تنها مبل یه روی.پایین برم باهاشرون شردم راضری باالخره ازگاهی هر اما میکرد صحبت شایان اب داشرت.شرد کشریده رادمان سرمت

Page 364: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 366

روشررو شرردم نگاهاش متوجه من میدید تا اما دوخت می بهم نگاهشررو ودب شده ورشکسته شرکت.بودم کرده مرخص خدمتکارارو همه.برمیگردوند

چشررم نقطه یه به مراسررم پایان تا.میگرفتن ازم هم رو خونه این زودی به و مخواسرت همه از.میرفتن و میگفتن سرلیتت بهم و میومدن همه.بودم دوخته

ومجل مشررکی کفش جفت دو یدفعه.رفتن همه.باشررم تنها میخواسرتم.برن و رومروب میز روی گذاشت پاکت یه.رادمانه دیدم که گرفتم باال سرمو..دیدم :گفت

میخوام و برداشررتم ماه یه این توی زحمتامو پول.فروختم رو کارخونه من- .برمیگردونم بهت هم بقیشو.خارج برم

توپاک و شدم بلند خشم با!میکرد؟ ترحم بهم داشت!کرد؟ کار چی االن این :گفتم داد با سینشو توی کوبیدم و برداشتم

بهش کمکی یه شرردم یتیم گفتی!میسرروزه؟ برام دلرت!چی؟ یعنی این- .تو.باشی پست انقدر کردم نمی فکر!کردی؟ فکری همچین بکنم؟آره

مدخترا.میکنه شرررکت پارتی زیاد اخیرا رادمان بودم شررنیده.خوردم موحرف :گفتم.زیاد ورش دور حریصم آدم بودو شده پولدار..برشن و دور همیشه

ی*ش*ا*ل بگن که نکن زندگی طوری".باش داشررته من از نصرریحتو این- .بودی کاشکی بگن بزار.بودی

:گفت حرص با.شد سرخ عصبانیت از رادمان

اینه؟ جوابم االن دادم انجام برات برمیومد دستم از هرکاری من-

Page 365: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

367

رادمان.نبود خودم دسررت کنترلم اونموقع ولی.بودم عصرربی زیادی میدونم :گفتم زدمو پوزخندی..بود زده بدی ضربه بهم

مگ گورتو.پاهاته نوبت حاال.کردی برمیومد دسررتت از هرکاری تو.عزیزم- هند،مطمئنم برو پیشنهاد یه ولی..داری دوست هرکشوری خارج برو.آها!کن

میپرستنت خوب اونجا

:گفتم دادمو نشون رو خروجی در دستم با که بزنه حرفی اومد رادمان

!بیرون گمشو-

:زدم داد دوباره..کرد نگاه بهم تعجب با رادمان

!برو!بیرون من خونه از گمشو-

هطبق رفتم بدو.شررد خارج خونه از برگشررتو بعد و رفت عقب عقب رادمان اقات به..دادم تکیه بهش و بسررتم درو.اتاقم توی رفتم..خودم خونه شررشررم

نگاه بودم داده تغییر دکوراسریونشرو رادمان از گرفتن طالق از بعد که خوابم میز..مشررکی دیواری کاغذ..مشررکی دیواری کمد.مشررکی تخت یه.کردم

شررده کشرریده دنبالشررون زمین یرو که مشررکی های پرده..مشررکی توالت چند.تمگرف دستام بین سرمو.پاتختی روی نشستم!اروا اتاق بود شرده.بود

مخود به ولی..میرفت بین از احساسم داشرت بودم ندیده رادمانو بود روزی من مال اون اما..داشررتم دوسررتش هنوزم..بگم دروغ تونسررتم نمی که

می دل بهش داشررتم که موقعی اون کاش جون خدا.کن کمکم خدایا.نبود اشکام.نیست تو مال این..جیزه..میگفتی دستمو رو میزدی مامانا عین بستم

صدای.کردم باز موهامو و کندم سرم از توریمو سرره گل.میریختن صردا بی

Page 366: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 368

نگاه حیاط به غرور با.قدی پنجره جلوی رفتم.اومد ماشررین موتور غرش چون.وایساد ماشین.میشد رد ازش داشرت انرادم مشرکی کوپه که میکردم من اما..دز زل اتاقم پنجره به و باال گرفت بود،سرشو برداشته ماشینو سقف با و گرفت پایین سرررشررو رادمان.زدم زل بهش سررردی با و..نخوردم تکون

به چشمم.پاتختی روی نشستم خرامان خرامان..بیرون زد خونه از سررعت رفتهگ طاها عروسی روز توی که عکسی همون..افتاد ادمانر با دونفرم پوستره جلوش و مرفت سمتش به تند قدمایی با و شدم بلند.سرم به زد لحظه یه.بودیم

اش پاره وسررط از و پوسررتر باالی انداختم دسررت حرکت یه با..وایسررادم رادمان عکس به.دسرتم تو رادمان عکس و موند دیوار رو خودم عکس.کردم و داشتم برش سیگار جعبه یه با.افتاد توالت روی فندک به چشمم.کردم نگاه

پوسترو.تخراس لب نشستم.بود کور و سوت خیلی.حیاط توی رفتم پالتو یه با شروشن و برداشرتم سریگار یه.زدم آتیشرش فندک با و زمین روی گذاشرتم

توی نرادما جذاب و رنگ طوسری چشرمای.زدم ازش محکمی پ ..کردم تاری داشررت هوا.بیاد یادم به چشررما این نباید دیگه.میسرروخت آتیش :داشتم برش.بود ناشناس شماره..خورد زنگ گوشیم.میشد

بله؟-

زاد؟ فرخ طناز خانوم..سالم-

شما؟ و.هستم خودم بله-

.احمدی.هستم مرکزی بان اداری مدیر من-

امرتون؟..احمدی آقای بله-

Page 367: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

361

دارایی و اموال همه و شرردین ورشررکسررت که میدونین راسررتش-احمدی .شده مصادره

خب؟-

مصرررادره برای فردا..بشررره مصرررادره برایرد اونم..خونتون-احرمردی ..باشم داده هشداری که زدم زنگ بخاطرهمین.میان

:دادم رو همیشگی جواب دوباره.بودن زده زنگ بهم همین بخاطر دوبار

.خدانگهدار.ینداد خبر که ممنون.طور این که-

..خدانگهدارتون-احمدی

یالشخ بی تونستم نمی بزارم؟دیگه دلم کجای اینو حاال..کردم قطع گوشیو بچه به مخواست نمی..بکنم کاریش یه میتونستم پس..داشتم انداز پس.بشم گوشیو!سارا..آها..کشریدن زحمت خیلی اینجاشرم تا..بیارم رو فامیل های

:داد جواب بوق دوتا از بعد..تمگرف شمارشو و برداشتم

بله؟-

.طناز سارا؟منم-

:گفت خوشحال با

خوبه؟ شمایین؟حالتون!خانوم طناز وای-

:گفتم و زدم تلخی لبخند

.طناز بگو بهم.نیستم خانوم دیگه من-

بدم؟ انجام براتون کاری میتونم..میکنم عادت مرور به..خب خیله-سارا

..میگردم خونه یه دنبال من..راستش-

Page 368: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 371

اندازتون؟ پس-سارا

..مونده برام میلیون41 فقط..بابا طلبکارای به دادم بیشترشو..خب-

تهران جرنروب تروی اتراق یره مریرترونریرن..اوصررراف ایرن برا-سرررارا فروش و اجاره اتاق کره ایره خونره یره مرا خونره روبروی..آهرا..بگیرین

.یونمیل97یا96درمیاد بگیرم؟فوقش براتون اتاق یه میخواین.میدن

:گفتم بیحالی با.نبود ای چاره!تهران؟ جنوب

.خونه مصادره برای میان فردا..میخوامش فردا.اوکی-

یلتون اونجارو من بیاین فردا شما..چشم-سارا .میدم تحو

..بای فعال.مرسی-

.بای.میکنم خواهش-سارا

زا یکم..کردم نگاه رادمان عکسای خاکستر به شدم بلند..داشرت سروز هوا رلبزی روشو گذاشتم پامو!بود نسوخته چشماش هنوزم.بود معلوم صورتش

:گفتم

..نامرد گذاشتی دلم رو پا اینجوری توهم-

یه خودم برای.بود غذا یخچال توی.خونه داخل رفتم.شرردم رد روشررون از مطمئنا و..باشم کسی بار سرر خوام نمی.خوابیدم کردمو درسرت مرغ تخم یعنی..متنفرم ترحم از..میکنن ترحم بهم ببین منو فامیل های بچه وقتی از.دمش اتاق وارد.همیشه برای..بشرم ناپدید باید پس!متنفرم اندازه از بیش شرت تی یه.کردم عوض لباسرامو.برداشرتم ادکلنی توالتم میز کشروی توی

تیمپش به ادکلنو و کشریدم دراز.پوشریدم مشرکی آدیداس شرلوار با مشرکی

Page 369: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

379

سرد و تلخ عطر و کشیدم عمیق نفس یه و کردم فرو پشرتی توی سررمو.دمز دنبو خونه وقتی طالقمون از قبل ادکلنو این.کشرریدم بینیم وارد رادمرانو

شادکلن اونهمه از این نفهمید که داشت ادکلن انقدر برداشرتم،خوشبختانه وسررتشد بازم چرا ولی.داره دوسررت خیلی اینو میدونسررتم ولی.شررده کم

دایص با.رفتم خواب به و گرفتم آرامش کمی.شم متنفر ازش باید من!دارم؟یی رفتم.شردم بیدار خواب از گوشریم هشردار زنگ ودست به آبی و دسرتشو

و اقات توی رفتم.کردم درست خودم برای قهوه یه و بیرون اومدم.زدم صورتم رشلوا با مشکی نتویما یه.رنگم جیگری چمدون داخل کردم جمع وسایلمو

مشررکی اسررتار آل کفش با طوسرری ردهای با مشررکی شرال و مشرکی جین ونهخ که گفت و زد زنگ بهم سارا.بیاد احمدی آقای تا موندم منتظر.پوشیدم

زنگ بعداظهر5ساعت.زد اس ام اس برام آدرسشو.سرت آماده فروش برای هخون سرد و مرده رو فضای از.پایین رفتم آسرانسور با.دراومد صردا به در

آقای.کردم بازش و ورودی در جلوی رفتم.رسرریدم ورودی در به و گذشررتم تعارف.بود در جلوی بود سنش هم که مرد یه با بود مسرنی مرد که احمدی

آقای.ایینپ برگشتم دوباره چمدونم با و باال آسانسور با رفتم.داخل بیان کردم از رو بابا عکس و رفتم.بودن خونه بازدید حال در مسررن مرد اون و احمدی

ی خونه بودم فرسررتاده عکسررامو های تابلو تموم.برداشررتم کارش میز روی :گفتم و احمدی آقای پیش رفتم.طاها

.دیدمتون شدم خوشحال.برم دیگه من..خب-

:گفت زدو پدرانه لبخندی احمدی آقای

Page 370: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 374

.باشی داشته خوبی گیزند امیدوارم.دخترم میگم تسلیت دوباره-

:گفتم زدمو لبخندی

.خداحافظ.ممنونم-

.خداحافظ-احمدی آقای

به..میگفت سررارا که ای خونه جلوی رفتم تاکسرری با.اومدم بیرون خونه از .شد پیداش جت عین که زدم زنگ سارا

.خانرررروم طناز سالم-سارا

:گفتم زدمو تلخی لبخند

.خانررروم سارا سالم-

.دادیم تدس بهم

رفت؟ چی حاله؟همه چه در اوضا -سارا

.همه..زمینا..ماشینا..شرکت خونه..چی همه.آره-

:گفت کردو بغلم سارا

من.وایسرری خودت پای روی میتونی..سررالته44تازه تو.طناز نداره عیبی- .میتونی تو مطمئنم

.زدم لبخندی و شدم جدا ازش

میکنی؟ زندگی کجا تو-

:گفت دادو نشون دستیمونو بغل ییویال خونه

اهمم قبلش.بخرم خودمون برای اینجارو تونستم خدمتکاری پول با..اونجا- .میکردیم زندگی اتاق توی

Page 371: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

373

و خودش از تر کوچی برادر یه مریضرو مادر بود،با شرده فوت سرارا بابای .میکرد زندگی سمیرا و سمیه

گذرونین؟می زندگیتونو چطورن؟چطوری سمیه و سارا،سمیرا-

:گفت زدو تلخی لبخند سارا

راسمی و سمیه ولی..زور به اونم.شدم کار به مشغول خیاطی یه توی که من- دیگه سرراعت چند رفتن،یه صرربح از..کار کو اما..کارن دنبال روزه چند

.برمیگردن

بریم؟.اینطور که-

:گفت زدو لبخندی سارا

.بریم-

رو خونره و دادیم نجراما کراراشررو تموم و امالک مشررراور رفتیم براهم شررلوغ چقدر.اوووههه!جمعی دسررته خونه اون حیاط توی اومدم.خریدم

کوچی حوض توی هم ها زن.میرفتن باال هم کول و سررر از ها بچه..بود من!دارن فکی عجب..میزدن حرف و میشرستن میوه و سربزی حیاط وسرط

برای نتونآورد بچه بربیاین خودتون پس از تونین نمی که شررمرا مونردم هک زد بهم بخشی گرمی لبخند.اومد طرفم به و دید منو خانوما از چیه؟ی

:گفت نشستو دلم به واقعا

.اینجا صاحب زن..انیسم من.دخترم سالم-

زدمو نگیکمر لبخند فشردمو صمیمیت با دستشو..کرد دراز طرفم به دستشو :گفتم

Page 372: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 374

.یدمشن سارا از شمایین؟تعریفتونو خانوم انیس پس-

.دارن لطف جان سارا-خانوم انیس

مامان چون بود خانوم انیس دختر انگاری.طرفمون اومد بامزه بچه دختر یه تعجب با.بهم زد زل افتاد من به چشررمش تا و بهمون رسررید.میزد صررداش

:گفت که میکردم نگاه بهش داشتم

.چشمایی عجب..مامانی-

وربدج بچه دختره این ولی نمیاد خوشررم ازم میکنن که تعریفایی از معموال آروم.میزد حرف بامزه خیلی!نه کرده تعریف ازم اینکه نه نشررسررت دلم به

:گفتم و روبروش نشستم

..خوشگله توهم چشمای.عزیزم میبینه قشنگ چشمات-

قهوه موهای با.درشت مشکی العاده فوق چشمای با..داشت گرد صورت یه :گفت زدو بهم لبخندی.رررررزمعزی..بود کرده گیس که ای

.خوشگلتری خیلی میبینم که فاصله این از نه-

:گفتم زدمو لبخندی!آورده؟ کجا از زبونو این بچه این..وا

چیه؟ اسمت-

.سما-

:گفتم کردمو بغلش

چندسالته؟.قشنگی اسم چه..عزیزم وای-

.سال4-سما

.کوچولو چه..اوخی-

Page 373: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

375

:گفت شدو جدا ازم سما

.نیستم کوچولو من-

:گفتم شدمو بلند و خندیدم

.خوشملم!لعنت منکرش بر-

:گفت خندیدو جون انیس

اسمت راستی..اومده خوشرش خیلی تو از.نمیگیره گرم هرکسری با سرما- چیه؟

:گفتم بهش رو

.طناز-

.خودت مثل.قشنگیه اسم خیلی-خانوم انیس

تموبس بود شده باز که نیشمو.میشدم ذوق خر داشتم تعریف همه این از وای :گفتم

.دارین لطف شما-

:گفت شدو نزدی بهمون مرده یه

.انیس-

:گفت طرفشو برگشت خانوم انیس

آقا؟ علی بله-

:گفت بهمونو رسید بود خانوم انیس همسر همون که آقا علی

شدی؟ آشنا باهاشون-

.خانومیه و باوقار دختر..بله-خانوم انیس

Page 374: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 376

.میکنین تعریف زیادی یندار دیگه-

..گم نمی چیه؟دروغ زیادی تعریف..عزیزم نه-خانوم انیس

هی اینجا،میتونی اومدن تازه خانوم طناز خانوم،این انیس.خب خیله-آقا علی کنی؟ جور براش کاری

.خانوما به بسپرم باید-خانوم انیس

اپ پیش یکارا همین از..بکنن شرررکت منشرری ببرن منو میخوان انگار حاال .دیگه بکنم باید افتاده

..کن استراحت برو دخترم.خب بسیار-آقا علی

.اتاقم طرف به رفتم کردمو خداحافظی ازشون

و وپت و پشررتی دسرت یه با..سراده اتاق یه..شردم بودم خریده که اتاقی وارد رهپنج روی و بودن پوشونده اتاقو دور تا دور ها پنجره.متری94فرش یه.تش

طرف مرفت.زدم زل اتاق نفرت با و بستم اتاقو در.بود شده پوشیده پرده هم اه وخداتور ببین.دوختم چشم حیاط به و زدم کنار شو پرده و ها پنجره از یکی شرردم بزرگ نعمت و ناز تو سررال44.میکنن زندگی هایی خونه چه تو مردم

دست برام و دید منو سرما.هسرتن هم آدمایی همچین دونسرتم نمی اصرال مشغول دوباره اون.دادمم تکون دسرت براش و زدم بهش لبخندی.داد تکون منشرسررت.پنجره جلوی افتاد دوباره که کردم ول رو پرده.شرد ها بچه با بازی اینجوری باهام دنیا که حاال.کردم جمع بغلم تو پاهامو.دیوار به دادم تکیه چیزو همه خودم..رفت پیش چی مهه میلم خالف بر که حاال.میکنه رفتار که نمک زندگی جوری میتونم.اما کنم زندگی قبل مثل تونم نمی.میدم تغییر

Page 375: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

1یدونه من یکی

377

هب رسرریدم عرش از.کنم پیدا راه یه باید اما..نباشررم محتاج کوره ده این به !باید.برسم اوج به باید من..برسم اوج به دوباره که نمیکشه طولی اما..فرش

کنم می پام وپاهام رد دارم

کنی وا سرت از بغضتو این که

کن درک منو کالفم من از من

کنی پیدا حسی من به خوام نمی

کنی پیدا حسی من به خوام نمی

میبرم خودم از دارم خودمم

شده عادت که ببینی خوام نمی

میخورم زمین دائم و نسیتی تو

سکوت این ی آوازه به کن نگاه

کنم مردم حرف تورو خوام نمی

منی اشتباه زیباترین تو

کنم گم خودم با تورو نباید

کنم گم خودم با تورو نباید

من خواب از که کردم گریه چقد

شی بیدار لحظه یه قد فقط

دیگه نباید تو خستمو خودم

شی گرفتار خستگیام این به

توام خوب حس کدوم شبیه

Page 376: 1 نم ýندی یکی - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/yekii-yedone-man-jeld1_[].pdf · 1 نم هنودی یکی یلاعت ه˚ساب ʳهمدقم هتفرگ ملد

wWw.Roman4u.iR 378

نیست درد جز چیزی من سراپای

کنی پیدا حسی من به نمیخوام

نیست مرگ این به حواسم دممخو

!منی اشتباه زیباترین تو

"اول بخش پایان"

یز نگین حبیبی ازبا تشکر یبا رمانبابت نوشتن این عز ز