نارمعلاهرکذت نواعمهشیمه !اهرنفکمکزا ... · 2018-10-03 · و...
Transcript of نارمعلاهرکذت نواعمهشیمه !اهرنفکمکزا ... · 2018-10-03 · و...
همه و داره فرورفتگی هم شهر. خیابون های کف افتاده تکه پاره برامدگی. فکر بد نکنین، منظورم از اون فرورفتگی ها و برامدگی های
خاک برسری نیست. خودتو معرفی کن آسفالت جان.
من آسفالِت آسفالتیان هستم که از همون ابتدا در یک خانواده ی آسفالت دوست به دنیا اومدم!
آسفالت دوست دیگه چیه؟یه چیزی توی مایه های هنرپرور شما!
چند تا بچه این؟شش تا. یه داداش دارم که درس شو خوند و موزاییک شد. داداش
یه شد! سنگ فرش و بود ُمنگل دیگه م خواهرم دارم که کاشی شده اما من و سه تا از برادرام تصمیم گرفتیم شغل پدرمون
رو ادامه بدیم و آسفالت شدیم! برادرات هم مثل تو داغونن؟!
که یکی شون له. لِه بدترن. من از قیر خیابون، توی االن و شده معتاد اون یکی هم زده توی کار گدایی میکنه.
زور گیری! چند تا دست انداز داره که باهاشون از کمک فنر ماشین ها خفت گیری میکنه!
مسووالن هیچ کمکی به تو نکردن؟ نه بابا! اول قرار بود ما رو ببرن تحت نظارت »بهسازی« که یه چیزی مثل بهزیستی شما آدماس اما گفتن بودجه نداریم! بعد گفتن
وام خوداشتغالی »روکش« بهمون میدن که حداقل درز مون رو بدوزیم اما اونو هم ندادن. به خدا روزی که قرار بود افتتاح بشم، همه ی مسووالن اومدن. نماینده، فرماندار، شهردار اما حاال که
خراب شدم هیچکدوم جواب سالمم هم نمیدن!که داری بشنون چی االن مسووالن صداتو اگه
بهشون بگی؟آسفالت های ما به میخوام ازشون به کنن. کمک هم مستضعف مال شده امکانات همه ی خدا آسفالت زاده ها که با رانت و پارتی ما اما باالی شهر باباشون رفتن فرستادن رو نداریم پارتی که
جنوب شهر!
آن حضرِت آرش، آن که فقط ناِن خودش را ریزه می کند در تغارش، آن که توجیه می کند، عمِل همکاراِن کم کارش.
می زنند: محلی صدایش لهجه ی به و است نامش محسن که آن بهاالدین سهراب و هر دو همیشه معاون، »ماِسن«، آن هم پیاله ی خواجه معادن، عاشِق درشِت و ریز فرماندارهای چشِم نور آن تا را سیرگان شهر کردی همی عمران که معاون آرِش بدانجا که تّل نادیده در شهر همی نگذاشتی و مردمان آن همه که گرفتندی چرا و خفه خون بودند راضی خود قسمت سیرگان گذرگاه های در را نادیده تّل
می پنداشتندی!سِرکاری که بود این ما شیخ کرامات از گویند در آستین زیاد داشتی تا بدانجا که هربار یکی را از آستین بیرون آوردی از راست بهتر. طوری که باور همی کردندی و مدح خواجه میرزابنویسان
نوشتندی هلو. علم و بودی شهود و کشف اهل خواجه چون که آورده اند و همی داشتی شهودی از و زدندی حلقه خواجه گرد بر جماعتی
بدید صادقه رویایی در خواجه کردندی، چرا و چون فاضالب، فضِل چرا و چون و شده استی همی بسیاری مطالعه ی فاضالب طرح که
بردار نباشدی. و گرد شدت از مردمان باری که آورده اند خواجه مریدپروری در خاکی که به خاطر ابوطرح فاضالب خوردندی، گالیه به خواجه آرش بردندی و عریضه ها نوشتندی و خودمانی وی را »حاج ماسن« خطاب بکردندی، به طوری که خواجه آرش خشمگین بشدی و در دل خود، و بکردی تقیه اما پنداشتی، مردمان حق را دولخ همه آن خوردن دادمی را دستور همی فاضالب بفرمودی: »فضل بن و بزدی لبخندی که جای حفاری های پر شده را آب بپاشندی اما آب نباشدی و دعای باران همی خوانیم.« از قدرت اعجاز خواجه آرش نزد مریدان یکی همین
بودی که از دعای خواجه آرش باران نباریدی. اما نباریدی باران که را مریدان بدادی وعده آرش خواجه پس سوگند خوردی که فقط دو هفته برای نشست هر زمیِن خاک گرفته، شکیبایی پیشه کنید تا سپس هرچه زودتر آسفالت نماییم« جمله ی خواجه آرش که به اینجا برسید، آرام در دل ادامه بدادی و با خود زمزمه بکردی که سوگند که آسفالت نماییم دهان همه ی اهالی سیرگان را.
پس بود آنچه بود.
حتما جناب مستطاب ابوالمشاغل؛ علی اکبر والیتی رو میشناسین. ایشون به تنهایی 37 تا ِسَمت رسمی داره! یعنی اگه همین یک قلم آدم از مشاغلش انصراف بده، 57 درصد جوونای بیکار میرن سرکار! گویا منزل شون هم مجاور کاخ سعدآباده که البته من تحقیق کردم، گفتن ایشون رو در پوشش سرایدار کاخ سعد آباد اونجا گذاشتنش تا مراقب باشه که اگه یه وقت پهلوی ها خواستن برگردن ایران، درو از روشون باز
نکنه تا ضایع شن! به هر حال ایشون فرمودن که مردم ایران از یمنی ها یاد بگیرن که
لنگ میبندن و نون خشک میخورن و اسلحه دست شون گرفتن!ما اول که این جمله رو خوندیم فکر کردیم جناب والیتی داره مردم رو به قیام مسلحانه تشویق میکنه! بنابراین رفتیم ایشون رو لو بدیم که متاسفانه خودمون لو رفتیم! اونجا برای ما با فارسی سخت توضیح دادن که قیام مسلحانه در مورد سعودی هاست و ما در ایران سعودی نداریم
فقط دالر داریم که اونم سعودی نیست، صعودیه!اما از اونجا که باالخره ایشون جناب والیتیه و کم کسی نیست، من لبیک گفتم و یه لنگ بستم به خودم، یه نون خشک هم برداشتم، یه
اسلحه ی پالستیکی هم گرفتم دستم و رفتم توی خیابون! منتها همون خیابون اول منو به سه جرم بازداشت کردن:
تشویق به قیام پالستیکی با استفاده از اسلحه ی پالستیکی!ترویج فحشا به دلیل پوشیدن لُنگ و در معرض دید قرار دادن لِنگ!
سیاه نمایی اقتصادی به وسیله ی نان خشک!بعد از بازداشت به من گفتن که هر چه جناب والیتی فرمودن کامال به جا، منطقی و الزم االجراست اما تو یا هر کس دیگه غلط میکنین که انجامش بدین! اونجا بود که من با مفهوم »دیالکتیک لنگه به لنگه« آشنا شدم. اما بعد که بیشتر فکر کردم دیدم حاال اسلحه و نون خشک هیچی ولی فرهنگ لنگ بستن خیلی هم بد نیست. حداقلش اینه که توی مذاکرات خارجی چون شلوار نداریم دیگه چین و روسیه نمیتونن بذارن
توی پاچه مون، فوقش میذارن توی لنگ مون!از طرفی اگه همه لنگ ببندن، ایران تبدیل به بزرگ ترین حموم عمومی دنیا میشه که اینجوری اسم مون هم میره توی کتاب گینس. فقط باید خانم ها مراقب باشن و لنگ های کوتاه یا ساپورتی یا شیشه ای نپوشن که هی گشت ارشاد مجبور بشه تذکر بده: »خواهرم! لنگت را...«!
همینطور با پوشیدن لُنگ، لِنگ مسووالن راحت تر توی دهن سیاست فرو میره. چون االن که دوستان شلوار میپوشن، گاهی پاچه شون به دندون سیاست گیر میکنه اما با پوشیدن لُنگ، این مشکل هم حل
میشه!در همین راستا »حمومی آی حمومی« رو به عنوان سرود مراسم های
خارجی انتخاب میکنیم. یعنی مثال وقتی پوتین میاد ایران، بعد از پخش سرود روسیه، گروه کر ایرانی متشکل از مردم و مسووالن میخونن:
آی حمومی آی حمومی؛ ارز و دالرم رو بردن ارز و دالر به جهنم، لنگ و قطیفه آوردنلنگ و قطیفه جهنم، نفتا و گازا رو بردن
نفت و گازا به جهنم، آب دریاچه رو خوردن
شب نشینی مسووالن!آقا من هرچی فکر میکنیم میبینم این حجم از توهین و تمسخری که البه الی حرف های مسووالن به مردم مخفی شده، اصال نمیتونه اتفاقی باشه. یعنی من مطمئنم مسووالن ما با هم قرار گذاشتن ببینن
کی بیشتر از همه میتونه مردم رو مسخره کنه!یعنی مثال شب که میشه، علی الریجانی؛ رییس مجلس میگه: ما امروز توی مجلس طرح عدم نیاز به اذن پدر برای ازدواج دختران باالی 28 سال رو رد کردیم! حاال قراره فردا طرح عدم نیاز به اذن پدر برای
ازدواج دختران 60 سال به باال رو ببریم توی مجلس!)خنده ی جمع: هر هر هر(
وزیر بهداشت: این که چیزی نیست، امروز یه پیرمرده به من گفت نمیتونه بره فیزیوتراپی، گفتم خودت بمال!
)خنده ی جمع: هر هر هر(وزیر ارتباطات: من امروز توی ورزشگاه تا آخر بازی کنار اون بازپرسی که تلگرام رو فیلتر کرده بود، نشستم، مردم انتقاد کردن بعد من توی
توییترم نوشتم آخرین لحظه فهمیدم اون تلگرام رو فیلتر کرده! تازه میخوام هر وقت دوران وزارتم تموم شد، در جواب انتقاد مردم
توی توییتر بنویسم من آخرین لحظه فهمیدم وزیر ارتباطاتم!)خنده ی جمع: هر هر هر(
والیتی: پس اینو گوش کن! من به مردم گفتم باید لُنگ بپوشن!)خنده ی جمع: هر هر هر(
روحانی: برید بابا! حرف که فایده نداره. حرف باد هواس. باید کار عملی انجام داد. هر وقت تونستین کاری کنین ملت به خاطر گرونی
گوجه فرنگی جونشون رو جر بدن، بعد بیاین جلو!احمدی نژاد: اونقدر بدم میاد از کسایی که ادای منو در میارن! عزیزم این تلّی که تو میخوای روش اسکی کنی، ما نادیده نذاشتیم و هنوز پرچم ما روشه. مگه من نبودم به مردم گفتم بیاین از سر کوچه ی من
گوجه فرنگی ارزون بخرین؟ یکم ابتکار داشته باش!)تایید جمع: بله بله! احسنت!(
روحانی: هر وقت مثل من تونستی کسری بودجه ی مملکت رو با زیاد کردن دالر و بعد کاهش ناگهانی قیمت جبران کنی و کاری کنی مردمی که به خاطر دالر 4 هزار تومنی شاکی بودن االن به خاطر دالر
15 هزار تومنی توی جونشون عروسی باشه، ادعا کن!
انواع فرار!تا سال ها در ایران فقط سه نوع فرار وجود داشت: فرار مغزها، فرار
جیب ها و فرار مخالفان!
االن به لطف برخی مسووالن، فرار دزدها، فرار آقازاده ها و فرار موافقان هم به لیست اضافه شده که این آخری از همه جالب تره و کامال تولید داخلی هست و هیچ نمونه ی خارجی هم نداره. یعنی یارو کامال موافق سیاست های کشوره اما فراریه! مثل علیزاده یا مهاجرانی و خیلی های
دیگه...!به هر حال مسووالن ما حال نداشتن جلوی فرار مغزها، جیب ها و مخالفان رو بگیرن، تصمیم گرفتن با استفاده از فرار دزدها، آقازاده ها و
موافقان، تعادل رو در کشور برقرار کنن!در نتیجه تا چند سال دیگه ما کشوری خواهیم بود که مغز نداره، جیب یا همون سرمایه نداره، دزد نداره و از همه جالب تر این که موافق نداره، مخالف هم نداره! فقط یه عده شلغم تا سال های سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی خواهند کرد و دل شون خوشه که مسووالن
بهشون میگن لبو!
پیشرفت!دونه یه فقط پزشون و دک همه اون با هخامنشی دوره ی در »اردشیر ید طوال« )دراز دست سابق( داشتن اما االن مملکت پر شده از
مسووالنی که ید طوالیی دارن!تازه شم این اردشیر که اسمش آدم رو یاد ارده شیره میندازه، فقط بود، خوشبختانه مسووالن ما هم یدشون طوالس، هم یدش طوال زبون شون طوالس، هم صفرهای حساب بانکی شون طوالس، هم طول
دوران خدمت زورکی به خلق شون طوالس و هم طول عمرشون.
پاسارگاد:
حسنپور:خواستارانتخابفوریاستاندارشدمشما که گفته بودید مجلس از پیشنهاد پاسارگاد استقبال کرد، چی شد َپ؟!
پاره کردن منطق توسط مجلِس اعتدالی، اصالحی، تندرویی؛اجازهدادنیاندادنشوهربهزنبرایداشتنشغل؛حقذاتیَمرد
یعنی طبق این قانون هر پسری که به دنیا میاد، از توی زایشگاه، حق اشتغال یه دختر که هنوز حتا به دنیا نیومده، توی دستشه!
رانت تویی داداش؛ بقیه اداتو درمیارن!
شماره 53011 مهر 1397
5
مصاحبه ی تووقیف با یک آسفالت داغون؛
خفتگیریازکمکفنرها!تذکره العمران
همیشهمعاون
در زمستان امسال نگران افزایش قیمت ها نباشید!
فروشگاه اتوکبا متنوع ترین و با کیفیت ترین پوشاک زمستانی) کاپشـــن - پالتـــو - سویِشرت و بافــت (با مناسب تریــن قیمت ها در خدمت شماست
ازبیشاز100مدلکارهایزمستانیمادیدنفرمایید
زمستان امسال فقط با اتوکبلوار سید جمال الدین، حدفاصل سه راهی کرمان و بلوار قاآنی
روبروی سیرجـان بنیـاد
@Etock_mens_wear Etock.sirjan
0922 181 6427 - 0913 347 9064
ایران؛ ای حمام امید!